انيران،ايران چپاول كنند و ميهن پرستان گريبان ياران چاك !
سه دهه است كه از تداوم حكومت اسلامي بر ايران عزيز مي گذرد.و ملت ايران همچنان در انديشه فردايي روشن.و اپوزسيون!نيز اندر خم مبارزه در كوچه هاي بي اعتمادي و خودكم بيني.
ما كه به اقتضاي سن خويش يادمان نمي آيد اما تاريخ را كه نگاه مي كنيم بيشتر مخالفان اين حاكميت را چنين باور بوده؛كه آقا اينها زياد دوام نمي آورند...مگر آخوند مي تواند مملكت داري كند؟مگر يك مشت آدم شپشو ودهاتي مي توانند بر ايران حكومت كنند؟
حالا از آن روزها حدود سي سال مي گذرد و ديديم كه اپورتونيست هاي مرتجع مذهبي چگونه توانستند بر ما سه دهه حكومت كنند.و خانه و كاشانه مان را به يغماي نيرنگ و ريا برند.
و ما باز هم خود را اپوزسيون و روشنفكر مي دانيم و تحصيلكرده و عالم دهر و حاكماني را كه بر گرده هاي ما سوار شده اند و مدام به ما پس گردني مي زنند يك مشت آدم بي سواد ...و چه و چه .
كت و شلوار مي پوشيم و كروات مي زنيم و بسيار هم مبادي آداب هستيم.همه هم دكتر و مهندس و پژوهشگر و كارشناس هستيم.و تحصيلكرده ترين اپوزسيون ايران.
تاريخ سياسي ايران و جهان را خوب بلديم .با بيشتر مكاتب فلسفه سياسي هم آشنا هستيم .خيلي قشنگ و پاستوريزه هم حرف مي زنيم . با اعتقاد كامل حزب توده را خائن مي دانيم واز چپ ها متنفريم وشاه و شيخ را منفور ملت مي دانيم . ويگانه راه راهايي را نيز ملت گرايي .
اما گويا يادمان رفته است كه در كجاي تاريخ ايستاده ايم.مملكت را روي چهارچرخ چپاول نهاده اند و دارند با نيروي هزاران اسب بخار "مذهب " مي كشند و به تاراج مي برند و ما هنوز خود را در حال مبارزه مي بينيم و بدتر آنكه خود را تنها"آلترناتيو" اين عرصه پر هياهو براي فرداي مبهم ميهن.
اگر هم به ما كسي بگويد آقا بالاي چشمتان ابرو،چكار داريد مي كنيد؟گلويمان را صاف كرده و سينه جلو مي دهيم و مي گوييم كه ما مصدقي هستيم و زير پرچم ميهن داريم مبارزه مي كنيم.آنهم فارغ از هر گونه اشتباهي.
و چه مبارزه بي پايان و مشقت باري!مبارزه با خويشتن،خويش.
هنوز باور نكرده ايم كه مصدق مرداخلاق بودنه بي اخلاقي.مصدق ابر انساني بودكه دركوران مشقتها و رنجهاي تحميل شده براوحتا به دشمنانش نيز بي اخلاقي را روا نداشت.
اما ما چه ؟واقعا ما مصدقي هستيم؟ و به آرمان حاكميت ملت ايمان داريم؟كدام تاج گل را به سر اين ملتي كه همه زندگي شان در بيم و ترس معيشت است زده ايم........
كه دستهايمان به كرسي قدرت نرسيده اينگونه قدرت نمايي مي كنيم.و پنجه بر چهره ياران مي كشيم.
كجا و كي نشسته ايم و با مردم در مورد آنچه كه بر آنها رفته ومي رود گفتگو كنيم؟
آيا نشسته ايم پاي دردلهاي جواني كه هيچ فردايي را براي خودش متصور نيست جز رنج بيكاري و بدبختي؟
آيا نشنيده ايم كه زنان و دختران ما نه از بي شرافتي ،بلكه از غم نان فرزندان و خانواده، تن مي فروشند و خود را به نكبت آلوده مي سازند تا شكمي را سير كنند؟
آيا نشنيده ايم كه كارگران ما امنيت نداشته شغلي را،پاي خفت كارفرمايان نو كيسه تجربه مي كنند تا كه مبادا.......
آري اما تا دلتان بخواهد نشسته ايم و به هم توهين كرده ايم. و از خودمان تعريف كرده و ديگران را تخريب.كوشش نموده ايم شخصيت خود را بر روي خرابه هاي ناشي از ترور شخصيت هم قطاري هايمان بسازيم. و نمودمان را بيش از بودمان نمايانديم.و آن وقت باز هم خود را مصدقي مي دانيم و ميهن پرست!
و شگفتا
و آنگام منِ جوان عاشق ميهن و راه پيشوا مصدق بزرگ با ديدن اين دعواها بر گوري كه مرده اي ندارد چه ها كه نخواهم انديشيد.
"سروران و ياران "
شما را به شرف ملي تان سوگند به فكر فرداي ايران باشيد.ما به پند و نيك انديشي شما بزرگان نياز داريم بياييد براي يك بار هم كه شده اين درگيري هاي ميهن به باد ده را كنار بگذاريم و براي فرداي ايران دستهايمان را مشت كرده و بر دشمن فرود آريم.از تاريخ پند گيريم نه آنكه تاريخ را چماقي كنيم براي سركوب مخالفان.
به فرداي ميهن بيانديشيم.به فرداي ايراني كه از هم اكنون چشمان اين ملت به شما دوخته شده است.ملتي كه از مليون جز نام نيك هيچ به ياد ندارد.ملتي كه مبارزان اين سازمان دير پاي را اخلاق مدار مي داند وراستين كردار و ميهن پرست.
بياييد نگذاريم با درگير نمودن خود به مسائل بيهوده و كم ارزش،شرايط چيره شدن دگرباره بدخواهان ايران را فراهم كنيم.
باور داشته باشيم كه خرد جمعي مي تواند آينده درخشان ميهن را رقم بزند نه تك روي و خود بزرگ بيني و تخريب ياران و كژ انديشي.
مرزهايمان را با آناني كه گذشته نه چندان درخشان دارند تعريف كنيم تا فاجعه اي همچو سال 57 تكرار نشود.
دوست را از دشمن تشخيص دهيم و يگانه رهبر خود را ملت ايران بدانيم و نه خويشتن .و از كيش شخصيت به دور باشيم.
تلاش كنيم با منش و رفتار خود به عنوان پوينده راه مصدق بزرگ دلبري كنيم نه آنكه دل برنجانيم.و.....
وچه سخنها كه بايد در دل بماند تا كه مبادا دشمن شاد شود.
و باز من با خود خواهم گفت :
انيران،ايران چپاول كنند و ميهن پرستان گريبان ياران چاك !