تاکتیک اشتباه باعث افزایش خطر تجزیه ایران است
حمیدرضا خادم
در کشور ما هر گاه قصد مبارزه و مقابله با حکومت وجود داشته، در اغلب اوقات تمامی ابزارها و امکانات بدون تحلیل و آینده نگری به کار می آمده تا شاید با حمله از چندین جناح بتوان پایه های حکومت را سست نمود . نفس مبارزه با استبداد بسیار پسندیده و ارزشمند است اما زمانی که تعقل در پیش و پس رفتارها و اظهار نظرهای سیاسی وجود نداشته باشد می تواند خطراتی را ایجاد نماید که چه در زمان انجام آن و چه پس از آن جبران آن امکان پذیر نبوده و یا با هزینه های بسیار سنگین این امر میسر گردد .
چندی پیش مصاحبه ای از مهندس کورش زعیم عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران منتشر گردید که دو گروه از این مصاحبه آشفته و سراسیمه شدند و به قصد پاسخگویی مطالبی را مطرح نمودند که یا از سر احساسات بود و یا از سر دگم و تعصب قومی .
اینکه تجزیه طلبان در مقابل چنین سخنانی عکس العمل های تند نشان دهند موضوع جدیدی نیست، این تقابل از بدو تاسیس جبهه ملی ایران همواره وجود داشته و تردیدی نیست تا زمانی که خواست یکپارچگی و حفظ تمامیت ارضی ایران در نیروهای ملی و تجزیه میهن در ذهن و عمل طرف مقابل باشد همچنان این مواجهه و تقابل ادامه خواهد یافت و پایان نخواهد پذیرفت . این طیف فکری که عده آنان بسیار کم هستند، همواره با حمایت بیگانگان، اندک مشکلاتی را برای این کشور ایجاد کرده اند. در واقع اگر این افراد صاحب فکر و تحلیل بودند می دانستند که شرایط تجزیه ایران به هیچ وجه وجود ندارد و خوشبختانه تمامی عوامل ژئوپلیتیکی، توپوگرافی منطقه ای و همچنین شرایط کشور مانع بسیار جدی و بزرگی بر سر راه تجزیه کشور و تجزیه طلبان است . در هر حال هر حکومتی حتی دمکرات ترین آنها در مقابل تجزیه طلبی مقاومت می نماید این در حالیست که این افراد فریب خورده در دامی گرفتار آمده اند که در نهایت با آنان بسان مرغ عزا و عروسی برخورد می شود و قربانی سیاست های غلط غرب و حاکمیت قرار می گیرند ولی همیشه این نیروهای ملی هستند که با روشنگری و مقاومت در برابر گسترده شدن این تفکر به دنبال ایجاد نمودن فضای آرام و بدور از رفتارهای فرسایشی و کاستن هزینه برای ملت و کشور در هر شرایطی بوده و می باشند .
اما سخن من با کسانی است که این روزها با برچهره زدن نقابهای اخلاقی مورد وثوق نهادهای داخلی و خارجی و پنهان شدن در پس نقاب حقوق بشر، شرایطی را در ایران ایجاد می کنند که اگر از تبعات آن مطلع باشند که احتمالا نیستند شاید تغییر رفتار دهند و مانند جبهه ملی ایران و سایر فعالان سیاسی تنها برای دستیابی به دمکراسی و مبارزه برای حذف استبداد و رفع مشکلات بی شمار که گریبان ملت و کشور را گرفته است بپردازند و مشکلی بر مشکلاتی که حاکمیت کنونی بر ملت تحمیل کرده نیافزایند .
در گذشته بارها گفته ایم در ایران تبعیض قومیتی وجود ندارد و حکومت دینی جمهوری اسلامی بر مبنای دین و مذهب است که اقدام به برخورد با هموطنان کرد و بلوچمان می نماید . هموطنان بهایی ما مگر مطعلق به این استانها و اقوام هستند که با آنان اینچنین برخورد می گردد و یا سایر هموطنان ما با ادیان و مذاهب غیر شیعه که تحت ستم بی رحمانه ای قرار گرفته اند . مگر در تهران، اسپهان، شیراز و ... هموطنان غیر شیعه ما حضور ندارند؟ مگر در بین این اقلیت های دینی افراد نخبه با تحصیلات بالای آکادمیک وجود ندارد؟ شکی نیست که در بین آنان این افراد شایسته حضور دارند و با وجود اینکه جزء هیچکدام از اقوامی که اینچنین توسط برخی از فعالان تحریک و تقویت می شوند نیستند ولی در هیچکدام از بخشهای قدرت سهیم نیستند .
