تکراری، شعاری- غيرتمندانه، بی اثر
بابک مهدیزاده
۲۸ شهریور ۱۳۸۴
محمود احمدی نژاد روز شنبه در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کرد و پیشنهاد تازه ایران را درخصوص پرونده هستهای ایران به جهانیان ارائه داد. در خصوص تبعات و تاثیرات این سخنان با صاحب نظران مسایل سیاسی و بین المللی گفت و گوهایی کردهایم که در زیر میآید.
باید مذاکره کرد
هرمیداس باوند ، از فعالان جبهه ملی و کارشناس مسایل بین الملل در تحلیل سخنان محمود احمدینژاد اعتقاد دارد:سخنرانی ایشان بعد انتقادی گستردهای داشت که متوجه آمریکا بود. انتقاد از مسئله آپارتاید و....که به نظر من با توجه به بن بست فعلی در روند مسئله هستهای ایران خط مشی متفاوتی را میطلبد. چون دوران چالشگری به سرآمده است و باید دنبال نقاط مشترک، برای حل مسائل و معضلاتی بود که ایران دچار آن است. اما تنها نکتهای که درخور توجه بود در سخنان آقای احمدینژاد پیشنهاد ایشان در خصوص مسایل هستهای بود.
آیا پیشنهاد ایشان می تواند ثمربخش باشد؟
البته می تواند در دستور کار مذاکرات قرار بگیرد که آن ها هم یک عکس العمل منفی یا مثبت نشان میدهند. اما باید فضایی برای مذاکرات و گفت و گوها باز شود. به هرصورت مطمئنا پیشنهاد ایشان مورد نظر قرار میگیرد، البته اگر گفت و گوها آغاز شود.
آیا گفت و گوها به نظر شما آغاز می شود؟
تمایل برای گفت و گو قوی است. اجلاس حکام هم که امروز(دیروز) بوده و باید منتظر بازتاب نظرات شورا باشیم. اگر شورای حکام مساعد بنگرد که شرایط برای گفت و گو تقویت می شود اما اگر منفی باشد کشورهایی که در طلب مخالفت بودند سعی می کنند که از موضع شورای حکام درجهت نظرات خودشان استفاده کنند. ولی انتظار این است که مبنایی قوی برای ارجاع پرونده به شورای امنیت وجود نداشته باشد و فکر میکنم که با دید نسبتا مساعد و نه موافق برخورد کنند که این خود زمینه را برای گفت و گو فراهم میکند.
نظر شما درخصوص شعار آقای احمدی نژاد مبنی بر"آرامش و صلح پایدار برپایه معنویت و عدالت" چیست؟
این در نظام بین المللی شعارهای انشایی است. اولا معنویت از طرف هرگروهی تعبیر خاص خودش را دارد. مثلا اصولگرا از معنویت به گونه ای تعبیر میکند که شاید از منظر بقیه نقض حقوق بشر باشد. معنویت در دیدگاههای مختلف برداشت های متفاوتی دارد . مثلا آقای احمدی نژاد بر عدل اسلامی تاکید میکنند و جمهوریت را نادیده میگیرند که این با نظر جهانی که ارزشهای معنوی اش حقوق بشر و آزادی است در تعارض است و بازتاب خاصی در جامعه بینالمللی پیدا نمیکند.
مقابله با آمریکا آنگونه که در سخنان آقای احمدی نژاد نمود داشت چه تاثیری بر مواضع آمریکا خواهد گذاشت؟
بی تاثیر نیست، اما آمریکاییها پراگماتیست هستند و حل مشکل فعلی مدنظر آن هاست. مشکلی که ما داریم این است در سیاست خارجی باید خط مشی اتخاذ کنیم و راههایی برای برقراری رابطه با آمریکا پیدا کنیم وگرنه با مشکلاتی روبرو میشویم، همانگونه که الان هستیم و اینگونه ادبیات هم مشکلات را دوچندان می کند. الان مسئله این است که مشکلات را حل کنیم. مشکلاتی که نقش بازدارنده دارند. امروزه هم در روابط بین الملل، کشورها ولو نظر مساعد نداشته باشند اما بعضی چیزها را رعایت میکنند. پس نباید شعارهای انتزاعی داد و وضع موجود را خراب تر کرد.
