گفت و گو با پروفسور نادر انتصار، نويسنده و محقق كرد
عرفان قانعي فرد
پيش گفتار: پس از ترجمهي كتاب "ناسيوناليسم نژادي كرد" يا "قوم گرايي كردي" يا "ناسيوناليسم قومي كردي" بيشتر و بهتر با "نادر انتصار- " پروفسور علوم سياسي دانشگاه آلاباما در آمريكا - آشنا شدم، حتي در ايران كه كتابش را بنا به توصيه دكتر حميد احمدي، در كتاب قوميت ايراني و ابراهيم يونسي براي ترجمه در دست گرفتم، هرچند اخذ مجوز آن 3 سال طول كشيد، اما سرانجام بنا به توصيه وزير ارشاد سابق "عطاالله مهاجراني"، مجوز نشر آن صادر شد، تعلل ناشر موجب شد تا 2 سال انتشار آن به تعويق افتد و امروزه هم گراني كاغذ مانع تيراژ وسيع آن شده است، اما نقد زيبا و بيغرض دكتر احمد صارمي، استاد بازنشستهي تاريخ اسلامي در سوئد، موجب دلگرمي براي ارايه ترجمه كردي اثر شد.
پس از گفتارهاي اخير بعضي از فعالان سياسي كرد درباره اوضاع كردستان معاصر، تصميم بر آن گرفتم تا با همكاري و رهنمودهاي اين استاد گرانمايه و دانشور، در سال جديد ميلادي با سفر به آمريكا بتوانم هم مجموعه گفتارهاي دانشگاهي و تحقيقي او و همكارانش را ترجمه كنم وهم پرسشهاي مطرح شده را با رهبران سياسي كرد در ميان بگذارم و در اين باره با آنان به گفتوگو بنشينم؛ اما تا قبل از انتشار آن مباحث و گفتارها، ترجمهي بحث كوتاه من با پروفسور نادر انتصار را بخوانيد.
آقاي انتصار؛ ديدگاه شما درباره كردستان امروز ايران چگونه است؟ به عبارتي، آيا ميتوانيد اوضاع كردستان ايران را از انقلاب ايران در 1357 به بعد بررسي و تحليل بفرماييد.
ازلحاظ اقتصادي، كردستان در اوضاع فعلي امروز، نسبت به دو دهه قبل پس رفت داشته است. اين امر را ميتوان ناشي از افت و ركود اقتصادي ايران دانست. از آغاز انقلاب اسلامي ايران تا كنون، توليد ناخالص داخلي ايران 40 درصد كاهش داشته است و اگر ديگر بخشهاي ايران را در نظر نگيريم، كردستان در 25 سال اخير از لحاظ اقتصادي پيشرفت قابل ملاحظهاي نداشته است.
از نظر سياسي، كردهاي ايران فعالتر و هشيارتر شدهاند و خصوصاً نسل پس از انقلاب، از نظر تحصيلات آكادميك و آگاهي، با توجه به پيشرفتهاي جهان امروز رشد قابل تاملي يافته است. اين پتانسيل به وجود آمده كاملا محسوس است و مشهود.
حالا با توجه به اين ديدگاه شما نسبت به وضعيت اجتماعي و سياسي كردهاي منطقه ايران و عراق و تركيه، آيا ميتوان پذيرفت كه آينده كردستان، در جهت رشد و توسعه است؟
بله؛ من ديد خوش بينانه دارم دربارهي رشد اجتماعي و توسعهي سياسي كردهاي ايران و عراق و تركيه، اما دربارهي اقتصاد منطقه، چندان خوش بين نيستم. اگر تركيه به اتحاديه اروپا بپيوندد، آنگاه من دربارهي افق تازهي بهوجود آمده در اقتصاد آنها ميگويم كه كردها ميتوانند از منفعت و سود اقتصادي و سياسي بنا به پيروي تركيه از قوانين اتحاديه اروپا، بهرهمند باشند.
بهعنوان مثال، تركيه بايد يك نظام قانوني را به اجرا درآورد كه رفتارش نسبت به غير تركها در سطحي باشد كه مورد نظر استانداردهاي رسمي اروپاست.
