تحریم ها و ارتباط آن با توسعه امپراتوری مدرن ایالات متحده آمریکا
تحریم علیه ایران
ازمدتها قبل تحریم هایی از جانب کشورهای غربی و در جهت توقف در پیشرفت برنامه اتمی ایران شکل گرفت. این تحریمها تاکنون نتوانسته بر روی برنامه اتمی ایران تاثیرگذار باشد، بلکه تاثیرات منفی بر روی اقتصاد ایران گذاشته است. این تحریمها در زمینههای اقتصادی، علمی، سیاسی و فروش سلاح و مهمات میباشد. این تحریمها صنایع نفت و گاز ایران را شامل نمیشود؛ اما تحریمهای یکجانبه آمریکا و فشارهای این کشور بر شرکتهای نفتی متقاضی به سرمایهگذاری در ایران موجب شده آنها تمایلی به انعقاد قراردادهای جدید نداشته باشند.
پس از رئیس جمهور شدن محمود احمدینژاد و بهدنبال شدّتگرفتن اختلافات بین ایران و کشورهای عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل، دو قطعنامهٔ تحریمی علیه ایران وضع گردید.
این تحریمهای شورای امنیت علیه ایران برگرفته از فصل هفتم منشور سازمان ملل هستند، که در آن صحبت از «تهدید و یا نقض صلح در جهان» به میان آمده است. اصل ۴۲ فصل هفتم این اجازه را میدهد که برای تضمین صلح، تصمیمهای ویژه گرفته شود، حتّی اگر احتیاج به متوسّلشدن به نیروی نظامی باشد. پس از اعمال دور چهارم تحریمهای شورای امنیت علیه ایران، کشورهای ایالات متحده آمریکا و کشورهای عضو اتحادیه اروپا تحریمهای یک جانبه فراتر از قطعنامه تصویب شده را نیز علیه ایران اعمال کردند.
در فوريه 2008 قطعنامه سوم تحريمها عليه ايران توسط اعضاي كليدي شوراي امنيت تصويب شد. فرانسه به جمع تحريم كنندگان پيوست. چين و روسيه مقاومت كردند بريتانيا به عنوان میانجی تلاش كرد دو طرف را به يكديگر نزديك كند و مذاكرات ادامه يافت. بر اساس اطلاعات دریافتی از سوی آژانسهای خبری آمریکا مشخص شد که ایران برنامه تولید سلاح اتمی نداشته و گزارش جدید آژانس بینالمللی انرژی هستهای نیز نشان می دهد ایران مطابق با اصول آژانس عمل کرده است. چندین عضو شورا از جمله چین و روسیه و حتی متحدان اروپایی آمریکا این گزارش را پذیرفتند و از آن حمایت کردند. در پاسخ آمریکا برای اعمال تحریمها پافشاری میکرد و خواستار اعمال فشار جامعه بینالملل بر ایران برای توقف برنامه تولید انرزی هستهای اش شد. در کنار آن آمریکا اعلام کرد هر کشوری که مخالف با این اصول عمل کند و با ایران روابط تجاری داشته باشد نیز تحریم خواهد شد.
باراک اوباما، رئيس جمهوری آمريکا، روز دوشنبه 17 بهمن فرمان اجرايی سخت تری در تحريم های مالی عليه ايران و بانک مرکزی اين کشور را امضا کرد. وی گفته است که به دلیل پنهان کاری بانک های ايران برای دور زدن تحریم ها، اقدامات تازه برای برخورد با آنها ضروری است. اوباما در نامه ای به کنگره آمريکا تصريح کرده است:" با توجه به اقدامات فريبکارانه بانک مرکزی و ديگر بانک های ايران برای پنهان کردن معاملات (افراد و نهادهای) مورد تحريم، نبود مقرارات ضد پولشويی موثر (در ايران) و اجرای آن، و همچنين با توجه به اين که فعاليت های ايران برای نظام مالی بين المللی خطری مدوام و غيرقابل قبول است، تحريم های بيشتر را ضروری می دانم.
