پیروزی جنبش مسالمت آمیز مردم تونس در پایان دادن به نظام استبدادی آن كشور پرچمدار خیزش های مردمی گسترده در بسیاری كشورهای استبداد زده عرب و موجب نگرانی و بازاندیشی حكومتهای استبدادی دیگر كشورهای منطقه گردیده است. بی شك این رویداد نویدها و زنهارهای ویژه خود را در پس دارد. نویدها از این جهت كه با توجه به حضور طیف های سیاسی مختلف در خیزش های اجتماعی سیاسی انتظار می رود درخواستهای مردم تونس برای تغییرات و یا اصلاحات فراگیر حقوقی- سیاسی نتیجه بخش گردد. زنهارها از آن سبب كه فرایندهای انحرافی سیاسی داخلی، پس از گذر از حكومت كنونی، تجربه گذشته را تكرار نكنند. تجربه یكصد سال گذشته نشان داده كه در جریان مبارزات استقلال طلبانه یا آزادیخواهانه، رهبران جنبش ها همواره قصد برقراری ارزشهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی مترقیانه روز را كه مردم نیز خواهان آن بوده اند داشتند، و برای دستیابی به این هدف از همبستگی و پشتیبانی مردم و پذیریش رهبری آنان بر پایه نوید ساختار اجتماعی- سیاسی آینده كشور بهره مند می شده اند؛ ولی فرایند جنبش های سیاسی در جهان سوم نشان داده كه دستیابی به آزادیهای مورد نظر مردم به ندرت تحقق پیدا كرده است.
رهبرانی چون گاندی و ماندلا كه پس از رسیدن به قدرت با پایبندی به آزادیها و ارزشهای اعلام شده و روش و منش قانون گرایانه خود نظام مردم سالاری را در كشورهای خود نهادینه ساخته اند بسیار نادر هستند. در دیگر كشورهای جهان سوم رهبران جنبش های استقلال طلبانه و یا آزدایخواهانه غالبا پس از دستیابی به قدرت بتدریج ارزشهای مندرج در قانون اساسی نوپا، بویژه آزادی بیان، آزادی عقیده، آزادی احزاب و مطبوعات و ایجاد فضای سیاسی مناسب برای چرخش و گردش آزاد نخبگان و رعایت محدودیت تصدی ریاست جمهوری وغیره را نادیده گرفته در مقام انحصار و استمرار قدرت خود بصورت جمهوری های درازمدت و یا مادام العمر و حتی موروثی برآمده اند. این رهبران برای حفظ وضع تحمیلی موجود اقدام به ایجاد حزب واحد و برقراری جو پلیسی و خفقان و تفتیش عقاید می كنند. در این شرایط، منفذهای قانونی و غیرقانونی لازم برای سودجویی و سوء استفاده اقتصادی و مالی به نفع وابستگان، اطرافیان و مبلغان و مداحان حكومت فراهم می گردد. حتی اگر در برخی عرصه ها پیشرفت هایی بدست آید، این رژیم ها، به سبب ناهماهنگی و ناهمگنی آن پیشرفتها با عرصه سیاسی، جامعه را دچار نارسایی ها و نابسامانی های پی در پی می كنند و سرانجام با خیزش های خودجوش مردم مواجهه می شوند.
بی شك جنبش اجتماعی- سیاسی مردم تونس نمونه بارزی است از فرایند كژراهه های نظام استبدادی حاكم. جامعه تونس كه برای مدت 75 سال (از 1881 تا 1956) تحت الحمایه فرانسه بود، پس از جنگ جهانی اول برخی از نخبگان تونسی تحصیل كرده در فرانسه تلاش برای آزادی كشور خود را پی گرفتند. حبیب بورقیبه یكی از رهبران جنبش ناسیونالیستی و معمار استقلال تونس بود. بورقیبه در سال 1920 حزب دستور را بنیانگذاری كرد كه در 1934، بنا به شرایط روز به حزب «دستور نو» تبدیل شد و در راه استقلال تونس تلاش های گسترده ای انجام داد. از این تاریخ تا 1956 بورقیبه حدود 10 سال را در زندان فرانسه سپری نمود و سپس با سفرهای خارجی خود از جمله به امریكا جهت جلب پشتیبانی برای استقلال تونس كوشید و سرانجام موفق شده استقلال تونس را از فرانسه در سال 1356 بدست آورد.
