بخش نخست
در این بخش به یکی از سه موردی که بررسی شده، پرداخته خواهد شد.
اگر از بازی اتمی گروه های مافیایی حاکم بر ایران و درماندگی آنها در این راه که برای گفت و گوی دو سویه و بی میانجی حتا به درخواست به درگاه "شیطان بزرگ" آمریکا نیز انجامید، که با بی اعتنایی بسیار تحقیر آمیز و خرد کننده دولت مردان آمریکا نیزروبرو شد، بگذریم؛ سه رویداد تازه در این روزها رخ داده است که هر یک از آن ها در جای خود، از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
1 ـ نخست بیانیه راهبردی مبارز ارجمند، مهندس عباس امیر انتظام "گام بگام بسوی کنگره ملی" که دنباله بیانیه 12 ماده ای پیشین ایشان است، که به سادگی وبا تکیه بر راستی و درستی مواردی را به میان می آورد که چون از دلی پاک برخواسته است نیک بر دل نشیند:" هرکس فقط خود و گروه خود را شایسته پرچمداری حرکت سیاسی و اجتماعی می بیند و دیگران را بیشتر به فرمانبرداری فرا می خواند و بعضاَ حتی این مقام را نیز شایسته نمی پندارد، از همین روست که ما در عرصه کار گروهی، تشکیلاتی توفیق چندانی نمی یابیم. رو آوردن به تشکیلات و سازمان جدید بدون تخلیه بار سنگین عادات ناپسند گذشته ممکن نخواهد بود. بارها آزمودیم و درسی از شکستها نیاموختیم ،فرصت زیادی برای تکرار جنگهای فرسایشی نداریم... " از این بهتر نمی شود بر روی یکی از بزرگترین دردهای اپوزیسیون، که این نگارنده بنا بر تجربه گذشته و امروز خود، آن را با تمام وجود در می یابد، انگشت نهاد وآنرا بیان کرد. همه آنچه در این بیانیه آمده است، ریشه یابی درست درد پراکندگی های ما است:
"به جای آخر کار[،] پرونده اختلاف و دعوا را از همان ابتداء آشکارا روی میز بگذاریم و به شیوه مدنی و مسالمت آمیز در چارچوب هم اندیشی ملی (دیالوگ) به حل اختلاف بپردازیم و آن وقت که از سر میز با لبخند بپا خواستیم با گامهای استوار و هماهنگ به سوی خانه مشترک حرکت کنیم. برای یکبار هم که شده سودای رهبری را از سر بیرون کنیم و اجازه دهیم که هر ایرانی خود را بخشی از جریان رهبری جمعی و ملی بداند و به آن ببالد. به جای صرف انرژی برای تحمیل مقام رهبری خود به دیگران، تلاش کنیم همدیگر را برای انجام وظیفه مشترک تشویق و یاری دهیم."(تاکید از من است)
در همین جا مناسب است که انتقادی را از شیوه برخورد دوست گرامی آقای کیومرث نویدی که در هفته های گذشته پرشور وپر شتاب پیشنهاد "پارلمان در تبعید" را دوباره به میان آورده و در این راه تلاش کرده اند، با تایید و پشتیبانی از تلاش های ایشان و احترام به این کوششها، بیان دارم.در آخرین نوشته ایشان بنام" طرحی برای نجات از بن بست...."که هم اکنون از آن میان بر روی سایت فرهنگ گفتگوست(1)، در میان همه سخنان درست اما در جایی نوشته اند که"..اين طرح [یعنی طرح پارلمان در تبعید]همة غيردمکراتهائي که اداي دمکرات بودن در ميآورند را رسوا خواهد کرد؛ يا بايد بپذيرند اين بازي مشخص را که نتيجهاش نامشخص است و يعني به دمکراسي گردن نهند، يا کنار! به سلامت! "
این شیوه برخورد با دیگرانی که با دیدگاه ما موافق نیستند، آنهم پذیرفتن طرحی که خود می گویند نتیجه اش نا مشخص است، اتفاقن یکی از همآن دردسر ها و گرفتاری ها ی دامنگیر ما است. هر کسی حق دارد که مخالف دیدگاه حتا سد(صد) در سد درست شما، من و دیگران باشد. مشکل بزرگ در برخورد با دیدگاه های دیگران، آنجا پدیدار می شود که در این گونه موردها، کسانی در ابراز مخالفت خود، به جای بحث و استدلال منطقی و درست، به شیوه های تهمت، ناسزا و بد دهنی های بسیار نامناسب دست می زنند و کین ورزی ودشمنی نشان می دهند. وگرنه هر ایرانی می تواند با هر طرحی و از سوی هر کسی با استدلال و منطق درست خود ابراز مخالفت کند. این نیز روشن است که اگر چنین کرد، خود او نیز می بایست توانایی دادن طرح و یا برنامه درست تری را داشته باشد.
دوستانه به تلاش گر محترم آقای نویدی گفته شودکه صدور چنین حکم ها نه تنها به امر کم کردن پراکندگی ها و درمان دردها یاری نمی رساند که می تواند نتیجه واژگونه ای نیز داشته باشد و به زحمت های پاک دلانه شما نیز آسیب وارد نماید . چنین برخوردها(که شوربختانه گاه در بخش های پیشین نوشته های آقای نویدی نیز آمده است که مثلن من شما را مجبور می کنم که پاسخ بدهید و..) همآنند همآن حکم و فرمان از بالا وتعین تکلیف است که یا این را می خواهی و با ما هستی و یا نه، از ما نیستی و می روی دنبال کار خودت!
