سالی دگری گذشت
نوروز ديگری فرا رسيده، جشن آغاز رويش و زندگی ، جشن درخشيدن خورشيد و زيبائی . جشنی به درازای تاريخ ايران زمين. يادگاری گرانقدر باز مانده از نياکان که ريشه درجان ما ايرانی ها دارد. بدين جهت ما ايرانی ها در هر نقطه از جهان زندگی کنيم آن را گرامی ميداريم تا همچون ارثيه ای گرانبها به فرزندان و آيندگان خويش بسپاريم.
هرنوروز برگ ديگری بر کتاب قطور تاريخ ميهن ما ميافزايد. تاريخی پر از فراز و نشيب ، تاريخ گويايی که بيانگر تلاش سخت و طاقت فرسای ملت ايران برای بقا و پايداری در برابر رخدادهای ناگوار ميباشدد.
نگاهی گذارا به تاريخ ايران وکشورهايی که تاريخی به قدمت آن دارند واقعيتی را برای ما ايرانيان آشکارميسازد که ميگويد هيچ يک از آن کشورها با مشکلاتی که ما با آنها مواجه بوده ايم روبرو نشده اند. حمله اسکندر، يورش تازيان، ويرانی و کشتار چنگيز، تيمور، ازبک ، افغان ، روس ، سياست های استعماری دهه نوزده و بيست انگليس و حکومت های خودکامه. معهذا عليرغم باورها، زبان و سنت های متنوع اقوام مختلف ايران، هنور درگوشه ای از سياره خاکی، کشوری به نام ايران وجود دارد که توانسته با پشت سر گذاردن همه اين يورش ها، ويرانی و ناکامی ها موجوديت خود را حفظ
کرده و در معادلات جهانی و منطقه ای سهمی داشته باشد.
اما با توجه به تغييرات شگرف ژئو پوليتيکی در روابط بين المللی و فرا گير شدن کاربری تکنولوژی در قرن بيست يکم چنانچه نتوانيم يا نخواهيم خود را با اين تغييرات همآهنگ و همسازسازيم، نبايد انتظارداشته باشيم در آينده جايی در جامعه جهانی داشته باشيم وبه عنوان کشور مستقل دارای هويت ملی گرديم.
برای حفظ استقلال ، حاکميت و منافع ملی، و برای اينکه فرزندان ما در آينده بتوانند دريک حوزه جغرافيايی مشخص به نام ايران در آرامش و رفاه زندگی کنند چاره ای نداريم جزاينکه خود را با شرايط و چگونگی زيست با جامعه جهانی همآهنگ کنيم. نگاهی به موقعيت ايران درصفحه شطرنج روابط بين المللی درسی سال گذشته، همراه با روابط اجتماعی حاکم بر کشور اين هشدار را به ما می دهد اگرزمان به همان سان بگذرد آينده اميد بخشی درانتظارايران وملت ايران نخواهد بود.
نظامی که با وعده آزادی بيان وانديشه وباورهای فردی و اجتماعی، برابری همه ايرانيان، پشتيبانی ملت ايران را به دست آورد، پس از نشستن بر کرسی قدرت بدون پروا آنها را به خودی وناخودی تقسيم کرد تا بدان جا که ناخودی ها با هر مرام و مسلک و حتی داشتن روايتی از اسلام غير از اسلام حاکمين، درام القراء ملت اسلام! جايی نميتوانند داشته باشند. به تدريج خشونت ، بی رحمی و دروغ گويی را به مرحله ای ميرساند که در طول تاريخ ايران مشابه آن را حتی درزير سلطه بيگانه وجود نداشته. درآمد های ملی به جای اينکه صرف آبادانی وتوليد کار گردد برای ساخت وتوسعه « امت
اسلامی!» در نقاط ديگر جهان هزينه ميگردد. درحالی که اکثريت ملت ايران بنا به آمارهای سانسور نشده بانک مرکزی در زيرخط فقر قرار دارند از درون لايه تقدس اسلامی، مافيايی برون می آيد که به تدريج ايران وهمه زير بناهای اقتصادی آن را متعلق به خود وبرده گان گوش به فرمان خود مينمايد. نظام خليفه گری و فرد گرايی به جای حاکميت مردم بدان اندازه گسترده می شود که به درجه ربوبيت و نمايندگی آفريدگار ارتقاء می يابد.
مشابه تمام نظام های خودکامه با ايجاد شکاف درجامعه وايزوله کردن افراد ملت اميدوارميشوند که در بستر آرامش قرار مةگيرند تا بتوانند حاکميت غير قانونی و غارت گری های بی حساب خود را جاودانه سازند. بدين منظور با هدف ايجاد ترس و وحشت در توده های مردم و نفوذ عوامل اطلاعاتی وامنيتی دراجتماعات گروه های مخالف، کاربرد هروسيله حتی استخدام کارشناسان اطلاعاتی و شکنجه گر، برای کنترل نارضيان را مجاز می شمارند وبا دادن رشوه های کلان به بهانه هزينه راه اندازی نيروگاه اتمی بوشهر به روسيه، مامورين امنيتی و اطلاعاتی نظام استالينی را به خدمت
ميگيرند تا روش های اعتراف گيری، شکنجه، تجاوز و کشتارهای خيابانی را به مزدوران خود بياموزند.
