در حیات ملت ها گاهگاه نقاط عطفی وجود دارد که ممکن است مسیر تاریخ آنها را تغییر داده و در زندگی آنان اثرات عمیق و شگرف بجای بگذارد. اثراتی که حتی با گذشت دهه ها و بلکه قرن ها هم باقی میماند و نسل های پیاپی را درگیر عواقب خود مینماید. بدون شک در تاریخ معاصر ایران کودتای 28 مرداد 32 یکی از آن نقاط عطف است. که نمیتوان به سادگی از آن گذشت و اثرات منفی آن را در روند زندگی ملت ایران نادیده انگاشت و به دست فراموشی سپرد. اکنون از آن کودتا پنجاه وهشت سال گذشته است، ولی پی آمد های آن هنوز گریبان ملت ایران را رها نکرده و فرصت هائی را که آن کودتا چه در ایران و چه درمنطقه خاورمیانه سوزاند و نابود کرد هرگز فراموش شدنی نیست. در آن کودتای ننگین شاه مملکت دست در دست سازمان های اطلاعاتی انگلیس وآمریکا گذاشت و آن حرکت پلید وبیگانه ساخته را علیه دولت دموکرات ومستقل وملی مصدق به راه انداخت. کودتائی که طراح آن سرهنگ وودهاوس مامور عالیرتبه اینتلجنت سرویس انگلیس و فرمانده عملیات آن کرمیت روزولت رئیس منطقه ای سازمان سیای آمریکا در خاورمیانه بود. دربار پهلوی، چاقوکشان حرفه ای از قبیل طیب حاج رضائی و حسین رمضان یخی و دار و دسته شعبان بی مخ همراه فواحش فسادخانه معروف تهران، عوامل داخلی انگلیس و آمریکا مانند برادران رشیدیان و برخی نظامیان وطن فروش مثل فضل الله زاهدی و نعمت الله نصیری و تیمور بختیار، بعضی روحانیون درباری مانند آیت الله بهبهانی و چند تن نفوذی های درون نهضت ملی مثل مظفر بقائی و آیت الله کاشانی مجریان این طرح مشعشع انگلیس وآمریکا بودند. کودتا در زمانی اتفاق افتاد که دولت ملی مصدق در مبارزه با استعمار پیر انگلیس پیروز شده و بساط غارتگری شرکت سابق نفت انگلیس را از ایران برچیده بود. او با ملی کردن نفت راه چپاول این ثروت عظیم ملی را مسدود و آن را در اختیار صاحبان واقعی آن یعنی ملت بزرگ ایران قرار داده بود. مصدق نه در حرف بلکه در عمل با برقراری آزادی های سیاسی مثل آزادی احزاب، آزادی اجتماعات و تظاهرات، آزادی مطبوعات، آزادی انتخابات وقانونگرائی الگوئی از دموکراسی را درمنطقه استبداد زده خاورمیانه به نمایش گذاشته بود که تا آن زمان نظیری نداشت.
استقلال و آزادی همراه با در اختیار گرفتن ثروت ملی نفت و کسب بیلان اقتصادی مثبت حتی بدون فروش نفت، اعتقاد به تخصص و شایسته سالاری توئم با سلامتی و پاکدامنی حکومت ملی میرفت تا ایران را به کشوری رو به رشد و توسعه و ملت ایران را به مردمی مرفه و سعادتمند که استحقاق آن را دارند مبدل نماید که آن کودتای ننگین همه آن دست آوردها و چشم اندازها را بر باد داد و با تحمیل 25 سال اختناق و وابستگی به اجانب، برسر مردم آن آورد که با اعتراض و خیزش همگانی ملت ایران روبرو گردید و در بهمن 57 تومارش درهم پیچیده شد. درحقیقت از همان روز انجام کودتا نهال کینه ونفرت از کودتاچیان در قلوب آحاد ملت ایران نشانده شد و 25 سال طول کشید تا این نهال خشم وانتقام به بارنشست و مبارزات مداوم و جانفشانی های بیشمار گروه های مختلف مردم ایران سرانجام توانست در بهمن 57 به ثمر برسد و بساط حکومت ظلم و دیکتاتوری را درهم نوردد. امروز