اجازه نمی دهیم یک شخصیت ملی پایمال شود
/گفتگوی خبرگزاری جبهه ملی ایران با مهندس زعیم
رژیم جمهوری اسلامی خواسته هایی از جبهه ملی ایران دارد و یکی از انها این است که فردی چون کورش زعیم در راس جبهه ملی ایران فعال نباشد چرا که او عنصری شجاع و با هوش است ٬از غل و زنجیر نمی هراسد و منافع خلق را بر منافع شخصی خود ارجح میداند ٬ یعنی تمام خصوصیات یک رهبر تمام عیار را داراست و از اینروست که هر روز ضربه ای به او وارد شد و ملی نما ها دانسته و یا ندانسته ٬ در خدمت به رژیم به او اتهام سلطنت طلبی ٬همکاری با تیمرمن و همچنین بر هم زدن طرح های او چون تظاهرات در مقابل سفارت امارات برای دفاع از نام خلیج فارس ٬تشکیل جریان همبستگی و ده ها اتهام و مقاله و مصاحبه که تمام آنها در شبکه ملی نمایی زنجیره ای درج و پخش شده است و " کپی برابر اصل " در پرونده قطور زعیم در وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی موجود است .
ستاره و چشم و چراغ وزارت اطلاعات در خارج از کشور کسی نیست جز پرویز داور پناه که خواسته یا ناخواسته خوراک ماموران وزارت اطلاعات را تهیه میکند.این شخص در مصاحبه ای با دویچه وله در مارس ۲۰۰۹ خود را از رهبران سازمانهای جبهه ملی در خارج از کشور معرفی کرده بود که گردانندگآن " سازمانها " برادران قائم مقام هستند. داور پناه با نوشتن مقاله ای به نام " ائتلاف شخصیت های کاذب ایرانی و گروه «کنت تیمرمن» از لابیگران اسرائیل " که در سایت عصر نو (http://www.asre-nou.com/php/view.php?objnr=3591) موجود است ٬ بی شرمانه زعیم را در ارتباط با کنت تیمرمن روزنامه نگار آمریکایی طرفدار اسرائیل معرفی کرده است. در صورتیکه مواضع آقای زعیم درباره اسرائیل و حق فلسطنیان در باز گیری سرزمینشان کاملا روشن است و نوشتار این شخص قطعن کذب و شاید تنها برای نخ دادن به رژیم و برای دستگیری زعیم تهیه شده باشد.توطئه کثیفی که بادستگیری عده زیادی از فعالین سیاسی در پی قیام ملت ایران در انتخابات نمایشی به ثمر رسیده است و زعیم با پرونده سازی داور پناه زتدانی و در جلسات باز جویی مکررا دروغ پراکنی های ناجوانمردانه این فرد مطرح شده است.توطئه و یا مشارکت در توطئه بر علیه آزادیخواهان عملی غیر انسانی ٬غیر ایرانی و غیر ملی است.
جبهه ملی ایران تفکری آزاده و ملی است که رسالتی بزرگ برای رسیدن به حاکمیت ملی دارد و نمی تواند بسته و محدود به چند نفر شود .آنهم کسانیکه بویی از آزادگی و دمکراسی نبرده اند.
در شبکه ملی نمایی زنجیره ای ٬ حمله و دشنام به آقای زعیم و دیگر ملیون فراوان است ٬اما هیچگاه ٬ هیچ پاسخی از هیچ کسی در رد اتهامات ناجوانمردانه ٬منتشر نمی شود.
آنچه در زیر میخوانید گفتگوی خبر گزاری جبهه ملی ایران با مهندس زعیم در تاریخ 4 مرداد 1387 است .توضیحاتی که گویای عمق فاجعه ملی نمایی است و پیش بینی آنچه امروز در ایران میگذرد در آن تاریخ ٬ از نکات قابل توجه این گفتگو است.
خبرگزاری جبهه ملی ایران
www.JMI News.com
Aug/23/09
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
http://www.jebhe.info/old/news/fa/?mi=9&ni=4755
گفتگوی خبرگزاری جبهه ملی ایران با کوروش زعیم
4 مرداد 1387 بازگشت به صفحه قبل
گفتگوی خبرگزاری جبهه ملی ایران با کوروش زعیم درباره باورها و نظرات او در مورد نوع نظام ٬شخصیت های جبهه ملی , توطئه ها و خطرات در کمین مهمترین نیروی سکولار و ملی در ایران.
JMINews; اخیرا برخی اشخاص ابهاماتی را درباره برخی مواضع سیاسی شما مطرح کرده اند، بویژه درباره نظام سیاسی آینده ایران. خواهش میکنیم دیدگاه های خود را روشن بیان کنید.
کورش زعیم: من همیشه در طول زندگی برای ایران یک نظام جمهوری مردم سالار را آرزو می کرده ام. در هر سه بار هم که در کمیته تدوین منشور جبهه ملی شرکت داشتم، (1358، 1365 و 1384) من جزو کسانی بودم که بر نظام جمهوری اصرار می ورزیدم، با وجود اینکه شمار بسیار کمی عقیده داشتند که دموکراسی ایجاب می کند مردم خودشان درباره نظام سیاسی خودشان تصمیم بگیرند، من می گفتم که مردم هرجور خواستند تصمیم بگیرند و به هر آلترناتيوی خواستند رای دهند برای ما محترم است، ولی جبهه ملی ایران اکنون یک سازمان سیاسی جمهوریخواه است و اگر نظام آینده ایران چیزی بجز جمهوری شد، ما در اپوزیسیون قرار خواهیم گرفت. سرانجام اصل جمهوری خواهی در منشور جبهه ملی گنجانده و تصویب شد.
دوم اینکه در مورد نظام اقتصادی کشور، من به اقتصاد آزاد و رقابتی جهانگرا معتقد هستم که در آن حداقل زندگی همه مردم توسط دولت تامین شود. در واقع نوعی سوسیو-لیبرال دموکراسی یعنی آموزش رایگان تا پایان دبیرستان، پیشگیری و درمان رایگان برای کودکان زیر 18 سال، ناشتا و ناهار رایگان برای دانش آموزان، تندرستی بوسیله بیمه پوششی برای همه، بیمه بیکاری، حداقل درآمد حتا برای آنان که کار نمی کنند و غیره، که من در نوشته ها و گفته های خود بارها بیان کرده ام.
JMINews: ابهاماتی درباره مواضع شما نسبت به برخی از شخصیت های سیاسی جنجال برانگیز مطرح شده که می خواهیم در زبان خودتان بطور صریح بشنویم، کسانی مانند غلامحسین صدیقی، شاپور بختیار، کریم سنجابی، احمد مدنی، و سرانجام بهرام بهرامیان و ادعای او در صدای امریکا.
کورش زعیم: منتقدان دکتر صدیقی در این تصور هستند که اگر او نخست وزیری را از شاه می پذیرفت شاید جلوی انقلاب گرفته می شد. باور من اینست که صدیقی کار بسیار درستی کرد، زیرا شرط او برای پذیرش نخست وزیری تعهد شاه به پیروی از قانون اساسی مشروطه بود و اینکه او در سیاستهای اجرایی کشور دخالت نکند. شاه از این کار سر باز زد و صدیقی نمی خواست و نباید که بازیچه می شد. زیرا شاه همه ابزار قدرت را در دست داشت و می توانست پس از گذر از بحرانی که پیش آمده بود دوباره دیکتاتوری خود را اعمال کند، که در این صورت هم صدیقی بدنام می شد و هم جبهه ملی وجهه خود را در افکار عمومی ایرانیان از دست می داد. دکتر بختیار هم انسانی بود بسیار میهن پرست و شجاع و آماده بود جان خود را برای نجات کشور فدا کند، ولی باور او که ارتش از او پشتیبانی خواهد کرد و توان آنرا خواهد داشت که موج نارضایتی مردم را که به نقطه بی بازگشت رسیده بود مهار کند از خوش بینی او به توان شخصی سرچشمه می گرفت. جبهه ملی به درستی تحلیل کرده بود که برای شاه خیلی دیر شده و یک دگرگونی اجتماعی و سیاسی اجتناب ناپذیر است. بختیار می بایستی که عجله نمی کرد و خود را برای آینده ایران حفط می نمود. چه بسا که اگر پیشنهاد شاه را بطور علنی رد می کرد، برای ریاست دولت موقت برگزیده می شد و روند دولت انقلاب چیز دیگری می شد.
در مورد دکتر سنجابی، انتقاد به اعلامیه سه ماده ای او مربیگیری پس از پایان مسابقه است. آیت الله خمینی قول داده بود که پس از پیروزی انقلاب دست از سیاست بشوید و روحانیان را نیز از ورود به حکومت برحذر دارد. با وجود این، سنجابی در شرایطی ناخواسته قرار گرفت که چون عاملان آن هنوز زنده هستند باید منتظر شویم تا نسل اینده از واقعیات آگاه شود. سنجابی تن به کاری داد که هر میهن پرستی در آن شرایط برای جلوگیری از بحرانی مضاعف همراه می شد. سنجابی را تاریخ بزرگ خواهد داشت. همینطور تیمسار مدنی که نه تنها خوزستان را در آن شرایط هرج و مرج نجات داد، بلکه تلاش کرد از راه دموکراتیک وارد نظام حکومتی شود و روند سیاست کشور را به سوی خردورزی هدایت کند. مردم هم به او اعتماد داشتند که سه میلیون رای (و طبق شایعات 5/5 میلیون) رای آورد. در آن زمان کمونیستها و بویژه توده ای ها قدرت زیادی داشتند و به او اعتماد نمی کردند. آنچه مدنی را زیر انتقاد شدید برد و جبهه ملی را آزرده کرد، پذیرش بودجه ای از سازمان سیا، هرچند که برای یاری رسانی به ایرانیان آواره، بود. جبهه ملی هرگز نمی تواند کمک از سازمانهای امنیتی بیگانه يا حتی کشور خودمان را ببخشد. مدنی باید این حساسیت شدید ایرانیان را درک می کرد. در جهان سیاست گاهی یک اشتباه تاکتیکی یک مرد بزرگ را سرنگون می کند. همین بلا بر سر مارشال پتن آمد که مرد میهن پرستی بود و برای جلوگیری از تصرف بقیه فرانسه و ایجاد یک پایگاه برای نجات میهن با آلمان نازی سازش کرد.
در مورد آقای بهرامیان، من ایشان را نمی شناسم، ولی (تا آنجا که من می دانم و شاهد بوده ام ) که جبهه ملی ایران هیچ رابطه ای و رابطی با شاه نداشت و دلیل اظهار چنین ادعایی را باید از خود ایشان پرسید یا منتظر قضاوت تاریخ شد
JMINews:پس از آن برنامه جنجال برانگیز صدای امریکا دو سه نفر مقاله هایی در حمله به شما نوشتند و انواع اتهامات را به شما وارد آوردند که هنوز ادامه دارد. واکنش شما نسبت به این ماجرا چیست؟
کورش زعیم: آن برنامه پرسش انگیز با عنوان سمینار دانشگاه مریلند و نشان دادن عکس من آغاز شد، ولی چیزی ک در محتوی آن نبود، اثری از سخنان من و نه پرسشی درباره گفته های من بود و نه اشاره ای به آن سمینار شد.