ارائه این پیشنهاد که کمیته ای از مجمع عمومی سازمان ملل برای خلع سلاح در خاورمیانه شکل گیرد تاچه حد میتواند تحقق یابد؟
خلع سلاح هستهای هم در NPT ذکر شده و هم در اساسنامه آژانس آمده که کشورهای عضو متعهدند که درجهت خلع سلاح گام بردارند. این پیشنهاد تازگی ندارد. اساسا کنفرانس کمیته خلع سلاح به همین منظور به وجود آمد. در زمینه سلاح های شیمیایی ، بیولوژیکی و غیرهستهای کردن فضای ماورای جو گامهایی برداشته شده ولی در مورد خلع سلاح کشورها متاسفانه موفقیتی کسب نشده است.سازمان ملل هم در این زمینه جایگاهی ندارد. خود ایران و مصر در دهه ۷۰ قطعنامه ای را به مجمع برای غیرهستهای کردن خاورمیانه ارائه دادند که به مشکل برخورد. چون اولا در تعریف خاورمیانه تاحدودی ابهام است و معلوم نیست که مرزهای خاورمیانه تاکجاست و از کجا شروع می شود و به کجا ختم میشود. در ثانی اسرائیل تمایلی برای خلع سلاح ندارد و چون آمریکا پشتش است هیچ قدرتی هم توان این کار را ندارد. پس این پیشنهاد هم متاسفانه ره به جایی نمیبرد. شاید اظهارنظر خوبی باشد اما جنبه اجرایی ندارد. حتی اگر طرح این پیشنهاد برای این باشدکه به عنوان وسیله ای قرار گیرد برای پیشبرد خط مشی ایران، باز عملی نیست چون جامعه بین الملل علیه ایران بسیج شده است.
مخصوصا که آمریکا هم از موضع خودش در خصوص مسایل هسته ای ایران عدول نمیکند.
البته پیشنهاد آقای احمدینژاد شاید مورد نظر جامعه بین الملل قرار بگیرد، اما این پیشنهاد خیلی گنگ وکلی است. چون باید مشخص شود که منظور از بخش دولتی و خصوصی که بر فعالیت هستهای ایران نظارت کنند و حتی شریک باشند چه کسانی هستند. این پیشنهادی است که به بالن آزمایش معروف است . یعنی میخواهند ببینند که عکس العمل طرفین چیست. تا حالا هم که نظر فرانسه و انگلیس مساعد نبوده اما در هرحال میتواند به عنوان اساس مذاکره قراربگیرد.
چین و روسیه اهل وتو کردن نیستند
مراد ویسی ، روزنامه نگار و عضو شورای سردبیری روزنامه توقیف شده اقبال نیز درباره این سخنان می گوید:بالاخره آنچه که همگان منتظرش بودند رخ داد و دیدگاه دولت جدید درخصوص چرخه سوخت هستهای به طور رسمی اعلام شد. اما نکتهای که در ابتدای سخنان ایشان مطرح شد بحث مجمع عمومی سازمان ملل و پررنگ کردن نقش این مجمع در مقابل شورای امنیت ملل بود. این پیشنهاد هم به نظر میآمد نوعی جنگ روانی باشد با اروپا. به هرحال ترکیبی بود از اصول سابقی که توسط آقای روحانی و تیم ایشان مطرح شده بود. یعنی تاکید بر مذاکره با کشورهای دیگر و نظارت و مشارکت دیگران برچرخه سوخت هستهای ایران که تمام این ها را به انحای مختلف تیم آقای روحانی مطرح کرده بودند. با تمام این ها به نظر می رسد که اروپا به آمریکا نزدیک شده است و در این میان خوشحالترین فرد رایس است که اروپا را نزدیک به خود میبیند و فکر نمیکنم این وضعیت خوبی برای ما باشد.