امروزه در گفتار سياسي داخل ايران، كاربرد واژگان "خود مختاري" و "ناسيوناليسم" پسنديده نيست و نوعي حساسيت بيسبب و علت را ايجاد ميكند. در زبان تحقيقي، براي ابراز اين مسايل، چه بايد كرد؟
من تصور ميكنم كه بعد از جنگ سرد و انحلال اتحاد جماهير شوروي و نابوديهاي ناشي از جنگ بالكان و بعضي از قسمتهاي بلوك شوروي سابق، تصوير ناپسند و غير مقبولي از "ناسيوناليسم" به وجود آمد و خصوصاً اين مساله دربارهي كشت و كشتار يوگسلاوي سابق مصداق مييابد. هر چند ناسيوناليسم را ميتوان نيرويي در جهت دموكراسي و اتحاد در جوامع چند مليتي ناميد. شايد ما بتوانيم در كنار انديشه ناسيوناليسم، از بحثهاي "مردم سالاري" و حتي "جامعه مدني"، براي انتقال پيام استفاده كنيم و ناسيوناليسم را در لا به لا مطرح كنيم.
امروزه، مسالهي قوميت در ايران مطرح شده است. پان ايرانيستها يا جمهوري خواهان و.. دربارهي نقش كليدي و عمدهي قوميتها اصرار دارند. حال بنا به راي ممكن و مقدور، با توجه به واقعيتهاي امروز جامعه ايران، كردها در آيندهي قدرت ايران چه بايد بكنند و چه نقشي را در ساختار اجتماعي و سياسي ايران داشته باشند؟
قوميت يا نژاد، بايد در بافت تغييرات اجتماعي بهعنوان يك نيروي مثبت مورد بحث قرار بگيرد. در غير اين صورت، از آن بهعنوان يك عامل ويرانگر و منفي ياد ميشود. اگر قوميت و نژاد، بهعنوان يك اصل عملكردي در جامعه شناخته شود، آن جامعه همواره به سوي اقتدارگرايي سوق خواهد يافت و قاعدهي مستثني وجود ندارد. به عبارت ديگر، منحصر بودن و تك بودن جانشين شمول خواهد شد.
جلال طالباني پس از مدتها كش و قوس تاريخي گفت كه خودمختاري براي كردها بيثمر است، ولي چرا امروزه به اين نتيجه رسيدهاند؛ در حالي كه شايد سالها قبل ميتوانست به اين امر بپردازد؟
تصور من براين است كه اظهار اخير جلال طالباني در بافت رخدادهاي اخير عراق قرار ميگيرد و با توجه به شرايط امروز عراق، اين گفتهها را بيان كرد و راجع به اين مبحث سخن گفت كه چگونه كردهاي عراق ميتوانند اهداف و منافع خود را به به حداكثر برسانند. آنچه او بيان كرد، احتمالا به اين معناست كه چهگونه كردها ميتوانند سود بيشتري به دست بياورند اگر جزيي از تصوير عراق بزرگ باشند. اين ديد درستي است از انزوا و جدايي در عراق شكسته و چموش امروز.
بعضي از فعالان كردستان به روشنفكري ديني و مساله حركت ديني در كردستان باور دارند؛ اما آيا حركت ديني و مذهبي در كردستان موفق ميشود؟
حركت مذهبي در كردستان امروز به قدرت و انسجام ديگر بخشهاي عراق و خاورميانه نميتواند باشد يا بهعبارتي نيست. حركت سياسي كردها تحت شعاع نيروهاي سكولار قرار گرفته است و آنها احتمالاً مدت زمان بسياري باقي نخواهند ماند. دورنماي دراز مدت اين حركت و خيزش اسلاميگري در بين كردها، با موفقيت يا شكست موجوديت سكولار مشخص و معين خواهد شد. بايد اين نكته را بهخاطر داشته باشيم كه اسلاميگري بهعنوان نيروي سياسي، زماني بهوجود خواهد آمد كه خلاء سياسي وجود داشته باشد كه نتواند توسط نيروهاي موجود رفع شود.