همیشه عناصری هستند که منتطر فرصت برای ابراز مخالفتهای خود، عقده گشایی و ترور شخصیت هایی هستند که عملکرد آنها و فعالیت آنها فاصله افکار عمومی با دیگران زیاد می کند. در این ماجرا کسانی سر برآوردند و به اتهامات ناجوانمردانه و دروغ هایی علیه من پرداختند که سالها بود کسی نام آنها را هم نشنیده بود و نیز کسانی که از سخنرانی ها و مواضع من در مورد جوانان و ورود آنها به فعالیت های جبهه ملی ایران آزارده شده بودند. من از مخالفت و انتقاد نمی ترسم و حتا آن را استقبال می کنم، ولی آنها که تهمت می زنند و دروغ پردازی می کنند باید منتظر پیامدهای آن نیز باشند. من هم اکنون در حال مشاوره با حقوقدانان کشورهای محل سکونت برخی از آقایان هستم تا امکان اقدام قضایی علیه آنان که ترور شخصیت می کنند را بررسی کنم. در برخی کشورها از جمله آلمان و امریکا تهمت و افترا یک جرم کیفری است.
JMINews: آیا شما تصور می کنید که این جنجال ها سازمان یافته انجام گرفته است؟
کورش زعیم: من نمی دانم، ولی با توجه به اینکه در سه کشور بطور ناگهانی، همزمان و هماهنگ انجام شده، این شائبه را ایجاد می کند که این برنامه ایست که طی آن همان سناریویی را که برای آقای امیرانتظام سی سال پیش پیاده کردند روی من هم آزمایش کنند. در آن زمان، از میان دوستان و همکاران ایشان بجز شادروان بازرگان که خود مرد بزرگ و پاکی بود از او دفاع نکردند و نه تنها هیچ کدام پا پیش نگذاشتند بلکه با کنایه ها و بی اعتنایی ها اتهامات دروغ علیه او را در هاله ای از ابهام فرو بردند. به قول گوبلز اگر قرار است دروغ بگویید دروغ را آنقدر بزرگ کنید و آنقدر تکرار کنید که مردم باور کنند. تعزیه گردانان این خیمه شب بازی تصور می کنند اگر جبهه ملی با کاهش اعتماد مردم به آن از رده خارج شود، خودشان بطور قطع جانشین گزینه های پیش رو خواهند شد. فقط آدمهای حقیر هستند که برای پیشبرد هدفهایشان یا برای پیشبرد هدفهایی که برایشان تعریف شده دست به جنین لجن پراکنی می کنند. چه من فدای این توطئه پلید و ضدملی شوم و چه نشوم، آنها آینده ای به جز خفت و شکست نخواهند داشت و تاریخ از آنها نیکی یاد نخواهد کرد و فرزندانشان شرمسار چنین پدرانی خواهند بود.
JMINews:آیا شما این ماجرا را در چشم اندازی وسیعتر از جبهه ملی می دانید؟
کورش زعیم: در شرایط بحرانی کنونی کشور که همه انتظار تغییرات عمده در ساختار و نظام اداری کشور را دارند، گروه های مدعی به جای رقابت اصولی دست به بی اعتبار کردن یا حذف یکدیگر پرداخته اند. این کار در درون حاکمیت هم در جریان است. در بیرون حاکمیت، مطرح ترین سازمان سیاسی جبهه ملی ایران است که بویژه در طی سالهای اخیر هواداران زیادی در میان جوانان کشور و جوانان خارج از کشور پیدا کرده است. برای حذف جبهه ملی ایران از مطرح شدن در آینده سیاسی کشور، باید شخصیت های فعال و مطرح آن را از دور خارج کرد. فعلا روی من متمرکز شده اند. سازمانهای امنیتی که معمولا در همه جای دنيا بسیار موذيانه و حرفه ای عمل می کنند و به قدرت افکار عمومی واقف هستند، می دانند که زندانی کردن یا کشتن یک نفر فعال و رسانه ای سروصدای زیادی را در اعتراض بر پا می کند. پس نخست باید شخص را بی اعتبار کرد و سپس او را زندانی کرد یا کشت تا افکار عمومی دست به دهن بماند که از او حمایت بکند یا نه. این سناریو حدود دو ماه است که آغاز شده و بازیگران آن همانگونه که مشاهده می کنید افرادی ناموفق در اپوزیسیون هستند. شدت اجرای این سناریو نشانگر آنست که تغییرات بنیادین در حاکمیت را قریب الوقوع تشخیص داده شده است.
JMINews: آقای زعیم با سپاس از وقت شما برای این گفتگو و تلاش شما برای روشن کردن گوشه های تاریک و سیاه .
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
RELATED NEWS & ARTICLES
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
JMINEWS:
مقاله مهدی موید زاده در سایتهای "شخصی" ۳ ملی نما به نام های یرویز داوریناه ,محسن قاٍئمقام و منصور بيات زاده درج شده است ;
این افراد مدتهاست در تخریب شخصیت مهندس زعیم دست داشته اند و مطالب زیادی بر علیه او در سایتهایشان درج شده است.تهمت های ناجوانمردانه این افراد از جمله پروژه اسب تراوا و دروع پراکنی های پرویز داورپناه در دستگیری اقای زعیم بدون اثر نبوده و در بازجویی های وزارت اطلاعات به انها اشاره شده است.جزئیات دروغ پراکنی و پرونده سازی این افراد بر علیه مهندس زعیم بزودی منتشر خواهد شد.
خبر گزاری جبهه ملی ایران با پوزش از عالیجنابان مهندس امیر انتظام ٬دکتر هرمیداس باوند و مهندس زعیم و کاربران گرامی و همچنین با رد نظارات اقای مویدزاده تنها برای حفظ حرمت روزنامه نگاری صادقانه و منصفانه مقاله ایشان را درج میکند
چندماهیست که ایرانیان را شور وشوق آزادیخواهی دربر گرفته است . آزادی درتمام شئون انسانی لمس شدنیست .آزادی درهمه زمینه ها دارای قوانین جهان شمولی است که کم وکاست آن با معیارهای جهانی کاملا قابل ارزیابی است .دستیابی به آزادیهای مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر اساسی ترین آرمان انسان امروزی است . باتمام عدم اعتمادی که مردم ایران به حاکمیت داشته ودارند .در انتخابات اخیر به میدان آمدند تا آزادی را بخواهند وآنرا فریادکنند .مردم خواستار کسب آزادی درانتخابات شدند .درنظامیکه بسیاری ازقوانین اساسی اش در جای جای همان قانون بزنجیر استبدادمحصور شده است مردم شنیدند که حاکمان از آزادی انتخابات سخن میگویند ، سوگند میخورند شمارش آراء درست خواهد بود، خردشان حکم برناباوری داشت آما مصمم شدند که یکبار هم شده گفته ها را با تردید باور کنند . در روزهای محدود تبلیغات انتخاباتی خوشبینانه وشادمان به کوچه ها وخیابانهای ایران ریختند میدانستند حاکمیت درفکر استفاده ازحضور ملیونی آنهاست ولی تن به این آزمون دادند تا بار دیگر اگر حاکمان خلف وعده کردند ،رسوایشان کنند . مردم امیدوارانه به روش کشورهای دارای دموکراسی با راهنمایی ایرانیان درتبعید مراکز انتخاباتی کاندیداها را آراستند وعده ای هم براین باور راسخ شدند که انتخابات ایران هم دموکراتیک خواهد بود . به سوی صندوقهای رای رفتند رای خود به صندوقها ریختند وچون به پایان وقت اخذ رای نزدیک شدند تقاضای افزایش ساعات رای دادن نمودند که اولین مقاومتها از سوی کسانیکه انتخابات را مهندسی کرده بودند آغاز شد وبا کمال تاسف این آغازی ننگین وبهت آور بود ! آماری ازپیش ناشیانه تنظیم شده چند ساعت پس از اخذ رای بروی سایت های اینترنتی دولتیان آمد که مبارکمان باد پیروز شدیم!! ، آنچه دلخواه حاکمیت اصولگرا بود وچندی اضطراری آنرا پنهان کرده بودند تا بازی دموکراسی راه انداخته باشند خیلی زود آشکار شد . بهت وحیرت نتایج انتخابات بهت وحیرت میلیونهانفر رای دهنده را درپی داشت . شگفت زده وآرام به کوچه وخیابان آمدند ، گفتند رای ماچه شد؟ رای مارا نشانمان دهید . پاسخ خشونتی تصور نشدنی بود حرکتهای اعتراضی شروع شد تلاش دراین بود که کاری خلاف مقررات انجام نشود وبهانه بدست پلیس ولباس شخصی ها داده نشود . جهانیان از طریق وسایل جدید ارتباط جمعی نه از طریق خبرنگاران وعکاسان که بشدت درحلقه سانسور ماموران قرار داشتند بل بوسیله مردمی که با اینترنت وتلفن همراه با ساده تری روش از عظمت حرکت آرام ملیونها معترض به انتخابات آگاه شدند . حماسه ای درحال شکل گیری بود وقدرت بدستان حاکم ناتوانتراز اینکه برآن حجابی کشند وازدید مردم دنیا نهان سازند . حکومت دهها هزار نیروی رزمی بمیدان فرستاد ازضد شورش گرفته تا بسیج ولباس شخصی ها با امر براینکه بهر نحو حرکت وجنبش باید خاموش شود .دریغ وصد افسوس که دهها زن ومرد ودختر آزادیخواه که به عشق آزادی به خیابانها آمده بودند در پی ضرب وشتم وحشیانه وگلوله بارانها در خون خویش غلطیدند . جهان ازآنچه برصفحه تلویزیونها دید اندوهگینانه گریست . ارائه کنندگان برنامه ها از بینندگان خود میخواستند تا کودکان را از نگاه برتلویزیونها منع کنند که تاثیرمنفی در روان آنها نگذارد دگرروزبا زبان سکوت با نوارهای مشکی ولباسهای عزا به ماتم عزیزانشان آمدندآنهم پایانی اندوهبارداشت . روایت این آزآدیخواهی وروزهای تلخی که کام جهانی را سیاه کردو شرح آنچه باآز ادیخواهان کردند،سینه ای فراخ میخواهدبه وسعت گیتی تا قدرت بیان آن باشدوقلمهایی توانمندکه آنرا به رشته تحریردرآورد. بنظر میرسد تا ملی باید تا بتوان به تحلیل آنچه برایران میگذرد نشست .