صفحات تاريخ ميهن ما فجايع مرگبار و ويرانگری را به ياد دارند که مقصران واقعی آن عملکرد نابخردانه نظام های خودکامه ميباشند. حمله اعراب (نارضايتی ايرانيان از قتل عام مزدک و مزدکيان و فقر) يورش چنگيز(کشتار سفرای مغول درربار محمد خوارزم شاه) را ميتوان به عنوان دو نشانه مشخص به ياد آورد که قتل عام، غارت، ويرانی، سوزانيدن و نابودی ارثيه های گران قدر بازمانده از نياکان ثمره آنها بوده اند.
تقريبا هشتصد سال بعد از يورش چنگيز, بار ديگر به علت بلند پروازی های بدون پشتوانه وتوسعه طلبی های بی خردانه گروهی که سکان سياست ايران را شوربختانه در دست گرفته اند، بار ديگر ميهن ما در مسير فاجعه ای قرار گرفته است که بازده آن کشتار، ويرانی و نابودی بيشتر زير بناهای ميهن ما خواهد بود.
نظام اسلامی که در دهه اول حکومت خود برای پوشش ضعف های مديريتی و ندانم کاری ها با رجزخوانی و بلند پروازی های خيال پردازانه مقدمات جنگ 8 ساله ای را با عراق فراهم ساخت که بازده آن علاوه بر صد ها هزار کشته و معلول، به هدر دادن ميليارد ها دلاراز منابع ملی بود که ميبايست صرف رفاه وتوليد کار برای نسل امروز ميشد.
بيست و دو سال بعد از پايان خفت بار جنگ 8 ساله با عراق، بار ديگر نظام حاکم با کوبيدن بر طبل توخالی جنگ، ميهن ما را به لبه پرتگاهی کشانيده که ميتواند فاجعه بار تر از حمله تازيان و مغولان باشد.
قطعنامه های تحريم شورای امنيت سازمان ملل متحد، مصوبات نشست های مشترک کشور های آمريکا، انگليس، فرانسه، آلمان، روسيه و چين، مصوبات مجالس نمايندگان و سنای ايالات متحده امريکا و آخرين آن تحريم اتحاديه کشورهای اروپايی است که صنايع نفت وگاز ايران را هدف قرار داده، زنگهای خطری هستند که می بايست در شرايط حاکم بر روابط بين المللی مورد توجه حاکمين قرار می گرفت. اما نظامی که آکنده به خرافات و قلدر مآبی است و کبک وار به رخداد های جهان می نگرد با رهبری که بدون اطلاع مصمم به غنی سازی اورانيوم است و توان درک واقعيات و راه های حفظ منافع ملی را نميدانند، لاجرم کشور ما را به منجلابی ميبرند که فرو پاشی استقلال و تجزيه کشور پايان آن خواهد بود.
خبرگزاری «ریا نووستی» روسيه خبر ميدهد :
"ناو هواپیمابرترومن به همراه دوازده کشتی جنگی متعلق به نیروی دریایی آمریکا وارد دریای احمرشده است که دارای نود هليکوپترجنگنده و شش هزار نیرو ميباشد. و چون آمریکا پیش ازاین نيز ناو هواپیمابر آیزنهاورحامل شصت وهشت جنگنده و چهار هليکوپتر را درمنطقه مستقرکرده بود که ظرفیت کامل آن تا نود جنگنده و شش هزار نيروميباشد. اين دومین ناو هواپیما برآمریکا است که درسواحل ایران مستقرمیشوند."
به نظر روسها که همواره باج زیادی از جمهوری اسلامی طلب کرده اند ' دولتمردان نظام بايد بفهمند که خطر از راه ميرسد و بی راهه رفتن کافی است.
درهمين حال «امیتای اتزینونی» یکی ازاساتید دانشگاه «جرج واشینگتن» درمقاله ای در نشریه «بررسی های نظامی ارتش امریکا» مينويسد;
"امريکا به جای گزينه گفتگو و تعامل با ایران که نتیجهای به بار نیاورده است، بايد نخست به تأسیسات هسته ای آن و مراکز ومقرفرماندهی سپاه پاسداران، تاسيسات راداری وپدافتد هوايی، ناوهای ايران ومراکزموشکی را هدف قراردهد. سپس با توجه به نابودی توان دفاعی ايران درمرحله بعد پل ها، خطوط راه آهن وجاده ها و تاسيسات زير بنايی را بمباران نمايد."
در پانزده جولای در مجله تايم نوشتاری به قلم جو کلين زير عنوان «حمله به ايران در دستور کار قرار گرفته است» مينويسد;
" پنتاگون برای اولين بارحمله نظامی به تاسيسات اتمی ايران را ممکن و ضروری ميداند."
او همچنين باين نکته اشاره ميکند که کاخ سفيد حاضرنيست اسرائيل به تاسيسات اتمی ايران حمله کند. اما يک مقام نظامی در تل آويو ميگويد امريکا در مورد طرح يک حمله با اسرائيل مشورت های لازم را کرده است زيراچنين شايع است که همسايگان سنی ايران اين گزينه را بهترمی پذيرند.
