گزارش البرادعى به شوراى حكام، تعيينكننده سرنوشت پرونده هستهاى ايران
در حالى كه زمان چندانى تا نشست ويژه شوراى حكام آژانس بينالمللى انرژى اتمى براى رسيدگى به پرونده هستهاى جمهورى اسلامى باقى نمانده است، سران حكومت ايران، كماكان انعطافى در مقابل خواستهاى شوراى حكام از خود نشان ندادهاند. در صورت تن ندادن جمهورى اسلامى به قطعنامه شوراى حكام، پرونده اتمى ايران چه سرنوشتى پيدا خواهد كرد؟ آيا ارجاع پرونده به شوراى امنيت انتظار ايران را مىكشد؟ تاثير موضعگيريهاى احمدىنژاد در بحران هستهاى كنونى ايران تا چه اندازه بوده است؟ در همين زمينه، دكتر داوود هرميداس باوند، استاد علوم سياسى دانشگاه تهران و كارشناس روابط بينالملل، به پرسشهاى صداى آلمان پاسخ داده است.
مصاحبه گر: بهنام باوندپور
دویچه وله: دکتر داود هرمیداس باوند، کمتر از یک هفته به نشست ويژه شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی که برای رسیدگی به پروندهی هستهای ایران برگزار میشود باقی مانده است. با توجه به اینکه تاکنون طرف ایرانی انعطاف چندانی از خود نشان نداده، اگر اوضاع همینطور ادامه پیدا کند، به نظر شما ایران با چه تصمیمی از سوی شورای حکام روبرو خواهد شد؟
داود هرمیداس باوند: در قطعنامهی گذشته شورای حکام موضعی که اتخاذ کرد، البته موضع سنگینی بود. چون در قطعنامهی ۲۰۰۳ تاکید کرده بود که ایران به تغییر پروسه غنی سازی اورانیوم و جدایی پلوتونیوم این تغییر را تا زمانی که روشن شود که فعالیتهای هستهای ایران برای مقاصد صلجویانه است ادامه بدهد. ولی در قطعنامههای اخیر تقریبا تعليق کامل، دائم در تمام فعالیتهاست، به دیگر سخن توقف است. و بعلاوه تصریح شده است، ورای تعهدات پیش بینی شده در ام.پی.تی و توافقهای پادمان و پروتکل يك، ایران باید تعهدات جدیدی که حاکی از بازرسیهای گستردهتر است پذیرا بشود. و بعلاوه تاکید شده که فعالیتهای ایران تهدیدی ست برای صلح و امنیت بینالمللی، یعنی مسئله تا آستانهی شورای امنیت سوق داده شده است که اینها دو جنبه است. یکی، بازرسیهایی که از تاریخ صدور قطعنامهی قبلی تا این لحظه انجام گرفته است از سوی بازرسان آژانس که به نظر میرسد خلاف فاحشی مشاهده نشده است. و دیگر سخن، آن اجابت توصیههای اخیر شورای امنیت است، منجمله توقف فعالیت یو.سی.اف اصفهان است. بنابراین، از یکطرف گزارش بازرسان است که من فکر نمیکنم خلاف حقوقی فاحشی باشد و از سوی دیگر، عدم اجابت کل توصیه قطعنامهی شوراست. از قرائن و شواهد چنین به نظر میرسد که تمایل قویی برای ارجاع پروندهی ایران به شورای امنیت وجود ندارد و مضافا براینکه برخی از کشورها مثل روسیه اعلام کردهاند که شرایط را مساعد برای بردن به شورای امنیت نمیبینند. و من فکر میکنم احتمالا آژانس یک فرصت کوتاه دیگری به ایران خواهد داد.
دویچه وله: آیا آمریکا خواهان این نیست که برنامهی اتمی ایران به شورای امنیت برود؟ این را از این جهت میپرسم، چون وزیر امور خارجهی آمریکا گفته است ما هر وقت بخواهیم مىتوانيم ....
