• ملايان مردمكش با نادانی- ابلهانه و نابخردانه، سخنانی بر زبان ميرانند كه انگار در سی قرن پيش ميزيند. گفتار و حركات آنها بمانند اينست كه شمشير تيز كرده بدست حريف داده گردن خويش بر لب باغچه نهاده باشی و التماس كنی كه ضربه هرچه زودتر بگردنت فرود آورد
دارا نيروئی
اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنجشنبه ٢۴ آذر ١٣٨۴ – ١۵ دسامبر ٢٠٠۵
آتش اختلاف ميان جمهوريخواهان و دمكراتها برسربازگشت ارتش امريكا از عراق كه اخيرا" شعله ورشده هر لحظه بيش از پيش زبانه ميكشد. اكنون بيش از 65 درصد مردم امريكا معتقدند كه حمله بعراق حركت اشتباهی بوده و حدود 70درصد باوردارند كه دولت بوش جنگ را بدرستی هدايت نكرده است.
از جنگی كه ابتدا باستناد انبارهای سلاحهای كشتار جمعی عراق آغاز شد، پس از يكسال بنام برانداختن صدام حسين خونخوار جنايتكار ياد ميشود و در حال حاضر نبرد با تروريسم و اينكه اگر باز گرديم در عراق فاجعه ببار خواهد آمد و مملكت به مامن تروريستها تبديل خواهد شد.
حقيقت اينستكه اشغال خاك عراق و سرنگون كردن صدام حسين بسيار زودتر از فاجعة 11 سپتامبر 2001 در برنامه دولتهای بوش های پدر وپسر قرار داشته است و واقعه تاسف بار 11/9/2005 تنها بهانه اين حمله را در اختيار دولت قرارداده است. (1) بدين ترتيب از سپتامبر 2001 تا مارچ 2003 زمينة دهسالة آماده شدة قبلی را باشتاب بيشتری ساخته وپرداخته كرده، بكمك رسانه های وابسته ذهن واحساسات مردم امريكاراپركرده و برانگيخته؛ كنگره را نيز با همين دستاويزها ارعاب كرده نهايتا" كار اشغال يكجانبة عراق را آغاز كرده است.
برای روشن شدن بيشتر ماجرای مقدمه چينی كه منجر بحمله بعراق شد، مقاله ای را از آخرين شماره مجله معتبر رولينگ استون بطور خلاصه دراينجا ميآوريم (2) اين مقالة تحقيقی تحت عنوان «مردی كه جنگ را فروخت » بقلم جيمز بمفورد چنين نقل ميكند:
شركت خانوادگی رندن گروپ بمديريت جان رندن در حدود 15 سال پيش بمنظور انجام كارهای روابط عمومي- تبليغاتی و اطلاع رسانی و امثالهم تشكيل ميشود. اين شركت – بطور اخص شخص جان رندن – تاكنون مبلغی بين 50 و 100 مليون دلاراز دولت امريكا دريافت كرده است. شركت درسال 1989 از طرف سازمان سيا استخدام شد تا مقدمات برانداختن «مانوئل نوريه گا» را از پاناما و جايگزين كردن مردی بنام «اندارا» بكمك ابزار تبليغاتی و روانی فراهم كند
رندن بلافاصله دست بكار ميشود و هنگامی كه مامورين نوريه گا بگروه "اندارا" حمله و دستيارش را بشدت زخمی ميكنند، «اندارا» را با خود باروپا ميبرد- به ماگارت تاچر، نخست وزير ايتاليا و حتی پاپ معرفيش ميكند و بفوريت نام «اندارا» و گروهش در صفحه اول روزنامه های مهم منجمله مجلة تايم درج ميگردد. اين تبليغات وسيع و همه گير زمينه را برای حمله و اشغال پاناما و تغيير رژيم آن مهيا ميكند بنحوی كه در همان لحظه ای كه هواپيماهای امريكائی مواضع و تاسيسات ژنرال نوريه گا را مورد حمله قرار ميدادند؛ آقای رندن با هواپيمائی ديگر شخص رئيس جمهور جديد را در خاك پاناما فرود ميآورد.
كار فوق العادة رندن باعث شد كه بوش پدر و سازمان سيا كار سرنگونی صدام حسين و تغيير رژيم عراق را بشركت او واگذارند. كانديدای جانشينی صدام كسی نبود بجز احمد چلبي. در پی اين تصميم؛ شركت رندن فورا" «كنگره ملی عراق» (3) را برهبری احمد چلبی در شهر وين تاسيس ميكند و از آنموقع سيا در ماه مبلغ 326 هزار دلار بحساب كنگره ملی عراق بنام احمد چلبی واريز ميكند.
