استقلال - آزادی - عدالت اجتماعی (جمهوری ایرانی)
به سایت خبری جبهه ملی ایران ،پرببنده ترین سایت نیروهای ملی خوش آمدید
این سایت خبری مستقل است و به انعکاس اخبار تشکلهای جبهه ملی ایران و نیروهای ملی در سراسر جهان اختصاص دارد
از دیگر صفحات این تارنما در زیر این پیام با کلیک روی صفحه دیدن کنید
 
¤ اخبار دانشجویی
¤ صدور حکم زندان برای ۲۰ نفر از بازداشت شدگان زلزله آذربايجان
¤ دیدار اعضای جبهه ملی ایران با فرید طاهری
¤ روز دانشجو در مزار کیانوش آسا/ بیانیه دفتر تحکیم وحدت
¤ احضار مجدد پیمان عارف به دادگاه
¤ پیمان عارف بار دیگر از تحصیل محروم گردید.
¤ دفتر تحکیم وحدت و سازمان دانش آموختگان ایران در بیانیه ای مشترک: «صدای دانشجویان دربند باشیم»
¤ بیانیه‌ دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال; «تشکیل جبهه‌ دموکراسی‌خواهان برای صیانت از منافع ملت ایران در مقابل استبداد داخلی»
¤ ممانعت از آزادی پیمان عارف، فعال سابق دانشجویی
¤ پیمان عارف، دانشجوی زندانی، پس از اعتصاب غذا به بیمارستان منتقل شد
¤ پیمان عارف برای سومین بار بازداشت شد
سایتهای دیگر
 
سمينار جبهه ملی
¤ صفحه اول  ¤ اخبار ايران  ¤ اخبار جبهه ملی  ¤ بیانیه های جبهه ملی  ¤ کورش زعيم  ¤ جبهه ملی اروپا  ¤  واشنگتن  ¤ اخبار دانشجویی  ¤ خارج از کشور  ¤ دکتر ورجاوند  ¤ زنان  ¤ نشریات  ¤ دیدگاه  ¤ دریادار مدنی  ¤ رضا آذرخش  ¤ اندیشگاه ملی/ آریان پور  ¤ کنگره ملی/ امیرانتظام  ¤ مقالات  ¤  عضويت  ¤ نهضت آزادی/حزب ملت ایران  ¤ کارگران  ¤  اسناد جبهه ملی  ¤ جوانان جبهه ملی  ¤ دکتر باوند  ¤ كانون انديشه و سخن.  ¤ بیژن مهر  ¤  سمينار جبهه ملی  ¤  فرهنگ  ¤ همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر در ایران  ¤ دفتر پژوهش های جبهه  ¤ اخبار زندانیان سیاسی  ¤ برنامه تلوزیون  ¤ اقتصاد  ¤ آلبوم عکسها  ¤ تماس با ما ¤ آرشیو خبرها
سخنرانی کورش زعیم در همایش دانشگاه مریلند/نگاهی به اپوزسیون از درون
12 خرداد 1387       بازگشت به صفحه قبل 

سخنرانی کورش زعیم در همایش دانشگاه مریلند
درباره: ضرورت همبستگی نیروهای ملی و دموکرات برای استقرار دموکراسی و دفاع از حقوق بشر
11 خرداد 1387 (31 مه 2008)
تجربه نشان داده که همبستگی میان گروه های اپوزیسیون در کشور ما هنگامی عملی می شود که احساس کنیم خطرات مبارزه در تنهایی چنان افزایش یافته که یک همبستگی تاکتیکی و موقت می تواند باعث افزایش امنیت شود. تحمل ناپذیری خطرات ما را بهم نزدیک می کند نه استراتژی تقویت نیروهای مبارزه. استقلال طلبی گروه ها باعث پراکندگی ماست و ما شعار همبستگی را فقط برای توجیه این پراکندگی می دهیم. ما فراخوان همبستگی می دهیم، ولی آماده کوتاه آمدن از مواضع خود برای نزدیک شدن بهم نیستیم. انتقاد می کنیم که چرا دیگران نمی آیند با ما همبسته شوند، از راهکارهای ما پیروی کنند و زیر چتر ما فعالیت کنند. بنابراین، فراخوان همبستگی بدون ارائه یک برنامه مدون و مشخص و فراگیر برای رسیدن به یک هدف تعریف شده، که برای همه گروههایی که به همبستگی فراخوانده می شوند پذیرفتنی باشد، کاری به جایی نخواهد برد، همانگونه که در این سی سال مصیبت بار دیدیم که نتیجه ای نداده است.
