در هفتۀِ گذشته جُنبشی به نام "همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر" سربرآورد که خواستار ِسازماندادن به آن "اکثریت خاموش" از مردم ایران و فرارویاندن آنها به یک نیروی سوم میباشد. اُمید میرفت که سازمان های مردمسالار ایران با شنیدن پیام این جَنبش نوپا که بازتاب دهَندۀِ بانگ و سِدای اکثریت خاموش میباشد، آن را در دُنبال کردن هدفش که نهادینه کردن حکومت مردم بر مردم است، پُشتیبانی میکردند. ولی سازمان های مردمسالار ایران آنچنان سردرگم در هیاهو و گردوغبار گُزیدمانی پیش رو هَستند که نه تنها گوشی برای شنیدن پیام این جَنبش را ندارند، ونکه (بلکه) آنها نیز که گوشی دارند، در برابر این جُنبش، رزم آریی کرده اند. این نوشتار تلاشی برای پاسُخگویی به آن بَخش از اُپوزیسیون میباشد، که درمانده از بازشناختن ِجایگاهِ آنها میان ِ دوست و دُشمن است!
سرآغاز:
در دوشَنبه گُذشته، چهارم خُرداد 1388 گُروهی از سازمان هایِ مَردمسالار ایران، از جبهۀِ ملی ایران در تهران با هموندیِ آقای مهندس کوروش زعیم گرفته تا جبهۀِ دمکراتیک ایران به رهبری آقای حشمت تبرزدی و بسیاری از کسانِ سرشناس همانند آقایِ دكتر محمد علی دادخواه، آقای بهروز جاوید تهرانی و دیگران که زندگی خودشان را پیشکش سراَفرازیِ مردم ایران در پیکار برای آزادی و هودۀِ آدمی (حقوق بشر) کرده اند، با برپایی نهادِ "همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر" گام ِخُجسته و آسیمی (عظیمی) را برایِ سازمانددادن "اکثریتِ خاموش" در راستایِ برپا کردن ِحکومتِ مردم بر مردم برداشتند [1].
این "نهادِ هَمبستگی" با بیرون دادن ِیک منشور دوازده ماده ای از هَمِۀِ آزادیخواهان درخواستِ همکاری برایِ به انجام رساندن و نهادینه کردن بُنپایه هایِ (اصول) آمده در این منشور را کرد که میتوانند داتواری (حاکمیت) مردمی را در این کشور پایندان کُند (تضمین کُنند). اُمید میرفت که پیام ِ جُنبش ِآزادیخواهانۀِ این بُزُرگواران که دلاورانه با پیشگام شدن و با بجان خریدن پَژمرگ هایی (خطرهایی) که میتوانند هر دَم خَشم و واکُنش بیخردانۀِ بَنیادگرایان در تهران را براَنگیزانند، از سویِ اُپُوزیسیون مردمسالار ایران شَنیده میشُد و آنها با دستان و آغوشی باز از این نهادِ "همبستگی" پیشوازی میکردند. ولی شوربختانه اُپوزیسیون مردمسالار ِایران این روزها به اَندازه ای سَردَرگُم و یا فریفتۀِ این نمایش هایِ بسامدیِ (تکراری) گُزیدمانی و فرمایشی شُده است، که گوش شنوا برای شنیدن پیام این نهادِ "همبستگی"، ندارد. و میخواهد شورانگیزتر از دوران پیشین، با هُماسیدن (شرکت کردن) در بازی ای که باختِ آنها از پیش برنامه ریزی شده است، و با پیشگام شُدن برایِ روشن نگهداشتن آتش ِتنور ِ این نمایش هایِ فرمایشی، هر بار با سرافکندگی بیشتر، ناگُزیر از افزودن بر شُمار راندمان های ِ تازه ای در آزمون هایِ شکست خورده برای بهینه کردن (اصلاح کردن) ساختار خودمکامگی آخوندی شود.