كار رندن درسال 1991 (در پايان جنگ خليج) با تبليغات وسيع بر عليه صدام و بنفع چلبی آغاز ميگردد كه همانا القاء و بزرگنمائی مظلوميت كويتيها و محكوميت صدام بجهانيان و نتيجتا" محروميت اقتصادی و تعيين منطقة پرواز ممنوع و ... ميباشد. (با دريافت ماهانه يكصد هزار دلاراز دولت مظلوم واقع شدة كويت).
ازين سال تا سال 2001 عراق تحت محروميت اقتصادی و حملات روزمرة هوائی امريكا و انگليس دست و پا ميزند تا حادثة 11سپتامبر 2001 دروازة حمله علنی و رسمی بعراق را جلو راه امريكا بگشايد.
بدين ترتيب، در دسامبر 2001 مردی عراقی بنام عدنان احسان سعيد الحيدری تقاضای پناهندگی به امريكا ميدهد. اين مرد در تايلند و در مقابل رسانه های معتبر بين المللی اعلام ميدارد كه: صدام حسين انبارهائی از سلاحهای شيميائی و ميكربی در اختيار دارد و حتی يكی از آنها در زيرزمين بيمارستان بزرگ بغداد پنهان شده است و اينكه او شخصا" بعنوان مهندس در ساختمان آن انبارها شركت داشته است.
چنين ادعائی چون ميتوانست حدس و گمان های موجودرا به يقين مبدل كند، سازمان سيا را برآن داشت تا فورا" دستگاه دروغ سنجی را برای اطمينان از صحت و سقم آن به تايلند ارسال دارد تا الحيدری را مورد آزمايش قرار دهد. درست در هنگامی كه مامورين سيا دست از پادرازتر از اطاق هتل خارج ميشوند كه نشانة حاشای دستگاه و دروغ بودن ادعاهای الحيدری باشد، احمد چلبی 2 خبرنگار را به تايلند دعوت ميكند تا اخبار موثق دست اول وجود انبارهای سلاحهای كشتار جمعی در عراق را از زبان «مهندسی كه شخصا" آنها را پنهان» كرده است بشنوند يِكی ازين دو خبرنگار جوديث ميلر(4) از روزنامة نيويورك تايمز و ديگری پال موران (5) از شركت سخن پراكنی استراليا كارمند سابق شركت رندن ميباشد. كه رودررو با عدنان الحيدری ملاقات و ازسخنان او يادداشت برميدارند.
درتاريخ 20/12/2001 خانم ميلر گزارشی در صفحة اول نيويورك تايمز بچاپ ميرساند كه حاكی از وجود انبارهای مهمات (كشتارجمعي) در 20 محل مخفی بروايت واثق و مطمئن پناهنده عراقی كه شخصا" محل اختفای آنها را ساخته است ميباشد. نيز در 12/9/2002 پرزيدنت بوش گزارشی باعنوان "عراق، انكار و فريب" (6) ارائه ميدهد كه درآن نام الحيدری برده شده است و اين گزارش هنوز هم روی سايت كاخ سفيد قابل رؤيت است.
در ژانوية 2003 جوديث ميلر مجددا" اعلام ميدارد كه منابع اطلاعاتی معتبر از قول الحيدری وجود انبارهای سلاحهای كشتار جمعی در نزد صدام را تائيد ميكنند.
دقائق التهاب آور شمارش معكوس بهمراه طبل جنگی كه توسط رسانه های چند شركتی كوفته ميشود ازين لحظه شروع و در مارچ 2003 بحملة همه جانبة بخاك عراق منجر ميشود.
بنابرين مقدمه ملاحظه ميشود كه اگر تيم بوش- چيني- رامزفلد –رايس و يا دولتهای آيندة امريكا حمله بهر كشوری منجمله ايران را در برنامه داشته باشد، با طرق گوناگون مشابه و بمدد دستگاههای پيشرفته تبليغاتي، حمايت رسانه های چندميلياردي، آماده كردن اذهان عمومی مردم امريكا و بخش بزرگی از جهان اينكار را بمورد اجرا خواهد گذاشت خصوصا" اينكه مقاومت جزئی وزير خارجة قبلي (كالين پاول) جای خود را يه وزير خارجة تشجيع كننده ای مثل كنداليزا رايس داده است. بعلاوه سفير دولت جورج بوش در سازمان ملل «جان بولتون» نيز بطور حتم نقش اهرم بسيار قوی را در جهت دادن شورای امنيت بازی خواهد كرد (7)
ولی آيا امريكا به ايران حمله ميكند؟ جواب اين سؤال را بسياری منفی ميدانند و سبب آنرا عدم موفقيت حمله بعراق، نداشتن نفرات كافی، تفاوتهای اقليمی و جغرافيائی ايران و عراق و غيره ميشمارند. اما كارشناسان خبرة بی غرض و بيطرف پاسخ مثبت باين سؤال ميدهند زيرا كه اگر قرار باشد اين حمله انجام شود:
1. حتما" انجام ميشود و درين راه استدلال و منطق و تشابه و تناسب – موقعيت سوق الجيشي- تفرق و ميزان جمعيت و... مانعی بشمار نخواهد رفت.