مراحلی سریع وبسیار تاثیرگذار درحال گذر است .دوست ودشمن این جنبش مردمی آزادیخواهانه میداند که هدف اصلی مردم دستیابی به آزادی ودمکراسی است .ملت ایران زندگی آزادمیطلبد وانتخابات آزاد را بعنوان ورود به راه خواسته های برحق خویش برگزیده است . مردم ایران بیش از یکصدسال است که پای براه دمکراسی وآزادیخواهی نهاده وبه این راه آشناست وخطا ست گرتصورشود ویا نادانسته بیان گردد که دمکراسی برای جامعه ما زوداست .نهضت مشروطه ایران، نهضت ملی ایران برهبری دکتر مصدق وانقلاب ناکام وبه کژراهه رفته بهمن 57همگی برای آزادی ودموکراسی بوده است . جنبش بزرگی که از22خرداد1388 بشکلی فراگیر میلیونهانفربراهش گام نهاده اند ادامه تردیدناپذیر مبارزات ضداستبدادی وآزادیخواهی ملت ایرانست . یار شاطر باشیم نه بار خاطر ملت ایران نه استبداد شاهی میخواهد ونه استبدادمذهبی ،فریادبرون آمده ازسینه های جانباختگان دوماهه اخیر برای آزادی است . هیچکس وهیچ گروه ودسته ای حتا آنانکه سوابق چند دهساله آزادیخواهی دارند حق مصادره آنرا ندارند .فرصت طلب ها باآگاهی ملت ایران از صحنه بیرون شده وخواهند شد . درداخل ویا خارج کشور نیروهایی ملی ومردمی،سالیان سال براه دموکراسی وآزادی پای فشرده وهزینه ها داده اند .آنان حاکمیت ملی وجدایی دین وحکومت را خواستارند ، راه سعادت ملت را در حکومتی برآمده ازاراده ملت میدانند ، آزادی را بهمان تعاریف اعلامیه جهانی حقوق بشر راهگشا میدانند ،سطح خواسته های این نیروهای ملی فراتر از آنست که درآغاز جنبش اخیر آمده است . عقلانیت وخرد ورزی حکم میکند که در مبارزه برای کسب حداقل ها یار شفیق جنبش باید بود ، تا حداقل ها حاصل نشود راه برای وصول حداکثر فراهم نخواهدگردید . نمونه اینکه جنبش گسترده زنان ایران خواستار حق خویش دراین انتخابات است درحالیکه این نه تنها همه خواست زنان نیست بلکه میتواند کف آن باشد واگر امروز همه نیروها بایددراین مسیر که همان رسید ن به آزادی انتخابات است متمرکز شود ولی اصل والاتر که برابری حقوق زن ومرد رفع نابرابرابری جنسیتی است گرچه امروزه تحقق یافتنش دوربنظر میاید ولی درراس خواسته های زنان باقی خواهد ماند . نیروهایی که به راه ملت سر سپرده اند .،آنانکه چون جبهه ملی ایران سابقه ای درخشان درراه مبارزات ملی دارند ،همانگونه از بیانیه ها ونوشته های تحلیلی جبهه ملی داخل کشور برمیاید ،همه حرکت ها وتحلیلها ودعوتها در همراهی با نیروهای خط مبارزه ملت است که:صدسال پس از گذشت انقلاب مشروطیت ومبارزه برای آزادی وعدالت هنوز برای تحقق الفبای اولیه آزادی ودموکراسی با نظام استبدادی مذهبی درجدال میباشد(به نقل از اعلامیه مورخ10/5/88 ). خرد حکم میکند که برای سعادت ملت ایران دراین جنبش عظیمی که نخستین گامها را برداشته است همگان همراهی کنیم .راه امروز نیروهای ملی آنست که تجربیات خویش رابی نام ونشان تقدیم مردمی کنند که میدانند چه میخواهند وچه نمیخواهند آنانرا یار شاطر باشیم نه بار خاطر . زندان تطهیر کننده نیست
در روزگاری که ملت ایران با مبارزات شبانه روزی خود برای آزادی ودموکراسی در تلاش است وهمانگونه که اشاره شد نیروهای ملی موظفند قدرت وتوان خویش برای تحقق اینمرحله ارائه کنند ، بعضی برآنند تا شاید بتوانند با ایجاد برخوردمیان نیروهای مبارز ملی ومردمی از طریق اعلامیه های تردیدآمیز ونظریات دوراز واقعیت از همبستگی همه نیروهای غیروابسته به سرسپردگان بیگانه ممانعت بعمل آورندو آبی گل آلود کنند تادربرخوردهای داخلی سکان حرکت ملی مردم ایران را دردست گیرند.در24/5/88اعلامیه ای بنام جبهه ملی ایران به سایت هایی که معمولا اعلامیه های جبهه ملی را منتشر میکنند ارسال میشود .چون مندرجات آن ورود ویا تائید حرکتی بود که بطور حتم باید مورد تصویب شورای مرکزی جبهه ملی قرار میگرفت اصالت آن زیر سئوال رفت .برای انکه هر شخص یا گروهی نتواند نکات مورد نظر خویش را بنام جبهه ملی ایران که در داخل کشور است منتشر کند چندماهی است که جبهه ملی ایران درداخل کشور رسما ومکررا اعلام کرده است که برای پیشگیری از ناهماهنگی ورعایت ائین نامه های تشکیلاتی اعلامیه واطلاعیه وهرگونه نوشته ای که بنام جبهه ملی برای سایت های خبری فرستاده میشود فقط از طریق روابط عمومی بایدباشد وگرنه آن اعلامیه از سوی جبهه ملی ایران نیست .این اعلامیه هم چون از طرف روابط عمومی هیئت اجرائی نیامده بود بخودی خود نمایا نگر نظریات جبهه ملی نبود همانگونه که اشاره شد آن اعلامیه ازسوی جبهه ملی نبوده است اما آنچه مرا واداشت به آن اشاره کنم موضع گیری خاصی است که درتائید نظر آقای مهندس زعیم عضو مستعفی هیئت اجرائیه جبهه ملی انجام شده است .اعتراض به بازداشت مهندس زعیم بطور قطع ضروری وباید هم پیگیری شود ولی بهانه ای که برای اعتراض بود قابل قبول بنظر نمیرسید .مگر اعتراض به بازداشت وشکنجه وآزار زندانیان از هر گروه دسته ای باشند توجیه لازم داشته است .؟نویسنده آن مطلب خواسته است جبهه ملی را از جنبش مردم ایران دور نگهدارد وبا نام بردن از آرمان آقای زعیم درباره دولت سایه علت بازداشت را داشتن چنین آرمانی واعلام چنین نظریه ای درماهها قبل به شمار آورده است . حال از کدام منبع موثقی به چنین اطلاعی رسیده است الله اعلم ! دراینجا جدای از تعلق نداشتن آن نوشته به جبهه ملی پرسشی بنظر میرسد، مگر در روز سی ام تیر ماه 1388که دوازده نفر از اعضاءجبهه ملی بنام اغتشاشگر دستگیر شدند آنها هم دولت سایه میخواستند؟ اعلام دولت سایه درآنچه که مجموعه نظریات آقای زعیم است چندماه قبل منتشر گردید نوشته شده بود که گروهی در این دولت سایه نقش دارند : جناب مهندس امیر انتظام رئیس این دولت است وتنی چند در کنار مهندس زعیم در پست های وزارت سایه ! اگر الگو، تاریخ انگلستان است آیا هیچ وجه تشابهی میان دموکراسی انگلیس ودیکتاتوری ایران متصوراست ؟ خوشبختانه مردم ما آگاهتر ازآنند که توهما ت شخصی را به پای باورهای سازمانی گروههای ملی بگذارند. نوشته اند آقای محسن رضایی در جریان انتخابات اخیر اشاره ای به تشکیل دولت سایه کرده است . آقای رضایی از خودیهای نظام است میتواند برای خود وزرایی تعیین کند که روزانه کار وزرا را نظارت وبه نقدآن بنشینند آیا ارتباط دولت سایه پیشنهادی مهندس زعیم هم چون محسن رضایی وحاکمیت است ؟نمیدانم ،شاید.جناب مهندس امیرانتظام ویا آقای دکترباوند و..آیا باعضودولت سایه مهندس زعیم بودن موافقند؟آیامیخواهید بگوئید همه رهروان جنبش اخیر هم باید از دولت سایه شما ساخته حمایت کنند ؟تصور نکردید نتیجه عکس دارد؟چرا میخواهید بمردم ا لقا ء کنید که جبهه ملی برای شما دولت و وزیر معین کرده است .ازکی تا بحال قیم مردم شده اید ؟صدای مرگ بردیکتاتور ملت ایران را نمیشنوید؟آیا براستی این طرح برای منزوی کردن نیروهای ملی تنظیم نشده است ؟ بحث بیشتر درباره جنبه های حقوقی دولت سایه را بزمان دیگری میگذارم .دریک سایت که بشد ت به زندانی شدن آقای زعیم اعتراض دارد نویسنده ای زندانی شدن را دلیل حقانیت یک فرد وبزندان نیفتادن را حجتی بر ناتوانی دیگران در مبارزات آزادیخواهانه دانسته اند .این طرز تلقی نمیتواند بهیچوجه منطقی باشد که زندان نه مکان قهرمان سازی ونه جای تطهیراست ،اگر فولاد بودی آبدیده میشوی ،باری زمانه را دفتر ودستاریست که حساب نیک وبد کسان درآن نوشته میشود وملت ایران سره وناسره رااز یکدیگر باز خواهد شناخت .
مهدی مویدزاده . (تهران بیست پنج مرداد 1388)
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
کورش زعیم یک قهرمان ملی خواهد بود/نامه جمال درودی به استاد ادیب برومند رئیس شورای جبهه ملی ایران
JMINEWS>این متن سخنرانی آقای درودی در جلسه ۲۹ مرداد ۱۳۸۸ شورای جبهه ملی ایران است .چون آقای برومند ریاست شورا در سفر بودند این سخنرانی به صورت نامه به ایشان و برای ضبط در تاریخ منتشر میشود.
ریاست محترم شورای مرکزی جبهه ملی ایران
سروران گرامی!
