استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی! شعاری که می تواند بیانگر خواست های فعلی مردم ایران باشد
از روز ۲۲ خرداد، زمانی که مردم در اعتراض به کودتای انتخاباتی به خیابان ها آمدند، شعارهای مختلفی در تجمع های مردمی مطرح شده است. نخستین شعارها، نظیر «رای مرا پس بده»، که هنوز نشانگر امید مردم به جلوگرفتن از این تقلب بی سابقه ی انتخاباتی بود، به ویژه بعد از سرکوب شنبه ی خونین در ٣۰ خرداد، جای خود را به شعارها و درخواست های مبارزه جویانه تری دادند. به همان میزان که امید به بازگرداندن انتخابات به مسیر واقعی خود، رنگ می باخت، شعارهای مردم نیز با صراحت بیشتری متوجه ی عاملان اصلی استبداد و سرکوب دموکراسی در ایران گشت. «الله اکبر» و «مرگ بر دیکتاتور»، به دو شعار اصلی تظاهرات مردمی تبدیل شد. هر چند اولی بدون مضمون سیاسی، تنها نشانه ای از اعتراض و عزم مردم به ایستادگی را نشان می دهد، اما دومی شعاری آشنا و قدیمی است که راس حاکمیت را هدف قرار داده است. انتقادهایی که بر جنبه ی «خشونت آمیز» و «مرگ طلبانه ی» این شعار از سوی عده ای صورت گرفته است، هیچ کدام واقعیت ندارد. «مرگ بر دیکتاتور» آرزوی مرگ بر کسی و دامن زدن به «مرگ اندیشی» ندارد، یک شعار سمبلیک و جاافتاده در جهت مخالفت با دیکتاتوری و یکی از موثرترین شعارهایی است که مردم می توانند در شرایط فعلی به کار بگیرند و مخالفت خود با حکومت دیکتاتوری را از طریق آن ابراز دارند.
در اعتراضات بزرگداشت چهلمین روز جانباختگان راه آزادی، شعار دیگری به میان آمد، که هر چند پیش از این گاه به گاه در تظاهرات دانشجویی به گوش رسیده بود، اما برای نخستین بار چنین پرطنین در خیابان ها شنیده شد:
«استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی».
این شعار، یکی از مناسب ترین شعارهایی است که می تواند خصوصیات و خواست های جنبش مردمی ایران را در شرایط فعلی منعکس کند:
استقلال: تاکیدی است بر مخالفت با هر گونه دخالت خارجی احتمالی در کشور ما و در عین حال پاسخی به سردمداران کودتا که جنبش آزادی خواهانه ی مردم ایران را به «عوامل بیگانه» نسبت می دهند،
آزادی: خواست دیرینه و همیشگی مردم ایران، که مضمون اصلی این جنبش را در شرایط کنونی تشکیل می دهد و
جمهوری ایرانی: جنبه ی اثباتی و نظام سیاسی که امروز مردم ایران می خواهند را بیان می کند. «جمهوری ایرانی»، به طور بی واسطه ای در برابر «جمهوری اسلامی» قرار می گیرد. جمهوری ای که اسلامی نباشد، و دین از قدرت سیاسی جدا شود، جمهوری ای که متکی به سنن و آداب و خصوصیات کشور ما ایران باشد و احکامش را از قواعد هزار و چهارصد سال پیش دیگران نگیرد. جمهوری ایرانی، در برابر همه ی سیاست هایی قرار می گیرد که به عبث می کوشند «جمهوریت» نظام فعلی را احیا کنند و آن را با اسلامیت آشتی بدهند. جمهوری ایرانی، در برابر همه ی آن قرائت ها و تفاسیری از مبارزه ی مردم ایران قرار می گیرد که می خواهند به «دوران طلایی» نظام فعلی یعنی همین «جمهوری اسلامی» صدر انقلاب و دهه ی شصت باز گردند. «جمهوری ایرانی» یعنی پایانی توهمی به نام «اصلاح جمهوری اسلامی» و تاکید قاطعی بر پایان دادن به نقش دین در حکومت.
«جمهوری ایرانی» در عین حال، پاسخی است به آن سیاست و نیروهایی که می خواهند جامعه ی ما را به عقب برگردانند. تاکیدی است بر پیشروی جنبش و استقرار یک جمهوری واقعی در کشور و مخالفت با هر نوع حکومت غیرانتخابی و یا نیمه انتخابی و از جمله مخالفت با دفاع شرمگینانه از بازگشت به عقب، تحت عنوان «مسکوت گذاشتن» شکل حکومت.
«استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی»، زنده کردن آرمان هایی است که در انقلاب بهمن، توسط رهبری انقلاب به «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» فرو کاسته شد. تاکیدی است بر پیوند مبارزه ی آزادی خواهانه ای که سالیان سال است در کشور ما ادامه داشته است و اکنون در ادامه ی خود و نه در ستیز با آن، به این نقطه رسیده است و تلاشی است برای «اصلاح» مسیری که با شکست انقلاب بهمن و روی کار آمدن حکومت اسلامی به انحراف رفت.
بسیار مناسب است اگر فعالین سیاسی در ایران سعی کنند شعار «استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی» را به یکی از مهم ترین شعارهای اعتراضات خود تبدیل کنند و چشم انداز مبارزه ای را که آغاز کرده اند، صراحت و روشنایی بیشتری ببخشند.