از وقایعی که درنخستین سالهای بعدازانقلاب 57 درایران رخ داد، اقدام گروهی ازدانشجویان که خودراپیروخط امام نامیدندبودکه در روزسیزدهم آبانماه 1358 ازدرودیوارسفارت آمریکا به بهانه اینکه آنجا لانه جاسوسی است بالارفته وآن را اشغال کرده وکارکنانش رابه گروکان گرفتند.
آنها خواستار استرداد محمدرضاشاه واموالش به ایران شدند. گروگان گرفتن کادر دیپلماتیک کشورها و یا بازداشت هردیپلمات خلاف موازین حقوق بین الملل بوده و هست و لذا این گروگانگیری از سوی بسیاری ازکشورهای جهان محکوم شد.
ملت ایران و مردم جهان بخوبی به خاطر دارند که هنگامیکه دولت ملی مصدق داشتن رابطه با دولت استعماری انگلیس را به مصلحت ایران ندانست به شکلی معقول و مطابق باعرف دیپلوماتیک رسما ازدولت انگلیس خواست که سفارت خود را در ایران تعطیل نماید و یک هفته فرصت داد تا اتباع انگلیس بااحترام از ایران خارج شوند و دعاوی خودرا علیه انگلیس در مجامع ذیصلاح جهانی دنبال نمود و بهمین جهت هیچکس نتوانست به حرکت درست او ایراد و اشکالی وارد نماید.
آنچه مسلم است آمریکا ازآن گروگانگیری که 444 روزادامه داشت سود فراوان برد، هیجان عمومی ایجادشده بین مردم آمریکا بهانه ای شد که آمریکا باردیگرپس ازجنگ ویتنام به سوی سیاست تهاجمی برود. ریگان از طرف افراطی ترین جناح حزب جمهوریخواه در انتخابات ریاست جمهوری بر دموکرات ها پیروز شد و روزی که ریاست جمهوری ریگان آغاز میشد گروگان ها آزاد شدند. آمریکا منافع ملی ایران را درخلیج فارس نادیده گرفت به نحوی که تا امروز سراسرخلیج فارس و دریای عمان عرصه حرکت های نیروی دریایی آمریکا و تهدید خاورمیانه است. در برابر دولت ایران درصحنه سیاسی جهان منزوی گردید ، کلیه اعتبارات و میلیاردها دلار وجوه دولت ایران دربانک های آمریکائی و چند کشور دیگر مسدود شد و آمریکا موافقت چندین کشوربزرگ صنعتی جهان را برای محاصره اقتصادی وصنعتی ایران بدست آورد. محاصره ای که درسالهای اخیر ماجرای انرژی هسته ای وغنی سازی اورانیوم آن را تشدیدکرده است .بالاتر ازهمه گروگان گیری فرهنگ و تمدن ایرانیان رادر انظار جهانیان مخدوش نمود. و پر واضح است که عمل گروگان گیری کارکنان سفارت آمریکا نمیتواند درحمله عراق به ایران و تحمیل جنگ های هشت ساله باآن همه خسارات مالی وجانی بی تاثیر بوده باشد . وقتی گروگان گیری باقرارداد الجزایر به پایان رسید دولت ایران به خواستهای اعلام شده ازسوی گروگان گیرها دست نیافت. هر چند بر قدرت نشستگان گروگان گیری را انقلاب دوم نامیدند و از آن برای سرکوب گروههای دگراندیش سیاسی و اجتماعی بهره جستند و فرصتی بدست آوردند تا به ایجاد هما هنگی برای تداوم قدرت خویش نائل آیند.
نزدیک به سی ویک سال است که به این مناسبت حاکمیت جشن ها برپا میسازد در حالیکه اکثرکسانیکه رهبری گروگانگیرهارابعهده داشتند این اقدام را مغایر با مصالح ومنافع ملت ایران دانسته اند و معترفند که 444روز گروگانگیری زیان های جبران ناپذیری برای ملت ایران در بر داشته است . واقعیت ها اینست که دولت ایران اعتماد بسیاری ازکشورهای جهان راازدست داد و خسارت های اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی بسیاری برکشور وارد شد. اکنون هم که سی ویک سال ازآن حادثه میگذرد روابط ایران وآمریکا از نظرسیاسی قطع شده است وآمریکا هرروز برفشارهای سیاسی واقتصادی خودمی افزاید. اکنون گروگان گیری مورد تاسف اکثرگروهها و جناح های سیاسی کشوراست امازیانهای حاصله ازآن همچنان ادامه دارد. داشتن روش های مسالمت آمیز در روابط باکشورهای دیگر باحفظ منافع ملی ایران راه خروج از بن بست انزوای ایران است و حاکمیت جمهوری اسلامی نشان داده است که توان گام برداشتن دراین راه را ندارد.