صدها سال کشورهای اروپایی با هم رقابت کردند، دشمنی کردند و جنگیدند و به یکدیگر آسیب رساندند. فقط هنگامی همبسته می شدند که می خواستند به یک دشمن مشترک آسیب برسانند. سرانجام، دو جنگ فراگیر خانمانسوز و بی نتیجه ناشی از این پراکندگی و رقابتهای خودخواهانه، نه تنها آسیب های وارده را برای همه کشورهای اروپایی تحمل ناپذیر کرد، بلکه اروپاییان متوجه شدند که پراکندگی میان آنها باعث شده که در پیشرفت اقتصادی و نفوذ بین المللی از امریکای در حال رشد عقب بمانند و اگر شرایط همانگونه ادامه یابد، در جهان آینده هیچکدام به تنهایی توان پایداری و حفظ استقلال سیاسی و اقتصادی خود را نخواهند داشت. همبسته شدن اروپا ناشی از این ترس بود. اکنون همان کشورهایی که بواسطه تعصبات ملی و زبانی و تاریخی و مذهبی در رویاروی یکدیگر قرار می گرفتند، اکنون در یک همبستگی استراتژیک نیروهای خود را، قانون های خود را، اقتصاد و واحد پول خود را همسو کرده اند و در یک مجلس شورای واحد می کوشند که بهم نزدیک تر شوند.
در چنین شرایط جهانی که همه کشورها به سوی یکدلی و تک زبانی و تک قانونی می روند، هنوز گروه های گمراهی هستند که در کشورهایی که مردم از دولت مرکزی خود خسته و بیزار شده اند، بجای همبستگی برای بهبود شرایط، تبلیغ جدایی و پراکندگی می کنند.
ما در ایران، با وجود اینکه هرگاه خطرات خارجی ما تهدید میکند، اختلافات را کنار گذاشته همبسته می شویم، هنوز نتوانسته ایم برای هدفهای آرمانی خود، مانند مبارزه با خودکامگی و فساد سیاسی، و برای برقراری دموکراسی و رعایت حقوق بشر، فرهنگ همبستگی و یکدلی ملی را نهادینه کنیم. دلیلش شاید آنست که هنوز آستانه تحمل محرومیت ها، خفقان و خشونت علیه طبقه روشنفکر و مبارز مدنی شکسته نشده است. یعنی ما از تاریخ درس نمی گیریم و منتظر آن فشار نهایی خرد کننده میشویم تا به فکر یکی کردن نیروها و قدرتمند کردن جبهه مردمی خود بیافتیم. نظام جمهوری اسلامی هم که آستانه تحمل نیروهای ملی را ارزیابی کرده، برای جلوگیری از همبستگی و همگرایی ناشی از شکسته شدن آستانه تحمل، همیشه میزان فشار را تا حدی بالا می برد که نه تحمل ناپذیر شود که متحد شویم، و نه آنقدر قابل تحمل باشد که احساس امنیت کنیم. آیا آنان که برای بقای سلطه خودکامگی سیاستگذاری می کنند ما را از خودمان بهتر شناخته اند، یا از ما روشنفکران مردم گرا هوشمندتر و زیرک تر هستند؟
من می گویم نه. آنها زیرک هستند، ولی بهیچوجه به سطح دانش و هوشمندی ما نمی رسند؛ این ما هستیم که خرد و آینده نگری خود را در عایقی از خودبزرگ بینی ناشی از عدم اعتماد به نفس زندانی کرده ایم و آن اراده را از دست داده ایم که خود را از خود رها کنیم.