داود هرمیداس باوند: دقيقا، دقيقا! آمريكا مىخواهد برنامه به شورای امنیت برده بشود. از لحاظ حقوقی دلایل قویی برای ارجاع به شورای امنیت به نظر نمیرسد، بیشتر جنبهی سیاسی دارد، و آنهم نقض تعهدات پاریس است که براساس نقض تعهدات پاریس که در عین حال یک ارتباطی هم به شورا داده شده است. در پرتوی آن آمریکاییها برآنند که پرونده به شورای امنیت ارجاع بشود.
دویچه وله: بنابراین، این صحبت وزیر خارجهی آمریکا را چگونه باید فهمید که گفته بودند، هروقت ما بخواهیم پروندهی ایران را میتوانیم به شورای امنیت ببريم!
داود هرمیداس باوند: میتواند گزارش شورای حکام باشد که نهایتا به شورای امنیت منتقل بشود، یا دبیرکل میتواند از شورای امنیت بخواهد كه به مسئلهی ایران رسیدگی کند، و یا هر عضو سازمان ملل میتواند توجه شورای امنیت را به مسئلهی ایران جلب کند. به موجب منشور. بنابراین، بردن مسئله به شورای امنیت راه منطقیاش گزارش شورای حکام است. یعنی اگر راه حقوقی و منطقیاش را بخواهید، اینست که شورای حکام از خودش سلب صلاحیت بکند، بگوید مسئله به مرحلهای رسیده که تهدیدی ست برای صلح و امنیت بینالمللی، بنابراین در محدودهی فصل ۷ منشور قرار میگیرد و باید به شورا ارجاع بشود.
دویچه وله: آیا اینکه ایران خود قطعنامهی شورای حکام را نپذیرفته است، این نمیتواند دلیلی باشد برای شورای حکام که پرونده را به شورای امنیت بفرستند؟
داود هرمیداس باوند: چرا ! این میتواند دلیلی باشد برای ارجاع به شورای امنیت، اما بستگی به گزارش البرادعی دارد که بر مبنای گزارش بازرسان سازمان انرژی اتمیست. اگر در گزارش البرداعی تاکید بشود به نقض تعهدات از سوی ایران، پرونده اتوماتیکمان میرود به شورای امنیت. اما اگر گزارش البرداعی به شکلی باشد که تخلف فاحشی از سوی ایران صورت نگرفته باشد، مسئله یک کمی دگرگون میشود. بنابراین، ارجاع مسئله به شورای امنیت بستگی دارد به گزارشی که البرادعی قرار است به شورای حکام تسلیم بکند.
دویچه وله: دکتر هرمیداس باوند، در هرصورت غرب به جمهوری اسلامی ایران بیاعتماد است! به نظر شما با چه راهکاری ایران هم میتواند تکنولوژی هستهای صلحآمیز داشته باشد و هم اعتماد غرب را بسوی خودش جلب بکند؟
داود هرمیداس باوند: ایران بکلی باید از پروسه غنی کردن اورانیوم صرفنظر بکند، و سوخت مورد نیاز ایران را یک نهاد خارجی، یا خود کشورهای اروپایی یا روسیه و یا آژانس تامین بکند. این خواست غرب است. با توجه به اینکه ایران تا این لحظه حاضر نشده بپذیرد که تامین سوخت خارج از ایران انجام بگیرد و لذا، از لحاظ غرب اینست که آمادگی دارند قضیه را به شورای امنیت ببرند. پیشنهاد اخیر روسیه که مقدمات کار و همان «كيك زرد» است كه ایران مجاز باشد انجام بدهد، ولی غنی کردن به معنی اساسی کلمه را روسیه و دیگران انجام بدهند. البته آمریکا با اینهم موافق نیست. ولی شاید آخرالامر یک شکلی که هم بعنوان مشارکت باشد پذیرفته شود که نظر هردو جهت را بتواند تامین بکند. ولی تا این لحظه که ما داریم صحبت میکنیم آمریکا و کشورهای اروپایی، یعنی غرب، آمادگی پیدا نکردهاند که به شورای امنیت ارجاع بشود. گویی که به نظر من از لحاظ حقوقی دلایل محکمی برای ارجاع به شورای امنیت هنوز بوجود نیامده است.
