معلمان ایران برای زندگی سرافراز وبدوراز ستم تلاش می کنند
مهدی مویدزاده
12 اردیبهشت ماه 1387
باپایان آموزش مکتب خانه ای وگشا یش مدارس نوین به شیوه غرب که با مقاومت گروهی از مرتجعین در ایران همراه بود ایرانیانی شیفته ومشتاق ایجادتحول و آمدن علوم جدید به ایران بخدمت آموزش درآمدند و بسیارند نام های معلمینی که درخاطره مردان و زنان کهنسال این سرزمین برای تلاش عاشقانه اشان جهت پیشرفت شاگردان باقیمانده است .
این شیفتگان آموزش وپرورش نسل جوان ازنظر معیشت پیوسته در تنگنا بوده اند وتنها عشق به کارشان آنانرا به ادامه کار واداشته است .حقوق ماهیانه اشان از حد اقل دیگر کارمندان دولت که چون معلمان وظیفه ای بسیار حساس وبنیادی ندارند کمتر بوده وهست .معلمان که که سازندگان نسل جوانند با دوویژگی تخصص در آنچه میاموزند وتوانائی در شکوفا کردن استعدادهای نهفته کودکان ونوجوانان در فرا گرفتن علوم جدید یکی از حساس ترین مشاغل جامعه جهانی را بعهده دارند .
معلمان در شهرهاو روستاهای دورافتاده برای گشودن درهای دنیای امروز برکودکان در تلاشند. دریغا که نظام های آموزشی در ایران ازمعلمان خواسته و می خواهد که انسان هایی مطیع دولتمردان پرورش دهند .
ولی رسالتی که آنان پذیرفته اند ساختن نسلهای تسلط پذیر نیست سیاست های سلطه گرانه خواسته است که در مدارس سلطه پذیرانی باشند که تداوم وضع مورد نظر حاکمان را تضمین نمایند . تحولات جامعه ایران نشان داده است که معلمان به رسالت خویش آگاه بوده وهستند .
آموزش متکی بردموکراسی زیربنای جامعه ای دمکرات را می سازد و گام برداشتن بسوی فردائی بهتر از امروز تنها د رمحیط آموزشی آزاد میسر است . رفاه معلمان به آرامش خیال آنها کمک می کند که این رفاه نه در رژیم گذشته ونه در نظام اسلامی حاصل نشد. حقوق اندک معلمان در دهه های سی وچهل خورشیدی وتغییراتی که در سیاستهای جهانی نسبت به ایران پدید آمده بود فرصتی ایجادکرد که معلمان برای اعتراض به وضع اسفناک مادی خود اجتماعاتی تشکیل دهند وبا دقت برای یک اعتصاب سراسری هماهنگ شوند .کمیته اداره کننده اعتصاب روز 12 اردیبهشت سال 1340 را در تمام مدارس کشور اعتصاب اعلام کرد که با موفقیت قرین بود
.درتهران معلمان بمدرسه ها نرفتند و برای اعلام خواسته های خود بسوی میدان بهارستان حرکت کردند رژیم شاه که از اجتماع مردم سخت می هراسید دستور حمله به تظاهرکنندگان را صادر کرد که در نخستین یورش پلیس بمعلمان تعدادی مجروح و یکی ازدبیران دبیرستانهای تهران بنام دکتر خانعلی به شهادت رسید .فردای آن روز سازمانهای دانشجویان و دانش آموزان جبهه ملی با معلمان اعلام همدردی کرد و در مراسم تشییع دکتر خانعلی هزاران نفر در حالی که درمسیر تشییع بارها مورد هجوم نیروهای مسلح قرار گرفتند شرکت نمود واین جمله زنده یاد دکتر غلامحسین صدیقی عضو هیئت اجرائی جبهه ملی که در برابرسئوال جوانان جبهه ملی به آنان گفته بود بروید همکاری کنید و یار شاطر باشید را هنوز بسیاری بخاطر دارند .امریکائیها به شاه گفته بودند که دکتر علی امینی را به نخست وزیری منصوب نماید و اعتصاب معلمان بهانه ای شد که شریف امامی از نخست وزیری استعفا دهد و امینی دولت جدیدی تشکیل دهد ودر این دولت جدید محمد درخشش که باشگاه مهرگان اومرکز تجمع معلمان اعتصابی بود به وزارت فرهنگ(آموزش وپرورش امروز )تعیین گردید .
محمد درخشش دراعلام خواسته ها وبرگذاری اعتصاب معلمان نقش اساسی داشت هرچند گفته میشود که اعتصاب معلمین نقشه ای از پیش ساخته بود تا دولت جدیدرا برگزیده مردم محسوب دارند اما معلمان دراین ماجرا توانستند به بخش زیادی از حقوق حقه خود دسترسی پیدا کنند .حقوق ماهانه معلمان تغییر اشل پیدا کرد وتقریبا دوبرابرقبل شد که رضایت کوتاه مدت معلمان را درپی داشت . روز( 12) 1ردیبهشت سال 1340که روز شهادت دکتر خانعلی ونخستین اعتصاب پیروز معلمین بود از سالهای بعد بنام روز معلم نامگذاری شد . ب
عداز انقلاب سال 57 درروز یازدهم اردیبهشت آیت ا00مطهری بدست گروهی موسوم به فرقان بشهادت رسید وحکومت اسلامی ایران هم این روز را روز معلم خواند.بهر وجه اکنون هفته دوم اردیبهشت با اجرای مراسمی نسبت به بزرگداشت مقام معلم می پردازند اما آنچه که هنوز ناظر آنیم ستم هائی است که برمعلمان میرود .درآمد ماهانه بسیار پائین تر از خط فقر نارضایتی عمیقی را در این قشر صاحب اندیشه وانسان ساز بوجود آورده است .در سالهای اخیر بارها اجتماع اعتراضی معلمان واعتصابهای ساعتی وروزانه اشان با شدت عمل نیروهای فشار وامنیتی در هم شکسته است .قدرت خرید فرهنگیان با افزایش روز افزون قیمتها وگرانی طاقت فرسا که بار سنگینی بردوش اقشار کم درآمداست از 50درصد هم پائین تر آمده است .
درسال1386ده ها معلم در تهران وشهرستانها به بهانه شرکت در اجتماعات کاملا مسالمت آمیز در برابرادارات آموزش وپرورش یا وزارتخانه مربوطه از خدمت اخراج وعده ای به زندانهای تعذیری وتعلیقی محکوم شده اند .معلمان کوشش میکنند که با تشکیل اتحادیه بطور قانونی بدفاع از حقوق صنف خود بپردازند ولی وزارت آموزش وپرورش حق داشتن اتحادیه های صنفی را که دراعلامیه جهانی حقوق بشر آمده است نمی پذیرد. کمی درآمد معلمان را به چند شغله شدن برای گذران معاش خانواده سوق داده است و به ناچار به مشاغلی پناه می برند که با مقام معلم در تناقض است و معلمان نگرانند که شاگردانشان آنها را درکسوت مشاغلی ببینند که از احترام معلم در تصور شاگرد میکاهد واین خوداعتمادبه نفس معلمان راکه لازمه معلم بودن است کم میکند .درآستانه بزرگداشت مقام معلم بیادآوریم خاطره دکتر خانعلی را که برای تحقق خواستهای معلمان به شهادت رسید وحال پس از چهل وهفت سال از آنروزمعلمان همچنان بحقوق راستین خویش دست نیافته اند .