سخنرانی کورش زعیم در مراسم دریافت جایزه بهترین شخصیت سال
17 تیر 1387
بنیاد بین المللی میراث پاسارگاد
تهران - 28 خرداد 1387
نخست مي خواهم سپاسگزاري كنم از هيأت امناي بنياد ميراث پاسارگاد و مسئولان كميته بين المللي نجات پاسارگاد كه در طي اين چهار سال تلاشهايي كرده اند كه واقعاً در تاريخ ايران سابقه ندارد و در همان سه چهار سالي كه بزرگترين صدمات و آسيب ها به ميراث فرهنگي و تاريخي ما خورده است. يك نمونه اش سد سيوند است كه همین امروز در تيتر روزنامه ها مي خوانيد كه چه فاجعه ای در آنجا رخ داده و نتايجش را ما امروز مي بينيم.
از چهار سال پيش كه ما اعتراضمان را نسبت به اين سد با بررسي هاي كارشناسي، مهندسي و تاريخي عرضه كرديم، یعنی از زمان شادروان دكتر پرويز ورجاوند كه نخستين گامهاي بلند را در اين راه برداشتند و بعد گروه ديگري كه بنده جزو آن بودم در اين باره بررسي كرديم و سال 83 اعلام كرديم و طي مقالات، سخنراني ها و مصاحبه ها، كه اين سد نه تنها جايش عوضي است، در آنجا نبايد باشد و اين كه اين رودخانه آب كافي ندارد كه اين سد را به آن مشخصاتي كه طراحي كرده اند پر كند و اينكه رودخانه خودش روی زمين آبرفتي است و آب آن گاهی در زير زمين حركت مي كند و با فشار وزن درياچه پشت سد که روي بستر اين رودخانه بيايد نشت آب در دشت پاسارگاد بيشتر مي شود و آسيب مي رساند. و اينكه ما نشان داديم كه نقشه هايي كه وزارت نيرو بر پايه آنها اين سد را طراحي كرده غلط هستند و با نقشه هاي رسمي كشور، سازمان نقشه برداري و نقشه هاي سازمان جغرافیایی ارتش، در بلنداها، ارتفاعات، تفاوت های بسيار فاحشي دارد و اينكه بر خلاف اظهاراتشان آب سد، آب درياچه پشت سد، از داخل تنگه بلاغي به دشت پاسارگاد ريزش خواهد كرد و نه تنها آرامگاه كورش را كه يك ميراث جهاني است و فقط متعلق به ما ايرانيان نيست و متعلق به جهان بشريت است را آسيب مي رساند و رفته رفته نابود مي كند، بلكه تنگه بلاغي را كه شامل آثار فرهنگي و تاريخي از 7000 سال گذشته و حتي برخی به 70000 سال گذشته، یعنی غارهايي كه مربوط به انسانهاي 70000 سال گذشته بودند در آنجا هست كه هنوز كاوش نشده است، البته بجز آنچه که باید غارت می شد، زیرا این جزو هنرهايي است كه ما در طي اين 30 سال گذشته زياد ديده ايم، ولي كاوش نشده اند و بررسي نشده اند .