اين گفته به اين نظريه که محور انگليس– امريکا به راه کاری که ادامه منازعه اعراب، اسرائيل را کليد کنترل مسلمانان جهان ميدانستند ديگراعتقاد ندارند. بلکه معتقد شده اند که گسترش اختلاف بين شيعه و سنی، اعراب و غير اعراب در منطقه ميتواند کارساز تر باشد.
همچنين درپانزده جولای سايت سيگل درگفتارمشابهی به نوشته الکساندر اسمولتزيک و برنهارد زند زيرعنوان «محوری عليه ايران درخاور ميانه درحال شکل گرفتن است» ادعا ميکند: "صرفنظر از پی آمد های ممکنه، عربستان سعودی وامارات عربی اصرار می ورزند که امريکا به ايران حمله نمايد."
مننقدين معتقدند که وسوسه اوباما برای حمله به ايران در حالی که جنگ در افغانستان به بن بست رسيده و در عراق خشونت های فرقه ای توسعه يافته باز کردن جبهه جدیدی در ايران اميد يا سرابی برای اوباما است که درصورت پيروزی بر يک کشورمسلمان سرکش، پيروزی او در انتخابات ماه نوامبر در کنگره و سنا تضمين خواهد شد.
در اين راستا ماریا کلاین در هفته نامه گزیده مطبوعات آمریکا درمقاله ای مينويسد رابرت گیتس وزير دفاع امريکا می گويد :« ایران مجهز به سلاح هسته ای برای آمریکا، غیر قابل قبول ميباشد».
هرچند آمریکا تلاش برای فشار به ایران با استفاده از دیپلماسی و تحریم های اقتصادی را کنار نخواهد گذاشت، اما امید به حل برنامه هسته ای از راه مذاکرات هر روز کمتر و کمتر می شود. اين گفتار ممکن است بدان معنا باشد که دولتمردان آمریکا ممکن است در موضع خود نسبت به دخالت نظامی در ایران تجدید نظر نمايند.
بر اساس اطلاعات موجود، فرماندهی ستاد مرکزی ارتش آمریکا که مسئول عملیات نظامی در خاور ميانه و خاور نزدیک است نقشه حملات هوایی دقیقی را طراحی کرده است.
بسیاری از همسایگان ایران، که بيشتر اتباع آنها مسلمانان سنی ميباشند اعلام کرده اند که اگرایران به سلاح هسته ای دست یابد، آنها نیز برنامه هسته ای خود را آغازخواهند کرد.
يوسف القطيبه سفير امارات متحده عربی درامريکا درمصاحبه ای با الی ليک در ششم جولای ميگويد:" من فکر می کنم عليرغم روابط اقتصادی که کشور من با ايران دارد و مبلغ آن در سال بالغ بردوازده ميليارد دلار می باشد، و حتی ميتوانم پيش بينی کنم که از لحاظ اجتماعی و سياسی سخنان من عوارض ناخوشايندی را در پی خواهند داشت، مثلا چرا بايد از حمله به يک کشور اسلامی پشتيبانی کنم، معهذا اگر از من سؤال شود آيا زندگی با اين مشکلات يا زندگی با ايران دارای بمب اتمی، کدام را ترجيح ميدهم من نخستين را انتخاب خواهم کرد.شنيدن اينکه مقامات عاليرتبه امريکا معتقد هستند که در کمتر از دو سال ايران ميتواند نخستين بمب هسته ای خود را بسازد، مرا می ترساند وعصبانی ميکند. ايران در زمانی که تسليحات هسته ای در اختيار ندارد، از گروه های تروريستی چون حماس و حزب الله علنا حمايت مينمايد، آيا انتظار داريد بعد از داشتن تکنولوژی هسته ای از اين کار خودداری کند؟.چطور انتظار داريد من باور کنم که مدارا و تعامل در برابر ايران ميتواند سياستی کارساز باشد و ايران از تلاش در رسيدن به تسليحات هسته ای خودداری کند؟ يا بعد از اينکه ايران دارای تسليحات هسته ای شد آيا ميتوان انتظار داشت که مصر، عربستان سعودی، سوريه و ترکيه برای دفاع از خود از تلاش در راه هسته ای شدن خودداری کنند؟"
سپس در نهايت ناراحتی و عصبانيت ميگويد :"دولت امارات متحده عربی يک ايران دارای تسليحات هسته ای را نميتواند ناديده بگيرد. ايالات متحده امريکا ميتواند، اما ما نميتوانيم.سؤالی که بستگی به بودن يا نبودن دارد اين است که آيا دولتمردان ايران ميتوانند ديده گان خود را از اين واقعيات دور نگاه دارند؟"
آيا ما ملت ايران نبايد فکر کنيم نظام حاضر عامدا قصد دارد ميهن ما را تکه تکه کرده و يا مجری طرح راه نوين انگلو – امريکا برای کنترل منطقه خاور ميانه باشند؟
آيا ملت ايران نبايد راهی نو برای ادامه استقلال ميهن خود انتخاب کند؟ اگر امروز بيدار نباشيم,شايد فردا خيلی دير باشد.