وقایع بعدی
پس از آنکه لرد بلفور، استقرار کشور یهودی را به یهودیان اعلام نمود، دو مقام دولتی انگلیس بنام ادوین ساموئیل مونتاگیو و لرد کرزنیک، جمله ای به پیشنهاد لرد بلفور اضافه نمودند، از اینقرار: " باید بوضوح قبول نمود که پس از تشکیل کشور یهودی کوچکتری تبعیضی نباید نسبت به حقوق مدنی وعقاید مذهبی و سیاسی سایر ساکنان غیر یهودی سرزمین فلسطین وارد گردد. ضمن اینکه یهودیان ساکن کشورهای جهان نیزحق و حقوقشان نبایستی پایمال گردد.
چون فلسطینی ها با پیشنهاد دولت انگلیس موافق نبودند، لذا برای جلوگیری ازایجاد کشور یهودی، شورش هائی را در سطح فلسطین برقرار کردند. یهودیان برای درهم شکستن این شورش ها مبادرت به ایجاد سازمانی بنام Haganah "The Defense" که معنی آن در زبان عبری دفاع است نمودند
لازم به تذکر است که برای تصرف سرزمین فلسطین گروهی از یهودیان وابسته به سازمان صیهونیست که نام خود را Jewish Legion, لژیون یهودی گذارده بودند به قشون انگلیس بصورت داوطلب پیوستند ، ولی در حقیقت آنها بدنبال اجرای اصولی که هرتزل در مانیفستش به آن اشاره کرده بود،بودند یعنی ایجاد تشکیلات نظامی و دسترسی به سلاح گرم بدون کمترین هزینه مالی برای یهودیان!
درگیری ها و جنگهای اسرائیل با همسایگان عربش
در تاریخ 15 مه 1948، پس از اعلان تشکیل کشور اسرائیل، علاوه بر جنگجویان فلسطینی به رهبری مفتی اعظم فلسطین حاجی الحسینی، 7 کشور عربی: مصر، ماوراء اردن، سوریه، لبنان، عربستان سعودی، عراق و یمن، به اسرائیل تازه متولد شده اعلان جنگ داده و نیروهای نظامی آن کشورها به اسرائیل حمله ور شدند. این جنگ تا ژوئیه 1949، ادامه داشت. پس از پایان جنگ کشور ماوراء اردن که قبلاً با یهودیان ساخت و پاخت کرده و به توافقی رسیده بودد، بیشتر سرزمینهای دو طرف رود اردن را به تصرف خود در آورد و برای اینکه فلسطینی هایی که در این مناطق اشغالی زندگی می کردند، در آینده به فکر تشکیل کشور فلسطین نیافتند، دولت اردن سریعاً آنها را به تابعیت خود درآورده و علاوه بر این نام کشور را به اردن هاشمی تغییر داد.لذا پس از تصرف سرزمینهای کرانه باختری رود اردن بالغ بر 85 در صد سرزمین فلسطین را بخود اختصاص داد. علت اینکه در آن جنگ ، ماوراء اردن پیروز گردید، بخاطر توافقی بود که قبلاً با اسرائیلی ها برقرار کرده بودند. البته واضح است که مقامات یهودی بخاطر حب ملک عبدالله نبود بلکه اگر این سرزمین ها در تصرف ملک عبد الله قرار می گرفت، دیگر سرزمینی باقی نمانده بود که برابر نظر سازمان ملل به فلسطینی ها واگذار گردد، بهمین ترتیب مصری ها توانستند که سرزمین نوار غزه را که کاملاً در اختیار فلسطینی ها بود اشغال نماید. لذا کشور اسرائیل دیگر با مشکلی بنام کشور فلسطین در همان سرزمین و با مرزهای باز روبرو نمی گردید! چون سرزمینهای مورد بحث برای واگذاری به فلسطینی ها در اختیار اردن و مصر قرار گرفته بود و بعید بود که آن دوکشور این سرزمین ها را در اختیار فلسطینی ها قرار دهند.
خوانندگان گرامی می توانند بدرستی برداشت کنند که این ایده از مغز کوچک ملک عبدالله سرچشمه نگرفته بود، بلکه مقامات صیهونیستی اسرائیلی آنرا به او تلقین کرده بودند. ضمناً شهر اورشلیم نیز بین اسرائیل و اردن تقسیم گردید.
تشکیل کشورهای متحده عربی و جنگ شش روزه
از این تاریخ تا ماه مه 1967، مخاصمات بین اسرائیلی ها و کشورهای عربی تا حدی ادامه داشت ولی در این سال بمرحله جدی تری رسید.
