دو برادر ايتاليايي پرده از راز ارتش گمشده کمبوجيه برداشتند
کاوشهاي باستانشناسي در صحراي مصر منجر به کشف يکي از منحصر بهفردترين اکتشافات سالهاي اخير شد. دو برادر دوقلو ايتاليايي در پي حفاري باستانشناسي، بقاياي صدها استخوان انساني را بههمراه ابزار رزم و حتي زيورآلات متعلق به دوره هخامنشي کشف کردند و اعلام شد که اين بقايا متعلق به ارتش گمشده کمبوجيه است که به قصد جنگ با معبد آمون راهي مصر بود.
اسکلتهاي انساني بدست آمده در صحراي مصر
خبرگزاري ميراث فرهنگي ـ ميترااسدنيا ـ برادران باستانشناس ايتاليايي در گفتگو با ديسكاوري از كشف راز ارتش گم شده كمبوجيه سخن ميگويند.
به گزارش ديسكاوري نيوز به نقل از باستانشناسان ايتاليايي بقاياي ارتش شاهنشاهي ايران كه گفته مي شود 2500 سال پيش در توفان شن كه در غرب صحراي مصر رخ داد ناپديد شده بودند، سرانجام پس از سيزده سال تلاش و پژوهش باستان شناختي كشف و يكي از بزرگترين معماهاي باستان شناسي را حل كرد.
اسلحههاي برنزي، يك گردنبند نقرهاي و يك گوشواره و نيز هزاران قطعه استخوان انسان در صحراي پهناور وحشي و عاري از سكنه درمنطقه ساهارا(صحرا) اميد پژوهشگران را به كشف ارتش گمشده كمبوجيه دوم شاهنشاه ايراني را برانگيخت.
ارتشي كه گفته شده است با 50 هزار مرد جنگي براثر گرفتار شدن در توفان شن در سال 525 پيش از ميلاد دراين صحراي سوزان دفن شدند.
«داريو دل بوفالو» يكي از اعضاي تيم كاوش باستانشناسي در منطقه صحراي مصر از دانشگاه لسه درهمين زمينه مي گويد: «ما اولين شواهد باستانشناسي را بدست آوردهايم كه گزارشهاي هرودت تاريخنگار يونان باستان را تاييد ميكند.»
طبق نوشتههاي هرودت كمبوجيه پسر كورش كبير پس از سرپيچي كاهن معبد آمون از پذيرش ادعاي كمبوجيه بر فرمانروايي مصر، با 50 هزار نيروي سپاهي از تبس به واحه سيوا حمله كرده بود.
پس از هفت روز راه پيمايي در صحرا لشگر ايرانيان به واحه اي رسيد كه به گفته ناريخ نگاران الخرجه بود اما پس از ترك اين واحه، اين لشگر عظيم 50 هزار نفره ناپديد شد.
به گفته هرودت علت اين امر وقوع توفاني شديد و مرگبار بود كه ستونهاي عظيم ارتش ايران را در لايههاي شن و خاك فرو برد به حدي كه تمامي افراد سپاه را بلعيد و مدفون كرد.
يك قرن پس از آن كه هرودت گزارش خود را نوشت اسكندر مقدوني موفق شد با سفر زيارتي خود به معبد آمون در سال 332 پيش از ميلاد، دوستي وتاييد كاهن اين معبد را با كسب لقب الهي پسر زئوس ، براي خود بدست آورد.
افسانه ارتش گمشده كمبوجيه به هرحال به عنوان يكي از روايات عهد عتيق به فراموشي سپرده شد و به دليل بدست نيامدن هرگونه اثري از جنگجويان پژوهشگران به تدريج اين داستان را در رديف داستانهاي خيالي تلقي كردند.
اكنون دو تن از باستان شناسان برجسته ايتاليايي اعلام كردهاند كه شواهد تكان دهندهاي از ارتش گمشده پارسيان بدست آوردهاند كه نشان ميدهد درواقع در توفان شن بلعيده شدهاند. اين دو باستان شناس و برادارن دو قلو «آنجلو» و« آلفردو كاستيگليوني» پيش از اين نيز به دليل يافتههاي باستانيشان در 20 سال پيش يعني كشف «شهر طلا» در مصر باستان شهرت داشتهاند.
طبق گزارشهايي كه اخيرا در فستيوال فيلمهاي باستانشناسي «رورتو» نيز مطرح شده اين كشفيات نتيجه 13 سال تحقيق و بررسي و 5 برنامه حفاري در صحرا بدست آمده است.