اکنون پرسش اینست که چرا، با وجود اینکه گروه های سیاسی ملی و دموکراسی خواه ایرانی در درون و برون مرزها، فرهیخته ترین، اندیشمندترین و برگزیده ترین قشر جامعه ایرانی هستند، هنوز به این خرد و بینش سیاسی نرسیده اند که باید زیر چتر یک استراتژی برای رسیدن به آرمان مشترک همبسته شوند؟ برخی از ما، با وجود تجربه شکست برخی روش ها، باز اصرار داریم آن روش های ناکارآمد را تکرار کنیم، نه برای اینکه امیدواریم روزی کارساز شود، بلکه فقط برای اینکه استقلال خود را از گروههای دیگری که با روشهای دیگری برای رسیدن به همان آرمانها تلاش می کنند نشان دهیم. یعنی، گاهی ارضای نیاز شخصی به ابراز وجود، اهمیتی بیشتر از رسیدن به هدف پیدا می کند. این نیاز به ابراز وجود سیاسی در شرایطی که احساس خطر ناشی از تهدیدات نظام حاکم هنوز تحمل پذیر است، باعث شده که گروه هایی کماکان به امکان اصلاح با نصیحت یا اصلاح ساختاری از درون نظام دلبسته بمانند. گروه هایی دیگر برای شاخص شدن از دیگران به سراغ ایدئولوژی ها و فلسفه های شکست خورده تاریخ بروند و ادعا کنند که این بار خواهند دانست چگونه آن را بارور سازند. گروهی نیز از میان خودمان به روشهای ملی گرایانه نیم قرن گذشته وفادار مانده اند با این ادعا که می توانند آن روشها را در شرایط بسیار متفاوت کنونی، باز با موفقیت اجرا کنند؛ و سرانجام گروه هایی که به بازگرداندن شیوه های حکومتی تاریخ گذشته روی می آورند. ولی هیچکدام از این ها در شرایطی که همبستگی معنای کمرنگ شدن هویت گروهی یا شخصی خود را داشته باشد، حاضر به کنکاش برای یافتن بهترین راه رسیدن به هدف نیستند.
از گروههایی که هدف آرمانیشان از ما ملی گرایان، که مردم سالاری و حقوق بشر را باور داریم، متفاوت است که بگذریم، چرا خود ما هیچگاه نتوانسته ایم برای رسیدن به این هدف مشترک باهم همبسته شویم و همکاری کنیم؟ سی سال تجربه به ما نشان داده که حتا در درون خودمان چنین همبستگی کار آسانی نیست. البته پراکندگی در میان نیروهای اپوزیسیون یک حکومت غیرعادی نیست. در زمان سلطه رژیم کمونیستی بر روسیه، روشنفکران دورن و برونمرزی روسی همین دشواری ما را داشتند. برخی از آنها عقیده داشتند باید رژیم موجود شوروی را اصلاح کرد، برخی می خواستند از دمکراسی امریکایی تقلید کنند، برخی مایل به بازگرداندن پادشاهی بوسیله بازماندگان تزارها بودند و برخی دیگر پادشاهی را با شرط پارلمانی بودن به تقلید از انگلستان می خواستند. در میان دموکراسی خواهان شوروی مردان فرهیخته و شایسته زیاد بودند، و بهمین دلیل نمی توانستند روی پشتیبانی از یک نفر یا یک گروه توافق کنند. به گرد هر شخصیت شایسته، گروهی حلقه زدند. گاهی حتا در میان همین حلقه های کوچک هم بخاطر اختلاف سلیقه در دیدگاهها و تاکتیک ها انشعاب می شد. شخصیت های سیاسی خودشان هم گرایشی به همبستگی باهم نداشتند، زیرا هر کدام فقط خود را شایسته رهبری می دانستند و آماده نبودند که باهم بنشینند و نیروهایشان برای پشتیبانی از یک نفر یا یک روش یا یک استراتژی متمرکز کنند. آنها در میان خودشان هم دائم در ستیز بودند، از هر اظهارنظر یا عمل کوچکی انتقاد می کردند، بهم تهمت می زدند، افشاگری و شایعه پراکنی می کردند تا طرف را در برابر خودشان یا شخصیت مورد علاقه خودشان تضعیف کنند. سازمان امنیت شوروری هم با ارسال اشخاص نفوذی به این پراکندگی ها و نفاق دامن می زد و هر جا زورش به یک شخصیت محبوب نمی رسید، او را ترور می کرد. این در حالی بود که مبارزان درون شوروی زندگی و جان خود را بخطر می انداختند، با سامیژدات آگاهی رسانی می کردند، به زندان می افتادند، تبعید می شدند، شکنجه می شدند و جانشان فدا می شد، ولی امیدشان را از پشتیبانی مخالفان برون مرز که پراکنده و دائم با هم در ستیز بودند، قطع نمی کردند. نتیجه آن شد که تغییر رژیم در شوروی به علت عدم همبستگی و ناتوانی اجرایی شخصیت های درونمرز و بویژه جبهه برون مرز، آنقدر به درازا کشید تا رژیم ایدئولوژیک شوروی بر اثر پوسیدگی، فساد غیرقابل تحمل و اقتصاد شکست خورده و نارضایتی گسترده از درون پاشید. هیچکدام از شخصیت های اوپوزیسیون شوروی که برای کسب موقعییت و مقام با هم در ستیز و مبارزه بودند در فروپاشی شوروی جایگاهی به دست نیاوردند و در رژیم جانشین نیز جایی کسب نکردند.