ما می گوييم اينها همه زير آب مي رود و دشت پاسارگاد آسيب مي بيند، رطوبتش را گفتيم كه اين افزايش رطوبت باعث مي شود كه سنگهاي آهكي كه آرامگاه كورش از آن ساخته شده كم كم خورده می شوند . ما حتي فرمولهاي شيمياي آن را هم برايشان شرح داديم چون احساس كرديم که بفهمند، زیرا با اظهاراتشان معلوم بود که هيچ اطلاعي نه تنها از مهندسي ندارند كه سد را طراحي كرده اند، از هواشناسي و شيمي و فيزيك و علوم طبيعي هم ندارند. مجبور شديم فرمولها را هم برايشان بگذاريم كه اين افزايش رطوبت با كربن هوا، با گازكربنيك، تركيب مي شود و ايجاد اسيد مي كند و اين اسيد سنگهاي آهكي را مي خورد، ايجاد گلسنگ ها را مي كند، گلسنگ ها غذايشان اصلاً آهك است. بنابراين، آنها سنگها را مي خورند، نابود مي كنند، ولی گوش ندادند و حتي سد را، از نظر اقتصادي طی بررسي هايمان، گفتيم كه به هيچ وجه اقتصادي نيست، چون نه تنها آب كافي نيست براي پر كردن اين سد، وقتي هم پر شد فقط به اندازه اي هست كه حقآبه هاي كشاورزان پيرامون رودخانه را بدهد. بنابراين، چيزي بدست نمي آيد به جز اينكه يك سوم آب درياچه وقتي شما آب را يكجا جمع كرديد بخار مي شود و از بين مي رود. اين آب طبيعي كه درياچه مي گويند بيشتر از چشمه سارهاي كوههاي پيرامون هست، يك سوم آن هم با بخار شدن از دست مي رود، همان بخاري كه مي رود آرامگاه كوروش و آثار تاريخي ما را در دشت پاسارگاد و بالاخره تخت جمشيد نابود كند.
همچنين از نظر اقتصادي، اين سد كه 15 سال پيش آغاز شد قرار بود در عرض سه سال با هزينه سه ميليارد تومان ساخته شود. الان بيش از نود ميليارد شنيده ایم كه هزينه شده و 15 سال و سدي را كه الان شما فقط بايد تخريبش كنيد، چون آثار منفي آن بسيار بيشتر از آثار مثبتش است. همچنين گفتيم كه درياچه اي كه در آنجا رخ مي دهد، بيش از 10 متر نمي تواند آب را نگه دارد چون ديواره هاي درياچه آينده سد همه آبرفتي است و آب از آن نشت مي كند، بنابراين درياچه نمي تواند مدت زيادي آب را نگه دارد.
البته گوش نداند چون ما اينجور نتيجه گيري كرديم كه اين يك حركت اقتصادي است، يعني يك شمشير دو لبه است هم سود اقتصادي دارد براي مجريان و هم اينكه ميراث تاريخي و فرهنگي ايرانزمين را كه اين بسياري از اين آقايان مسئولان را آزار مي دهد و مي خواهند اصلاً نباشد، رفته رفته نابود مي كند تا از شرش خلاص شوند. اين اقدامات را كميته بين المللي ميراث پاسارگاد و سپس بنياد ميراث پاسارگاد كه يك سال پيش تشكيل شد نشرداد و كمك كردند. بسياري از مهندسان و كارشناسان هم ميهن ما در اينجا هم كمك كردند، بسياري از جوانان ما كمك كردند كه بدون ياري و كمك و تلاشهاي آنها اصلاً امكان پذير نبود كه ما اين اطلاعات را گردآوري كنيم و اکنون در واقع اين جايزه اي كه ما مي گيريم متعلق به آنهاست كه ما به امانت نگه داشته ايم. اكنون هم مي بينيد كه با وجود اينكه آقايان انکار كرده اند، هم كارايي سد را و هم اثرات منفي اش را بر روي پيرامون انكار كردند، اکنون مي بينيم كه از نظر رطوبت و تخريب ميراث تاريخي ما چه فاجعه اي رخ داده است .
ما اقدامات ديگري هم در قالب بنياد ميراث پاسارگاد كرده ايم. يكي اينكه پيشنهاد كرديم به يونسكو كه اصلاحاتي در قانونشان بدهند. اين اصلاحات كه پيشنهاد شده بود كه هسته اولش را جناب آقاي دكتر دادخواه در يك كنفرانس بين المللي حقوق بين الملل در اينجا تشكيل شده بود پيشنهاد كردند، اين را به صورت يك پيشنهاد نهايي بنياد به يونسكو داد و سپس از يونسكو درخواست كرد كه اين نمايندگاني كه در يونسكو هستند نمايندگان ملت باشند نه نمايندگان دولت تا ملت ايران بتواند نظارت داشته باشد بر تصميماتي كه درباره ميراث فرهنگي شان گرفته مي شود.