دو کشور مصر و سوریه که با هم متحد شده و خود را "کشورهای متحده عربی" می خواندند به همراه اردن که پس از فوت ملک عبدالله و بیماری ولیعهدش، تخت سلطنت به نوه امیر عبدالله یعنی نوجوان تربیت شده در دانشکده نیروی زمینی انگلستان " ملک حسین" واگذار شده بود، خود را برای حمله مجدد به کشور اسرائیل آماده می نمودند. ضمناً راه دسترسی اسرائیل را به دریای سرخ از طریق تنگه تیران مسدود کردند. اسرائیل پیش دستی کرده و در یک حمله هوایی دو ساعته کل هواپیماهای جنگی مصر را در فرودگاه های آن کشور از بین برد. ملک حسین بی خبر از نابودی نیروی هوایی مصر، فرمان حمله به داخل اسرائیل را از سرزمین کرانه باختری صادر نمود و تواماً در همان زمان نیروهای نظامی سوریه از ارتفاعات گولان وارد شمال اسرائیل شدند. در این جنگ که مجموعاً شش روز بطول انجامید، مصر منطقه نوار غزه و صحرای سینا، سوریه ارتفاعات گولان و اردن همه سرزمین کرانه باختری از جمله نیمه دیگر شهر اورشلیم را که در تصرف خود داشت از دست دادند.
پس از پیروزی اسرائیل بر قوای سه کشور عربی ، اتفاق بسیار جالبی رخ داد که مردم کشورهای جهان خاصه کشورهای عربی را مات و مبهوت نمود. پس از تصرف نوار غزه و کرانه باختری رود اردن فرمانده فاتح نظامی اسرائیل ژنرال موشه دایان فرمانی صادر کرد و از ساکنان فلسطینی خواست که نیازی به تخلیه خانه ها و مزارع خود نداشته و میتوانند با قبول تبعیت کشور اسرائیل در آنجا باقی مانده ضمن اینکه از کلیه امکانات آموزشی و بهداشتی و اجتماعی که کشور اسرائیل برایشان تهیه خواهد نمود برخوردار گردند.
هدف موشه دایان کسب محبوبیت بیشتری برای یهودیان در بین مردم جهان خاصه اعراب و خراب نکردن کامل پل های ارتباطی بین اسرائیل و کشورهای عربی بود. تعداد زیادی از اعراب فلسطینی به این دعوت روی خوش نشان داده و در سرزمین خود باقی مانده و بمرور به تابعیت اسرائیل تن در دادند. ( البته بگونه شهروند درجه دوم!)
جنگ یوم کیپور
در روز 6 اکتبر 1973، که برابر با یکی از اعیاد مهم یهودیان بشمار میرود بنام یوم کیپور(Yom Kippur) نیروهای نظامی مصر و سوریه حمله غافلگیرانه ای را در صحرای سینا و ارتفاعات گولان شروع نمودند. باوجود آنکه در دو روز اول شروع جنگ، نیروهای نظامی مصر موفق گردیدند که از کانال سوئز عبور کرده و بخش غربی صحرای سینا را از تصرف نیروهای نظامی اسرائیل خارج نمایند ، ولی پس از آن با مقاومت شدید اسرائیلی ها روبرو شده و شروع به عقب نشینی کردند. بهمین ترتیب سوریه نیز نتوانست به آنچنان موفقیتی دست یابد. این جنگ تا روز 26 اکتبر ادامه داشت و با پا در میانی روسیه و آمریکا و چند کشور اروپایی ، دوکشور مصر و سوریه موافقت نمودند که فرمان آتش بس را امضاء نمایند.
برابر مدارک رسمی ، مشخص شده است که دوهفته قبل از روز حمله مصر، ملک حسین به ملاقات انور سادات و اسد رئیس جمهور سوریه در شهر اسکندریه می رود. در این ملاقات انور سادات و اسد، در مورد حمله آینده خود به کشور اسرائیل اطلاعاتی در اختیار ملک حسین قرار می دهند ولی از ذکر تاریخ حمله قریب الوقوع خود داری کره و از او می خواهند که در این جنگ با آنها همراهی کند. ملک حسین ظاهراً جواب مثبتی به آن دو نمی دهد.
در شب 25 سپتامبر 1973 ، ملک حسین مخفیانه به تل آویو پرواز کرده و اسرائیلی ها را در جریان حمله نیروهای نظامی مصر و سوریه قرار می دهد. دقیقاً این خیانت ملک حسین عیناً مشابه خیانتی است که در سال 1948، پدر بزرگ او ملک عبدالله مرتکب شد وبا توافق با اسرائیلی ها مانع تشکیل کشور فلسطین گردید.