همه اين فعاليت ها از سال 1996 و درجريان كاوشهاي باستانشناسي آغاز شد كه توسط «آلفردو كاستيگليوني» مدير مركز تحقيقات شرق صحرا در ونيز، با هدف تحقيق و بررسي شهاب سنگهاي موجود در نزديكي بحرين، (واقع در واحه اي كوچك با فاصله اي نه چندان دور از سيوا) صورت ميگرفت.
تيم كاوش درحالي كه در منطقه مشغول كار بود متوجه اشياي نيمه مدفون از سفال و برخي بقاياي انساني شدند. از اين رو تلاش هاي دو برادر باستانشناس به جستجوي چيزي متمركز شد كه ميتوانست در آن منطقه به نوعي پناهگاه طبيعي باشد.
طي بررسيهاي انجام شده متوجه صخره اي به ارتفاع 1.8 متر و 35 متر درازا باحفره اي به عمق 3 متر شدند كه كه به عنوان امري طبيعي درصحرا يافت ميشود اما اين صخره بزرگ تنها چيزي بود كه درآن منطقه بدستآمد.
به گفته كاستيگليوني اندازه و شكل اين صخره از آن پناهگاه خوب و كاملي براي پناه بردن دربرابر توفان هاي شن ساخته بود.
اين بررسيها همزمان شد با كشف بقايايي از سلاحهاي باستاني از جمله خنجرهاي برنزي و تعداد سرنيزه كه توسط يك زمين شناس مصري به نام «علي بركت» از دانشگاه قاهره بدست آمد.
كاستيگليوني مي گويد: «درست است كه ما از اشياي بسيار كوچكي سخن ميگوييم اما اين اشياي كوچك بينهايت مهماند زيرا اين اشيا اولين اشياي عصر هخامنشي و مشخصا زمان حكومت كمبوجيه هستند كه از بيابانهاي شني درمحلي بسيار نزديك به سيوا بدست آمدهاند.»
درپي كشف اين اشيا در تيم كاستيگليوني نيز موفق به كشف يك بازو بند نقره، يك گوشواره و تعدادي گوي كه احتمال ميرفت بخشي از يك گردنبند باشد، بدست آوردند.
طبق همين گزارش «آندره كاگنتي»متخصص طراز اول جواهرات باستاني نيز گفته است: «بررسيهاي اوليهاي كه بر اساس تصوير اين اشيا صورت گرفته،حاكي از آن است كه تاريخ اين اشيا قطعا به دوران هخامنشي باز ميگردد. اين گوشواره و نيز گويهاي گردنبند كه درمصر بدست آمدهاند، همگي از جنس نقره بودند و درواقع گويهاي گردنبند شباهت زيادي به گوشواره ديگري داشتند مربوط به قرن 5 پيش از ميلاد كه پيشتر از تركيه بدست آمده بود.
درسالهاي بعد برادران كاستيگليوني با بررسي نقشههاي باستاني به اين نتيجه رسيدند كه ارتش كمبوجيه هزگز به مسير درازي كه تصور ميشد مسيركاروان رويي از واحه «دخله »و واحه «فرافرا» بوده، نرفته است.
از قرن 19 ميلادي باستانشناسان و محققان بسياري در تلاش براي كشف سرنوشت ارتش گمشده در امتداد مسير ياد شده كاركردهاند اما هيچ يك درتلاشهاي خود موفق نشدند. دربررسي هاي تازه ما مسير ها و فرضيه هاي مختلفي را جستجو كرديم كه از جنوب ميآمد . درواقع ما دريافتيم كه چنين مسيري تقريبا از سلسله 18 مصر باستان وجود داشته و محل تردد صحراگردان بوده است.
به گفته كاستيگليوني ارتش پارسيان از منطقه الخرجه راه جاده اي غربي را به منطقه «قلف الكبير»از طريق وادي «عبدالملك» پيموده و سپس به سوي شمال سيوا رهسپار شده است.
اين مسير باتوجه به اين كه در مسير ديگر واحه ها همه تحت كنترل مصريان بود به ارتش كمبوجيه كمك ميكرد كه بدون الزام به جنگ و درگيري در واحههاي ديگر بدون مزاحمت پيشروي كنند.