آقای نویدی در همین نوشته خود با برخورد به نوشته تازه آقای امیر انتظام بیان می دارند که:"... در روح، به نمايندگي نگاه ميکند؛ ولي در عمل، راهي براي ايجاد يک ستاد نمايندگي ملي ارائه نميدهد و به عنصر رهبري رويآور ميشود."
من دیدگاه آقای نویدی را درست درک نکرده ام چون تا آنجا که من فهمیده ام آقای امیر انتظار نخست از برنامه ریزی در درون ایران سخن رانده و در تلاش در این باره، با تیز بینی و درستی امر برون مرز در پیوست با درون را به خود ما واگذاشته است؛ و دیگر اینکه ایشان با روشنی از سامان دادن هسته هایی در درون ایران سخن رانده اند و اینرا نیز از متن و درون مردم دیده و از هر ایران دوست و آزادی خواهی خواسته است که خود در پیرامون خود این هسته ها را به وجود آورد.اکنون آقای نویدی از کجای نوشته ایشان به "عنصر رهبری" رسیده اند و یا اینکه ستاد نمایندگی ملی که خود به میان می آورند، با این وضعیت درهم وآشفته ای که ما داریم و آقای امیرانتظام و خود ایشان نیز گاه به درستی به پاره ای از گرفتاری هاوسستی های فرهنگی ـ اخلاقی مااشاره داشته اند، آیا بازهم خودبه عنصر رهبری از بالا تبدیل نخواهد شد؟
اما باز گردیم به بیانیه آقای امیر انتظام، ازمیان پیشنهاد هایی که در 10 بند آمده است، یکی هم بندهشتم است : " 8 - هرچه زودتر صندوقی برای حمایت از فعالین سیاسی و کارگری تشکیل دهیم."
تاکید آقای امیر انتظام نیز بر این مورد، نشان از اهمیت ویژه این کار دارد. مبارزان درون ایران بیش از ما در بیرون از کشور به میزان بهره رسانی ایجاد چنین صندوقی برای یاری رساندن به مبارزه آزادیخواهان در درون ایران، آگاه هستند و نیاز به داشتن ذخیره مالی ملی را بیش از ما درمی یابند. آیا بازهم باید تردید کرد و چشم براه بود که دیگری دست به کار شود؟ نگارنده همه کوشش خود را در این زمینه کرده است و در همین جا خوب است یاد آور شود که ما باید بر خود تکیه کرده و به نیروی خود پیش رویم. ما نیازی به دلارهای آمریکایی نداریم و خود باید همت کنیم. نه آمریکا و نه هیچ کشور دیگری پول هایش را بیهوده خرج نمی کند. هر یک از ما با کمترین اندازه پرداخت ماهیانه و در کوتاهترین زمان می توانیم سرمایه ای بسیار بیشتر از یاری مالی 80 میلیون دلاری آمریکا فراهم آوریم. آنچه ما از دولت مردان ومردم جهان خواسته ایم یاری های معنوی و پشتیبانی از مبارزات مردم ایران در بایکوت سیاسی رژیم و نداشتن زد وبند پنهان با این رژیم سیاه کار، بوده است.
تلاش نگارنده برای همراه کردن سازمان بخشش جهانی(امنیستی اینترناشنال) برای پذیرش گشودن یک حساب برای ایرانیان، تا کنون به جایی نرسیده و همآنگونه که پیش بینی می شد پاسخ نخست آنها این بود که نمی توانند در این کار مستقیمن دست داشته باشند. امروز با ارسال پیامی ابراز داشته اند که پیشنهاد در نشست هیئت رئیسه این سازمان در 11 مارس به میان خواهد آمد اما یادآور شده اند که چشم براه پاسخ مثبت نباشم. باید از همه دوست داران آزادی ایران خواستار بود که آنها نیز دست بکار شوند. برای ما ایرانیان شرم آور است که بیکدیگر اعتماد نکنیم و پس از گذشت 27 سال پر نشیب و فراز و پر از درد و اندوه، بازهم اجازه دهیم که دست نشانده ها و امنیتی های رژیم اسلامی بر آشفتگی ها و بی اعتمادی ها درمیان ما دامن زنند. این ما به ویژه در بیرون از میهن هستیم که باید روز بروز کار را بر آنها سخت تر کنیم ! من یک بار دیگر به روشنی در این نوشته نیز بیان می دارم که آماده هستم نخستین ایرانی باشم که ماهیانه مبلغی هر چند ناچیزرا به چنین صندوق وحسابی واریز نمایم. اما این را نیز بیان می دارم که من به تنهایی و بی یاری دیگر هم میهنان نمی توانم چنین حساب و صندوقی را براه بیاندازم. هدف نگارنده آن زمان نیزکه این پیشنهاد به میان آمد، این نبود که خود به تنهایی دست به کار شود. هدف یاری به مبارزان و مردم درون کشور است و به یاری همه نیاز است. آنکه زخم خورده و دلسوخته است و نگران از وضعیت نامناسب و هراسناک درون میهن، می بایست خود نیز بپا خیزد ودر این مورد کاری بکند.
پایان بخش نخست
زیر نویس:
http://www.iranglobal.dk/navidi80603006.htm 1 ـ