سالهای متمادی باحمایت قدرتهای بزرگ جهانی در بسیاری از کشورهای خاورمیانه، استقلال و آزادی ملت ها پایمال شده و رابطه مردم و حاکمان چیزی جز ارتباط سلطه گر و تحت سلطه نبوده است و دیکتاتورها خواست خود را بر مردم تحمیل کرده اند، دموکراسی دراین کشورها راه پیدانکرده و سلطه خشونت بار استبداد امکان استقرار حاکمیت ملی را نداده است.
هر جا که استبداد حاکم است حاکمیت ملی جائی ندارد دراین کشورها گاه برای تظاهر به احترام به حقوق مردم، انتخابات در نهادهای مختلف برگزار میشود ولی هیچگاه این انتخابات ها صحیح نبوده و نتیجه آن برای تامین خواست دیکتاتورها موردسوءاستفاده قرارمیگیرد که نمونه های آن در عراق صدام حسین بود که نتایج رای در تایید صدام گاه نزدیک به صد در صد میشد. اما درهمه این کشورها اگر شرایط سیاسی جهان تغییر میکرد گاه فرصت هایی بدست میامد که ملت ها به پا خیزند و تومار قدرت دیکتاتورها را در هم ریزند.
در ماههای اخیر جنبش های آزادیخواهانه ای در بسیاری از کشورهای استبداد زده خاورمیانه آغاز گردید. آنچنان که در تونس، مصر، یمن، بحرین، لیبی و سوریه، معترضین به استبداد، حاکمیت را در کشورشان به چالش گرفتند. امروز حدود شش ماه است که توفان نابودی دیکتاتورها در خاورمیانه و شمال افریقا وزیدن گرفته است، وزیدنی سهمگین که میخواهد به قدرت مستبدان مخالف آزادی و استقلال در آن سرزمینها نقطه پایان بگذارد. طلیعه این حرکتهای اعتراضی نخست در تونس بود که تغییرات با جدالی کوتاه بدوران گذار به حکومتی دیگر که به حقوق بشر ارج نهد و استقلال تونس را محترم بدارد همراه شد.
در مصر دیکتاتوری حسنی مبارک سقوط کرد و او و جانشین و دیگر یارانش به خاطر کشتار مردم و فساد در مصر در پیشگاه ملت بدادگاه خوانده شدند و جهانیان دیدند که در قرن بیست و یکم سرنوشتی شوم در انتظار مستبدینی است که از مردم بیگانه اند و نظر آنان را هیچ و پوچ می انگارند. در سوریه نیز با کشتار های بیرحمانه معترضان در شهرها و روستاها با سلاحهایی که بظاهر برای نبرد با اسرائیل و باز پس گرفتن سرزمینهای اشغالی تهیه شده بودند روز و شبی نیست که دهها نفر در خاک وخون نغلطند.
کوتاه زمانی است که مجامع بین المللی و حقوق بشری و شورای امنیت سازمان ملل متحد بر حقوق پایمال شده مردم سوریه تاکید بیشتری کرده و مردم بر این امیدند که بزودی استبداد در سوریه جای خود را به حکومتی مردمی دهد.
در لیبی نیز حرکتهای ضد استبدادی و استقلال طلبانه مردم در چند ماهه گذشته سرعت بیشتری گرفت و آخرین خبرها از فروریختن دیکتاتوری سرهنگ معمر قذافی حکایت میکند. در لیبی نبردهای خونینی از شش ماه قبل شروع شد و نبرد از زمین و هوا به تصرف شهرهای بزرگ و کوچک لیبی انجامید و مردم شادمانه به طرابلس وارد شده اند و خانه به خانه در جستجوی معمر قذافی دیکتاتور سقوط کرده لیبی میباشند و با پیروزی مخالفان پایان حکومت دیکتاتوری قذافی نزدیک میشود.
دیکتاتوری چهل و دوساله قذافی از نظر جهانیان پایان یافته است و این بر مردم لیبی است که در دوره حساس انتقالی، به حاکمیتی اقبال کنند که آزادی و استقلال لیبی را پاس دارد و دموکراسی را در لیبی نهادینه کند تا دیگر کسانیکه بقدرت دست خواهند یافت به کژراهه کشیده نشوند. معمرقذافی که درسال 1969 با یک کودتا حکومت سلطنتی پوسیده لیبی را سرنگون کرده و با ژستی انقلابی خود را ناجی مردم لیبی و رهبری ضداستعماری قلمداد میکرد، سرانجام در ورطه فساد و دیکتاتوری سقوط کرد و کار را بجائی رساند که امروز ملت لیبی با جانفشانی بسیار او را از اریکه قدرت به زیر میکشد.
دیروز صدام حسین که مست غرور بود و حکومتش را ابدی میدانست برای گریز از مجازات در سوراخی خزیده بود و حکم ملت او را به نابودی کشاند و امروز معمر قذافی که دنیایی را به تمسخر میگرفت و با روشهای استبدادی قرون وسطایی بر مردم لیبی حکومت میکرد، از اوج قدرت به حضیض ذلت سقوط کرد. این سرنوشت محتوم همه دیکتاتورهای جهان است.