ورجاوند تا آخرین دقایق عمر پر بار خود هیچ گاه از تلاش برای آزادی میهن و حفظ تمامیت ارضی ایران دریغ ننمود و در این راه چه در دوره پهلوی و چه در دوره جمهوری اسلامی - هزینه های بسیاری از جمله زندان و شکنجه را متحمل شد . یاد دلبسته ایران به خیر.
JMINews
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
در سالگرد درگذشت ورجاوند، نام و ياد روشن او را گرامی می داريم
در سالگرد درگذشت دکتر پرويز ورجاوند، باستانشناس برجسته و يکی از عاشقان فرهنگ ايرانزمين، بار ديگر نام و ياد او را گرامی می داريم.
دکتر ورجاوند صميمانه و ژرف به ارزش و اهميت فرهنگ و تاريخ ايرانزمين باور داشت و به آن عشق می ورزيد. ايشان، علاوه بر اين که برای نجات تخت جمشيد و برخی از آثار تاريخی سرزمين مان تلاش های ارزنده ای داشتند، اولين باستانشناس ايرانی بودند که رسماً از کميته بين المللی نجات پاسارگاد، حمايت کردند و برای جلوگيری از آبگيری سد ويرانگر سيوند تا آخرين لحظه های زندگی شان از هيچ گونه تلاشی بازنايستادند. ايشان، پس از فيلتر شدن سايت کميته و فراگير شدن سکوت اجباری رسانه های داخل ايران در ارتباط با سد سيوند، هميشه همراه و همگام کميته نجات بودند و از طريق رسانه های خارج از کشور عليه آبگيری سد سيوند سخن گفتند و آبگيری را «فاجعه ای ملی برای مردم ايران» خواندند.
با همه ی تلاش های ايشان و دوسنداران فرهنگ ايران، فاجعه اتفاق افتاد و پيش بينی های تکان دهنده ی ايشان و ديگر کارشناسان دلسوز در ارتباط با زيان های اين سد به وقوع پيوست و اکنون اين تاسف برای همه ی دوستداران فرهنگ ايران به جاست که او نيست تا روزگاری نه چندان دور محاکمه ی اين ويرانگران را به چشم ببيند. اما در اين ترديدی نيست که در هر زمانی که نامی از ميراث تاريخی و فرهنگی ايرانزمين برده شود يکی از نام هايي که به نکويي برده خواهد شد نام پرويز ورجاوند است.
ياد و نامش روشن باد
بنياد ميراث پاسارگاد
11 جون 2009
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
JMINEWS
زندگي سياسي و علمي پرويز ورجاوند به قلم خودش
متولد ۱۳۱۳ در تهران، بعد از دوره دبستان و دبيرستان و دريافت ششم رياضي و گذراندن دوره عالي نقشه برداري در سازمان نقشه برداري مشغول به کار شدم. سپس ششم ادبي را گرفته، در دانشگاه تهران دوره ليسانس باستان شناسي و فوق ليسانس علوم اجتماعي را طي کرده با گرفتن بورس تحصيلي به کشور فرانسه عزيمت و دوره انستيتوي انسان شناسي دانشگاه پاريس و مدرسه عالي لوور را گذرانيده، توانستم دکتراي باستان شناسي را با گرايش درباره معماري ايران در دوران تاريخي از سوربن دريافت بدارم. از ۱۵ سالگي درگير فعاليت هاي سياسي زمان در کنار نيروهاي ملي شدم و در ۱۶ سالگي مسووليت روزنامه «دانش آموز» را در برابر «دانش آموزان» که از سوي حزب توده منتشر مي شد براي طيف ملي برعهده گرفتم و در روزنامه هايي چون پرچمدار و مجله اميد ايران به نوشتن مقاله و داستان تاريخي پرداختم. در تمامي دوران فعاليت نهضت ملي شدن صنعت نفت حضور فعال داشتم.
بعد از کودتاي ۲۸ مرداد مورد برخورد و دستگيري قرار گرفتم. در نهضت مقاومت ملي از تلاشگراني بودم که چندبار دستگير و بازداشت شدم. پس از آنکه در ۱۳۳۹ به فرانسه رفتم، توانستم جريان جبهه ملي را در اتحاديه دانشجويان ايراني در فرانسه مطرح و سرانجام جبهه ملي اروپا را با همکاري تني چند از کوشندگان پايه گذاري کنم که در اولين کنگره مسووليت هيات اجرايي اروپا برعهده ام گذارده شد و توانستم روزنامه «ايران آزاد» را به عنوان ارگان جبهه ملي انتشار دهم. همزمان توانستيم کنفدراسيون دانشجويان ايران را سازماندهي کنيم و تا چند سال آن را در مسير جبهه ملي به پيش ببريم.