شباهتهای زیادی میان وضعیت ما با وضعیت شوروی وجود دارد. ما هم در برابر یک رژیم ایدئولوژیک هستیم که به اوج خودکامگی، فساد گسترده و شکست اقتصادی رسیده است. ولی ما به دو دلیل نمی توانیم نیروهای خود را در برای ایجاد یک گزینه بهتر متمرکز کنیم. نخست، نیاز ما به مطرح بودن شخصی است. ما روشنفکران ایرانی، همانند روسها، نیاز شدیدی به مطرح شدن و مطرح بودن شخص خودمان داریم. ارضای این نیاز، گاه بر هدفهای ما الویت دارد. اگر قرار باشد ما خود رهبر نباشیم و به مطرح کردن دیگران بپردازیم، ترجیح می دهیم هدف را عوض کنیم و یا دستکم وسیله رسیدن به هدف را عوض کنیم. ما خود باید پشت فرمان قرار گیریم، حتا اگر وسیله ما کم توان باشد یا راه را گم کرده باشیم. برخی از ما برای درمان این کاستی ها به تخریب وسیله های دیگران می پردازیم تا آنها هم نرسند، یا دستکم کند شوند تا زودتر از ما نرسند. در این راستا، بجای یاری دادن به آنها که در جلوی صف قرار گرفته اند، به انتقادهای ناسازنده می پردازیم تا موفقیت آنها را کمتر کنیم یا کمتر از آنچه هست نشان دهیم. ما درک نمی کنیم که کلید رهبری نفوذ است نه مقام و اختیارات.
این نیاز شدید به خود ارضایی، ناشی از سرخوردگی ها و عدم اعتماد به نفس ملی ماست که در طی دویست سال حکومت های بی خرد، خودکامه و فاسد، و نیز در نتیجه روند نخبه کشی و نبود فرصت برای نخبگان و روشنفکران برای عرضه خود، سلطه بیگانگان بر سیاستگذاری های داخلی و خارجی کشور، روشنفکران ما را که از هوشمندترین در جهان هستند در خفقان فکری و تنگی فرصت قرار داده است. این خفقان فکری، باعث شده که ما در اولین فرصت فقط به ابراز وجود و ارضای این نیاز خفه شده بپردازیم و هدفهای گروهی یا ملی را هم در چارچوب این نیاز شخصی تعریف نماییم. این احساس، به باور من، همانند مثال روسها، بزرگترین عامل پراکندگی در میان ما نیروهای ملی و دموکراسی خواه ایرانی است.
دومین دلیل، که در مورد ما ایرانیان مصداق دارد، ترس از آینده و ترس از شکنندگی ارزشهای گذشته است. پس از شکست جنبش مشروطه، که نخستین بارقه های غرور ملی را در ما ایجاد کرد، و چیرگی دوباره خودکامگی بر کشور، نخستین باری که ملت ما توانست بار دیگر احساس غرور کند و هویت ملی احترام آمیز خود را بازیابد، دو سه سال حکومت دکتر مصدق و جبهه ملی ایران بود. مصدق برای ما نماد هوشمندی و خرد ایرانی شد که صدها سال بود از آن محروم شده بودیم. ما نسل نوجوانان آن سالها، و نسل سیاسی باصطلاح باتجربه کنونی، هرچند که فقط در حاشیه بودیم و در ایجاد آن افتخارات ملی و جهانگیر نقشی نداشتیم، ولی تاثیر آن در ذهن و قلب ما جاویدان شد. پس از دو صد سال خفت و خجلت از بی خاصیتی و بی هویتی خود در چشم جهانیان، غرور ملی به ما بازگشته بود و ما دارای هدف شده بودیم. از آن پس، در تمام این دهه های شکست و سرخوردگی ناشی از سقوط مجدد مردم سالاری در ایران، ما فقط تلاش می کردیم این میراث ارزشمند را تکرار کنیم و تداوم دهیم. بسیاری از ما در این راه مبارزه کردیم، سماجت کردیم، زندان دیدیم، شکنجه کشیدیم, محرومیت دیدیم و تندرستی و زندگی خود را به آسیب کشاندیم، ولی از این هدف دست نکشیدیم، زیرا هویت شخصی خود را از آن می گرفتیم. این مبارزه و تلاش به ما غرور ملی و غرور ایرانی بودن می داد، غرور شهروند جهان متمدن و پیشرو بودن می داد. پس از سده ها، ایرانی بودن بار دیگر برای ما یک ارزش گرانبها شده بود.