اجازه می خواهم با خاطره ای سخن را آغاز کنم ،در دهه چهل و اوج مبارزات جبهه ملی دوم در یک زمان دستگاه امنیتی چند نفر از فعالین جبهه ملی را بازداشت کردند.فورا شورا جلسه فوق العاده تشکیل داد و در آن نشست تصمیم گرفته شد که اعضای شورا خود را به مقامات امنیتی معرفی و تقاضای بازداشت خود را نمایند.صبح روز بعد کلیه ی اعضای شورا به اتفاق عده ای از دانشجویان از منزل زنده یاد الهیار صالح به صورت اجتماع به طرف شهربانی حرکت کردندو در آن جا تقاضای بازداشت همگانی کرد ه و تحصن اختیار کردند. سخنگوی جبهه ملی در گفتگو با ریاست شهربانی و مقامات امنیتی و رسانه های گروهی اعلان کرد:" این آقایان که در اینجا متحصن شده اند ،اتهاماتی را دارند که شما با همان اتهامات یاران آنان را بازداشت کرده اید ،اینان همان می گویند که آنها گفته اند و به همان می اندیشند که آنها اندیشیده اند .پس بنابراین یا آنها را آزاد کنید یا ما را هم در کنار آن عزیزان زندانی کنید.". این تصمیم متهورانه ی شورا ،چنان شور و هیجانی در داخل و خارج کشور ایجاد نمود که دستگاه حاکمه به تکاپو افتاد و قول داد که هرچه سریع تر زندانیها را آزاد کند و خواستار پایان تحصن شد.آن شورا در آن برهه از زمان با آن طرز تفکر و اتحاد و همبستگی و اتخاذ تصمیمات به موقع و همیشه در صحنه بودن و اظهار نظر در کلیه ی مسایل سیاسی روزتوانست موقعیتی بزرگ و فراگیر بدست آورد و پایه های حکومت را به لرزه درآورد.آن روزچه بودیم؟ امروز چه هستیم؟ در این توفان حوادث سهمگین انتخابات که هزاران تن انسانهای آزاده و معترض را به خیابانها کشانید و دهها جوان با خون خود کف خیابانها را رنگین کردند و صدها نفر از مبارزین و آزادیخواهان به زندانها گسیل شدندو اثرات تحسین برانگیز آن سراسر جهان را فراگرفت،ما کجا بودیم؟و چه نقشی داشتیم؟این تنها کورش زعیم بود که مثل همیشه از همه ما جلوتر حرکت کرد و با زندانی شدن خود و پرداخت هزینه سنگین آن تا اندازه ای نام جبهه ملی را زنده نگه داشت .البته این طبیعی است که هرکس فعال تر و در جامعه مطرح تر و در صف مقدم مبارزه قرار داشته باشد بیشتر مورد تهدید و فشار هیات حاکمه قرار خواهد گرفت؛ولی سوال اینجاست،که چرااین شخصیتهای ارزنده و مبارز در درون جبهه ملی پایگاهی ندارند و مورد شدیدترین بی مهری ها و اعتراضات و اتهامات قرار می گیرند؛این سوالی است که هرگز بدان پاسخی داده نشده،دیروز اردلان و ورجاوند و امروز زعیم؛حکایت بسیار است باشد تا زمانی دیگر. واقعا قابل ستایش است که ما دوستان با وفا و یک رنگ چه زیبا و شکوهمند از این یار دیرینه و دربند خود دفاع و حمایت کردیم. در نشست قبل شورا سکوت اختیار کردم تا ببینم شورا چگونه با این مساله برخورد می کند و چه تصمیماتی در رابطه با بازداشت زعیم می گیرد و چگونه به زندانی شدن او اعتراض می کند و چه تجلیلی از او به عمل می آورد.ولی افسوس چه انتظار بیهوده ای ؛انگار نه انگار که یاری از ما زیر شکنجه در زندان به سر می برد؛حتی یک کلمه از او یادی نشد.
شرم باد بر من که نام دوست بر خود می گذارم.متاسفانه امروز ما سر در درون برف فروبرده ایم و فکر می کنیم که دیگران اعمال و کردار ما را نمی بینند و آن را داوری نمی کنند ،چگونه است که ما صدای اعتراض جوانان و فعالین و طرفداران جبهه ملی را نمی شنویم که همه یک صدا می گویند شورا برای زعیم چه کرده است؟ در پاسخ با سرافکندگی باید بگوییم در این مدت طولانی تنها یک اطلاعیه چند سطری در رابطه با دستگیری زعیم دادیم و دیگر هیچ! حتی درنشریه پیام، ارگان جبهه ملی ایران یک کلمه یادی،نامی،خبری از زعیم ،این عضو فعال و ارزنده شورا نشده است. در حالیکه دست اندرکاران این نشریه وظیفه داشتند این شماره را به بزرگداشت زعیم و اعتراض به بازداشت او اختصاص دهند. این سکوت و بی توجهی چه معنا می دهد؟ آنانکه بر این باورند که با این اعمال می توانند در راستای خواسته هیات حاکمه ، زعیم و زعیمها را از صحنه سیاسی ایران دور سازند سخت در اشتباهند. زیرا زعیم با اعمال متهورانه و شجاعانه و در صحنه بودن خود توانست در قلب یک یک جوانان و عاشقان ایران جای گیرد،نام او امروز به عنوان یکی از قهرمانان ملی از مرزها گذشته است. جبهه ملی می توانست با مطرح کردن و بزرگداشت زعیم خود را در میان توده های مردم جای دهد ولی افسوس که چنین نشد. در سال 1385 نیز که زعیم بازداشت شده بود باز هم جبهه ملی تنها به انتشار یک اطلاعیه بسنده کرد،ولی من سکوت را جایز ندانستم ،بدون بیم از مسایل امنیتی در حالیکه او در زندان به سر می برد و از نتیجه کار بی اطلاع بودم در یک مقاله ی چهار صفحه ای با تیتر "اندیشه در بند" در مجله ایران مهر از مقام علمی و سیاسی و اجتماعی و مبارزاتی زعیم به دفاع پرداخته و ضمن اعتراض به دستگیری ایشان،خواستار آزادیش شدم؛به جا می دانم که به قسمتهایی کوتاه از آن نوشتار که سخن امروز هم می باشد اشاره ای داشته باشم" سخن گفتن از یاری دربند ،انسانی آزاده،در این شرایط و زمان کاری است بس دشوار !ولی چه می شود کرد ؟ باید حرفی زد!چیزی نوشت!کاری کرد!سکوت و در خود فرو رفتن ره به جایی نخواهد برد .دیروز گذشتگان گفتند ؛امروز ما می گوییم ؛فردا و فرداها آیندگان خواهند گفت به خاطر اندیشه و بیان عقیده ،کسی را در بند نکنید ،بگذارید افکار و اندیشه های مختلف در هم آمیزند ،نبرد کنند ،تا نتیجه مطلوب بدست آید. نگاشتن از زعیم چه مشکل است؛ انسانی عاشق ایران ،پژوهشگری توانا ،نویسنده ای صاحب قلم ،متفکری با ایمان ،نقادی دلسوز ،نظریه پردازی با اعتبار ،تحلیلگری صاحب اندیشه ،مبارزی سخت کوش و از همه با اهمیت تر شاگرد ممتاز مکتب مصدق؛ زعیم با تمام ذرات وجودش به ایران عشق می ورزد و قلبش تنها برای ایران و ایرانی می تپد .او در تمام عمرش هدفی جز سربلندی ایران نداشته و هر مانعی را که فکر کند بر سر راه هدفش قرار گرفته ،بدون ترس و بیم برای نابودی آن تا پای جان مبارزه می کند."
زعیم این اسطوره مقاومت و مبارزه هم اکنون در بازداشت به سر می برد،همگان از سرنوشت او بی خبرند ولی هر آن چه بر او بگذرد و هرگونه که از زندان خارج شود ،او یک قهرمان ملی خواهد بود.
با سپاس، جمال درودی
عضوشورای مرکزی جبهه ملی ایران
تهران 29 مرداد 1388
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
در مورد نوشته شخصی به نام مهدی موید زاده /دریادار امیر هوشنگ آریان پور
هموطنان گرامی
نوشته آقای مهدی موید زاده را که در سایت جبهه ملی آمریکا درج شده بود، با یکدنیا تاسف مطالعه کردم.
تاسف من به چند علت بود: در مرحله یکم آقای دکتر مهدی موید زاده در سطوربالای نوشته خود اشاره ای کرده اند به: « آزادی درهمه زمینه ها دارای قوانین جهان شمولی است که کم وکاست آن با معیارهای جهانی کاملا قابل ارزیابی است .دستیابی به آزادیهای مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر اساسی ترین آرمان انسان امروزی است.»
در این مورد لازم است توجه ایشان را به چند ماده از اعلامیه جهانی حقوق بشر جلب کنم:
ماده 5- هیچکس را نمی توان شکنجه کرد یا مورد عقوبت یا روش وحشیانه و غیر انسانی یا اهانت آمیز قرار داد.
ماده 10- هرکس حق دارد با استفاده کامل از تساوی حقوق با دیگران، دعوای او در یک دادگاه مستقل و بیطرف عادلانه و علنی رسیدگی شود و آن دادگاه در باره حقوق و تعهدات او، یا صحت هر گونه اتهام کیفری که به او متوجه می باشد حکم دهد.
ماده 11- 1) هر کس متهم به ارتکاب جرمی باشد، تا وقتی تقصیر او طی محاکمه علنی که در آن هرگونه تضمین ضروری برای دفاع تامین شده باشد قانوناً به ثبوت نرسد، بیگناه محسوب می شود.
ماده 21- حقوق بشر بیان می کند:
1) هر کس حق دارد مستقیما! یا بوسیله نمایندگانی که آزادانه انتخاب شده باشند در اداره امور عمومی کشور خود شرکت جوید.
2) هر کس حق دارد مانند دیگران متصدی مشاغل عمومی کشور خود گردد.
3) اراده ملت اساس قدرت اختیارات ملی است. . .
آقای موید زاده با توجه به ماده (1) چگونه بخود اجازه می دهید به سه شخصیت شناخته شده در سطح کشور ایران و حتی جهان ( آقایان امیر عباس انتظام، دکتر باوند و زعیم) توهین کنید!؟ اگر این سه شخصیت مرتکب جرمی شده اند، در آن صورت برابر ماده 11-1) در چه دادگاهی محاکمه شده و محکوم شناخته شده اند؛ که شما قبل از محاکمه و صدور حکم، نوشته اید: «اعتراض به بازداشت مهندس زعیم بطور قطع ضروری و باید هم پیگیری شود ولی بهانه ای که برای اعتراض بود قابل قبول بنظر نمی رسد!! آقای موید زاده، شما که (مدعی العموم) وزارت دادگستری رژیم جمهوری ایران نیستید پس چگونه است که ناگهان خود را در جای مامورجلب،بازپرس،مدعی العموم، هیئت ژوری ، رئیس دادگاه و مامور اجرای حکم اعدام قرار داده و آقای کورش زعیم را محکوم قلمداد کرده اید!!! جای آیت الله خلخالی خالی است که در مقابل شما سر تعظیم فرود آورده و از داشتن شاگردی چون شما به خود تبریک بگوید!!
آخر در این کشور بی صاحب یکی نیست از شما بپرسد: آقای دکتر موید زاده چه کسی به شما اجازه داده است ، درکاری که به شما مربوط نیست و اطلاعی از آن ندارید دخالت کنید؟!