بورقیبه مبلغ و طراح برنامه سیاسی- اجتماعی تونس مبتنی بر نوین سازی ، توسعه و پیشرفت تدریجی و سوسیالیسم میانه رو بود. در زمان او گامهای بلندی در مبارزه با بیسوادی و گسترش آموزش برای همه شهروندان از جمله زنان، آزادی زنان و استقرار سكولاریسم برداشته شد. نظام اقتصادی، در سه بخش خصوصی، تعاونی و شبه دولتی تعریف و گذشته از كشاورزی، بهره برداری از منابع نفت، فسفات و صنعت توریسم پی گیری، ولی در عرصه سیاسی، بسیاری از آزادیهای بنیادین زیر پا گذاشته شد. حزب دستور نو تنها حزب فعال و فراگیر بود و با اینكه قانون اساسی پست ریاست جمهوری را برای سه دوره پنج ساله پیش بینی كرده بود، بورقیبه این مقام را برای مدت 30 سال حفظ كرد. در نتیجه همین ناهماهنگی و ناهمگونی بین عرصه سیاسی و عرصه های اقتصادی و اجتماعی اختلالات و نارسایی هایی در جامعه بروز كرد. در پایان، بیماری نسیان ذهنی رییس جمهور سالخورده باعث شد كه در سال 1987، زین العابدین بن علی، وزیر كشور وقت، با كودتا قدرت را در دست بگیرد.
در آغاز، تغییر وضع موجود رویداد نویدبخشی تلقی می شد و انتظار می رفت گامهای مثبتی در راستای بهبود وضع كشور برداشته شود، ولی این امید بزودی به ناامیدی تبدیل شده، زیرا، بن علی نیز از فعالیت احزاب جلوگیری كرد و با حكومت تك حزبی خط مشی اقتدارگرایانه را در پی گرفت و برای 22 سال نظام استبدادی خود را بر جامعه تحمیل نمود. فساد روزافزون كه ویژگی نظام های استبدادی است موجب شكاف فاحش طبقاتی، فقر و بیكاری گردید. در جامعه ای كه دارای قشر تحصیل كرده و متخصص بسیار بالا بوده ولی امكان دستیابی به كار متناسب بسیار كم باشد، گریزناپذیر بحران و خیزش خودجوش اجتماعی بوجود می آید. همین امر موجب جنبش مسالمت آمیز مردم تونس علیه حكومت بن علی و سقوط آن گردید.
پیروزی اولیه مردم تونس سرآغازی برای خیزش های ضد استبدادی در دیگر كشورهای عرب مانند مصر، سودان، موریتانی، مراكش، الجزیره، اردن و یمن شده است و یا خواهد شد. جوامعی كه در آنها خواستهای اقشار آگاه جامعه برای كسب آزادی نادیده گرفته می شود، اینك در پرتو جنبش پیروزمندانه مردم تونس بر آن هستند تا از راه اعتراضات مسالمت آمیز به تغییرات و یا اصلاحات فراگیر سیاسی و اجتماعی نائل شوند كه بی شك راه پرنشیب و فرازی را در پیش خواهند داشت.
جبهه ملی ایران پیروزی مردم تونس را در مبارزه ضد استبدادی ستایش می كند و آرزومند است كه هر چه زودتر به ساختار نظام آزاد و مردم سالار دست یابند. اما در عین حال مردم تونس باید بدانند كه نظام های استبدادی با ایجاد جو پلیسی و انگیزاسیون فكری اجازه نمی دهند مردم با ارزشهای دموكراسی آشنا و آنرا تجربه كنند، لذا باید هوشیار باشند كه در پیچ و خم دستیابی به مردم سالاری، رهایی آنها از استبداد فردی به استبداد ارزشی و ایدئولوژیك منتهی نشود. زیرا درصورت نافرجامی آنها برای نیل به آزادی، مردمسالاری و حكومت قانون، موفقیت و پیروزی خیزش های استبدادی را در دیگر كشورهای منطقه با دشواریهای بس سنگین روبرو خواهند ساخت.