در اینکه حقوق تمامی انسانها همانگونه که در منشور جهانی حقوق بشر آمده باید رعایت گردد را هیچ کس منکر نیست و تمامی انسانها تنها به صرف انسان بودن باید محترم شمرده شوند و حتی مجرمین واقعی نیز باید تمامی امکانات و حقوق اساسی خود از جمله وکیل، دادگاه علنی با حضور هیئت منصفه، عدم فشار و شکنجه و حذف کلیه بی اخلاقی هایی که در زندانهای جمهوری اسلامی برعلیه تمام زندانیان حاکم است برخوردار باشند و نیروهای ملی نیز به شهادت رفتارها و بیانیه های خود همیشه پیشگام رفع فشار از کلیه فعالان سیاسی از هر نوع آن بوده اند، ولی گویی برخی تحت تاثیر سانسور محافل خبری و رسانه ها نسبت به جبهه ملی ایران قرار گرفته اند به هیچ عنوان قصد دیدن و شنیدن چنین موضع گیریهایی را ندارند و در این مواقع با فرار به جلو، با برچسب دگم بودن، نژاد پرست و غیر ستیز و ... بر نیروهای ملی قصد توجیه گفتار دور از واقعیت خود را دارند .
لازم می دانم نکات مختصری را از تبعات این رفتارهای به واقع غیر مسئولانه از افرادی که خود را فعال حقوق بشر می نامند بیان نمایم تا شاید بدور از احساسات، با منطق و درایت نسبت به مسائل اینچنینی موضع گیری نمایند و شاید تاکتیک دشمن دشمن ما دوست ماست را کنار بگذارند.
اولین ضربه ای که از این اندیشه و رفتار بر کشور وارد می شود هویت سازی غیر ایرانیست چراکه با غیر ایرانی ساختن برخی از هموطنان و هویت طلب خواندن آنان اولین شکاف در هویت ملی ایران ایجاد می گردد و زمینه های فکری و فرهنگی غیر ایرانی را در بین اقوام ایجاد می نمایند و منشا غیر سازیست که اگر نام این رفتار را خیانت ننهیم حتما غیر مسئولانه عمل کردن آنان است .
موضوع دوم، ملت سازی است که به تنهایی می تواند در بالا بردن خطر تجزیه ایران تاثیر بسزایی داشته باشد و روش های تمرین شده ای که در اکثر پروژه های غرب نتیجه مطلوب برای آنان داشته است اینبار در ایران با ایجاد ابتدا شکاف در بین ملت ایران و غیر سازی، تفکیک قومی و زبانی و ... و در نهایت ملت سازی شرایط تجزیه ایران را فراهم نمایند.
موضوع بعدی اتخاذ تاکتیکیست که رهبران احزاب تجزیه طلب بارها آنرا عنوان نموده اند . به گفته برخی از آنان در 8 برنامه ای که صدای آمریکا تهیه کرده بود رسما اعلام کردند که استراتژی آنان یعنی استقلال، تغییر نکرده و موقتا تغییر تاکتیک داده اند تا از کلیه ابزارها و امکانات حتی اپوزسیون بهره مند شوند .
همچنین مرحله بعدی منحرف نمودن مطالبات اساسی ملت ایران است چراکه این رفتارها باعث خشونت در مناطق حساس کشور می گردد و مسیر اصلی فعالان سیاسی یعنی مبارزات مدنی را تغییر می دهد و به دلیل امنیتی شدن این مناطق بهانه سرکوب کلیه مردم از نوجوان 14 ساله که هیچگونه گرایش سیاسی ندارد تا فعالان سیاسی را توسط جمهوری اسلامی فراهم می نماید و باعث گسترش نقض حقوق بشر و سرکوب شدید هموطنانمان می گردد .
اگر این دوستان اندکی به نتیجه عملکرد خود بنگرند خواهند دید که اتخاذ این تاکتیک نه تنها سودی برای کشور در برقراری دمکراسی و حقوق بشر نداشته بلکه باعث افزایش نگرانی فعالان واقعی حقوق بشر و میهن دستان می گردد و بهتر است همه ما که دمکراسی را تنها راه درمان این کشور زخم خورده میدانیم تبلیغ نموده و برای دستیابی به آن تلاش نماییم .