در مرحله دوم،در چند سطر پائینتر مرقوم فرموده اید: «. . . برای آنکه هر شخص یا گروهی نتواند نکات مورد نظر خویش را بنام جبهه ملی ایران در داخل کشور منتشر کند، چند ماهی است که جبهه ملی ایران در داخل کشور رسماً و مکراراً اعلام کرده است که برای پیشگیری از ناهماهنگی و رعایت آئین نامه های تشکیلاتی اعلامیه و اطلاعیه و هر گونه نوشته ای که بنام جبهه ملی برای سایت های خبری فرستاده می شود فقط از طریق روابط عمومی باید باشد وگرنه آن اعلامیه از سوی جبهه ملی ایران نیست . . . »
اول،آقای دکتر مویدزاده خودتان قبول کرده اید که اعلامیه دولت سایه پیشنهادی آقای کورش زعیم از سوی جبهه ملی ایران نیست؛ پس نگرانی شما از چیست؟! شاید به این علت است که نام شما در لیست وزرای در سایه گنجانده نشده است؟ دوم، دولت سایه که نیاز به داشتن الگو ندارد. هر کسی می تواند دولت سایه تشکیل دهد کما آن که مجاهدین خلق سالهاست دولت در سایه آنهم در کشورهای فرانسه و عراق تشکیل داده
و حتی رئیس جمهور خود را انتخاب و به جهانیان معرفی کرده اند. پس چرا در آن زمان جنابعالی و یارانتان اعتراضی به آن دولت در سایه نکردید!؟
سوم، جبهه ملی ایران یکی از قدیمی ترین سازمانهای سیاسی کشور است که از سال 1330 تا این زمان پا برجا بوده است. جای کمال تعجب و تاسف است که چنین سازمانی در طول این سالهای طولانی فاقد نظام نامه ای در مورد نگارش و درج اعلامیه ها و بیانیه ها بوده ، و بنا بر اظهارات آقای دکتر موید زاده در همین چند ماه گذشته هیئت مدیره محترم جبهه ملی بفکر افتادند که لازم است در مورد نگارشات نیز راه و روشی را در نظام نامه بگنجانند؛ شاید به این طریق مانع شوند « برای آنکه هر شخص یا گروهی نتواند نکات مورد نظر خویش را بنام جبهه ملی ایران منتشر کند»
مرحبا به این دوراندیشی و سرعت عمل در انجام چنین ماموریت خطیری!
( بی خود نیست که پس از گذشت بالغ بر یکصد دو سال از شروع مشروطیت در ایران ، هنوز به دنبال سراب دموکراسی با شتاب هرچه بیشتر می دویم ، ولی متاسفانه به آن نمی رسیم! چنانچه آقای دکتر موید زاده خود نوشته اند:« . . . مردم ایران بیش از یکصد سال است که پای به راه دموکراسی و آزادیخواهی نهاده و به این راه آشنا است و خطاست گر تصور شود و یا نادانسته بیان گردد که دموکراسی برای جامعه ما زود است! . . »
وقتی برای تهیه نظام نامه ای در مورد نگارشات جبهه ملی ایران بالغ بر 58 سال زمان لازم است! پس آقای موید زاده نبایستی برای رسیدن به دموکراسی زیاد عجله بخرج دهند، امیدمی رود که شاید در قرن بیست دوم ما به آن دست یابیم !
در مرحله سوم،در چند سطر بالاتر آقای دکتر موید زاده مرقوم فرموده اند:
« در روزگاری که ملت ایران با مبارزات شبانه روزی خود برای آزادی و دموکراسی در تلاش است و همانگونه که اشاره شد نیروهای ملی موظفند قدرت و توان خویش برای تحقق این مرحله ارائه کنند، بعضی برآنند تا شاید بتوانند با ایجاد برخورد میان نیروهای مبارز ملی و مردمی از طریق اعلامیه های تردید آمیز و نظرات دور از واقعیت از همبستگی همه نیروهای غیر وابسته به سر سپردگان بیگانه ممانعت بعمل آورند و آبی گل آلود کنند تا در برخوردهای داخلی سکان حرکت ملی مردم ایران را در دست گیرند . . . »
اول، شما صحبت از نیروهای ملی کرده اید! این نیروهای ملی کجا هستند؟ لطفاً اعلام فرمائید در آن روزهای بحرانی و مبارزات شجاعانه جوانان مبارز و رو درروی با نیروهای بیشمار بسیج و پلیس و لباس شخصی ها و غیره ، نیروهای ملی وابسته به جبهه ملی مربوط به گروه چند نفری شما، چه می کردند و برای جلوگیری از شهادت (ندا و سایر شهیدان مبارز) چکاری را انجام دادند!؟
دوم، «اعلامیه تردید آمیزی!» که شما به آن اشاره کرده اید مدتها قبل از بروز تقلب در انتخابات، تهیه و اعلام گردیده بود. لذا آقای کورش زعیم چون نه غیبگو بودند و نه معجزه گر ، نمی توانست از قبل پیش بینی کرده باشند که چون چنین اتفاقاتی رخ خواهد داد، پس بجاست که با گل آلود کردن آب، سکان حرکت ملی مردم ایران را در دست بگیرند! آقای موید زاده خودتان نوشته اید:
«. . . خوشبختانه مردم ما آگاهتر از آنند که توهمات شخصی را به پای باورهای سازمانی گروههای ملی بگذارند. . .» خوب آقای دکتر اگر مردم ایران آگاه هستند، پس نگرانی شما از بابت اعلامیه شخصی آقای کورش زعیم از چیست و چرا تا این حد ناراحت و نگران شده اید؟!
سوم، وقتیکه در کشور ایران احمدی نژاد نامی می تواند در دو نوبت رئیس جمهور گردد؛ چرا شما از امکان رئیس جمهور شدن آقای مهندس امیر انتظام نگرانید!؟ ضمناً برابر ماده 21) ذکر شده در بالا، تصدی هریک از آقایان امیر انتظام، دکتر باوند، کورش زعیم و یا هر فرد ایرانی دیگری در مشاغل دولتی و عمومی کشور بلا مانع بوده و اعتراض آقای موید زاده بیمورد است.
چهارم، نوشته اید: «. . .چرا می خواهید بمردم القاء کنید که جبهه ملی برای شما دولت و وزیر معین کرده است. از کی تا بحال قیم مردم شده اید؟. . »
الف- هدف از تشکیل جبهه ملی، و هر سازمان سیاسی دیگری در حقیقت دخالت درامر انتخاب رئیس جمهور، نخست وزیران و پشتیبانی از نخست وزیران و وزرای مورد نظر خود شان بوده است، و لاغیر. حال چه اتفاقی رخ داده است که آقای دکتر موید زاده با شنیدن صدای «مرگ بر دیکتاتور» به ناگهان تغییر عقیده داده و منکر این مهمترین وظیفه و ماموریت یک سازمان سیاسی شده اند!؟
در پایان این نوشته لازم دیدم به بخشی از نوشته احمد تقوایی، پرویز شوکت، محمد امینی تحت عنوان ( اسب تروا) که در تاریخ جمعه بیست و یکم تيرماه ۱٣٨۷ در همین سایت درج شده بود اشاره کنم:
«آیا در ماندگی سیاسی تا به جایی رسیده که به جای نقد نظری به مخالفان سیاسی، اینک باید از واژگانی چون اسب تروا ( بخوانید دولت سایه) بهره برداری کرد و آگاهانه چنین درکی را به جنبش سکولار ایران داد که برخی از کوشندگان آن عوامل نفوذی «دشمن» و سازمان های جاسوسی اند؟ آن دسته از رهبران جبهه ملی که می گویند و می نویسند که خواهان دربرگرفتن بخش های وسیعی از مردم و گروه های سیاسی در جبهه ملی ایران اند و براین پا می فشارند که سنت و هدف تاریخی جبهه ملی دربرگرفتن طیفی گسترده از افراد، سازمان ها و گروه ها در زیر یک چتر سیاسی بسیار عمومی است، اینک با توسل به افترا و بهره جویی از واژگانی چون اسب تروا و عناصر مشکوک و ترور شخصیت رقبای سیاسی خود، از همان حربه هایی بهره می جویند که شوربختانه سال ها است در سرزمین ما رواج دارد.
گویا این سنت پرافتخار و تاریخی ما ایرانیان است که هر انسانی را که به جایگاه بالایی رسید و کاری برای این سرزمین کرد، به جای آن که مایه افتخار سربلندی خویش بدانیم، او را رسوای زمانه کنیم و مُهرهای ناشایست بر پیشانی او بنشانیم.
شوربخت این که اینک کسانی که مدعی پاسداری از حقوق و ارزش های مدنی و شهروندی درایران اند و خویشتن را وارثان یکی از خویشتن دارترین شخصیت های تاریخ ایران می دانند که حتی به دشمنان خویش نیز احترام می نهاد، به همین روش پَست اتهام زدن های بی پروپا و بهره برداری از واژگانی چون «اسب تروا» برای نقد به یکی از اعضای رهبری جبهه ملی توسل می جویند و به دیگران هم هشدار می دهند که از دم تیغ تیز قلم شهروندانه شان به سلامت نخواهند گذشت.
دراین روزگار که جوانان ایران بیش از پیش به سیاست روی می آورند و درجستجوی یافتن سازمان های سیاسی با ارزشی در میان اپوزیسیون سکولار ایران اند، اینک به دست خود تیشه زدن به ریشه اعتبار گروه های اندکی که در میان نیروهای سکولار ایران همچنان به جای مانده اند، و به بی اعتبارساختن کوشندگان سیاسی برخاستن، کاری است نادرست و ناشایسته. ما بیش از هرزمان به همکاری و همکوشی میان نیروها و شخصیت های سکولار ایران نیازمندیم.
امیر هوشنگ آریان پور
شنبه 22 اوت 2009
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
jminews: هرمز ممیزی عضو شورا جبهه ملی ایران است
~~~~~~~~~~~~~~
انباشت زندانیان سیاسی ،سندی گویا بر ضعف و جهل حکامی است که
نمیتوانند در فضای بحث و گفتگو به اقناع رقباء دست یازند . در پی نوشت
مورخ31/4/88 همین وبلاگ تقاضای آزادی یازده نفر از دوستان و
همفکران ملی را نمودم که خوشبختانه تا بحال 10 نفر آزادی خود را باز
یافته اند، ممنونم! اما متاسفانه آقای مهندس کورش زعیم هنوز در بند
است لذا وظیفه خود میدانم با معرفی کورش زعیم نویسنده کتاب "
جبهه ملی ایران از پیدایش تا کودتای 28 مرداد " عاشق ایران ،
پژوهشگری توانا ، نویسنده ای صاحب قلم ،متفکری با ایمان ، نقادی
دلسوز ،نظریه پردازی با اعتبار ،تحلیلگری صاحب اندیشه و از همه مهمتر
شاگرد ممتاز مکتب مصدق که قلبش تنها برای ایران و ایرانی میتپد و
هرگز هدفی جز سربلندی ایران نداشته ، برای حکومتی که بیش از هر
چیز نیاز به باز سازی چهره دارد هشدار دهم که ادامه باز داشت او به
زیان خودتان است !