برخی نحوه برخورد آقای احمدینژاد با آمریکا را در سخنانش به سود ایران ارزیابی نمیکنند. نظر شما چیست؟
آنچه که چالش هستهای نام گرفته در حقیقت چالش بین ایران و آمریکا است. حتی اگر توافقی با اروپا انجام شود، بازیگر اصلی آمریکا است. قضیه هستهای جزیی از عدم اعتماد شدید بین ایران و آمریکا است. اگر برخورد مثبت بود پرونده مسلما به اینجا نمیرسید. ایران و آمریکا سر موضوعات زیادی از جمله فلسطین ، دریای خزر، افغانستان و حتی در سطوح پایین تر مانند خرید گندم و هواپیماهای بویینگ اختلاف دارند که پررنگ ترینش همین پرونده هستهای است. مخصوصا الان که اروپا هم به آمریکا نزدیک شده است.
یعنی میگویید که ایران باید مذاکرات مستقیمی با آمریکا داشته باشد؟
من این را نمیگویم. بهترین راه کنترل و مدیریت چالش هم از طرف ایران و هم از طرف آمریکا است. چون این سیاست هم منافعی برای ما دارد و هم برای آمریکا. تجربه سقوط طالبان نشان داده که چالشها میتواند کنترل شود، وقتی منافع مشترکی وجود داشته باشد.
افزایش بازیگران پرونده هسته ای ایران میتواند در این راستا باشد؟
این سیاست که در دوران روحانی هم بوده و جدید هم نیست، سیاست درستی است که برای خودمان شریک درست کنیم،چون قدرت مانور را بالا میبرد. اما نیمی دیگر از واقعیت این است که پرونده در درون آژانس است و باید به صورت حقوقی حل شود نه سیاسی. اگر حقوقی عمل کنیم باید ببینیم مهمترین بازیگر در درون آژانس کیست. شخص البرادعی و نحوه تصمیم گیری در آژانس مهمترین عامل هستند. ما باید تعامل را با البرداعی ادامه دهیم و بعد ببینیم بازیگران اصلی کدام هستند. آمریکا ، چین ، روسیه ، غیرمتعهدها و اروپا بازیگران اصلی هستند که باید با آن ها تعامل داشته باشیم و به بی اعتمادی آن ها جواب دهیم.
با روسیه و چین که تعامل خوبی داریم. فکر میکنید آن ها به سود ایران اقدام کنند؟
به نفعشان است که چالش بین ایران و آمریکا به سطح بالای درگیری نرسد. چون این وضعیت ایران و آمریکا برای روسیه و چین سودآور است. روسیه از عدم ارتباط ما با آمریکا در این ۲۷ سال گذشته سودبالای اقتصادی کسب کرده و در عین حال به آمریکا هم فهمانده که باید امتیازاتی به آنها بدهد. آنها وضعیت نه صلح و نه جنگ را میخواهند. چین هم همینطور. در این ۲۷ سال عمده مبادله تجاری ما با چین و روسیه بود. یک نکته دیگر درباره چینیها اضافه بر این صدق میکند و آن این است که چینیها در بلوک بندیهای سیاسی دنیا به ضرر یا به سود کسی وارد عمل نمیشوند. به نظر نمیرسد در این قضیه هم موضعگیری خاصی کنند. اروپا و روسیه و چین نمیخواهند که شرایط را به سمتی سوق دهند که آمریکا ابرقدرت و همه کاره شود. البته اروپا همکاری میکند اما چین و روسیه کمتر این ویژگی را دارند. ولی با این حال بعید میدانم که چین و روسیه قطعنامه علیه ما را وتو کنند. شاید حمله نظامی را وتو کنند اما قطعنامه را خیر.