در بازگشت به ايران پس از مشکلاتي که با ساواک داشتم، در جريان بررسي تهيه طرح بازسازي منطقه زلزله زده بوئين زهرا بر اثر تصادف شديد بيش از ۴ ماه در حالت فلج به سر بردم که به ياري يزدان پاک بعد از ۸ ماه به تدريج سلامت نسبي را به دست آوردم. با قبول شدن در امتحان ورودي استادياري دانشگاه تهران به دليل مخالفت ساواک از استخدام بازماندم ولي با حمايت شادروانان دکتر سياسي، دکتر صديقي و دکتر صفا اجازه تدريس بدون دريافت حقوق به من داده شد. در کنار آن مسووليت بخش مردم شناسي و ايلات و عشاير موسسه تحقيقات علوم اجتماعي دانشگاه تهران برعهده ام گذارده شد و همزمان مسووليت مرکز آموزش و برنامه ريزي خدمات جهانگردي وابسته به سازمان جلب سياحان را عهده دار شدم و نخستين گام ها در زمينه تربيت نيروهاي کاردان براي صنعت جهانگردي برداشته شد.
با تشکيل سازمان ملي حفاظت آثار باستاني، با عنوان مشاور عالي و مسوول بخش تربيت کادر متخصص براي حفظ و مرمت بافت هاي قديمي و مرمت مجموعه هاي باستاني و تاريخي به فعاليت پرداختم که عمده متخصصان معمار و باستان شناس سازمان ميراث فرهنگي از دانش آموختگان آن دوره هاي تخصصي به شمار مي روند. انتشار مجله هاي باستان شناسي و هنر و فرهنگ و معماري به صورت دوزبانه از فعاليت هاي ديگر من در سازمان ملي حفاظت آثار باستاني به شمار مي رود. در ضمن به عنوان عضو هيات تحريريه در دو مجله هنر و معماري و هنر و مردم مشغول به فعاليت بودم. فعال ساختن بخش پژوهش هاي مردم شناسي و ايلات و عشاير در زمينه پژوهش هاي ميداني و همچنين افزودن پژوهش هاي ميداني به برنامه هاي رشته باستان شناسي در سطح کارشناسي و کارشناسي ارشد براي کارآمد ساختن نيروهاي جوان، از ديگر تلاش هايم به شمار مي رود.
انجام بررسي هاي باستان شناسي و مشارکت در کاوش هاي هفت تپه، بيشاپور، تخت سليمان و مسووليت کاوش هاي رصدخانه مراغه و مشاوره و بررسي درباره نحوه مرمت و بازپيرايي شمار فراواني از جايگاه هاي عمده باستاني و تاريخي کشور چون تخت جمشيد، بناهاي دوران صفوي اصفهان، آذربايجان، کاشان، شمال کشور و... فعاليت هاي مستمري بودند که تا سال ۱۳۵۷ ادامه داشت و بخشي از آنها در قالب چندصد مقاله در مجله هاي معتبر داخل و خارج و دايره المعارف هايي چون؛ ايرانيکا، دايره المعارف اسلامي، دايره المعارف تشيع، دانشنامه بزرگ فارسي، دانشنامه زنان ايران و... به چاپ رسيده است. افزون بر آن حدود بيست جلد کتاب در زمينه هاي انسان شناسي و ايلات و عشاير، جغرافياي تاريخي و آثار باستاني مناطق مختلفي از ايران، سبک شناسي معماري، باستان شناسي و هنر، شيوه مرمت بناهاي تاريخي، رابطه فرهنگ و توسعه و... تاکنون از من به چاپ رسيده است.
مي توان گفت که فعاليت هاي سياسي پس از بازگشت از اروپا در چارچوب تماس با همفکران جبهه ملي و نيروهاي ملي و تشکيل نشست هاي منظم با نيروهاي جوان همچنان ادامه داشت و به مناسبت در قالب مصاحبه ها يا مقاله ها در نشريات معروف بازتاب مي يافت. سرانجام پس از انقلاب به دعوت شادروان مهندس بازرگان براي مدتي مسووليت وزارت فرهنگ و هنر برعهده ام قرار گرفت. در شرايط آن زمان که پاسداري از فضاي باز و حمايت از آفرينش هاي هنري در ابعاد گوناگون کار بسيار مشکلي به شمار مي رفت و حفظ ميراث هاي فرهنگي کشور در آن جو آشفته ،کوششي خستگي ناپذير را مي طلبيد، با قبول مشکلات بسيار کوشش کردم تا از ميزان فشارهاي تخريبي کاسته شود و به تلاشگران عرصه فرهنگ و هنر با تغيير فضاي سياسي کشور اميد ببخشم. در سال ۱۳۶۰ و به ويژه پس از فراخوان جبهه ملي در ۲۵ خرداد آن سال، من و تني چند از اعضاي دولت موقت که با جبهه ملي در پيوند قرار داشتيم، دستگير و يک دوران سه ساله زندان را از سر گذرانديم که عوارض سنگيني بر سلامت من گذارد.
پس از آزادي تلاش هاي وسيعي در زمينه ادامه کارهاي فرهنگي و انتشار کتاب ها و مقاله هايي جسته شد و تاکنون در موارد گوناگون اوضاع سياسي و جامعه ايران صدها مصاحبه با رسانه ها انجام گرفته است و تلاش بر آن بوده تا اميد از جامعه و نسل جوان رخت برنبندد و تلاش دشمنان خارجي نتواند همبستگي ملي و يکپارچگي کشور را خدشه دار سازد.اميد به آن دارد تا به ياري يزدان پاک بتوان در قبال معرفي تاريخ و فرهنگ پربار ايران و تشويق جامعه براي پاسداراي از استقلال و يکپارچگي ميهن توفيق لازم به دست آيد.