همچنين پيشنهادي شد به ديوان كيفري بين المللي كه جنايات عليه بشريت را عليه اش اقدام مي كند، مانند نسل كشي و انواع مختلف جناياتي كه در روزنامه ها خوانديم، ما پيشنهاد كرديم به ديوان كيفري بين المللي كه يك ماده به ماده 7 افزوده شود و آن ماده جنايات فرهنگي عليه بشريت است و پيشنهاد كرديم كه اين قانون كساني را كه به طور عمد و سيستماتيك ميراث فرهنگي و تاريخي يك كشور را نابود مي كنند، كه جمهوري اسلامي يك مثال بارز آن است، به ويژه اين مسئولان اخير سازمان ميراث فرهنگي، اينها به عنوان جنايتكار عليه بشريت معرفي شوند.
ما اميدواريم كه اين قانون روزي تصويب شود، ولي در پي اين اميد كه اين قانون روزي در ديوان كيفري بين المللي نهادينه خواهد شد، ما يك شكايت رسمي از رئيس ميراث فرهنگي ايران به ديوان كيفري بين المللي كرديم كه ايشان به علت تخريب عمدي و سيستماتيك ميراث فرهنگي و تاريخي و طبيعي كشور به عنوان جنايتكار عليه بشريت معرفي و اقدام شود.
البته درباره هرمز اردشير كه يكي از دوستان اشاره كرد، در اهواز هرمز اردشير يكي از كهن ترين شهرهاي ايران است، 4000 سال سابقه دارد و آثارش از زمان ساسانيان و پيش آن اينقدر زياد است كه تمام محوطه را بايستي كه حفاظت مي كردند. شهرداري اهواز آنجا را شروع كرد به تونل كندن و بدون توجه به آنچه كه در آنجا دفن شده بود، البته به جز آنهايي كه قرار بود غارت شود، بقيه همه نابود شد به عنوان سفال شكسته و سنگواره تقريباً يك هكتار از آن شهر نابود شد كه مردم شهر اعتراض كردند و به همه نهاد و سازمانهايي كه مي توانستند شكايت كنند شكايت كردند. وقتي مستأصل شدند توماري امضا كردند و به ما در ميراث وكالت دادند كه ما اين را پيگيري كنيم. نامه اي به يونسكو نوشته شد و درخواست شد كه يك بازرس بفرستند و ببينند كه آنجا چه جنايت فرهنگي دارد رخ مي دهد. همزمان شهرداري اجازه داد كه دهها هكتار بيشتر از آن شهر را تخريب كنند كه يك نيروگاه ساخته شود.
بنابراين، اينها را به همراه نقش رستم و جيرفت و ... كه اينقدر زياد است ما فهرستي بيش از 400 مورد تخريب عمدي و يا بر اثر بي اعتنائي و عدم انجام وظيفه تهيه كرده بوديم كه اينها را هم به يونسكو تقديم كرديم هم به ديوان كيفري بين المللي. بنابراين، خدمات بنياد ميراث پاسارگاد را واقعاً نمي شود روي آن ارزش گذاشت. در اين شرايط بسيار بسيار بدي كه كشور ما با آن روبرو است و دشمني که در درونمان داريم كه لذتي بيش از تخريب و از بين بردن تاريخي كه ما به آن افتخار مي كنيم و هويت فرهنگي که هویت ما را تعيين مي كند و ما را ايراني معرفي مي كند از بين برود و نابود شود.
بنابراين ما خوشحاليم كه هر روز دوستان و كارشناسان بيشتري به اين حركت مي پيوندند. مردم هوشيار شده اند و در همه جاهايي كه اين تخريب ها رخ مي دهد مي ايستند و مبارزه مي كنند و همين سخن شهردار پاسارگاد واقعاً يك كار بسيار شجاعانه اي بود و اميدوارم كه بقيه مسئولان ايران دوست و آنهايي كه دلشان براي ايران مي تپد و افتخارات ما، یعنی هويتشان را از افتخارات ايران مي گيرند به اين كار ادامه بدهند و افشا كنند و ما بتوانيم ميزان تخريب ها را تا آنجايي كه مي توانيم كاهش بدهيم.