اکنون، همین میراث ارزشمند باعث پراکندگی ماست، زیرا بسیاری از ما چنان غرور و ذهن و دل و هویت سیاسی خود را به آنچه در شش دهه پیش گذشته بسته ایم که از تاریخی که در این مدت در جلوی چشم ما ایجاد شد و گذشت غافل مانده ایم. ذهن برخی از ما در همان سالهای زیبای غرور انگیز خشکید، مانند تندیس های زیبای برنجینی از گذشتگان افتخارآمیزمان.
ما از آن زمان تا کنون فقط به حفظ آن خاطرات و ارزشها پرداخته ایم و عدم اعتماد به نفس تاریخی ما در قشر روشنفکری سیاسی ملی، سرچشمه ترس ما از نونگری و نوآوری است. در حالیکه علت موفقیت آنانی که آن افتخارات را در آن سالهای زرین آفریده بودند، نونگری و نوآوری بود. نسل ما در تمام این 54 سال مبارزه و اعتراض و مخالفت با شرایط خودکامگی و خفقان سیاسی جاری، هرگز به اندیشه ای نو و طرحی نو نپرداخت و با تغییر زمان و شرایط و رویدادهای داخلی و بین المللی، ابتکاری از خود نشان ندادیم. آرنگ ما بازگشت با آن دوران دلخواه بود. ترس ما از تجربه نشده ها، نوآوری را خطرآفرین می نمود. اگر کسانی هم از میان ما طرحی نو را پیش می کشیدند، یا روشی روزآمد را، او تخطئه می کردیم، به پایین می کشیدیم یا به خود محوری و تکروی متهم می کردیم که چرا جایگاه امن و آزموده ما را می لرزاند؟ به دلیل همین ترس، جوانان را بر خود راه نمی دهیم و اندیشه های نو آنها را بر نمی تابیم. جوانان با دانش و انرژی و نوآوری های خود ما را می ترسانند، زیرا آنقدر مانند ما تجربه ندارند که حسابگر باشند، و بنابراین تلاش برای غیرممکن می کنند و آن را بدست می آورند.
این ترس ها یکی دیگر از عوامل مهم پراکندگی یا دستکم دشواری همبستگی برای رسیدن به هدف مشترک است. در رسانه ها و تارنماهای خود از یکدیگر انتقاد می کنیم، حمله می کنیم، اتهام می زنیم و یکدیگر را حذف می کنیم، که بیشتر ناشی از ترس از کاستی های خویشتن است، که به پراکندگی دامن می زند. در چنین شرایطی ما نسبت به ترفندهای تفرقه افکنانه دشمن هم تاثیر پذیر می شویم.
به باور من، وضعییت کنونی اوپوزیسیون ایران، آن چیزیست که جمهوری اسلامی می خواهد و بی شک با ترفندهای خود و بوسیله عوامل خود پراکندگی سازمانی، نفاق میان اشخاص موثر، شخصیت کشی و جلوگیری از مطرح شدن اندیشه ها، طرح ها و شخصیت های پیشرو را تشویق می کند.
من امیدوارم که در این سمینار بتوانیم به ریشه های دشواری همبستگی نیروهای ملی و دموکراسی خواه بپردازیم و راهکارهایی برای همکاری و همسویی پیدا کنیم. منظور من همکاری و همسویی به معنای شاعرانه آن نیست، بلکه همسویی و همبستگی واقعگرایانه برای نجات کشور است. برای این کار ما نباید و نمی توانیم تنها باشیم. ما باید جبهه ای گسترده تشکیل دهیم که همه سازمانها، گروهها و شخصیت های خواهان استقرار مردم سالاری را در بر بگیرد. جبهه ملی ایران خود یک سازمان سیاسی جمهوریخواه و حقوق بشری است. نظام حکومتی موجود در ایران هرچند که نام جمهوری را یدک می کشد، ولی به علت ایدئولوژیک بودن، قانون اساسی آن اختیارات بنیادین در اداره کشور را بدون اعتنا به رای مردم به صنف خاصی تفویض کرده و در نتیجه با سامانه جمهوری مردمی در تضاد است. زیبایی جمهوری در اینست که مردم می توانند، به گفته کارل پوپر، حکومتی را که از آن ناراضی هستند بدون خونریزی عوض کنند و محکوم به پذیرش رهبران موروثی یا نمایندگان و رهبران برگزیده یک صنف خاص نباشند. دیدگاههای اقتصادی چپ و راست و میانه و دیدگاههای مذهبی همگی در یک رژیم مردمی و آزادیخواه جایگاه خود را دارند و باید آزادی بیان و فعالیت داشته باشند.