پس از جنگ غافلگیرانه یوم کیپور،وعصبانیت مردم اسرائیل، نخست وزیراسرائیل، خانم گلدا مایر مجبور به استعفا گردید.
سازمان پی-ال-او چگونه بوجود آمد؟
شکست مفتحضانه سه کشور عربی از اسرائیلیها منجر به بوجود آمدن "سازمان آزادی بخش فلسطین " و یا Palestinian Liberation Organization که خلاصه آن PLO) ) است به ابتکار عبد الناصر رئیس جمهور مصرگردید. این سازمان در حقیقت شروع مبارزه مسلحانه علیه اسرائیلی ها را برای آزادی میهنشان(فلسطین)، شروع و دراواخر دهه 60 و اوائل دهه 70 گروه های مسلح پی. ال. او. یک سری عملیات تروریستی را بمرحله اجر در آوردند، از جمله: کشتار قهرمانان ورزشی اسرائیل درالمپیک تابستان 1982. که درمقابل کشور اسرائیل سریعاً دست بکار شده و عاملین این کشتار را سریعاً قتل عام نمود.
سفر انور سادات به اسرائیل و عقد پیمان صلح با آن کشور
در سال 1977 انور سادات رئیس جمهور مصر داوطلبانه سفری به اسرائیل نمود. در نتیجه این سفر، دو سال بعد در زمان ریاست جمهوری کارتر،انور سادات و مناخیم بگین نخست وزیر اسرائیل در کامپ دایوید ملاقات کرده ،و موافقت نامه به رسمیت شناختن اسرائیل توسط مصر به امضاء رسید. در نتیجه این موافقتنامه شبه جزیره سینا از نیروهای نظامی اسرائیل تخلیه گردید. ولی باوجود آنکه موافقت شده بود که در سرزمین هایی که در اختیار فلسطینی ها قرار داده شده است حاکمیت ملی فلسطینی ها بر مبناء استقلال اقتصادی و سیاسی تضمین گردد، ولی تا زمان حال، بهیچ وجه به مرحله اجرا در نیامده است. مناخیم بگین اسرائیلی ها را وادار نمود که در سرزمین های ساحل غربی ساکن شده و به کشت و کار بپردازند. در نتیجه این تجاوز مسلم اسرائیلی ها به زمینهای فلسطینی ها درساحل غربی، درگیری ها و مناقشات فراوانی شروع گردید.
در سال 1979 کشور مصر با امضای پیمان صلحی با اسرائیل ، ظاهراً روابط خصمانه بین کشور مصر و اسرائیل را از میان برداشت.
در تاریخ 7 ژوئن 1981، نیروی هوایی اسرائیل بشدت نیروگاه هسته ای نیمه تمام کشور عراق را با بمباران های خود نابود نمود. دولت اسرائیل برای موجه نشان دادن چنین تجاوز آشکاری به کشور عراق، ادعا نمود که برابر گزارش سازمان موساد، کشور عراق در نظر داشته است از این نیروگاه در آینده برای ساختن بمب هسته ای خود استفاده نماید!؟ ( داشتن بالغ بر یکصد کلاهک اتمی در انبارهای اسرائیل بلامانع است، ولی داشتن فکر ساختن بمب اتمی در عراق، امنیت منطقه را بهم میزند!؟)
درسال 1982، نیروهای نظامی اسرائیل خود را وارد مداخله در جنگهای داخلی لبنان نموده و بخش جنوبی خاک لبنان را به نام اینکه جنگجویان سازمان رهائی بخش فلسطین یا پی- ال- او از آن مناطق با پرتاب موشک و حملات خود بداخل بخش شمالی اسرائیل باعث خساراتی به اسرائیلیان شده بودند به تصرف خود در آوردند . اسرائیل در سال 1986، بخاطر مبارزات دلیرانه و پیگیرانه اعضای حزب الله، مجبور گردید از بیشترخاک لبنان خارج گردد، ولی بخشی از آن را بصورت Borderland Buffer zone یا سپر اطمینان در تصرف خود نگهداشت. به این علت برای حدود شش سال شورش هایی توسط اعضای حزب الله (فلسطینیان که به لبنان پناهنده شده بودند)، علیه اسرائیلی ها در مناطقی که در تصرف اسرائیل بود بوقوع پیوست، که منجر به کشتن بالغ بر یکهزار فلسطینی گردید.