در این میان آن بخش از اُپُوزیسیون که بیشتر از همه سرگشته تر و هامین تر است، با جابجا کردن رَدِۀِ (صف) دوست و دُشمن، بجای پُشتیبانی از نهادِ "هَمبستگی برایِ دمکراسی و حقوق بشر" در برابر ِآن رَزم آرایی میکُند [2]. چرا؟
خُرده گیری این بخش از اُپُوزیسیون از منشور این نهادِ "همبستگی" از اینرو ست که این جُنبش نوپا، تیناب (رویای) خوش این دوستان را که سال ها به آن خوی گرفته اند بَرهم زده و آشفته کرده است؛ رویایی که میخواهد با هُماسِش (شرکت) پویا در یک گُزیدمان ِبیدادگرانه و ناآزاد "قدرت مانور نظارت استصوابی شورای نگهبان" را کرانمند کُند (محدود کند) و حکومت اسلامی را بَهینه سازد (اصلاح سازد). آنهم با هماسیدن (شرکت کردن) در گُزیدمانی که نه آزاد است زیر که نُخُست، هیچ نامزدِ ناوابسته به باندِ حکومتچیان، ژایشی (شانسی) برای برگُزیده شدن از سوی مردم را ندارد و دوم اینکه دادگرانه نیست، زیرا بدون ِباشندگی ِ گروهایِ بازرسی ِسازمان ِملل از ستادهایِ رای گیری، با "آزمون ِدَرخشانی" که وزارتِ کشور حکومت اسلامی در دُزدی، دستدرازی و جابجایی رای مردم در گُنجایش میلیونی دارد، نمیتوان به برآیند رای گیری اَپَستامی داشت (اعتمادی داشت).
اکنون در سامه ای (شرایطی) که آقایِ کروبی آشکارا مرز ِسُرخ خود را نشاخت کرده است (تعیین کرده است) که همانا سُتوهیدن و گردن گُزاردن به دستور ِولایت فقیه و پایبند بودن به فرمان آیت الله خامنه ای است، این بخش از اُپوزیسیون ساده دل که آقایِ کروبی را در خاستگاهِ نامزدِ خود برگُزیده است، آنچنان فریفتۀِ پیمان ها و وعده هایِ بدون پُشتیوانۀِ گُزیدمانی او گَشته است که بدون باور داشتن به مرزهایی سُرخ آقایِ کروبی، از او اُمید به یک دگرگونی ساختاری در این کشور را دارد؛ به آرش (یعنی)، از دگرگونی ِدات های پایه ایِ (قانون اساسی) کشور گرفته تا برچیده شدن ِشورای نگهبان و دگرگونی ِساختار ِتئوکراسی مذهبی به یک ساختار ِ اینجهانگرا (سکولار) و برگُزاریِ گُزیدمان آزاد. هُمِۀِ این اُمیدهایِ واهی، بدون ِرویکرد به این آزمون ِپُر هَزینه است که این پیمان ها نیز بَخشی از پیمان های (عدهای) گُزیدمانی آقای محمد خاتمی نیز بودند، ولی هنگامیکه او خود را با راستینگی هایِ (واقعیت) موجود در کشور رو در روی دید، درخواستِ آزادیخواهان برای دگرگونی ِدات هایِ پایه ای (قانون اساس) کشور را یک "خیانت" نامید؛ زیرا که او یک آخوند بود. و آقایِ کروبی نیز یک آخوند است؛ و آخوندی که نه از اراده ای برایِ دگرگون کردن ِساختار ِرژیم برخوردار است و نه خواستِ دل او باشد که مُهندس فروپاشی یک تئوکراسی شیعی گردد، که پس از 1400 سال آلترناتیو بودن (alternative)، قدرتِ را بدست آورده است، نمیتواند امام زاده ای باشد که این اُپُوزیسیون ساده دل ِ ایران بخواهد به او دخیل به بَندد. و دیگر اینکه از آنجا که آقای کروبی به شایستگی، فرمانُبرداریِ فروتنانۀِ خود از آیت الله خامنه ای را با سُتوهیدن (تسلیم شدن) به "حکم حکومتی" او به آشکاری، نشان داده است، در صورتِ پیروزیش، آقای کروبی میتواند تنها پردۀِ دوم نمایش آقای محمد خاتمی را به انجام رساند، به زبان دیگر در دورۀِ زمامداری او، دولتِ سایۀِ بُنیادگریان، همراستا (موازی) همانند دورۀِ محمد خاتمی به غنی سازی اتمی و گُسترش آشوب و جنگ از راه کمک به طالبان و شورشیان در عراق و لبنان و فلسطین ادامه خواهد داد و سرمایه هایِ ایران را همچنان دود کرده و به هوا میدهد و در این میان آقای کروبی تلاش خواهد کرد تا با بُزک کردن ِسیمایِ نمادین (ظاهری) رژیم آخوندی، برایِ آن ارج جهانی بدست آورد.