اگر ما بتوانیم چنین جبهه ای را، هم در کشور و هم در برونمرز، سازماندهی کنیم که در آن همه ما که به آینده ایران می اندیشیم، بدون انتظار تضمین کسب موقعییت و جایگاهی ویژه که مبتنی بر رای آزاد نباشد، در آن همصدا برای رسیدن به یک هدف تعریف شده، یعنی مثلا تدوین یک قانون اساسی روزآمد که حقوق همه مردم را رعایت و اداره کشور را بر پایه رای آزاد مردم و رعایت حقوق بشر تعریف کرده باشد مشارکت داشته باشیم، گامی بلند بشمار خواهد آمد. همکاری در تدوین چنین قانون اساسی، همبستگی تاکتیکی کنونی ما را ابدی خواهد کرد. تصور کنید که همه ما آن بخش از انرژی و ذهن خود را که اکنون در مصاف یکدیگر بکار می بریم به سوی یک هدف معطوف کنیم و با یاری جامعه بین المللی جمهوری اسلامی را وادار کنیم به یک همه پرسی برای تصویب آن تن در دهد.
اکنون، این فقط گذشته است که ما را با لگد به جلو می راند و ما تاثیری بر آنجا که ما را می برد نداریم، فقط امیدوارهستیم آن همانجا باشد که می خواهیم برویم. تصور کنید که ما خود آنجایی را که می خواهیم برویم تعریف کنیم و ذهن خود را از هرآنچه ما را سرگردان کرده، به گذشته وابسته کرده یا در پناه اندیشه ای که به ما امنیت کاذب می دهد قرار داده، آزاد کنیم. ذهن ما روشنفکران چتر نجات ماست، ولی فقط هنگامی عمل می کند که باز باشد.
شکی نیست که همبستگی هدفدار ما حاکمیت جمهوری اسلامی در ایران را خواهد ترساند، و حاکمیت هم خواهد کوشید که ما را بترساند. ولی وقتی همه باهم باشیم، زندان و خشونت علیه چند تن از ما تلاش این همبستگی را نخواهد ایستاند، و اینگونه خطرها را برای ما در درون که در معرض مستقیم آن هستیم تحمل پذیرتر خواهد کرد. همانگونه که امام حسین فرموده: "هنگامی که ظلم حکومت می کند، زندان مقدس ترین مکان هاست".
بیایید راهی بیابیم که باهم باشیم.

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
گزارش سمینار جبهه ملی در دانشگاه مریلند
JMINews:در روز شنبه ۳۱ می سمینار جبهه ملی ایران در دانشگاه مریلند( نگاهی به اپوزسیون از درون) به نام مهندس عباس امیرانتظام برگزار شد.سرود ای ایران سر آغاز این برنامه بود و سپس بيژن مهر دبیر روابط عمومی جبهه ملی ایران در آمریکا ضمن خوشآمدگویی اهداف سمینار را تشریح کرد و خاطر نشان ساخت که هدف سمینار آشنایی با نظرات دیگر تفکرات در اپوزسیون برای یک همگامی ملی و ریشه یابی موانع عدم رشد اپوزسیون در خارج و درون کشور میباشد.وی همچنین گزارش کوتاهی از نشست داخلی جبهه ملی در امریکا داد و گفت پیدا کردن فصل مشترک بین نیروهای ملی و دمکرات در دستور کار فرار گرفته و جوانگرایی و نو اندیشی در این سازمان در اولویت قرار دارد.