در سال 1991 ، درجنگ اول آمریکا با عراق سازمان پی- ال- او و یاسر عرفات جانب عراق را گرفتند.
توافق نامه اسلو و قرارداد صلح اردن با اسرائیل
در سال 1992، یتزاک رابین نخست وزیر اسرائیل موافقت خود را با رسیدن توافقی با همسایگان عرب خود اعلام نمود. در نتیجه این اعلام، سال بعد شیمون پرز بنمایندگی اسرائیل و محمد عباس نماینده سازمان پی- ال- او، توافق نامه اسلو را امضاء کردند. این توافقنامه به دولت خود گردان فلسطینی( Palestinian National Authority) اختیار داد که به گونه خود کفا و خودگردان امور مربوط به نوارغزه و بخشی از ساحل غربی را در دست بگیرد ، بشرطیکه، فلسطینی ها ، کشور اسرائیل را برسمیت شناخته و دست از عملیات تروریستی علیه اسرائیل بردارند.
در سال 1994، قرارداد صلح میان اسرائیل و کشور اردن نیز به امضاء رسید. با این قرارداد تا آن زمان تنها دو کشور عربی اسرائیل را برسمیت شناخته بودند.
به علت رفتار خشن نیروهای نظامی اسرائیل با ساکنان فلسطینی در نوار غزه و ساحل غربی ودخالت بیمورد آن کشور در امور داخلی مردم فلسطین و برقراری پاسگاه های کنترل و سخت گیری دررفت و آمد فلسطینی ها و کشتار29 نفر و زخمی کردن 125 فلسطینی در روز 25 فوریه 1994، در مسجد ابراهیم در حالی که فلسطینی ها در حال نماز گزاری بودند، بوسیله فردی بنام Baruch Goldstein باروخ گولداستین که یونیفرم افسری نیروی زمینی اسرائیل را در بر داشت وتصرف زمینهای فلسطینی ها بوسیله تازه واردین یهودی، و از همه مهمتر خرابی وضع اقتصادی فلسطینی ها این قرار داد صلح نتوانست پا برجا باقی بماند.
حقایقی در مورد کشتار نماز گذاران فلسطینی
The Cave of the patriarchs به دو بخش تقسیم شده است. یک بخش مخصوص دعا گذاران یهودی است بنام سالن ابراهیم Abraham Hall که مراسم دینی یهودیان هر روز در آن بجای آورده می شود.
بخش دیگر بنام سالن اسحق یا Isaac Hall در اختیار مسلمانان قرار داده شده بود.
در ساعت 5 صبح روز 25 فوریه 1994، بالغ بر 800 مسلمان برای ادای نماز صبح از دروازه ورودی که در کنترل نیروهای حفاظتی اسرائیل قرار داشت عبور کرده و بداخل سالن اسحق می روند. برخلاف روزهای قبل که 9 سرباز اسرائیلی مسئولیت حفاظت دروازه را داشتند، در آنروز فقط 4 سرباز و یک افسر حضور داشتند.
کمی بعد باروخ گولد استین یکی از اعضای افراطی گروه Extremist Kahanist movement در حالیکه یونیفرم نظامی خود را پوشیده بود و تفنگ خود کارAssault rifle Galil IMI ، و چهار خشاب فشنگ که هرکدام 35 گلوله در داخلشان بود، با خود حمل می کرد بدون ممانعت از ورودش، به سالن مجاور سالن یهودیا ن میرود. چند لحظه بعد باروخ در حالیکه جلوی درب ورودی سالن مسلمانان را گرفته بود و پشت نماز گذاران به او بود، شروع به تیراندازی کرده و هر چهار خشاب را بر روی
نماز گذاران خالی نمود. در نتیجه 29 نفر در دم جان سپرده و 125 نفر زخمی شدند. یعنی در اثر 140 گلوله او جمعاً 154 نفر کشته و زخمی شدند!
پس از خاتمه فشنگ هایش سایر نماز گزاران مسلمان برروی او ریخته و با مشت و لگد باعث مرگ او شدند.
در حالیکه دولت اسرائیل کشتار فلسطینی ها را بدست یکنفر یهودی ظاهراً محکوم نمود؛ ولی پس از بررسی و تحقیق اعلام کردند که باروخ به تنهایی مرتکب این عمل شده و در نتیجه صدمات روحی که به خاطر شغل پزشکی اش با آن روبرو شده بود بتدریج او را از حالت طبیعی خارج و به این کشتار وادار کرده است. ( عذر بدتر از گناه)