آيا امروزه كردها ميتوانند در گفتمان سياسي جهان نقشي داشته باشند؟
اين مساله كاملاً بستگي به اتفاقهاي آيندي خاورميانه دارد. در دههي آيندهاي كه در پيش است، اگر منطقه از اين مخمصه فعلي رها شود، آنگاه كردها ميتوانند نفوذ و قدرت حاصل از اهرم به وجود آمده را داشته باشند. اگر بازيكنان حاضر در عرصهي منطقه يا جهان، آنچه را كه در خاورميانه به اجرا ميگذارند، تاثيرهاي زيادي بر قدرت مانور كردها خواهد داشت كه چهگونه بتوانند بهعنوان يك بازيگر داراي نقش در جهان امروز، به ايفاي اجراي مورد نظر خود بپردازند.
آيا نزاع كردها در خاورميانه روزي به پايان خواهد رسيد؟
اين مشكل و معضل كردها يا محذور و تنگناي به وجود آمده، به خودي خود مرتبط با نزاعهاي فعلي است كه در خاورميانه وجود دارند. اگر منطقه از اين بخش از تاريخ، از نزاعها و درگيريها و جنگ رها شود و اگر بپذيريم كه روابط جهاني، بازي غير دسته جمعي نيست كه بتوان هم بازنده بود و هم برندهي ميدان، آنگاه مشكل و معضل كردها افق بهتر و دورنماي منطقيتري خواهد يافت. اما دوباره بايد خاطر نشان كرد كه شرايط و اوضاع و احوال و بافت كلي تصوير سياسي جهاني در منطقه را بايد با دقت نگريست.
طبعاً براي رسيدن به ساختار اجتماعي جديد، وظيفهي خاص و خطيري بر دوش روشنفكران و فعالان سياسي و فرهنگي كرد در جامعهي امروز كردستان است، پيشنهاد شما چيست؟
روشنفكران و فعالان سياسي و فرهنگي مناطق كرد نشين ايران، در برابر موانع و مشكلات بهوجود آمده نبايد منزوي و گوشهگير باشند و همچنان بايد حضور و دوام خود را ادامه دهند. روشنفكران مشعل اميد را براي حركت جامعه نگاه ميدارند تا چراغ فراه راه حركت آنان باشد. اما از سوي ديگر نبايد خود را داراي نقشي مستقل از مردم بپندارند، بلكه بايد هشيار باشند و نظارهگر جامعهاي كه در آن زندگي ميكنند. تنها حاميان سادهي علايق و تمايلات و منافع محدود و معدود خود نباشند و اين وظيفهي هر روشنفكر و فعال داخل اجتماع است، چه كرد و چه غير كرد.
يكبار در مقالهاي در پاسخ به تحليلهاي جهتدار و گاه پر منظورحميدرضا جلاييپور، اشاره كردم كه در ايران امروز و محافل سياسي و اجتماعي، "هنوز به كردها اعتمادي وجود ندارد"، ديدگاه شما را ميخواستم بدانم.
اين شك و ترديد بهجاي مانده و كشدار در بين بعضي از ايرانيان نسبت به كردها وجود دارد، با اين ذهنيت كه كردها ابزاري در دست دشمنان ايرانند. البته هيچ شاهد و سند تجربي در اينباره وجود ندارد و هنوز متاسفانه اين ترس قديمي باقيمانده است و حصاري از بياعتمادي و نوعي شك و ترديد ادامه دار در ذهن بعضي از اصلاحطلبان ايراني باقيمانده است.
در مورد مسالهي قوميتها در ايران، آيا شما خطر مبهم و ساخته و پرداختهي "توهم تجزيه" را باور داريد؟
بازشناسي و درك درست از حقوق نژاد و قوم در جوامع چند مليتي، منجر به گرايشها و تمايلات جدايي طلبي يا جدايي خواهي نميشود. من استدلال خواهم كرد كه مخالف و عكس اين مساله صادق است و آن اينكه عدم شناخت درست از حقوق و نيز محروميت از حقوق مجاز و مشروع و قانوني گروههاي قومي و نژادي، موجب بروز آزردگي و بيزاري ملت و اقوام ميشود. اگر اين شناخت درست وجود داشته باشد، چنين مسايلي پديد نميآيد.