پس از آن پیام های تصویری ادیب برومند٬امیر انتظام پخش شد و پیام کتبی خسرو سیف توسط هرمز چمن آرا قرائت شد.دکتر انواری از جبهه ملی- واشنگتن اولین سخنران بود و بعد احمد تقوایی از انجمن آینده سخن گفت .مهندس کوروش زعیم(از طریق تلفن) اولین سخنران از ایران بود که سخنان وی به شدت مورد استقبال قرار گرفت.بعد از پرسش و پاسخ از این سه سخنران ویک تنفس کوتاه مهندس حمید رضا خادم از ایران با سخنان پر شور خود حضار را تحت تا ثیر قرار داد .دریادار آریانپور سخنران بعدی بود و پس از ایشان عبدالله مومنی سخنکوی ادوار تحکیم وحدت از تهران برای مردم ضرورت یک همبستگی ملی را تشریح کرد .دکتر محمد برقعی که به عنوان دیدگاه ملی مذهبی معرفی شد این عنوان (ملی مذهبی) را ساخته و پرداخته جمهوری اسلامی خواند و همبستگی نیرو ها را ضروری ندانست.سخنرانی تصویری دکتر نوری علا ٬سخنان خانم فیروزه فولادی در مورد جنبش زنان مورد توجه قرار گرفت و آخرین سخنران آقای پرویز دستمالچی نویسنده ای که از دست تروریستهای اسلامی در جریان کشتار رستوران میکونوس جان سالم بدر برد٬ بود.وی به تلاش نیروها برای همبستگی اشاره کرد که موفق نبوده و سازمانهایی از جمله اتحاد جمهوری خواهان لائیک و غیر لائیک و فراکسیونی و همچنین گروههایی نظیر" هما" همه شکست خوردند و تنها به پالتاک و مباچث بی اهمیت میپردازند.دستمالچی گفت بهتر است نیرو ها بر روی یک موضوع مثل انتخابات آزاد و یا لغو نظارت استصوابی توجه کنند تا اثر گذار باشند.در پایان بیژن مهر از میهمانان و دست اندر کاران قدر دانی کرد و گفت ایرانیان در خارج از کشور سر آمد تمام اقلیت ها در جهان هستند, چه از نظر ثروت و چه از نظر دانش, اما این توانایی ها به اپوزسیون خارج از کشور سرایت نکرده و اپوزسیون کارنامه درخشانی ندارد و باید با سمینار ها و کنفرانس هایی این چنین با فکری نو به ریشه یابی مشکلات پرداخت.مسئول روابط عمومی جبهه ملی ایران در خارج از کشور گفت در آینده سمینار هایی در دانشگاهای بوستون ٬برکلی و اروپا برگزار خواهد شد .
اکثر سخنرانی ها در صفحه ویژه "سمینار جبهه ملی" آمده است
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در حاشیه سمینار جبهه ملی در دانشگاه مریلند.
@دکتر باوند به علت بیماری و دکتر زمانی و دکتر نوری زاده به علت مشکلات فنی نتوانستند شرکت کنند
*این برنامه برای بیش از یک ملیون نفر ایرانی از طریق شبکه e2و pamدر سراسر جهان پخش شد.
*برنامه با ۱۵ دقیقه تاخیر آغاز شد.
*بعضی از پیام ها به علت مشکل فنی پخش نشد.
*بسیاری از اعضای جبهه ملی در خارج از کشور از طریق paltalkدر برنامه حضور داشتند
*در حدود ۶۰ نفر از علاقه مندان و همچنین فعالین سیاسی و فرهنگی چون کوروش صحتی ٬کیانوش سنجری ٬فخر آور و عرفان قانعی فر در جلسه حضور داشتند.