هرمز ممیزی
August 23, 2009 3:24 PM
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
"><پاسخی به نوشتار مهدی مویدزاده
از پشت خنجر نزنید
(حمیدرضا خادم)
در سالگرد کودتای ننگین بیست و هشت مرداد هستیم ، کودتایی که بارها و بارها آنرا خوانده ایم ، واقعه ای که روزها به آن اندیشیده و چه ناجوانمردیها و خیانتها به سرزمینمان را توسط برخی دوست نماها در تاریخ آن دوران به مرور نشسته ایم . گویی ماجرای خیانت پایان یافتنی نیست و تاریخ به شکل دائم در حال ورق خوردن و تکرار است ، گویی سرگذشت ها همه مایه عبرت نیست و برخی درسهای شیطانیست برای کژاندیشان ، تا اموزه های ضد میهنی را در بزنگاه های حادثه ساز مجری باشند ، گویی ملی گرایی که آقایان آفت اسلام و انقلاب می خوانندش ! نه به واسطه ارتداد و سرکوب ، بلکه از راه نفوذ دروغ و ریا می توانند زمین گیرش کنند ، گویی روند انفعال جریان های سیاسی به ویژه ملیون از راه زندان و فشار و شکنجه نمی گذرد و تنها با تفرقه افکنی به واسطه فردیکه همواره خالق بحران ، دروغ پراکنی ، محاکمه و اخراج فعالان در سازمان بوده یک تنه به جای جمهوری اسلامی توفیق بزرگترین ضربات را به جبهه ملی بدست آورده است و هزینه ها را برای حاکمان برقدرت نشسته کاسته است .
وا عجبا از این همه نابخردی و ... که یادآور بقایی ها در گذشته جبهه ملی است و امکان و ابزاری باقی نمانده که به واسطه آن حمله ای از درون به جبهه ملی صورت نگیرد ، از کمیته تعلیمات گرفته تا سایت های محدود و پرونده ساز وابسته به آنان .
در این چهار سال حضور مجنون صفتی چون احمدی نژاد در سمت ریاست جمهوری هربار که سخنی مطرح می کرد و منافعی را پی می گرفت با جمله " ملت ایران می خواهد ... " آغاز می کرد همه را به خنده وا می داشت که این سخن خود دیکتاتور است نه ملت ایران ، و شوربختانه در مطالب شما هم همواره دیده ایم که سخن خود را بسان همان دیکتاتور با جبهه ملی آغاز می کنید ، البته باز هم می خندیم اما اینبار با تلخی بیشتر.
آقای مهدی مویدزاده !
فرمودید به جای مردم تصمیم می گیرند و رئیس جمهور تعیین می کنند و ... ، بسیار جالب است که روزی در جلسه ای یکی از کسانی که خود را دلباخته شما می دانست گفت که حزب سیاسی باید سیاسی عمل کند و حتی اگر مصلحت بود از بیان حقیقت خودداری کند ! حال با این نوشتار شما فهمیدم عجب شاگرد خلفی ! عینا حرف استادش را می زند . آری مطلب شما در مصلحت اندیشی و منفعت طلبی سندی گویاست که از آن مانیفست و بیانیه که به تایید سخنگوی جبهه ملی ایران رسیده برداشتهایی اینچنینی می کنید و آنرا دستاویزی برای اهانت به اسطوره پاکی و مقاومت مهندس امیرانتظام و همچنین استاد گرانقدر و دانشمند برجسته دکتر باوند و مبارز شجاع مهندس کورش زعیم قرار می دهید تا عقده گشایی نموده و به این دلیل که با حضور این اندیشمندان و بزرگان دیگر در جبهه ملی جایگاهی برای فردی چون شما برای عرض اندام نیست ، خودنمایی می کنید و با جمع کردن حلقه کوچک جوانان فرصت طلب و متملق در پی آنند که ضربه به بزرگانی چون ادیب ، زعیم و باوند را افزون سازند و حذف عملی آنان را پیاده نمایند . مردم ایران هم به دیکتاتوری معترضند هم به آبروی برباد رفته کشور و هم به تقلب در انتخابات . آری تقلب ، به گمانم واژه ای آشنا برای شما باشد که خبره گی در مهندسی آنرا در پلنوم جبهه ملی به نمایش گذاشتید . مردم به آبروی بر باد رفته معترضند ، آبرویی که شما چیزی از آن برای جبهه ملی ایران باقی نگذاشتید و به دیکتاتوری معترضند ، دیکتاتوری که شما با قدرت ماورایی ! توانسته اید حاکمیت اقلیتی را بر اکثریت تحمیل نمایید چرا که هم شخصیت وپرنسیب بزرگان جبهه اجازه مقابله با لمپنیسم و هتاکی را نمی دهد و هم اینکه همه می دانند سرشاخ شدن با شما به میزان سرشاخ شدن با نظام جمهوری اسلامی پرهزینه است .
وقتی به انتقادهای سایر افراد به جبهه ملی می نگرم نوک پیکان نقد را در اختلاف درون جبهه ، پروژه سازی و سناریو نویسی و پرونده سازی قرار میدهند ، در تکذیبیه هایی که درست در زمانی که جبهه ملی ایران دوباره در آستانه ایستادن است بسان شمشیری دوپای آنرا می زند و مجال برخاستن را از آن می گیرد . تکذیب دهم اردیبهشت ، تکذیب برخی بیانیه ها که به تایید سخنگو رسیده و به لحاظ اساسنامه ای کاملا قانونی است ، تکذیب بیانیه سی تیر و دست آخر تکذیب بیانیه اخیر و در پس آن قلم فرسایی کینه توزانه ، کدام با آبروی جبهه ملی بازی کرده اند . زندان رفتن افراد سیاسی در ایران با میزان چالشگری آنان با نظام دیکتاتوری سنجیده می شود و هر آنکه مدعیست در دو نظام سیاسی به مبارزه با استبداد پرداخته ! از روی اسارت و در بند بودنش می توان فهمید که تا چه اندازه راستگو و درست کردار است .
آقای موید زاده ، شما می فرمایید زندان تطهیر نمی کند ! مگر شما تطهیر را در چه می دانید ، در این شرایط هر کس این تیتر را ببیند تصور می کند مطلب از روزنامه کیهان کپی شده و یا نگارنده دستی در نوشتارهای کیهان شریعتمداری دارد ، تطهیر از چه چیز ، آیا شما منتظر تواب شدن آقای زعیم هستید ؟ اگر به این انتظار نشستید خیالی باطل است و انتظاری بی فایده ، چراکه هیچگاه هیچ فردی از مبارزات آزادی خواهانه و میهن پرستانه ابراز ندامت نمی کند تا به اعتقاد شما تطهیر گردد .
این همه چرخش تنها ظرف چند هفته شاید از نگاه بیرونی سبب حیرت باشد . اما برای من که سالها از نزدیک ناظر رفتارتان بوده ام امری طبیعیست چراکه مطلبی را که در مقدمه به اصطلاح مقاله تان آوردید را پیش و یا پس از انتخابات حتی تحمل نمی کردید و بر موضع تحریم انتخابات به شدت پای می فشردید ، در حالیکه صدای ملت ایران از روزها پیش از انتخابات به جهانیان رسید و شمایی که در ایران بودید نمیدانم از چه روی ناشنیده گرفتید و اصرار بر تحریم انتخابات داشتید و حتی پس از انتخابات شهادت فرزندان پاک ایران را نظاره می کردید و آنرا دعوای درون نظام می خواندید ، جمله ای که رهبر جمهوری اسلامی نیز بارها تکرار کرد . حال اینهمه چرخش از چه روست نمی دانم ولی می توان تصور کرد که بازهم برای پروژه نفاق افکنانه تان پشت پرچم آزادیخواهی ملت مخفی می شوید و با مقدمه ای اینچنینی توهین نامه آنچنانی می نگارید .
قصد پاسخ به مطلب شما را نداشتم چون در آستانه بیست و هشت مرداد که شاید امکان فعالیتی برای جبهه ملی ایران فراهم بود ، پروژه ای دیگر ساختید تا جریان را منحرف نمایید و سبب شوید حاکمیت فاشیستی شبی دیگر را آسوده بخوابد ، مرا به پاسخ به شما واداشت وگرنه کسی نه ارزشی برای مطلبتان قائل است نه کسی در خارج از جبهه شما را می شناسد . به هر روی این چند خط را برای درج در تاریخ نگاشتم تا آیندگان بدانند همه کسانی که امروز جبهه ملی ایران را به امانت در دست دارند به آن خیانت نکردند و در مقابل یاوه سرایی ها ، توهین ها ، برچسب زنی ها ، اتهام ها ، دروغ ها و تقلب ، تحریف ها و خیانتها و ده ها عمل غیراخلاقی دیگر سکوت نکردند .
QQQQQQQQQQQQQQQQQQQq
غمگنانه های من و پاسخی به یک نوشتارسخیف
این خانه را
به بهانه سایه
تبر به ریشه می زنند
آه که چه سیه دورانی است اینک
ریا کاران و نیرنگ بازان
عاشق می شوند!؟
عاشقان در بند فرصت طلب!؟
دیروز در آخور زورمداران
درس نفاق می آموختند
و امروز نشسته در شب
در کمین فردای خوشنامی
ودر فضای کین آلود دروغ
بانگ اناالحق سر می دهند
حنجره های آلوده به دشنامشان
و قلبهای سیاه کین خواهشان
مگر نه اینکه همچو موریانه
ذره ذره
همه سالیان دهشتناک بیداد
بن سرو آزادی را سست نموده اند؟
آه که چه سیه دورانی است اینک
بوزینگان تشنه قدرت
جز پر پر نمودن شقایق ها چه توانند کرد؟
و شقایق ها جز پر پرشد ن آیا چاره ای دارند؟
آری یاران، سیه دورانی است اینک که بغض فرو خفته همه سالیان جوانی ام را ،همه سالیانی که عاشق بودم و عاشق پیشه اینک دیگر نمی توانم فرو برم. روزی با دلی پر عشق و سری پر شور تا به خود آمدم دیدم عاشق هستم. دیدم از شنیدن نام معشوقم و دیدن همه سالیان رنج ها و بیدادهای رفته به عشقم اشکهایم جاری و پاهایم لرزان می شود و اندبشه ام غرق آرمانی می شود که مرا هماره به فردایی بشارت می دادکه دوست داشتن
و عاشق بودن دیگر گناه نیست.
