به مناسبت 19 آبان ماه سالروز شهادت سردار ملی ایران "شهید فاطمی"
بگذار تا بگذرم از خویشتن
بگذار تا رها شوم از خويشتن
بگذار تا بگذرم از خويشتن
بگذار تا رسالت خونين خويش را
در بامداد روشن سربازي فرياد بر كشم
بگذار تا بگذرم از آب ،باد، خاك
بگذار تا به آتش اهورايي بپيوندم
اي سرب بي امان
اي رقص صوفيانه آتش
روان نيازمند مرا درياب
اينك گويي در رگان جوانم
جاي خون ايمان جاريست
گويي تمام احساسم آتش را فرياد مي كند
اينك منم ، اينك منم
فرزند ايران
در هنگامه بد آئين اهريمني
هنگامه سياه گرسنگي هم ميهن
هنگامه اظطراب ، با قامتي بلند
با چهر ه ي كه سوخته از خشم آفتاب
ايستاده در طليعه اي اهورايي
فرزند البرز ،فرزندزاگرس، فرزند خليج هميشه پارس
فرزند نيك نام نيا كانم
كورش، داريوش، سورنا، آريوبرزن
با مشعل غرور به دست
برابر گجستگ انيرانيان
بگذار تا رها شوم از قيد خويشتن
بگذار تا رسالت خونين خويشتن بگذارم
كه اين خون ، به خاك تشنه ميهن بس گواراست
اشکان رضوی
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
نوزده آبان سالروز شهادت دکتر حسین فاطمی
سردار بزرگ نهضت ملی و ضد استعماری ایران
" اگر ملی شدن صنعت نفت خدمت بزرگی است که به مملکت شده باید از آن
کسی که اول این پیشنهاد را نمود سپاسگزاری کرد و آن کس شهید راه وطن
دکتر حسین فاطمی است ."
"دکتر مصدق"
سحرگاه روز چهارشنبه نوزده آبانماه یکهزار و سیصد و سی و سه خورشیدی دکتر حسین فاطمی روزنامه نگار مبارز وآزاد یخواه و وزیر امو خارجه دولت ملی دکترمصدق پیشوای نهضت ملی و ضد استعماری ایران، در حالی که سخت بیمار بود برای جلب رضایت دولتمردان "بریتانیای کبیر" در میدان تیر لشگر 2 زرهی به جوخه اعدام سپرده شد.
دکتر فاطمی مبارزی بود نستوه که به آزادی ایمان داشت ، مبارزی بود علیه استعمار و استعمارگران که هرگونه تسلط امپریالیسم را محکوم می کرد .
دکتر فاطمی می گفت : " ملت ما برای حفظ و استقلال و حاکمیت خود با هر دولت خارجی که بخواهد در امور ایران مداخله نماید نمی تواند سر سازش داشته باشد و با هرنوع استعماری بهر رنگ و عنوان و نامی خواه سیاه خواه سرخ مبارزه می کند و در این مبارزه جز کوتاه ساختن دست ایادی
اجنبی در امور داخلی ایران هیچ غرضی و قصدی ندارد . ما تصمیم گرفته ایم در خانه
خودمان آزاد و از هر تعدی و تجاوز و د خالت بیگانه ایمن و راحت باشیم . برای ایرانی
هر خارجی خارجی است وفرقی بین استعمارروسی و انگلیسی و آمریکائی نمی گذارد." _1
پیش از اعدام دکتر فاطمی خطاب به سرتیپ آزموده ، سلف جلادان خون آشامی چون خلخالی ، ری شهری ،گیلانی و... چنین گفت :
" آقای آزموده ، مرگ حق است و من از مرگ ابائی ندارم آن هم چنین مرگ پرافتخاری . من
می میرم که نسل جوان ایران از مرگ من درس عبرت بگیرد و با خون خود از آزادی و وطنش دفاع کند و نگذارد جاسوسان اجنبی بر این کشور حکومت کنند . من درهای سفارت . انگلیس را بستم غافل از اینکه تا دربار هست انگلستان نیازی به سفارت ندارد ."