جایِ شِگفتی اینجاست که این بخَش ساده دل اُپوزیسیون ایران با آنکه آگاهانه و فروتنانه میخواهد در گُزیدمانِی به هُماسد (شرکت کُند) که نه آزاد است و نه دادگرانه و شورای نگهبان هودۀ همبودگاهی (حقوق اجتمایی) آن را با گُزینش هایِ فرمایشی و فیلتر کردن نامزدها، به زیر پا گذاشته است، از منشور ِدوازده ماده ای ِنهاد "همبستگی برایِ دمکراسی و حقوق بشر" خُرده میگیرد که به شَوَندِ (به علت) اینکه در این منشور از "هودۀ (حق) گُزیدمان آزاد" گفته ای به میان آورده نشده است، "رسا نیست" و از آنجا که بازنمودِ (تعریف) منشور "همبستگی" در جدایی دین از حکومت، "روشن نیست" پس این ماده نیز پُر از "کاستی است". برایِ آن آزادیخواهایی که دوازده مادۀِ منشور ِنهادِ "همبستگی" را خوانده است و چَشم خَردِ او در بَند پیمان ها و وعدهای دروغ و بدون پُشتوانۀِ آقایِ کروبی و دیگر نامزدهایی گُزیدمانی، نابینا نشده است، به رسایی روشن است که هنگامیکه منشور "همبستگی" در مادۀِ دوم خود از – "پذيرش مفاد منشور سازمان ملل متحد و اعلاميه ي جهاني حقوق بشر و ميثاق هاي آن" گفته به میان میآورد، و در مادۀِ سوم خود – "حاكميت قانون برخاسته از اراده ي آزاد مردم" را بازنمود میکُند و هنگامیکه در مادۀِ چهارم خود از – "تغيير قانون اساسي و حذف اصل هاي مغاير با حاكميت ملت،" گفته به میان میآورد، هودۀِ (حق) گُزیدمان آزاد در هر سه ماده ای که در بالا آورده شده است، باید که پیش پیغان (پیش فرض) برایِ انجام این سه درخواست باشد. در این میان چیزی که بیشتر از همه "دل نشین" است، این راستینگی (واقعیت) است که آقای احمد تقوایی زمانی از کاستی برنامۀِ اینجهانگرایی (سکولاریسم) منشور "همبستگی" بر پایۀِ "جدایی دین از دولت"، خُرده میگیرد، که خود از روی ناچاری برای به انجام رساندن برنامۀِ سکولاریسم پنداشتی (تخیلی) خود به آقای کروبی که یک آخوند است پناه میبرد.
آقایِ احمد تقوایی میگویند:" مهم ترین موضوعی که به کانون رقابت انتخاباتی ِکنونی راه یافته و توجه افکار عمومی را به خود جلب کرده است، موضوع تقدس قانون اساسی جمهوری اسلامی و یا تغییر یا اصلاح آن بر پایه حقوق ِشهروندی است"، و بدینسان او "ذوق زده" میشود که به پاس جوّی که در گُزیدمان چیره است، درخواستِ دگرگونی ِدات هایِ پایه ای (قانون اساسی) حکومت اسلامی ، درهال فراگیر شدن به یک گُفتاوردِ همگانی میباشد، ولی او همزمان منشور "همبستگی" را که در مادۀ چهارم آن به – "تغيير قانون اساسي و حذف اصل هايِ مغاير با حاكميت ملت،" نمار میکند (اشاره میکُند)، ابزاری میداند که به "تنزل و سردرگمی در گُفتمان انتخابات کمک میکُند"!!!
در پایان اینکه جای شگفتی نیست، هنگامیکه خَرَدِ کسی مانند آقای احمد تقوایی که داوشِ (ادعای) روشنبینی و آزادیخواهی دارد، کُرپانی (قربانی) درگاهِ دروغ پروری آخوندی شود، نه تنها از دریافتن مَهین ترین (مهم ترین) ارزش های آدمی و همبودگاهی که دادورزی و عدالت است ناتوان بماند، ونکه (بلکه) او آن را در خاستگاهِ "اقتصادِ گداپروری" و گسترش فرهنگِ "دولت محوری" خوار بشُمارد؛ ارزش ِهمبودگاهی مَهینی (مهمی) که از سوی نهادِ "همبستگی" در ماده دوازدهم آن بازنمود شده است تا با "توسعه همه جانبه اقتصادي و اجتماعي همراه با گسترش عدالت اجتماعي و نفي هرگونه بهره كشي" یکی از ستون های مهین (مهم) دمکراسی را پی ریزی کُند. از آنجا که دادورزی ( عدالت) و آزادی دو ستون مَهَست (مهم) در پرپایی دمکراسی میباشند، برای کسی که مینش دادورزی و عدالت را با "اقتصاد گداپروری" یکی به ویچارد (تعبیر کُند)، او از پیش جایگاه خودش در میان رَدۀِ هواداران مردمسالاری و خودکامگی، نشاخت کرده است (مشخص کرده است).