از انقلاب 57 نیز 33 سال گذشته است. ولی هزار دریغ و افسوس که اهداف ملت ایران از انقلاب که در سرلوحه آن آزادی واستقلال و برکناری دیکتاتوری قرارداشت هرگز برآورده نگردید. حاکمیت برخاسته از انقلاب راه انحصارطلبی و واپسگرائی درپیش گرفت. باز هم زندان ها که قرار بود موزه ظلم ها و ستم های رژیم گذشته شود از انبوه آزادیخواهان و دگراندیشان انباشته گردید. وجمهوری اسلامی از نظر تعداد اعدام ها در رتبه دوم جهانی یعنی پس از چین قرار گرفت. جمهوری اسلامی با عدم رعایت آزادی های اساسی و حقوق انسانی ملت ایران و ایجاد جو اختناق و سوء مدیریت چه در سیاست خارجی و چه در مسائل داخلی وفساد مالی آن چنان کارنامه نامقبولی برای خود فراهم نمود که امروز همان دنباله روهای کودتاچیان 28 مرداد با وقاحت تمام خود را محق برای رهبری مردم و نجات کشور تصور میکنند. ولی همه میدانند که اگرامروز ملت ایران گرفتار این همه ناکامی است و با فقر و بیکاری و گرانی روز افزون و فساد و فحشاء و اعتیاد دست و پنجه نرم میکند و با بحران سیاست خارجی روبروست، باید ریشه همه این مصائب را در کودتای 28 مرداد و عملکرد رژیم گذشته جستجو نمود. اگر حاکمیت ملی ودموکراسی دولت ملی مصدق نهادینه میگشت و با آن کودتای ننگین راه تداوم آن بسته نمیشد و رهبر وطن خواه و صدیق ملت به محاکمه و زندان مادام العمرکشیده نمیشد امروز بطورقطع سرنوشت ملت ایران رنگ دیگری داشت. اگر فرزند شاه سابق کودتای 28 مرداد را «افسانه 28 مرداد» بنامد و اگر کج اندیشان گمراه، محکوم کنندگان کودتای ننگین 28 مرداد را «هیئت عزاداران 28 مرداد» بنامند، چیزی از این واقعیت نمی کاهد که این کودتا نقطه عطف شومی است که تمام سیه روزی های ملت ایران از آن نقطه آغاز میگردد. معلوم نیست که کودتائی که تمام اسرار آن توسط صدها جلد کتاب و هزاران مقاله و در خاطرات طراحان و دست اندرکاران آن و در اسناد محرمانه سی ساله «سازمان سیا» و «اینتلجنت سرویس» صراحتا از پرده بیرون افتاده و تمام حوادث آن در مقابل چشمان ملت ایران به وقوع پیوسته چگونه میتواند «افسانه» نامیده شود؟. آیا خانم مادلین آلبرایت وزیر خارجه اسبق آمریکا که از بابت دخالت آن کشور درآن کودتا رسما از ملت ایران عذر خواهی نموده است به خاطر یک «افسانه» این پوزش خواهی را انجام داده است؟. این که طرفداران سلطنت چه بگویند وچه اوهامی را درسر بپرورانند به خودشان مربوط است ولی اینکه از جرگه آزادیخواهان و یا مدعیان آزادیخواهی کسانی تحت تاثیر شرایط روز ایران دچار سطحی نگری شده و گوشه چشمی به طرف آن بانیان 28 مرداد داشته باشند گناهی نابخشودنی و لکه ننگی است که با آب هفت دریا هم از چهره آنان زدودنی نیست.
2222222222222222222222222222222222222222
براندازی 28 مرداد، تاوان سنگین ملت ایران
روز تاریخی 28 امرداد را ما هر سال یادآوری می كنیم، نه فقط یادآوری یك زخم ملی، یا اینكه شعارگونه حقانیت یك دیدگاه را نسبت به یك دیدگاه دیگر به نمایش بگذاریم، بلكه برای اینست كه، در شرایطی كه حاكم بر كشورمان است آینه ای در برابر چشمان آنانی بگیریم كه در گذشته خشكیده اند یا پشت به گذشته امروز را می سنجند.