صدق گفتار این جانباخته راه آزادی و سربلندی ایران ، کتاب خاطرات سر دنیس رایت کاردار سفارت انگلیس در ایران است وی در خاطرات خود چنین می نویسد :
" اعدام دکتر فاطمی وزیر خارجه دکترمصدق بمن آرامش داد زیرا دیگر کسی جرأت
نخواهد کردچنان خشم آلود پنجه برچهره سیاست امپراتوری انگلیس بزند "
با توشیح حکم اعدام دکتر فاطمی ، "پادشاه اسلام پناه" توانست خشنودی دولت فخیمه بریتانیا را فراهم نماید و با
وابستگی سیاسی و اختناق در ایران و اعدام و زندانی نمود ن صدها مبارز راه آزادی ، کشور ما را به چنین روز سیاه و فاجعه انگیزی بکشاند که امروزه همه شاهد آنیم .
دکتر فاطمی با پیشنهاد ملی کردن صنعت نفت کینه و دشمنی دولتمردان انگلستان را علیه خود برانگیخت تا آنجا که هدف تیر پسرک نو جوانی که از سوی گروهک فدائیان اسلام مغز شوئی شده بود ، قرار گرفت و سخت مجروح گردید . در زمان تصدی وزارت امور خارجه مسئولیت قطع روابط سیاسی با دولت انگلستان را به عهده گرفت و در عرض بیست و چهار ساعت در های سفارت و کنسولگری های انگلستان رابست و اعضای سفارت را از ایران اخراج نمود با این اقدام ضد استعماری خود کینه و خشم سیاستمد اران انگلیسی را علیه خود چند برابرنمود تا جائی که جیره خواران بیگانه هنوز که هنوز است از شنیدن نام پر افتخار دکتر فاطمی به هراس افتاده و جهت خوش رقصی پیش اربابان خود هر نوع پیراه و انگی را به او می چسبانند .
در شب کودتای نافرجام بیست و پنج امرداد ، توسط سربازان گارد شاهنشاهی به نحو اهانت آمیزی بازداشت و به کاخ سعدآباد برده شد ولی باشکست کودتا فردای آن شب از اسارت آزاد و درمتینگی که بعد از ظهر همان روز در میدان بهارستان برگزار گردید شرکت نمود و طی سخنرانی هیجان انگیزو تاریخی خود پرده ازروی توطئه های بیگانگان و عوامل داخلیشان برداشت و دشمنان ایران و ایرانی را بیش از پیش به مردم شناساند .
پس از کودتای ننگین بیست و هشت امرداد دکتر فاطمی به زندگی مخفی رو آورد ولی در ششم اسفندماه همان سال محل مخفی وی شناسائی شد و توسط سرگرد مولوی مامور فرماندار نظامی دستگیرگردید نخست به کاخ شاه و سپس به دفتر سرتیپ تیمور بختیار واقع در ساختمان شهربانی کل کشور برده شد .ضمن خروج از ساختمان شهربانی در حالی که در محاصره ماموران مسلح فرمانداری نظامی قرار داشت ، در اجرای فرمان ! مورد هجوم اوباش و چاقوکشان حکومتی به سرکردگی شعبان بی مخ قرار گرفت ولی خواهر آن شهید بزرگوار که از دستگیری برادرش آگاهی یافته بود با شتاب خودرا به جلوی شهربانی رسانیده و با دیدن هجوم اوباش جیره خوار درباری با شهامت کم نظیر خود را به روی برادرش انداخت و مانع ضربات بیشتری شد . فداکاری کم نظیراین شیرزن دلاور موجب گردید تا اوباشان حکومتی تنها موفق به مجروح کردن دکتر فاطمی بشوند .آن شهید راه آزادی ایرانزمین تا زمان اجرای حکم اعدام ، با بدنی مجروح و در شرایط سخت و توان فرسا ، نه ماه تمام در زندان بسر برد و در تمام این مدت به رغم جسم بیمارودرد های شدید ناشی
از زخمهای بجا مانده از دشنه چاقوکشان حکومتی ، روحیه بسیار قوی و تسلیم ناپذیری داشت.
راد مردانی که در روزهای سیاه ، پنجه در پنجه دیو استبداد و ارتجاع افکنده اند و زندان و شکنجه در برابر ایمان تزلزل ناپذیرشان بسیار ناچیز بوده است همواره دکتر فاطمی آن دلاورمرد تاریخ ایرانزمین را بیاد می آورند که مرگ را بر خیانت به نهضت ملی ایران و پیشوای بزرگ آن ترجیح داد و در لحظات پایان عمر از آخرین رمق حیات خود کمک گرفت و از ته دل فریاد برآورد :
پاینده ایران زنده باد مصدق
آبانماه یکهزار و سیصد و هشتاد و هفت خورشیدی
مهران ادیب