دویچه وله: دکتر هرمیداس باوند، بسیاری از تحلیلگرها مجموعهی موضعگیریها و حرکات آقای احمدینژاد را عامل تسریع کنندهی بحران هستهای کنونی ایران میدانند. به نظر شما این موضع گیریها، مثلا سخنرانی ایشان در سازمان ملل و یا موضع گیری تندشان در مورد «محو اسراییل از نقشهی جهان»، چه تاثیری در وخیم ترشدن این بحران داشته است؟
داود هرمیداس باوند: بدون تردید این نوع اظهارنظرهای نسنجیده که درحقیقت تایید ادعاها و اتهامات طرفهای مقابل است هم سبب بحرانیتر شدن موضوع میشود و دوچندان منجر به وخامت مسئله شده است، و تسریع کنندهی و تشدیدکنندهی ارجاع مسئله به شورای امنیت است. شکی در این نیست.
دویچه وله: دکتر هرمیداس باوند، بسیاری در غرب صحبت از این میکنند، و بخصوص اسراییل، که ایران میخواهد به سلاحهای هستهای دست پیدا بکند. آیا تاکنون اصلا گروهی یا جناحی در درون حاکمیت از تولید سلاحهای هستهای دفاع کرده و یا همگی بر استفادهی صلحآمیز از انرژی اتمی تاکید میکنند؟
داود هرمیداس باوند: ظاهرا همهی نهادها تاکید دارند که برای مقاصد صلجویانه است، ولی اظهارنظرات نسنجیده سبب میشود مؤید ادعا یا اتهامی در رابطه با قصد و نیت ایران تلقی بشود. اظهارنظرهايی مثل اینکه، فرض کنید، دسترسی پاکستان به بمب اتمى مؤید یک بمب اسلامی ست، یا مقایسه در اینکه، اگر برخوردی بین اسراییل و یک قدرت هستهای دیگر دربگیرد، چون اسراییل سرزمیناش کوچکتر و محدودتر است و جمعیتاش متمرکزتر است پیامدهایش برای اسراییل فاجعه بارتر خواهد بود، یا اظهارنظراتی همانند اسراییل باید از نقشهی جغرافیایی محو بشود، همهی اینها سبب میشود که برداشتهایی در جهت قصد و نیت ایران بشود، ضمن اینکه تمام مقامات ایرانی مکرر اظهار کردهاند که فعالیت آنها صرفا برای مقاصد صلح جویانه است.
دویچه وله: به نظر شما دولت آقای احمدینژاد قادر است که در فرصت کوتاه باقیمانده ایران را از این بن بست بحران هستهای خارج بکند؟
داود هرمیداس باوند: بطوریکه سابقه نشان داده است، در رویهی جمهوری اسلامی معمولا ما فرصتها را از دست دادهایم و در آخرین مرحله در شرایطى انفعالی پذیرای پیشنهادهایی با بهای سنگین شدهایم. انتظار اینست که تا این فرصت کوتاهی که باقی ست یک راه حل معقولانهای پیدا بشود، ولی تا این لحظه، که با شما صحبت میکنم، گروه دولت آقای احمدینژاد که برآن بودند از منتقل کردن مسئله، از تعاملات سیاسی به جریان حقوقی و یا ایجاد جبههی شرق در مقابل جبههی غرب ناکام بودهاند. یعنی در حقیقت آن چیزی ست که من از آن بعنوان «بومرنگ ديپلماسى» یاد کردهام. یعنی پیکانهایی که به طرف مقصد رها شده بود، به سوی خود بازگشتهاند. اما انتظار اینست که تا این فرصت کوتاه باقی ست با یک دید خردمندانه برآن شوند که به یک فرآیند قابل قبولی دست پیدا بکنند.