2- بطريقی ديگرگونه با عراق انجام ميشود كه مخاطرات و تجارب نمونة عراق را مورد توجه قرار ميدهد و از آن احتراز ميكند. فی المثل با بمباران هوائی پردامنة طولانی جهنمی برپا ميكند تا آنجا كه مملكت بزانو درآيد و تن بدرخواستهای بين ا لمللي (بخوانيد امريكا) بدهد. درين حالت، حملة زمينی در برنامه گنجانده نخواهد شد.
اما اين حمله بدلائل بزرگ و غيرقابل انكار زير انجام خواهد شد:
الف – رژيم كنونی ايران بايد حتما" عوض شود. چرا كه بعد از فروپاشی اتحاد جماهير سوسياليستی و بر مبنای دكترين "نظم نوين جهاني» قرار است تمام كشورهای جهان سيادت امريكا را بپذيرند و قسمت خود از هزينة سنگين "زندگی بسبك امريكائي" را تقبل نمايند. (8)
ب- در راه برقراری اين نظم نوين موانع موجود مثل كشورهای نادمساز بايد يكايك از سر راه برداشته يا حكام آن بر سر عقل آورده شوند.
ج- يك غول و نصفی بنام چين و ژاپن در آسيا و غول تازه پائی بنام اروپای متحد لازم است كه بخاطر تحقق نظم نوين جهانی تحت كنترل و وابستگی امريكا درآيند. ارقام نشان ميدهد كه محصولات چين و ژاپن قسمت عمدة بازار امريكا را در دست دارند و نيز قسمت عمدة سوخت مصرفی اين غولها از طريق خليج فارس و تنگة هرمز بسمت آنها راهی ميشود. در اختيار داشتن مسير نفت يعنی شريان حيات اين غولان لازم است و اينكار فقط و فقط با سرنگون كردن حكومت چموش ايران و جا نشاندن رژيمی نرمتر و قابل انعطافتر ميسر ميباشد.
د- تمام كشورهای منطقه اعم از پاكستان، قطر، كويت، عربستان، تركيه، افغانستان، آذربايجان، تركمنستان، گرجستان، امارات و...دوست امريكا (بخوانيد در اختيار امريكا) هستند. ايران هم نميتواند در اين ميانه وصله ای ناجور باقی بماند و خارراه مقاصد و منافع تنها ابر قدرت روی زمين باشد.
با اين تفاصيل، اگر ولی فقيه برسر عقل نيايد و جام زهر را هرچه زودتر سر نكشد، براندازی حكومت فعلی ايران كه برای دولت امريكا در اولويت قرار دارد، ديريا زود انجام خواهد شد. لكن از نظر متقاعد كردن اذهان جهانيان و مردم امريكا اينبار كار دولت جورج بوش بمراتب آسانتر از مورد عراق است چرا كه ولی فقيه، كار يكصدمليون دلاری و طويل المدت آقای رندن را در يك چشم برهم زدن و مفت و مجانی اجرا نموده است. بنحوی كه ميتوان گفت كه مجموعة بيسروپا هائی كه با جبر و ستم و ارعاب و جنايت بر مملكت مسلط شده است، يكتنه نقش سيا، اف-بي-آی، پنتاگون، اريل شارون، سازمان ملل و همة ديگر رابازی كرده است.
دولت غير منتخب و اشغالگر اسلامی، با سياست های ضدملی و ميهن سوز خود راه حمله- بمباران- اشغال- كشتار- تخريب – و هرگونه اقدام فاجعه آميز ديگر را بر عليه ميهن عزيزمان صاف و هموار كرده است.
اين اقليت عوامفريب و جنايتكار قطاع الطريق كه با راهزنی انقلاب شكوهمند مردم را ربوده اند، مانند ديوانگان زنجيری مسحور مراتب خود شده اند. تازه بدوران رسيدگانی كه تكيه بر مسند زور و قلدری زده، خود را ناباورانه در مكان بزرگ رياست و حكمرانی ايران كهن ديده اند، امر آنچنان بر خودشان هم مشتبه شده است كه چون زنگی مست تيغ در دست در سر بازار عربده ميكشند و مبارز ميطلبند.