سی سال بی برنامه گی و اختلاف سليقه، نداشتن تفاهم و گذشت برای رسيدن به همکاری حتی استراتژيکی بين گروه های مختلف مخالف نظام در داخل وخارج کشور با هدف رهايی مردم و کشور ازسلطه نظامی غير قانونی، بدون توجه به اين واقعيت که نظام مافيايی به تدريج تبديل به هيولايی خواهد شد که هزينه مبارزه با آن هر روز بيشتر ميشود. و در حالی که عقربه زمان به سرعت به سوی وخامت می گراييد آنها با سوزانيدن زمان وشرايط مناسب، سرگرم مسايل تئوريکی ميشوند، که جايی در مبارزات مردم ندارد ولی فرصت رهايی را به صفر ميرساند.
سی سال دوران وحشت، زندان، شکنجه، تجاوز و کشتار های دسته جمعی درپشت ديوارهای زندان درسرتاسر کشور ادامه می يابد. تجاوز و کشتارهايی که هنوز کاملا آشکار نشده و در پرده ای از راز و رمز پنهان مانده اند.
در شرايطی که کشور در روند از هم گسيخته گی و شورش های کور قرار ميگيرد نسل نوينی با تفکر و نيروی جوان در صحنه سياست ايران ظاهر ميشود. نسلی که بار ديگر خاطرات تاريخ مبارزات ملت ايران را ميخواهد زنده کند. نسلی از تبار يعقوب، بابک، مازيار، و..... نسلی که اسارت در بردگی را نمی پزيرد وزندگی زير سايه ديکتاتور را ننگ ميداند. آنها به دنبال فرصتی بودند تا بار ديگر جنبش آزادی بخش ملت خود را شکل دهند. انتصاب احمدی نژاد به رياست جمهوری توسط ولی فقيه که بنا بر اصل يکصد و نهم قانون اساسی ميبايست: «عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت!اسلام» را داشته باشد
اين فرصت را پديد ميآورد و بدنبال حضور نسل نو در اعتراض به رهبر، بارقه اميدی را در دل های ايرانی ها بوجود ميآورد که ميتوانند تاريخ آينده ايران را در راستای رسيدن به آزادی که خواست ايرانيان از انقلاب مشروطه تاکنون بوده است قرار دهند.
سال هزارسيصد هشتاد هشت هرچند ملت ايران عزيزانی را درتند باد ستم کاری سفاکان تاريخ ازدست داده است اما پرتوی که ازدرخشش خون فرزندان ايران زمين در برابر اعتراضات مسالمت آميز آنها در کلان شهرها وشهرهای کوچک وحتی روستا ها به وجود آمده ميتواند دگرگونی بزرگی را در ايران و منطقه سبب شود.
سال هزارسيصد هشتاد هشت، سال آشتی ملی ايرانيان بود. معجزه همصدايی ووحدت ملی که درجنبش سبزايرانيان در ايران و سراسر جهان آغاز شد هيچگاه درصد سال گذشته نتوانسته بود شکل گيرد. از درخت تنومندی که ازاعتراضات انسانی اقوام مختلف ايران که زيرچتر واحد ملت ايران شکل گرفته، ميوه ای به بار آورده که دولت مافيائی را درترسی مرگ آفرين فرو برده، بدان اندازه که ولی فقيه فرمان کشتارفرزندان ميهن را بلافاصله صادر ميکند. اما برخلاف کشتارهای دسته جمعی سال های دهه شصت که در پشت درهای بسته انجام می گرديد، نمايش کشتار در کوچه و خيابان های شهرهای ايران در
صفحه تلويزيون های جهان، ايرانيان و جهانيان با چشمان وحشت زده خود مشاهده ميکنند که چگونه مافيای اسلامی برای پرده پوشی بر تقلب و ناديده گرفتن آرای مردم فرزندان ايران را با نام خدا سلاخی ميکند و حتی پوشش سبز بر تن يک جوان را نمی تابند و دربرابر ديدگان همه جهانيان درنده وار او را با باتوم وشلاق در زير لگد های خود تا پای مرگ شکنجه ميدهد و برای تبرئه خود آنان را مزدور بيگانگان اعلام کرده به هذيان گويی ودروغ پردازی ميپردازد و نمايشات فرمايشی و مسخره آميز طراحی شده نهم دی و بيست دوم بهمن را افتخار نظام ميداند وبه خود فريبی و پاداش دهی به
تعزيه گردانان نمايشات مفتخر ميشود.
اينک درآستانه سال هشتاد نه قرار گرفته ايم، سالی سرنوشت ساز برای ميهن و ملت ايران، آنچه در رخساره سال نو ميتوان ديد استمرار خروش آزادی خواهی ملت ايران است که ازسال گذشته درسراسر جهان طنين انداخته است. صدای آرامی که دررژفای خود امواج خروشانی را پنهان دارد که ساليان سخت و طاقت فرسايی را در زير ستم خودکامگانی بسر برده که با دروغ ، فريب وريا مسيرجنبش مردم ايران را از راه راستين وخواست مردم منحرف ساخته و به کابوس وحشت آفرينی که ثمره اش کشتار ، ويرانی و انزوا است تبديل گشته. ساليانی که هويت ملی وباورهای مذهبی اقوام ايرانی به بازی گرفتهشده.
سال هشتاد نه بايد استمرارمبارزات متحد و يک پارچه ملت سرفراز ايران برای پاسداری از خانه نياکان خود و رسيدن به آزادی و حاکميت مردمی باشد. همگان بايد نشان دهيم که شايستگی همصدايی با فرزندان ايران زمين را داريم.