سخنرانی در جلسه شنبه 31 می 2008 در دانشگاه مری لاند
خانمها و آقایان
پیشنهاد راه کار برای فعال نمودن جبهه مشترک سازمانهای خارج کشور
حقایق:
مسلم است آنچه یک رژیم استبدادی و خود کامه را از یک رژیم دموکراتیک و مردمی متمایز می سازد، بستگی مستقیم به میزان اختیارات قوه مجریه دارد.
در حکومت استبدادی قوه مجریه قدرت را متعلق به خود می داند و آن را در مسیر خواسته ها و تمایلات، آرزوها و منافع شخصی و انحصاری خود و یارانش مورد استفاده قرار می دهد. ولی در حکومت دموکراسی قدرت متعلق به ملت است، از ملت برخاسته و با اراده ملت از طریق نمایندگان منتخب خود در اختیار مسئولان قوه مجریه گذارده می شود تا صرف انجام تمایلات، آرزوها و منافع ملت گردد.
در یک رژیم دموکراتیک ، که قدرت متعلق به ملت است و خود آن را در اختیار قوه مجریه گذارده است طبیعی ترین وسیله برای حفظ منافعش همان نظارت دائم ملت است.
یک حکومت دموکراتیک به معنای واقعی آن فقط در کشوری برقرار خواهد بود که ملت دائما قوه مجریه را تحت کنترل و مراقبت خود داشته باشد. اگر چنین نظارتی وجود نداشته باشد، نمی توان در آن کشور انتظار استقرار حکومت دموکراتیک را داشت. بدون مراقبت و نظارت ملت، نمایندگان مجلس اغلب بسوی قطب جذاب کشیده شده و بزودی خود بصورت یکی از ابزار استبدادی قوه مجریه در خواهند آمد.
برای برقراری نظارت دایمی ملت، تنها از طریق تشکیلات حزبی است که می توان به آن دست یافت . وجود این گونه احزاب است که شعبات فعال آن در گوشه و کنار مملکت به اعضای این احزاب امکان می دهد تا با نظارت دائمی خود در کلیه امور کشور ، مشاهدات و نظرات خود را از طریق نمایندگان منتخبشان به مسئولان قوه مجریه ابلاغ نمایند.
دموکراسی بدون وجود احزاب یک اسکلت بی جان است. با نگاهی به اوضاع یکصد سال گذشته ایران، پی می بریم : با وجود آنکه تمام ظواهر و تشکیلات دموکراتیک در کشور موجود بوده است چرا موفق به استقرار دموکراسی واقعی در کشورمان نشده ایم؟!
لذا ما ایرانیان هنگامی می توانیم بصورت یک نیروی موثر اظهار وجود کنیم که از طریق احزاب تشکل یافته باشیم، و افراد فقط در یک چارچوب منضبط مرامی به هم پیوسته و حرکتشان در یک مسیر هماهنگ شده قرار گیرد.
جبهه ملی که پایگاه اصلی دکتر مصدق شناخته می شد فاقد تشکیلات حزبی بود و در یک قالب معین جای نداشت. احزاب ملی که اعضای رسمی این جبهه بودند در آن زمان نیروی قابل ملاحظه ای را تشکیل نمی دادند و در نتیجه یکی از عواملی که باعث شکست نهضت ملی ایران گردید، بواسطه کمبود و حتی نبود نیروی پشتیبانی متشکل مردمی بود.
در ایران ما گذشته از نقایصی که در حزب ها وجود داشت از قبیل: کمی تجربه، جاه طلبی، خود بزرگ بینی، خود فروشی و نوکری خارجیان و فساد اخلاق؛ همواره یک نوع بدبینی «مزمن» نسبت به حزب دیده می شد که بیشتر از خوی تک روی و پرورش خودمحوری ما ایرانیان سرچشمه می گرفت. این بدبینی تا به امروز مانع شده است که حزب بزرگی برای مدت طولانی به وجود آید. اگر شهروندان ایرانی که در حقیقت مالک این سرزمین بوده و خود را حاکم بر آن می دانند؛ خواهان حکومت ملی هستند، باید نیروی لازم را در اختیار دولت منتخبشان قرار دهند. نیروی مردم در اتحاد و همبستگی و همفکری آنهاست و هنگامی این اتحاد موثر و بادوام خواهد بود که به صورت حزب متجلی گردد.
با وجود آنکه ایرانیان تجربیات تلخی از احزاب گذشته خود دارند، ولی چون جز وجود احزاب برای استقرار و با دوام کردن یک حکومت ملی راه دیگری وجود ندارد بنابراین باید در این راه قدم برداریم تا به اهداف مقدس خود که در راس آن استقرار حکومت ملی، برقراری عدالت اجتماعی ، جدائی دین از حکومت، و پیروی همه جانبه از اصول جهانی حقوق بشر است دست یابیم.
