سه هفته پيش در 30 و 31 ماه مه 2008 در شهر واشنگتن سميناري بنام جبهه ملي برگزار شد. من در آن سمينار شرکت نداشتم و پيشتر نيز با هر کدام از کسانيکه اعلام شده بود در آن سمينار خواهند بود وقتي صحبت ميکردم سوالي درباره شرکتشان نکردم و آنها نيز حرفي نزدند.
البته درباره ضرورت همبستگي نيروهاي دموکراسي خواه سکولار مدتي پيش از اين سمينار مقاله زير را منتشر کرده بودم:
http://www.ghandchi.com/510-KongerehAvval.htm
در نتيجه طبيعي بود که وقتي ملاحظه ميکردم يک نيروي سياسي تلاشي در اين زمينه آغاز کرده است، مايه شعف من بود حال چه خود در آن کوشش شرکت داشته باشم و چه شرکت نداشته باشم و با وجود همه اختلاف نظراتم با جبهه ملي مثلاً درباره فدراليسم که سالهاست روشن نوشته ام و آنها نيز محترمانه اختلاف نظر خود را نوشته اند، وقتي اخبار انجام اين سمينار را در ماه ژوئن در مطبوعات خواندم، اميدوار بودم که حداقل بخشي از نيروهاي دموکراسي خواه سکولار ايران در نتيجه اين کوشش به هم نزديک تر شده باشند.
متأسفانه در چند روز اخير پس از مطالعه اطلاعيه هاي رهبران جبهه ملي در داخل ايران و بيانيه ها و نوشتارهاي متعدد ديگر در داخل و خارج از ايران بسيار نگران شدم که اگر اين گرد همائي به نزديکي بيشتر نيانجاميده بنظر ميرسد برخي نيروها را از هم دورتر نيز کرده است. اين امر مايه تأسف است چه در رابطه با جبهه ملي روي دهد و چه در رابطه با هر نيروي سياسي ديگر ايران.
واقعيت اين است که نيروهاي سياسي مختلف ايران نقطه نظرات گوناگوني دارند و وجود رهبران مختلف نيز بيان اين گوناگوني است و ايجاد جبهه وسيع از نيروهاي دموکراسي خواه سکولار نوعي قبول همه اين تنوع است و نه نفي آن.
سالهاست از پلاتفرم آينده نگر براي ايران حمايت ميکنم و اختلافات خود را با جريانات ديگر آينده نگر بطور شفاف توضيح داده ام. وليکن با وجود آنکه در اين سمينار شرکت نداشتم، خوشحال بودم که برخي نيروهاي ديگر آينده نگر که صادقانه در آن راه کوشش ميکنند نيز در آن سمينار شرکت کرده اند. بشکل مشابهي خبر حضور و همکاري نيروهاي ديگر دموکراسي خواه سکولار در آن گرد همائي مايه مسرت بود.
واقعيت اين است که بسياري از رهبران جبهه ملي در آمريکا که در آن سمينار شرکت نداشته اند همانقدر بخشي از رهبران جنبش سياسي ايران هستند که آنهائي که شرکت داشته اند و برخي حتي بيشتر سابقه در جنبش سياسي در آمريکا داشته اند و به همان شکل که توضيح دادم اقلاً در رابطه با جريان فکري که خود را به آن متعلق ميدانم تصورم همين است که مهم نيست چه بخشي قادر شده اند در يک ائتلاف باشند، چه من بوده باشم و چه نبوده باشم، و اين نه تنها توطئه هيچ دولت و نيروي مرموزي نيست، بلکه فقط بيان سايه روشن هاي نظري و عملي است، مهم اين است آنهائي که توانسته اند با هم همکاري را آغاز کنند، عالي است که شروع کرده اند و اين گامي است به پيش.
بحث درباره نيروهاي متعلق به جريان پادشاهي ايران نيز مطرح شده است. به همين شکل رهبران متعدد آن نيروها هم مشخص هستند و طبعاً اگر جبهه وسيعي از همه نيروهاي سکولار باشد، حضور همه آنها ايده آل است. البته واضح است که اگر ائتلافي ابتدا از نيروهاي جمهوري خواه سکولار باشد، طبعاً آنها در آن شرکت نخواهند کرد. يعني هدف ائتلاف ها متفاوت است.
مهم اين است که آنچه واقعيت هدف است روشن و شفاف باشد و آنها که ميتوانند با هم در آن چارچوب کار کنند بتوانند همکاري کنند. علت شکست بسياري از ائتلاف هاي چند ساله اخير آن بود که همه سعي ميکردند پلاتفرم سياسي خود را فراموش کنند و باصطلاح فقط از پلاتفرم حداقلي که مد نظرشان براي ائتلاف بود حرف بزنند تا که وحدت شکل گيرد و اين عدم شفافيت درباره نظرات واقعي افراد باعث شد که نه تنها اتحادي شکل نگيرد بلکه تزوير و پشت سر حرف زني جاي فعاليت روشن سياسي را بگيرد.
اميدوارم که بجاي متهم کردن يکديگر، نيروهاي مختلف اينکه بحشي از نيروهاي دموکراسي خواه سکولار توانسته اند با هم بنشينند را به فال نيک بگيرند و ديگران هم از آن تأسي کنند. واقعيت اين است که ما همه حتي در ميان نزديک ترين افراد در هر جريان سياسي اختلافات زيادي با هم داشته و خواهيم داشت و در جنبشي که مسأله حقوق فردي برايش آنقدر مرکزي است اين موضوع همواره واقعيت خواهد بود. بجاي ضربه زدن به همت آنهائي که کاري را شروع کرده اند، بايستي که به آن کمک کرد که رشد و نما کند.
ميدانم برخي از دوستان که در اين جريان درگير بوده اند بعد از اين تجربه فکر ميکنند که درگير شدن در اين کار اشتباه بوده و از شرکت خود در آن پشيمان هستند. با آنکه خود در اين حرکت نبودم هر چه فکر ميکنم به اين نتيجه ميرسم که بايستي آن را تقويت کرد و نقطه شروع خوبي است براي همه ديگران با وجود همه اختلاف نظر ها.
طبعاً نه تنها در سراسر مقالاتم بلکه در امضاء خود نيز نظر سياسي ام بروشني منعکس است ولي اين ابداً به اين معني نيست که فکر کنم مثلاً در يک تشکيلات حقوق بشري قبول اين مواضع سياسي لازم براي هرگونه همکاري است هر چند مواضع هر شرکت کننده بايد شفاف باشد. به همين صورت در تشکيلاتهاي سياسي نيز بستگي به هدف تشکيلات ميتوان با هر نيروئي فعاليت مشترک کرد و ديگر آنکه مهم نيست که فردي در يک حرکت از اول بوده است يا نه، اگر حرکتي است از افرادي صادق با هدفي مفيد براي سعادت و آينده ايران، بايد آن را تقويت کرد.
به اميد ايجاد جمهوری آينده نگر، فدرال، سکولار و دموکراتيک در ايران