*پیام های رسیده به سمینار جبهه ملی (نگاهی به اپوزسیون از درون) در دانشگاه مریلند:استاد ادیب برومند/مهندس عباس امیر انتظام/خسرو سیف/مهندس اشکان رضوی/ سازمان جوانان جبهه ملی/سازمان زنان جبهه ملی

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
بازتاب سمينار جبههء ملي ايران(نگاهی به اپوزسیون از درون)در voa

«ميزگردی با شما»دو ديدگاه
فایل تصويري;دکتر
بازگشت به صفحه قبل   نسخه قابل چاپ   لینک دائمی به این خبر 
 
 
¤ اخبار جبهه ملی
¤ درگذشت مهندس اسماعیل حاج قاسمعلی
¤ بازداشت پیمان عارف عضو جبهه ملی ایران
¤ ادیب برومند: انحلال مجلس استیضاح مصدق را منتفی کرد
¤ نامه سخنگوی جبهه ملی ایران به بی بی سی
¤ پیام های نوروزی
¤ خورشیدی که هر روز فروزان تر از روز پیش میدرخشد/بیانیه جبـــهه ملــــی ایــــران
¤ سنگر نشین بی مدعای آزادی هوشنگ کشاورز صدر رفت
¤ تجزیه طلبی محکوم است/رئیس هیئت رهبری جبهه ملی ایران
¤ متن پیام های رهبران جبهه ملی به مناسبت پنجاهمین سال تاسیس کنفدراسیون
¤ تحلیل جبهه ملی ایران ازرویدادهای مصر
¤ دکتر علی رشیدی عضو هیئت رهبری جبهه ملی ایران به دو سال زندان و 5 سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شد
¤ بازداشت اعضاي جبهه ملي ايران در اسفراين خراسان شمالي
¤ بزرگداشت دکتر مصدق در واشنگتن/2 گزارش
¤ بزرگداشت دکتر محمد مصدق در باشگاه ملی خبرنگاران در واشنگتن دی سی شنبه 10 نوامبر 2012
¤ مشروح سومین گزارش احمد شهید در رابطه با حقوق بشر در ایران
¤ جبهه ملي ايران , نيروي هوايي و خلبانان قهرمان دفاع مقدس را گراميداشت
¤ تکدیب امضا
¤ جبهه ملی ایران: به یاری زلزله زدگان بشتابیم
¤ درگذشت رادمرد میهن دوست آقای دکترخسروسعیدی عضو حزب ایران و جبهه ملی ایران
¤ ننگ ونفرین بربیست وهشتم مرداد
¤ اسطوره مقاومت مهندس عباس اميرانتظام در بيمارستان بستري شد
¤ بیانیه ادیب برومند و جبهه ملی ایران- اروپا و آمریکا در اظهار تاثر و همدردی با هموطنان داغدیده آذربایجانی
¤ احضار كورش زعيم
¤ درود بر چهاردهم مرداد / ادیب بـرومـند- رهبر جبهه ملی ایــران
¤ جبهه ملی ایران نسل کشی مسلمانان در میانمار را محکوم میکند
¤ بیانیه ادیب بـــرومند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران به مناسبت بزرگداشت ۳۰ تیر 1331
¤ نامه سرگشاده جبهه ملی ایران به رئیس جمهور آمریکا درمورد ادعای واهی مالکیت امارات بر جزایر ایرانی
¤ عمل جراحی قلب دکتر حسین موسویان، رییس هیئت اجرایی جبهه ملی ایران
¤ گرامیداشت یکصدوسی امین زادروز دکتر محمد مصدق در پاریس و کلن
¤ یادداشت اعتراض جبهه ملی ایران به موسسه گوگل
¤ تکذیب مذاکرات جبهه ملی ایران با آقای رضا پهلوی و نزدیکان ایشان
¤ جبهه ملی ایران مهیای ستیزه گری در باره حفظ تمامیت کشور است/ادیـب بـرومـند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران
¤ پیام های نوروزی استاد ادیـب بـرومـنـد , دکتر حسین موسویان ,اقاي حسن لباسچی و مهندس كورش زعيم
¤ پیام نوروزی ادیـب بـرومـنـد
¤ دیدارسخنگو و اعضای جبهه ملی ایران با دکتر علی رشیدی
¤ بیانیه ادیـب بـــــرومــند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران درباره انتخابات اسفند ۱۳۹۰
¤ جبهه ملی ايران در انتخابات شرکت نمی کند
¤ آخرین وضعیت جبهه ملی ایران
¤ وضعیت نا مساعد جسمی حمید رضا خادم، زندانی سیاسی در بند ۳۵۰ اوین
¤ آیا جبهه ملی ایران منحل میشود؟
¤ بازجویی و بازداشت فعالان و اعضای جبهه ملی ایران
¤ ادامه بازداشتها و احضار اعضای جبهه ملی ایران به وزارت اطلاعات
¤ برگزاری جلسات شورای جبهه ملی ایران ممنوع شد
¤ احضارعیسی خان حاتمی عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران/ بازداشت مهندس محمد توسلی
¤ بازداشت دکتر علی رشیدی
¤ احضار ملیون به وزارت اطلاعات
¤ نشست مهرماه شوراي مركزي جبهه ملي ايران
¤ جلسه شورای مرکزی جبهه ملی ایران پنج شنبه در تهران برگزار شد
¤ جبهه ملی ایران در خارج از کشور نماینده ندارد
¤ @نامه پیمان عارف به احمدی نژاد@دیدار از پیمان عارف
© 2004 - 2011 - خبرگزاری جبهه ملی ایران - J M I N e w s . c o m - تماس با ما