دکتر ملکی: سهمیه بندی جنسیتی ریشه در بنیادگرایی دارد؛ کورش زعیم: از دیدگاه جناح حاکم، زن باید مهار شود
12 مرداد 1387 خبرنامه امیر کبیر
سهمیه بندی جنسیتی ریشه در بنیادگرایی دارد؛ گفت و گو با محمد ملکی
آقای دکتر ، سهمیه بندی جنسیتی در کنکور، چند سالی است که اعمال می شود و طیف سنتی اعتقاد دارد که این موضوع از نظرات اولیه انقلاب و امام راحل است. این طرح در مجلس هفتم مطرح شد و امکان تصویب شدن آن در مجلس هشتم وجود دارد. نمایندگان موافق برای آن دلایلی هم دارند مثل : نبود خوابگاه برای دختران ، کار نکردن زن در صورت راضی نبودن پدر یا شوهر ، افزایش سن ازدواج و طلاق و … و این را از مصادیق انقلاب فرهنگی دانسته اند. به نظر شما، به عنوان اولین رییس دانشگاه تخران بعد از انقلاب، تکثر دخترها نسبت به پسرها آسیب محسوب می شود ؟
البته در اوایل انقلاب می گفتند که باید بعضی از رشته ها متخصص خانم داشته باشد . به طور مثال وقتی من رئیس دانشگاه تهران بودم، یکی از استادان دانشکده پزشکی این موضوع را مطرح کردند که برای تخصص زنان، فقط زنان شرکت کنند. من در آن موقع احساس کردم که ممنوعیت شغلی در حال مطرح شدن است . البته من به آن آقا گفتم از چه نظر؟ تمام علما گفته اند که پزشک محرم است. ایشان می خواستند که این طرح را به شورای عالی انقلاب هم ببرند که منحل شد. آن چیزی که امروز مطرح شده این است که در بعضی رشته ها، زنان نمی توانند از عهده بر بیایند. مملکت ما یک شرایط پیچیده ای دارد که تمام دانش آموزان در کنکور شرکت می کنند و هرکسی که استعدادش بیشتر است به دانشگاه راه پیدا می کند. دلایلی که می توان برای تکثر زنان نسبت به آقایان در کنکور اعلام کرد این است که : شوق و علاقه ای که باید برای ورود به دانشگاه باشد، در آقایان وجود ندارد. نکته دوم که چرا در بعضی رشته ها زنان نمی توانند بروند ؟ چون این طرز فکر یک مشکل تاریخی دارد. از ابتدا نگذاشته اند که وارد آن کار شوند. مثلا در روسیه ، زنان کارهای سنگین مثل هدایت قطار و … را انجام می دهند.
ایجاد این محدودیت ها باعث می شود که از نظر علمی، دانشگاه ها دچار سقوط شوند. در مورد دلایلی که آنان مطرح می کنند می توان گفت که اولا هر دو جنس مقدس اند . در مورد هدر رفتن بیت المال و عدم نبود خوابگاه، باید گفت که در زمانی که ما دانشگاه می رفتیم، بسیاری از گروه ها ی تحقیقاتی زیر نظر زنان اداره می شد….
این مربوط به همان تفکری است که زن را جنس دوم قلمداد می کند.
اگر قبول کنیم زن جنس دوم است که بحث عوض می شود. در قرآن اصلا چنین چیزی وجود ندارد. این طرز تلقی نشان می دهد که اینها با اصل اسلام مشکل دارند که مساله وسوسه آدم توسط حوا را مطرح می کنند و الخ. اگر زنان توانایی ذهنی بیشتری برای ورود به دانشگاه دارند، دولت موظف است برای آنان خوابگاه درست بکند. اینها دو مسئله از هم جدا است که برای پیشبرد اهدافشان با هم بیان می کنند. واقعیت این است که بنیادگراها مانند طالبان ، اصول یکسانی دارند که زن نباید از خانه بیرون بیاید و باید با مردی در خیابان دیده شود و نیازهای جنسی مرد را برآورده سازد. در حالی که در مملکت ما ، اداره خانواده ها در روستا ها ، به عهده زنان است. مثلا در شمال ، کشت برنج کار خانم هاست. این صحبت ها ریشه در بنیاد گرایی و عقب ماندگی ذهنی دارد.
به نظر شما تبعات این اتفاق در جامعه به چه صورت خواهد بود؟
به نظر من کارزارهایی باید وجود داشته باشد که از حقوق خودشان دفاع بکنند. خیلی از این وقایع قرار بود که اتفاق بیفتد ولی نشد. مثل انقلاب فرهنگی دوم. چون انقلاب فرهنگی اول با شکست روبرو شد. اگر زنان ایستادگی کنند ، این اتفاق نخواهد افتاد.
به نظر شما، وظیفه روشنفکرآن در قبال این موضوع چیست؟
البته در جامعه ما هیچ کس به وظیفه اش عمل نمی کند. یکی از رسالت های روشنفکر های این است که با جامعه در ارتباط باشد تا بتواند به آنان آگاهی لازم را برساند.
از دیدگاه جناح حاکم، زن باید مهار شود؛ گفت و گو با کورش زعیم
آقای زعیم، به عنوان نخستین پرسش، می خواستیم بدانیم که طرح سهمیه بندی جنسیتی چه زمانی مطرح شد؟
طرح سهمیه بندی جنسیتی دانشگاه در مجلس هفتم مطرح شد، ولی پیش از تصویب به اجرا درآمد. آقای خاتمی در زمان خودش طرح را متوقف کرد، ولی مردسالاران در هر حال به عناوین مختلف برای دانشجویان دختر مانع تراشیدند، از جمله جلوگیری از آنان برای نام نویسی در برخی رشته ها . افزون بر این قانون گریزی، بند ۳ اصل سوم قانون اساسی نه تنها آموزش و پرورش را در تمام سطوح برای همه رایگان اعلام کرده، بلکه دولت را موظف کرده که آموزش عالی را تسهیل کند و تعمیم دهد. در این اصل، تفاوتی میان زن و مرد قایل نشده است. بنابراین، سهمیه بندی جنسیتی دانشگاه ها به روشنی در تضاد با قانون اساسی است.