هزار راه نرفته را یک راه دیدم و یک راهنما نه سر خوشی ونه دلمشغولی دوران جوانی در سر گذارندیم و نه شیفته جیفه دنیا شدم چون عاشق بودم و عاشق هیچ نمی خواهد و هیچ نمی داند جز سر فرازی معشوق.
یک روز با خواندن عاشقانه های ،عاشقانی چون مصدق و فاطمی غرق در شرمساری شدم و بر خود لرزدیم و روز دیگر از سر نوشت همه عاشقان سر زمینم دانستم که چه می خواهم وچه باید بیاندیشم.
آری همان روز دیگر من هیچ نداشتم جز قلبی آکنده از ایمان به آغاز فصلی که می توانست شاد روز همه مردمان سرزمینم باشد.
در این دوران صداقت رااز مصدق آموختم و شجاعت را از فاطمی و فرو هر های دشنه آجین شده عاشق، و صبوری را از محمد مهردادهمیشه استوار وپاک زیستن را ازعلی اردلان وایمان به رهایی را از پرویز ورجاوندو اراده آهنین و صراحت در گفتاررااز خسرو سیف و اخلاق را ازکوروش زعیم وبسیار نیکی های دیگر از همه راد مردان این کهن خاک.
در حلقه یاران و رفیقان جوانی جای گرفتم که آنان نیز همچو من شیدا پیشه بودند و بس هیچ نمی خواستند جز آنچه که می توانست دگرگونه دردهای همه مردمان سر زمینم باشد.
و نازنین همدمی دارم، این عشق دوم که او نیز پیش از من عاشق ایرانش بودو پرچم سه رنگ و پر افتخار ایرانزمین ضمانت زندگی مشترکمان.
آری خواستم از بغض فروخفته ام بگویم که نمی دانم باید از ریختن خون عاشقانی چون ندا و سهراب های در بگویم یا از در بند بودن صدها عاشق دیگر.
از بغض فرو خفته ام بگویم که یاری از ما در بند است و ما رها از بند یا اینکه بگویم که از بند شدن این یار، چه دوست نماها و مبارزان دروغین دیروز و امروز شیهه سر مستی سر می دهند!
گفتم از درد بگویم دیدم که درمانی نیست این درد را . این دردی که همچو دمل چرکین همه تن را فرا گرفته ذره ای بیش نیست اما مصیبتی است به بزرگی سیاه چاله های نیستی که از پای انداخته است بسیاران را،بسیارانی که تاب تحمل این همه درد را نداشتند اگر چه همچو دماوند ایستاده بودند اما زخم درون بد دردی است برادر.
گر دشمنت تیغ به دست همه عمر زندگی را آوردگاه رزم کند خم به ابرو نخواهی آورد اما وای به روزی که خاری در تن و جانت خانه کرده باشد چه توانی کرد؟
در این روزهای رستاخیز و خروش درفش کاویان که در دستهای دخترکان ایرانم جای گرفته نه در دست کاوه آهنگر که تو گویی امروز همه خود کاوه ای دیگر شده اند عافیت طلبان نشسته در کنج امن یاوه سرایی می کنند و نسخه می پیچند و راه نشان می دهند و سخن از جنبش آزادی خواهانه سر می دهند؟
آیا اینان آشناهای این خروش به پا خواسته و از جان گذشته می توانند باشند؟
روی سخنم با شما ست که می گویی " هرآنکس راکه درپی نفاق است نباید ملی خواند"
آری درست گفته ای ،آموخته ام که هر سخن حق و زیبایی حتا اگر از دهان ذبون ترین مردمان نیز بیان شود باز نیکو است.
اما با نوشتن این واژه زیبا آیا اندیشیده ای که معنای نفاق چیست و نفاق افکن چه کسی است؟ انسانها اگر هیچ داوری را نپذیرند یگانه داور وجودی خویش وجدان را نمی توانند انکار کنند.
ایمان دارم که این یکی را دیگر نمی توانی منکر شوی اگر چه در تحریف مبارزات تاریخی و همه آنچه که به دیگر آزادیخواهان مربوط بوده است را تا کنون به یکجا یا به حساب خویش واریز نموده ای یا که به کل منکر شده ای.
از اینکه اینگونه با شما سخن می گویم وجانب ادب را رعایت نمی کنم بسیار از خودم شرمنده ام اما دیگر سکوت جایز نیست و نمی توانم این همه نا جوانمردی ونا راستی را ببینم و دم بر نیاورم مگر نه اینکه همه خواستمان رهایی از بیداد است و نا راستی و بیداد پذیری نیز خود بیداد؟
پس چگونه می توانم این همه بیداد را نه از دشمن بلکه از مدعی مبارزی چون شما شاهد باشم که در همه این سالها ندیدم که تنی به نیکی از شما و یاران حلقه پنج نفره شما یاد کند جز کژ اندیشان دو نفره ای که در برون مرز، که آنان نیز در انزوای اندیشه غارنشینی خویش با دشنام گویی و اتهام زدن به عالم و آدم و لاف مبارزه میهنی روز را به شب می رسانند و هر آینه در این اندیشه و توهم به سر می برند که چگونه می توانند از پشت دشنه ای بر پشت میهن پرستی زنند.
هر آنچه اندیشیدم که بگویم از شما چه آموخته ام در این سالها هیچ به خاطر نیاوردم. هر چه اندیشیدم که به یاد آورم آیا کسی بوده است که از شما نرنجیده باشد دیدم آنکس را که از خود دلگیر ننموده ای کسی نیست جزدشمنان جبهه ملی .
تاریخ را و مبارزات نهضت ملی رابارها و بارها مرور کردم اما هر چه بیشتر تلاش نمودم کمتر نشان خوشنامی از شما و باند معروفتان ! یافتم. اما آنچه نیز که یافتم همان خار در پای آزادیخواهان بود و بس.
در نوشتاری سخیف زمین و آسمان را به هم دوختی تا نسبت به هموندی میهن پرست و در بند عقده گشایی کنی اگر چه تازگی نداشت اما اینبار بی پروا تر و نامهربانتر از همیشه خنجر از رو بستی تا زندانبانان آسوده باشند که زعیم با وجود همچو شمایی نیاز به شکنجه و عذاب زندان ندارد که خود عذاب و شکنجه ای بس دهشتنا ک تر از هر دژخیمی را همه این سالها بر او روا داشته اید.
چه خوب شد که در طی همه این سالها هیچگاه با چون تویی هم سخن نشدم و نه اینکه گفته ها و شنیده های دیگران بر من تاثیر گذار بوده بلکه از آن رو بود که هیچگاه نتوانستم در نگاه و کلامت نشانی از صداقت و شجاعت بینم.و تنها تر از آن بودی که بخواهم عاشقانه های میهن پرستی ام را با تو گویم
از یار شاطر و بار خاطر گفتی" دیدم که خود بار خاطری بیش نیستی چون همه دوران یا در اندیشه توطئه بودی و یا در توهم آن.
---------------------------------------------------------------
هم میهنان بیانیه ای چند روز پیش از سوی جبهه ملی ایران تحت عنوان "دولت در سایه" منتشر شد که این بیانیه از سوی هیئت رهبری جبه ملی ایران تهیه و جهت انتشار در اختیار اعضای دفتر پژوهشهای هیئت رهبری نهاده شد.
اما با کمال تاسف نوشتاری در رد این بیانیه با امضای روابط عمومی جبهه ملی ایران منتشرمی شودکه به جهت تنویر افکار عمومی ایرانیان باید عنوان شودکه مسئولیت روابط عمومی جبهه ملی ایران بر عهده مهندس زعیم بوده وایشان در حال حاضر در بازداشت به سر می برند اگر چه ایشان از هیئت اجرایی جبهه ملی ایران به علت همان فشارهای مورد اشاره ایشان یعنی از ما بهتران" استعفا داده اند اما این استعفا هر گز پذیرفته نشده و تا پذیرفته شدن استعفای او ،وی همچنان عضو هیئت اجرایی تلقی خواهد شد و نسبت دادن این بیانیه به سازمان دانش آموختگان جبهه ملی علارغم آگاهی نگارندگان این بیانیه نسبت به تهیه و صدور آن توسط هیئت رهبری هدفی جز ضربه زدن به سازمان دانشجویان و دانش آموختگان این یادگار شادروان دکتر پرویز ورجاوند نمی تواند باشد که همواره مورد بغض بد خواهان بوده است.
بد خواهان جبهه ملی ایران که سالیان سال است در جلد میهن پرستی و پیرو مصدق بزرگ عملا سد راه آزادیخواهان میهن پرست و جوانان برای مبارزه بودند در نوشته های کذایی خود خنجر های کین خود را اینبار عریان تر از همیشه به دست گرفته و بر مهندس کوروش زعیم که جز برای آزادی میهن و دموکراسی و حقوق ملت ایران هیچگاه گامی بر نداشته فرو می آورند حال گویا فراموش نموده اندکه زعیم اگر در پی منافع شخصی بود در
چنین سن و سالی همه هست و نیست و خانواده و زندگی خود را فدای آرمانهای میهن پرستانه اش نمی نمود.
در این شرایط اینان که میهن پرستی و عشق به جبهه ملی ایران را بهانه کین خواهی و عقده گشایی های شخصی خود نموده اند و حتا درباره عضو سازمانی خویش احساس مسئولیت و انصافی ندارند چگونه می توانند در فردای ایران سخن از مدار با دیگران داشته باشند.
آری هر آنکس را که در پی نفاق است نباید ملی خواند
اما فراموش نموده اید که چه کسانی در همه این سالها همواره موجبات تفرقه افکنی و چند دستگی در بین نیروهای ملی را فراهم آوردند؟
فراموش نموده اید چرا حزب ملت ایران و بسیاری از ملیون و مبارزان دیرپا دیگر حاضر نیستند در کنار شما ها ی "از ما بهتران "تحت نام جبهه ملی ایران فعالیت کنند؟
آیا فراموش نموده اید که در همه این سالها حتا یک نفرجوان،آری یک نفر را هم شما ها نتوانستنید جذب جبهه ملی نمایید؟و تا آنجا هم که می توانستید تلاش کردید جوانان را با اعمال خود خواهانه و تنگ نظرانه خود از جبهه ملی گریزان کنید.
آیا نمی دانید که دوستان گرمابه و گلستان شما در ورای مرزهای ایران در یک پروژه هدایت شده ماهها پیش بهانه اتهامی کوروش زعیم و جوانان دیگر را مهیا نموده اندو هزار و یک صغرا کبری چیدند تا بگویند زعیم و دیگرانی که در لاک محافظه کاری و منفعت طلبی فرو نرفته اندو نان به نرخ روز نمی خورند یا وابسته به اسرائیل و امریکا هستند و یا در ارتباط با کنت تیمرمن و یا وابسته به حکومت اسلامی؟
زهی شرم ازاین همه دروغ
کدام منش دموکراتیک را توانستید به عنوان عضو یک سازمان دیر پای آزادیخواه به نمایش بگذارید؟
عربده کشی در جلسات را یا باند بازی وتفرقه افکنی و تشکیل گروه فشار درون سازمانی را .