با این همه، آقای احمد تقوایی در نوشتار ِخُرده گیرانه شان از منشور "همبستگی برایِ دمکراسی و حقوق بشر" با بکار گیری هَمِۀِ هنر شِگِفت انگیزشان در سفسطه بافی و آسمان ریسمان کردن ها، برایِ خام کردن ساده دلانی چون خودشان و کشیدن آنها به پای صندوق های رای و گرم نگه داشتن تنور این نمایش ها، درمانده از پنهان کردن پَرتو دَرخشان پیام خُجستۀِ نهادِ "همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر" در پُشتِ دیوار ِ سیاهِ کوردلی ها و کَژپنداریهای خود شده اند؛ پیامی که بازتاب دهندۀِ فریادِ سدسالۀِ مردم ایران برای رسیدن به آزادی و دمکراسی ست.
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
آری به اتفاق جهان می توان گرفت/ در باره ی همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر
12 خرداد 1388
حمید اکبری
در بحبوبه و تلمبار روزافزون خبرهای مربوط به انتصابات نظام جمهوری اسلامی و تشویق تاسف آوربرخی از استادان، کارشناسان و نویسندگان خارج از کشور به رای دادن مردم برای تایید انتصاب یکی از نامزدهای ریاست جمهوری حکومت استبداد دینی، خبراعلام موجودیت ((همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر)) امید بخش است. متن سند ((همبستگی)) کوتاه و گویاست. سخن از اولویت والای دموکراسی و حقوق بشر بر پایه ی جدایی دین از حکومت و مفاد منشور سازمان ملل و اعلامیه ی جهانی حقوق بشر برای ایرانی مستقل و یکپارچه است. برابری حقوق در قانون برای زنان و اقوام ایرانی در آن به تاکید عنوان شده است. توسعه ی اقتصادی با رعایت عادلانه حقوق کارگران و کارمندان در میان خواسته های اصلی است. جای تاکید مشخص بر برخی خواسته های دیگر مانند برقراری رابطه ی صلح آمیز و برابر با همه ی ملل جهان خالی است که می توان با نظر خود موسسان پس از این به متن افزوده شود.
گوناگونی پیشینه وگرایش سیاسی و اجتماعی اشخاصی که این سند را امضا کرده اند قابل توجه است و کلمه ((همبستگی)) را جاندار می سازد. شخصیت های دیرینه و کوشندگان جوان پشتیبان حقوق سیاسی، فرهنگی، زنان، کارگری و دانشجویی در هیات موسسان حاضرند. وجود زندانیان سیاسی در میان موسسان چشمگیر است. بنابر اظهار آقای عیسی خان حاتمی، دبیر اجرایی این همبستگی، نام اشخاص دیگری نیز وجود دارد که پس از امضای متن بزودی اعلام خواهد شد. می بایستی امیدوار بود که اشخاص تازه در برگیرنده ی زنان بیشتری باشد و نیز بر گوناگونی سنی و صنفی موسسان موجود بیفزاید.
آنچه موجب نگرانی بسیار زودرس شد، تکذیب نامه ی سه نفر از امضا کنندگان بود که در زمینه ی کارآمدی و حفظ انضباط کار گروهی این ((همبستگی)) پرسش برانگیز بود. خوشبختانه با توضیح عیسی خان حاتمی این نگرانی تا حدودی رفع شده است. حسن تدبیر در دست داشتن امضاها و نیز توضیح در باره ی چگونگی قرار دادن یک نام بی امضا، می بایستی موجبی بشود برای به کار بردن دقت و کوششی افزونتر و بی تعارف برای حفظ انسجام و نظم گروهی که لازمه پیشرفت هر نوع تشکیلاتی است. بی شک امضا کنندگان محترم این متن نیک تر از هر کسی می دانند که امضای آنان در پای این سند و پیشبرد اهداف ((همبستگی))، تاثیری بسزا در جلب و تقویت اعتماد اجتماعی مردم ایران به نخبگان و کوشندگان سیاسی ایران دارد.
اعلام موجودیت ((همبستگی)) برای اهداف والای دموکراسی و حقوق بشر مبتنی بر جدایی دین از حکومت در ایران، گام نخستین خطیری بود که برداشته شده و تحسین برانگیز است. آزمون های خطیر و پی در پی دیگری در راه است. از این آزمون ها نیز با درایت، شهامت و برتری دادن به کار گروهی در مقابل نفع شخصی می توان پیروز بیرون آمد. گروه موسس حایز شرایط پیروزی است و جای بسی امیدواری است که آنرا در عمل و با تداوم کار به منصه ی ظهور برساند. جای امیدواری است که ایرانیان آزادیخواه و علاقمند به میهن نیز به تدریج از انجام آنچه بتوانند در پشتیبانی توام با نقد سازنده از((همبستگی)) دریغ ننمایند.
(( آری به اتفاق)) بر پایه ی دموکراسی و احترام متقابل و ارج گذاری بر تعهدات اخلاقی و گروهی ((جهان می توان گرفت)) و در ایرانی آزاد، جوان، جهانی و مدرن با شرافت و شادمانی زندگانی کرد.