آنچه امروز رویداد 28 امرداد را برجسته می كند تفاوتهای رفتاری دولت و حكومت در آن زمان در مقایسه با دوران پس از آن است. یكی از این تفاوت ها این است كه دولت دموكرات مصدق، حاضر نبود به هر قیمتی خود را بر سر كار نگه دارد. مصدق گفته بود كه راضی به ریختن حتا یك قطره خون از بینی كسی نیست. ملت پشتیبانش بود و او می اندیشید كه اگر ملت بخواهد دوباره او را سر كار می آورد. ولی حكومتی كه جای او را با زور و یاری بیگانگان گرفت به رای ملت متكی نبود، وگرنه او نیز می توانست به مردم مراجعه كند یا با یك همه پرسی از ملت می پرسید مرا می خواهید یا نه؟
كورش بزرگ در بیانیه حقوق بشر خود گفت، "من از امروز كه تاج پادشاهی را به سر نهاده ام، تا روزی كه زنده هستم و مزدا توفیق پادشاهی را به من می دهد، هر گز حكومت خود را بر هیچ ملت تحمیل نخواهم كرد، و هر ملت آزاد است كه مرا به پادشاهی خود بپذیرد یا نپذیرد؛ و هر گاه نخواهد مرا پادشاه خود بشمارد، من برای حكومت بر آن ملت جنگ نخواهم كرد."
سخن كورش برگرفته از فرهنگ كهن ایران بود كه او كوشید آن را در سراسر جهان نهادینه كند. اما، امروز شاهد آن هستیم كه نه تنها در میهن ما، بویژه از براندازی 28 امرداد 1328 تا به امروز، در همه كشورهای گستره فرهنگ و تاریخ ایران دولتهای استبدادی حاكم هستند و همه آنها بقای حكومت خود را با خشونت، كشتار و حتی جنگ با مردم بر ملت خود تحمیل می كنند. ما 28 امرداد را از این رو پیوسته یادآوری می كنیم كه بگوییم تحمیل حكومت بر مردم چه با یاری قدرتهای بیگانه و چه با زور داخلی با فرهنگ ایرانی بیگانه است.
افزون بر این، آنچه ما را نسبت به براندازی 28 امرداد ناخرسند می كند، سنجش آزادی های مدنی مردم در پیش و پس از این كودتاست. پیش از 28 امرداد، حزب ها آزاد بودند، مطبوعات آزاد بودند، گردهمایی آزاد بود، اتحادیه های كارگری و صنفی آزاد و اعتصاب و تظاهرات آزاد بود. پس از 28 امرداد، همه این آزادیها از مردم گرفته شد و این محرومیت تا كنون ادامه دارد. اگر این براندازی كه خیانت به منافع ملت ایران بود روی نمی داد، دموكراسی، آزادیهای مدنی و حقوق بشر چنان در كشور ما در طی ربع قرن بعد نهادینه شده بود كه دیگر كسی نمی توانست خواستهای شخصی یا فرقه ای خود را بر ملت ایران تحمیل كند؛ و مجبور می شد دیدگاه خود را از درون صندوق های رای ارائه دهد.
جنبش ملی شدن صنعت نفت برگرفته از پشتیبانی مردمی بود، وگرنه مصدق با همه دانش و زیركی و عشق به میهن موفق نمی شد در برابر قدرت و توطئه های قدرتهای بزرگ بیگانه به این پیروزی دست یابد، آنهم بی اینكه برای چیرگی بر یك ابرقدرت به ابرقدرت رقیب دست دراز كند یا باژ بدهد. این نیروی مردم بود كه مصدق را به پیروزی رساند و احترام و افتخار جهانی برای كشورما كسب نمود. همین ملی شدن صنعت نفت بود كه در خزانه دولتهای بعدی ثروت انباشت و رشد اقتصادی و توسعه صنعتی را كه دیگران به حساب خود می گذارند امكانپذیر كرد. امروزه، برخی روشنفكران و تحلیل گران با تحلیل های سطحی خود از ملی شدن نفت توسط مصدق، ژرفای ناچیز اندیشه و دانش سیاسی خود را نمایان می سازند.
ملی كردن صنعت نفت نه تنها از دیدگاه سیاسی، ملت ایران را كه نزدیك به دو سده توسط دو ابرقدرت جهانی از طریق رژیم های غیرمردمی حاكم بر ایران، تحقیر و به فقر اقتصادی و اجتماعی و انزوای بین المللی كشیده شده بود بار دیگر خودباوری بخشید و در دید جهانیان و تاریخ سربلند كرد، بلكه سرچشمه سرمایه گذاری و پیشرفت اقتصادی و شكوفایی جامعه ایرانی در دهه های بعد شد. ما همیشه باید آن روز شوم را به خود یادآوری كنیم.
كورش زعیم
تهران - 28 امرداد 1390