سخنان احمدی نژاد غیرت مندانه بود
علاقبندان ، روزنامه نگار و عضو تحریریه روزنامه جام جم نیز در این خصوص چنین تحلیل می کند:آقای احمدی نژاد در سخنرانی خودشان میتوانستند دو راه پیش بگیرند.صرف نظر از این که هیچ کس انتظار نداشت که ایشان اعلام کنند از فعالیت هستهای دست خواهند کشید، اولین راه این بود که نظر اروپا را جلب کنند. راه دیگر این بود که نظر سایر کشورهای دنیا را به حقایق مغفول مانده در جهان امروز جلب کند. آقای احمدی نژاد مانند کشورهای غرب که توهمات را پایه و اساس عمل خود قرار میدهند عمل نکرد و راه دوم را برگزید تا کشورهای دنیا را به سمت ایران بکشاند.
آیا این استراتژی ثمر بخش خواهد بود؟
بسته به این دارد که ثمر بخشیاش را در کدام حوزه معنی کنیم. ثمربخشی در حوزه ایران یا کشورهای غربی. اگر مورد اول باشد بله ، ثمربخش بوده است.
برخی معتقدند که آقای احمدی نژاد انتقادات شدیدی نسبت به آمریکا مطرح کرد.
فکر میکنم که بر اساس همان استراتژی که عرض کردم فارغ از اتهامات بود و این سخنان هم کاملا طبیعی است.
حالا نباید منتظر واکنش شدید آمریکا بود؟
قاعدتا آمریکا بر اساس عملکرد سیاسی واکنش نشان میدهد. آژانس در بدو تشکیل تاکنون هر قطعنامهای که صادر کرده تنها بر اساس اجماع صادر کرده، نه بر اساس اکثریت. الان هم که بعد از گذشت دوسال و قرارگرفتن اخبار شورای حکام درباره پرونده ایران درصدر خبرهای دنیا ، پرونده در حساسترین مرحله خود قرار گرفته به نظرم بعید است که این سنت در شورای حکام شکسته شود و شورا با اکثریت آرا قطعنامه ای صادر کند. آمریکا و اروپا هم که تاکنون با هم به اجماع نرسیدهاند. به هرحال آن ها به دنبال اجماع هستند و بعید می دانم که با اکثریت آرا ، رایی صادر کنند.
فکر می کنید به اجماع نمیرسند؟
حداقل تا این لحظه که به اجماعی نرسیدهاند.
خب اگر نرسند بر اساس اکثریت رای میدهند.
آنها بر اساس سنتی که دارند مایل نیستند بر اساس اکثریت رای دهند.
پس تکلیف چیست؟
۱۰ ، ۱۵ دقیقه پیش خبر رسید که آقای پوتین هم به دنبال اجماع هستند. اما سخت است.
با این اوصاف پرونده به بن بست میخورد.
روند مذاکرات که به بنبست رسیده. تصمیم گیری شورای حکام هم ممکن است به بن بست بخورد.
فکر می کنید این وضعیت به سود ایران است؟
من فکر میکنم پاسخ این سوال را باید در باورهایی که امروز در مردم لمس می کنیم پیدا کرد. مردم ایران امروز داشتن توانایی هستهای را بر اساس شعری که فردوسی گفت توانا بود هرکه دانا بود، الزامی می دانند.
آیا جامعه بین الملل این اجازه را به ایران می دهد؟
بعید میدانم. بخصوص کشورهای غربی و مخصوصا آمریکا. آن ها اجازه نمیدهند که ما توانایی هستهای داشته باشیم ولی این دلیل نمیشود که ما نتوانیم به هدفمان برسیم.
یعنی به فعالیت هستهایمان با وجود مخالفتها ادامه میدهیم؟
روح حاکم بر سخنان آقای احمدی نژاد و مواضع ایران که تاکنون اینگونه بوده است.
آیا با این شرایط دچار تحریمهای سنگین یا حتی خطر حمله نظامی نمیشویم؟
بستگی دارد که پرونده ایران به شورای امنیت برود یا خیر. اگر قرار باشد آمریکا اقدام همه جانبه کند بله ، امکانش است.
با توجه به اینها، آیا سخنان آقای احمدی نژاد مثبت بود؟
نه تنها مثبت بود بلکه آن را غیرتمندانه تلقی میکنم.