چه نیازی احساس شد که این طرح از سوی طیف سنتی مطرح شود؟
باید توجه کنید که نگاه جناح حاکم به زن، همان نگاه قبیله ای بدوی دوهزار سال پیش منطقه جغرافیای دیگری است. آنها زن را در ذهن خود از اموال مرد می شمارند که فقط برای تولید مثل و ارضای نیاز مرد آفریده شده است. گرفتاری آنها این است که این گونه نگرش درست وارونه نگرش فرهنگ ایرانیان است. وقتی پارسال وزارت آموزش عالی اعلام کرد که هفتاد درصد دانشجویان دانشگاهها زن هستند و دختران رتبه های برتری را از پسران در آزمون های ورودی دانشگاه به دست می آورند، زنگ خطر برای مردسالاران حاکم به صدا درآمد که ممکن است روزی مجبور شوند زیر دست زنان کار کنند و از آنها دستور بگیرند. اگر قرار باشد زنان خود را برابر با مردان بشمارند، همان کارهای مردان را انجام دهند و نیازهای خودشان را در برابر نیازهای مردان در کفه ترازو قرار دهند، باید بپذیرید که آینده دلپذیری برای این آقایان که بیشترشان لیاقت چندانی در انجام مسئولیت های خود ندارند، و به همین دلیل از اعتماد به نفس چندانی هم بهره مند نیستند، نخواهد بود. توهین ها و خشونت هایی که آنها در مورد زنان در کوچه و خیابان نشان می دهند، این زندانی کردن های زنان فعال در جنبش زنان و حقوق بشر، یک نوع ابراز برتری جویی است، منتهی با روشهایی که خود آنها تشخیص می دهند. اگر منظور حفظ قداست خانواده است، باید مردان اخلاق خانوادگی پیدا کنند. با محدود کردن زنان، هیچ مشکلی حل نمی شود. این تفکر مشکل دارد. سهمیه بندی جنسیتی، نه تنها تبعیض آمیز و مغایر با اصول بنیادین حقوق مدنی شهروندان و مغایر با بیانیه جهانی حقوق بشر است، بلکه کشور را از بهره مندی از استعدادهای برتر محروم می سازد.
پس به چه دلیل یک وقفه ۲۵ ساله در این موضوع پیش آمد؟
باید توجه داشت که در اوایل انقلاب، جبهه چپ مذهبی و لیبرال در حکومت بودند و اصول گرایان این قدرت را نداشتند که این طرز تفکر را اعمال کنند.
آیا این طرح گامی درراه انقلاب فرهنگی دوم نیست؟
جنبش زنان ایران برای کسب حقوق برابر اجتماعی و قانونی، که به ویژه از سال گذشته سرعت و قدرت گرفته، قدرت مداران مردسالار را بسیار نگران کرده است. بنابراین، در صدد برآمده اند عواملی را که به قدرت جنبش زنان می افزاید از بین ببرند. دانشگاه نه تنها دانش و آگاهی را بالا می برد، بلکه تماس های اجتماعی را افزایش می دهد، دسترسی به اطلاعات و تکنولوژی جهانی را آسان می سازد و فرصت های لازم را برای گفتگو، همبستگی و هماهنگی در میان هم اندیشان فراهم می آورد.
از دیدگاه این جناح، انقلاب فرهنگی ناتمام است. زن باید مهار شود. اگر زنان دانش بیاموزند، دیگر نمی توان زنان را مهار کرد و در خانه حبس کرد، مانند کاری که طالبان انجام میداد و زنان را در خانه با زنجیر می بستند. این اقلیت بسیار کم که باورهایشان با دانش و تجربه امروز هماهنگ نیست. آنها می خواهند که به سمت انقلاب فرهنگی جدیدی پیش بروند.
درست است که تمام افراد را باید آموزش داد، ولی سهمیه بندی آن زمان باعث شد که اکنون شمار زیادی مهندس و دکتر داشته باشیم که سواد چندانی ندارند. اینان افرادی هستند که جانشین افراد با استعداد شدند، که نمونه اش طرح های عمرانی است که اکنون بصورت بسیار ضعیفی اجرا می شوند.
این طرح چه تاثیراتی در دانشگاه و جامعه می گذارد، آیا به ایجاد اشتغال کمک می کند؟
در مورد جامعه، ایجاد اشتغال راه های اقتصادی دارد. با جلوگیری از ورود نیمی ازنیروی کار به بازار کار، برای نیم دیگر، بازار کاری ایجاد نمی شود. حتی خود این قشر میتوانند ایجاد اشتغال کند، یعنی کارآفرینی کند.
حق آموزش در قانون اساسی، در بند دوم اصل ۳ آمده است و دولت را موظف به آموزش همگانی کرده است. جلوگیری از این کار، تخلف از قانون اساسی جمهوری اسلامی است. اگر شرایط آموزش مانند ۲۰۰ سال پیش بود، مادران احساس سرخوردگی نمی کردند، چون حتی شاید پدران نیز سواد نداشتند. ولی اکنون با این سد آموزش در برابر زنان، وقتی می بینند زنان در دیگر نقاط جهان چگونه زندگی می کنند، دچار سرخوردگی میشوند. این زنان این عقده روانی را به فرزندانش منتقل می کند.