براي بررسي فرضيههاي ديگر، برادران كاستيگليوني دست به مطالعات زمينشناسي در مسير جايگزين زدند. طي اين بررسيها آنان مخازنهاي خشك شده و نيز چاههاي مصنوعي متعدد وصدها ظرف سفالي براي حمل آب بدست آوردند كه همگي در زير شنها مدفون شده بودند. اين قبيل منابع و مخازن آب احتمالا براي حمل در راهپيمايي در صحرا ساخته ميشده است.
آزمايشهاي تعيين دوره زماني اين ظروف سفالي را 2500 سال قبل تعيين كردهاند كه دقيقا مصادف با دوره كمبوجيه است.
طي آخرين كاوشهاي انجام شده در سال 2002 برادران كاستيگليوني به محلي كه مكان كشفيات اوليه آنها بود بازگشتند و درست در همان جا درحدود 100 كيلومتري جنوب سيوا روشن شد كه نقشههاي باستاني در مورد مكان معبد آمون دچار اشتباه شدهاند.
سربازان معتقد بودند كه به مقصد مورد نظر خود رسيدهاند اما به جاي آن معبد با بادهاي قدرتمند، مرگبار و غير منتظرهاي موسوم به توفان «خمسين» مواجه شدند كه از جنوب شرقي و از منطقه صحرا به سوي مصر ميورزيد.
برخي سربازان جان پناهي در برخي پناهگاه هاي طبيعي بدست آوردند اما سربازان ديگر به مسيرهاي مختلف ديگري افتادند. از اين گروه برخي به درياچه سيترا رسيدند و درنتيجه جان بدر بردند.
درپايان اين كاوشها تيم برادران باستان شناس تصميم گرفتند داستانهايي را درباره هزاران استخوان انساني كه دههها پيش براثر وقوع طوفان در نزديكي همان منطقه آشكار شده بود، مورد بررسي قرار دهند.
درواقع آنان با قبرهاي گروهي مواجه شدند كه پر از صدها تكه استخوان و اسكلت انسان بود.
كاستيگليوني افزود:«درجريان اين تحقيقات ما دريافتيم كه اشياي باستاني زيادي قبلا توسط دزدان و حفاران غير مجاز در معبد از زير خاك خارج شده و از اين ميان شمشيري بسيار زيبا نيز بدست آمده بود كه به يك توريست امريكايي فروخته بودند.»
درميان اين انبوه استخوانها تعدادي سرنيزه ايراني و نيز تكههايي از تجهيزات مربوط به اسبهاي جنگي بدست آمد كه نمونههاي مشابهي از اين تجهيزات در آثار نقاشي از برخي اسبهاي ايران باستان ترسيم شده، ديده ميشود.
دل بوفالو نيز ميگويد: «دراين صحراي خالي از سكنه و وحشي ما با ارزشترين مكاني را كشف كرديم كه درواقع محل وقوع يك تراژدي تلخ بوده است.»
تيم پژوهشي درپي اين يافتهها نتايج تحقيقاتي خود را با تيم تحقيقات زمينشناسي مصر درميان گذاشت و اشياي بدست آمده را نيز به مقامات مصر تحويل دادهاند.
دل بوفالو مي گويد:«من مطمئن هستم كه ارتش گمشده در جايي پيرامون همين منطقه كه ما مورد بررسي قرار دادهايم شايد در 5 متري عمق شنهاي صحرا مدفون شدهاند.»
«مسلمان شلتوت»استاد اختر فيزيك در موسسه ملي تحقيقات ستارهشناسي و ژئوفيزيك در قاهره معتقد است اين بسيار محتمل است كه ارتش كمبوجيه مسيرجايگزين غربي را براي رسيدن به سيوا برگزيده باشد.
وي ميافزايد: «به نظر من اين مسئله به طراحي بد در برنامه لشگركشي مربوط است كه سبب شد سپاهيان را در طول مسيرهاي بياباني با مشكل كمبود آب و غذا و بدتر از همه با پديده فوران توفان كشنده خمسين مواجه كند.»
«پيرو پرونتي» سردبير مهمترين مجله باستانشناسي ايتاليا نيز ميگويد: «من بهشدت تحت تاثيرفعاليتها و زحمات كار پژوهشي باستانشناسان درمصر قرار گرفتهام و فكر ميكنم يافتههاي برادران كاستيگليوني بسيار اميد بخش است.»
وي افزود: «درواقع كاوشهاي آنان همه براساس مطالعات بسيار دقيق در زمينه منظر و چشماندازهاي منطقه صورت گرفته و كاوشهاي بسيار عميق در منطقه مطمئنا ضروري است.»