ملايان مردمكش با ناداني- ابلهانه و نابخردانه، سخنانی بر زبان ميرانند كه انگار در سی قرن پيش ميزيند. گفتار و حركات آنها بمانند اينست كه شمشير تيز كرده بدست حريف داده گردن خويش بر لب باغچه نهاده باشی و التماس كنی كه ضربه هرچه زودتر بگردنت فرود آورد.
سواران خر مراد حكمراني، مملكت و مردم محروم و ستمكش آنرا در معرض خطرناكترين ورطة ممكن قرار داده اند باين اميد كه نظام لرزان و متزلزل آنان با حملة امريكا بازسازی و مرمت و مستحكم تر خواهد شد. غافل از اينكه شعلة حملات مزبور چنان خانمان برانداز خواهد بود كه خشك و تر را باهم سوزانده نه از تاك نشان باقی خواهد گذاشت و نه از تاكنشان.
ديوانة ای كه بناحق بر جايگاه خطير رهبری ايران تكيه زده است، بنظر ميرسد كه بعمد و حتی در نقش زمينه ساز كار كشته ای حركات و سكناتی از خويش بروز ميدهد كه قدما آنرا «عسس مرا بگير» ميخواندند. اگر اين آدم بعزم رفتن به بهشت دست باين اعمال و حركات خودسوزانه ميزند، بهتراست خود و اطرافيانش دست از سر مردم بردارند و بهر جهنم دره ای كه مايلند گم شده ملت بينوا را بحال خود بگذارند. افسوس اما كه اينها نشان داده اند كه جايگاهشان را بهيچ بهائی رها نخواهند كرد.
پس چارة ملت در شرايط بحرانی حاضر چيست؟ بلاشك جای مصدق خاليست. ايرمردی كه تاريخ كمتر ملتی نظير اورا بخود ديده است. رهبری كه آيت وطنپرستي، ميهن دوستي، عدالت، آزاديخواهي، صداقت، پاكی و درايت و كفايت بود. پيشوای بی بديل عشق بخاك و خدمت بخلق و فداكاری در راه ملك و مملكت و كسی بود كه منافع مردم را بالاتر از هر چيز ديگر قرار ميداد و قانون را محترم و مقدس ميدانست.
مصدق واجد شخصيتی بود كه در عين سرسختی و بيگذشتی در مقابل متجاوزين بحقوق مردم، احترام دوست و دشمن را بر ميانگيخت.
ملت محروم ايران درين لحظة خطير، جای "مصدقي" ديگر را خالی می بيند تا با درايت و واقع بيني، و با سياستهای ايرانپرستانه توام با دورانديشی و هشياری كشتی طوفانزدة وطن را بساحل نجات هدايت كند.
نيز جای آن دارد كه باز و مكرر و چند باره نفرين كنيم آنكسی را كه محض ايفای قدرت و سلطه جوئی بكمك بيگانگان و روحانيت فرصت طلب، حكومت ملی و قانونی دكتر مصدق را سرنگون كرد و با ديكتاتوری و سركوب آزاديخواهان مملكت، اسباب شورش و مقدمات انقلاب را فراهم كرد. بن بست كنونی ايران عزيزمان ادامه و جايگزين همان حكومت خودكامه ايست كه محمدرضاشاه بمدت 25 سال بملت ستمكش ايران تحميل كرد.
پانويس ها
1 – حادثة جانخراش 11 سپتامبر 2001 بروايتی توسط خود دولت امريكا برنامه ريزی شده بوده است. نقل از 2 دي-وي-ديDVD فيلم مستند بنام LOOSE CHANGE كه در سايت راديو معروف KPFK موجود و قابل سفارش ميباشد. بحثهای كارشناسان همين راديوست كه حكايت از براندازی غير قابل اجتناب رژيم واپسگرای ايران دارد.
2- برای مطالعة كامل اين مقاله مراجعه فرمائيد به مجلة رولينگ استونRolling Stone تاريخ 2/12/2005
ومقالة «مردی كه جنگ را فروخت» The Man Who Sold The War را مطالعه كنيد. يا درروی سايت
همين مجله متن كامل آنرا پيدا كنيد.
3 IRAQI NATIONAL CONGRESS-
4- جوديث ميلر JUDITH MILLER همان خانم حبرنگاريست كه اخيرا" 90 روز زندانی شد زيرا كه حاضر نشد نام كسی را كه هويت خانمی از كارمندان سازمان سيا را فاش كرده بود، بروز دهد.
5 – Paul Moran
6 – IRAQ, DENIAL & DECEIPT
7 – JOHN BOLTON سفير انتصابی پرزيدنت بوش در سازمان ملل، از متعصب ترين حاميان حمله بعراق بود كه برای كمتر ملتی بجز امريكا حق حيات قائل است.
8 – World New Order و American Way Of Life