تقلب در پلنوم سال 82 را باید عنوان نمود یا تفلب در انتخابات هیئت اجرایی جبهه ملی ایران را و یا هم ارائه لیست دروغین از اعضای کمیته های یک
نفره را برای انتخابات پلنوم؟که اسناد همه اینها موجود است و اگر لازم شد در اختیار رسانه ها قرار خواهد گرفت.
سیاست صبرو انتظار پیشه کردن اپورتونیستی رادر اوج مبارزات روزهای اخیر به دیگران توصیه می نمایید و خروش ملت را دعوای داخلی حکومت می نماید وسکوت را تجویز می کنیدواینک دم از همراهی با جنبش آزادیخواهانه می زنید؟
آیا فراموش نموده اید روز ی را که جوانان میهن با تمام وجود آزادیخواهی را در خیابانهای تهران فریاد می زدنند ، شما در پی محاکمه کردن کوروش زعیم در غیاب او بودید؟
فراموش کرده اید که چرا و به چه دلیل لیست اخراج فعالترین افراد درون جبهه ملی را در تدارک دیده بودید تا به گمان خود برای همیشه از شر زعیم و یارانش خلاص شوید؟
آری زندان خزینه نیست که تطهیر کننده باشداما بی گمان پاداش یک میهن پرست آزادیخواه هم نمی تواند باشد.
اما هم میهنان توجه داشته که در نوشتاری که از سوی یکی از اعضای شورای مرکزی جبهه ملی ایران منتشر شده شدیدترین حملات متوجه مهندس کوروش زعیم که در بازداشت است و روزهای سختی را می گذراند و همچنین مهندس عباس امیر انتظام و دکتر باوند شده است.
یعنی سه تن از چهره های با سابقه و سرشناس میهنی که دوست و دشمن شرافت و پاکدامنی آنان را تایید خواهند کرد . و البته اینگونه نوشتن از سوی این شخص مسبوق به سایقه بوده و حاکی از یک عقده شخصی است تا یک انتقاد سازمانی و باید هزاران بار افسوس خورد از اینکه اینک بر جای بزرگانی چون شهید فاطمی و اللهیار صالح و صدیقی و دهها میهن پرست راست کردار دیگر امروز کسانی تکیه زده اند که ابتدایی ترین اصول اخلاقی را نیز رعایت نمی کنند و آن هنگام سخن از آزادی و مردم سالاری و میهن پرستی سر می دهند.
این نوشتار که در ابتدا با پریشان گویی تلاش دارد تا توانایی قلم نگارنده را به رخ کشد در تیتر پارگراف نهایی نیت وی را به خوبی به نمایش می گذارد که همانگونه که بیان شد چیزی جز یه کین خواهی شخصی نمی تواند باشد.
او تیتر نهایی را اینگونه آغاز می کند:
زندان تطهير کننده نيست"
یعنی اینکه کوروش زعیم یک گناهکار است و با رفتن به زندان هم گناهانش پاک و بخشوده نخواهد شد.نمی دانم تعریف مبارزه میهنی اگر گناه است که پاداش هم زندان پس همه آنهایی که این روزها در بند هستند گناهکارانی هستند که حتا با زندان رفتن هم باز هم گناهکار باقی خواهند ماند!و به گمان من از این واژه بی محتوا هیچ نتیجه ای نمی توان گرفت جز عمق نفرت و حسادت نگارنده .
وی ادامه می دهد
"در روزگاری که ملت ايران با مبارزات شبانه روزی خود برای آزادی ودموکراسی در تلاش است و همان گونه که اشاره شد نيروهای ملی موظفند قدرت و توان خويش برای تحقق اين مرحله ارائه کنند، بعضی برآنند تا شايد بتوانند با ايجاد برخورد ميان نيروهای مبارز ملی و مردمی از طريق اعلاميه های ترديدآميز و نظريات دور از واقعيت از همبستگی همه نيروهای غيروابسته به سرسپردگان بيگانه ممانعت بعمل آورند و آبی گل آلود کنند تادربرخوردهای داخلی سکان حرکت ملی مردم ايران را دردست گيرند."
اگر منظور ایشان از نیروهای ملی باند مربوطه در جبهه ملی باشد که باید فاتحه مبارزات مردم را خواندو منظور ایشان از بعضی نیز بر آگاهان پوشیده نیست و همانگونه که عنوان شد بیانیه مورد ادعای ایشان از سوی هیئت رهبری و سخنگوی جبهه ملی ایران که انعکاس دهنده آراء و نظرات و مواضع رسمی جبهه ملی ایران است تدوین شده و اگر ایشان این سخنگو و هیئت رهبری را قبول ندارند که خود جای بحث دیگری است گرچه شواهد نشان می دهد که ایشان در همه این سالها در تلاش بوده اند که به هئیت رهبری جبهه ملی ایران راه پیدا کنند و مایوس نیستند،که باید عنوان نمود " آروز بر جوانان عیب نیست.
از وابستگی به بیگانگان نیز سخن گفتند که فعلن صلاح نیست تاریخ را در اینجا واکاوی کنیم چون آگاهان به خوبی بر تاریخ اشراف دارند و به خوبی می توانند افراد و وابستگی بعضی آنان به مراکز قدرت را مورد داوری خویش قرار دهند.
به یاد مثلی افتادم که دزدها هنگام فرار برای رد گم کردن همواره فریاد می زنند آی دزد آی دزد
ایشان ادامه می دهند:
...اما آنچه مرا واداشت به آن اشاره کنم موضع گيری خاصی است که درتائيد نظر آقای مهندس زعيم عضو مستعفی هيئت اجرائيه جبهه ملی انجام شده است.اعتراض به بازداشت مهندس زعيم بطور قطع ضروری وبايد هم پيگيری شود ولی بهانه ای که برای اعتراض بود قابل قبول بنظر نميرسيد.مگر اعتراض به بازداشت وشکنجه وآزار زندانيان از هر گروه دسته ای باشند توجيه لازم داشته است.؟نويسنده آن مطلب خواسته است جبهه ملی را از جنبش مردم ايران دور نگهدارد وبا نام بردن از آرمان آقای زعيم درباره دولت سايه علت بازداشت را داشتن چنين آرمانی واعلام چنين نظريه ای درماهها قبل به شمار آورده است. حال از کدام منبع موثقی به چنين اطلاعی رسيده است الله اعلم!
ایشان خوشحالی خاص خود را نسبت به استعفای کورش زعیم پنهان نمی کند(البته استعفایی که هیچگاه پذیرفته نشد)و دنبال توجیه دستگیری زعیم می گردنندحال چه توجیهی می تواند بالاتر از اتهام های شما و یاران منزوی شما در برون مرز باشد. او می گوید که نگارنده بیانیه یعنی هیئت رهبری جبهه ملی به دنبال دور نگه داشتن جبهه ملی از جنبش مردم بوده است!؟ عجب
هر گز از خود پرسیده اید که شما را تا چه حد جوانان و دانشجویان و حتا سیاسیون داخلی می شناسند؟شما خودتان همیشه از جنبش مردم ایران دور بوده اید و بهتر است این را به حساب جبهه ملی نگذارید اگر چه ترمز این سازمان در همه این دورانها باند شما بوده که نقش ایزوله کردن را برای این سازمان پویا بازی کرده است اما نتیجه هیچگاه دلخواه شما نبوده و نخواهد بود.
در اینجا او می افزاید:
مگر در روز سی ام تير ماه ۱۳۸۸که دوازده نفر از اعضاءجبهه ملی بنام اغتشاشگر دستگير شدند آنها هم دولت سايه ميخواستند؟
در ابتدا باید یاد آور شد که در همین رابطه نیز دوست شفیق شما هیچ اعتقادی به اطلاع رسانی در باره بازداشت شدن این عزیزان نداشته و اگر نبود همت یاران جوان بی گمان برای شما هیچ اهمیتی نیز این موضوع نداشت همانگونه که با صدور بیانیه در حمایت از مهندس زعیم نیز مخالف بودید.
پارادوکس در گفتارتان در اینجا به خوبی به نمایش در می آیدچون به باور شما کورش زعیم نه به خاطر عضویتش در جبهه ملی بلکه به خاطر نوشتارهایش بازداشت شده است و حال این گفته شما یعنی اینکه صرف
عضویت در جبهه ملی هم می تواند بهانه بازداشت باشد و حاکمیت برای بازداشت نیاز به بهانه ای دیگر ندارد.
اما به گمان من مهندس زعیم هیچگاه در مانیفیست خود سخن از دولت در سایه نکرده و آنچه را که بیان کرده یک پیشنهاد برای برون رفت میهن در شرایط دشواری چون روزهای کنونی بود که اگر خوب مطالعه می کردی بی گمان متوجه هوش و ذکاوت او در پیش بینی حوادث فعلی ایران می شدی و این نوشتار در شرایطی منتشر شد که شما و دوستان چند نفره شما از هیچ کوششی در آن هنگام برای تخریب زعیم فرو گذار نکردید و بیانیه فعلی هم به باور من در رد اتهام دوست گرمابه و گلستان غار نشین شما جناب دوار پناه بود که همان چند ماه پیش این اتهامات واهی را متوجه زعیم ساخت.
و این تشابه خردمندانه هیئت رهبری در صدور این بیانیه،بین نظریات مهندس زعیم و دولت در سایه محسن رضایی می توانست یک راهکار باشد برای کاستن از فشارها روی کورش زعیم . و حال تاکید شما بر همان اتهامات واهی قطعن نتیجه ای نا خوشایند را متوجه وی خواهد نمود.
من در اینجا نیازی نمی بینم که از نا مهربانی های نگارنده این سطور نسبت به مهندس امیر انتظام این مبارز میهنی و اسطوره مقاومت و نجابت و همچنین دکتر هرمیداس باوند دانشمند ارزنده ایران سخنی بگویم چون این مسائل بر کسی پوشیده نیست که این عزیزان چه ها که از این نامهربانی ها در طی این سالها کشیده اند.
اما امروز ما جوانان جبهه ملی ایران و ادامه دهندگان راه مصدق بزرگ دیگر سکوت را در این شرایط دشوار میهن که نیاز به هم بستگی و خرد ورزی دارد جایز ندانسته و نسبت به توهین کنندگان و اتهام زنندگان به بزرگان ملی هیچ گونه سکوتی را روا نخواهیم داشتم و زین پس بی پرده هر آنچه را که ایرانیان باید آگاه باشند بدون اغماض بیان خواهیم داشت.