تنها عامل بوجود آوردن جبهه ملی عبارت بود از چتر و یا سرپوشی که بتوان احزاب و گروه ها و سازمانها و شخصیت های ملی گرا را در پناه خود جای داده و برای رسیدن به اهداف مورد نظرش از اتحاد و اتفاق و همگامی آنها برخوردار گردد. هدف ما تقویت جبهه ملی مادر در ایران از طریق پیوستن به چتر گسترده آن و تواماً یکپارچه کردن و رفع اختلافات میان 25 واحد جبهه ملی در خارج کشور است.
هدفها وخواسته های اساسی ما در حال حاضرکدامند؟
الف - نیل بحاکمیت اراده ملت
ظاهراً این هدف و شعار واحد تمام افراد و گروهها با هر مسلک و مکتب است.
تنها پشتوانه نیل بدین هدف اتحاد و تشکل دسته جمعی ایرانیان است؛ چون در سراسر جهان هیچ ملتی تا کنون یدون برخورداری از این پشتوانه به آزادای و استقلال نرسیده است.
البته لازم است که برای اتحاد قلباً معتقد باشیم که:هدف از اتحاد و تشکل ، تشکل جسم ها و براه انداختن سیاهی لشگر نیست؛ بلکه تشکل قلبها، اهداف ، امیدها و آرزوهای اجتماعی، در تامین رفاه و سعادت ملی است.
ب - ما آزمودیم که قدرت دولتی چنانچه در دست یک دولت دموکراتیک هم باشد، به تنهایی و بدون وجود هستی نهادهای اجتماعی- سیاسی- صنفی ، خارج از حیطه قدرت دولت و یک فرهنگ سیاسی دموکراتیک و اپوزیسیون به معنای اخص کلمه، نمی تواند ضامن دموکراسی پایدار و برپایی جامعه مدنی باشد.
پ - ما آزموده ایم که تفکیک قوای سه گانه و استقلال نیروهای قضایی کشور،دستاوردهای مهم فلسفه سیاسی در جهان امروز است و مراحلی که قانونگذاری نوین در رسیدگی به دعاوی تعیین کرده است، تنها ضامن معتبر در پیشگیری از تجاوز به حقوق فردی و اجتماعی مردم است.
ت - ما آزمودیم که حقوق بشر سند پر افتخار بشریت کنونی است، و آنان که بنام ایدئولوژی های انقلابی و بشریت آرمانی معاند حقوق بشرند، و برای بشر انواع و اقلام قایلند، در واقع خود و همگان خود را از یگانه سپر دفاعی معتبر در جهان امروز محروم و میدان را برای انواع تجاوزها و خودسری های فردی و گروهی باز می کنند.
چه باید کرد؟!
پیشنهاد می شود:
1 - گروه ها، سازمانها ، احزاب، دستجات و غیره با طرز تفکرملی گرائی که اعتقاد به اصول چهارگانه فوق داشته و بفکر نجات ایران هستند؛ همکاری، همگامی و همبستگی خود را با یکدیگردر چار چوب اصول چهارگانه اعلام دارند.
2- از آنجا که فعالیت نیروهای خارج از کشور در صورتیکه در زیر یک چتر مشترک همفکری و همگامی قرار گیرد، می تواند بمراتب موثر تر و مفید تر باشد ، لذا پیشنهاد می شود کمیته ای مستقل و بدون وابستگی به سازمانهای داخل کشورنسبت به یافتن
" نامی" برای این جبهه مشترک تعیین و بکار گرفته شود. به عنوان مثال می توان از نام: " جبهه ملیون ایرانی" و یا " جبهه صلح و استقرار دموکراسی در ایران" و غیره نام برد.
3- پس از انتخاب نام جبهه مشترک مورد نظر، سازمانهای مختلف وابستگی خود را به آن از طرق مختلف اعلام کنند.
4 – سایت های اینترنتی فعال، متعلق به سازمانها و گروه های فوق که در نقاط مختلف مشغول فعالیت هستند، تا حد امکان فعالیت های خود را با یکدیگر همگام و تا حد امکان در یک مسیر قرار دهند.
5 – با این ترتیب گروه ها و سازمانها و دستجات ملی گرا ضمن همبستگی با "جبهه مشترک" (در چارچوب اصول مشترک) می توانند به صورت یک فراکسیون آزاد نظرات خود را در موارد مختلف در مورد نظام آینده ایران و اصول قوانین مدنی و اجتماعی و نحوه اداره کشور از طرق مختلف به اطلاع ملت ایران رسانده و برای به ثمر رساندن نظرات و هدفهای دیگر خود فعالیت کنند.