در مورد علل اصلی شدت عمل و تحریم های آمریکا علیه ایران که ظاهراً بنام جلوگیری از دسترسی ایران به بمب هسته ای وانمود می شود، ضروری است توجه خواننده را به حقایق زیر جلب نمایم:
ذخایر نفت و گاز جهان
این ذخایر بر مبنای بررسیهای سازمانهای زیر برآورد شده اند:
BP Statistical Review World Oil Oil & Gas journal
1- ذخایر آمریکای شمالی
نفت: برحسبب میلیارد بشکه گاز: برحسب هزار میلیارد فوت مکعب 311/70 289/308
2- دخایر آمریکای مرکزی و جنوبی
211/111 096/260
3- ذخایر اروپا
570/15 654/207
4- ذخایر آسیا اروپا Eurasia
146/128 891/1890
5- خاور میانه
325/755 351/2585
6- آفریقا
482/117 923/514
7- آسیا و اوقیانوسیه
847/40 687/510
8- کل جهان
نفت- 892/1238 میلیارد بشکه گاز- 636/6290 هزار میلیارد فوت مکعب
چنانچه از آمار فوق می توان برداشت نمود:
1- 61در صد ذخائر نفت جهان در خاور میانه ذخیره شده است.
2- 41 در صد ذخائر گاز جهان در خاور میانه موجود است.
3- اگر ذخائر گاز روسیه را به ذخائرخاور میانه اضافه کنیم،جمعاً 68 در صدر ذخائر گاز جهان در این دو سرزمین جمع شده است.
البته این در حالتی است که کارشناسان نفتی جهان که بررسی های مربوط به ذخائر معدنی جهان را بعهده گرفته اند، تا این هنگام در هیچ زمانی میزان حقیقی ذخائر معدنی جهان خاصه نفت و گاز را بدلایل سیاسی- استراتژیکی و اقتصادی اعلام نکرده و نخواهند کرد. اگر بخاطر داشته باشیم در سالهای دهه هفتاد میلادی آمار ارائه شده توسط این گونه سازمان ها نشان می داد که ذخائر نفت ایران حدود 90 میلیارد بشکه است و بر مبنای تولید آن زمان ایران پیش بینی می کردند که حدود 30 سال بعد ذخائر نفتی ایران به آخر خواهد رسید. حال پس از گذشت بالغ بر 40 سال از آن تاریخ و مصرف بالغ بر 70 میلیارد بشکه، برابر آمار همان سازمانها در سال 2009 ذخائر نفت ایران بالغ بر 136 میلیارد بشکه است! اگر ذخایرموجود را ،با 70 میلیارد بشکه نفت مصرف شده در آن مدت اضافه کنیم، متوجه می شویم که برآورد آنروزی این دایه های مهربانتر از مادر بیش از 230 در صد در اشتباه بوده است!؟ چگونه چنین چیزی ممکن است!!
البته مشکل را باید در نحوه عملکرد خود جستجو کنیم. پس از بالغ بر یکصد سال که در ایران سر و کارمان با اکتشاف، استخراج، ارسال، ذخیره، پالایش، صادرات و فروش نفت بوده و در این یک قرن گذشته بالغ بر 80 درصد درآمد ارزی کشورمان از فروش نفت بدست آمده است، متاسفانه هنوز برای راهبری کامل امور نفتی نیاز به متخصصین خارجی داشته وهنوز قادر نیستیم که برآورد صحیحی در مورد ذخائر نفتی خود بدون استمداد از کارشناسان خارجی بدست آوریم. در حالیکه شیشه عمر کشور ما بستگی به دانستن میزان حقیق این ذخائر داشته و دارد و هرگونه برنامه ریزی برای توسعه آینده کشورمان بآن بستگی مستقیم خواهد داشت.
با توجه به آنچه در بالا به آن اشاره رفت، می پردازیم به این سئوال که چرا غرب و در راس آن آمریکا ،در سالهای اخیر این چنین چون مادران دلسوزی بفکر فرزندان نابالغ خود در سرزمینهای نفتخیز جهان خاصه خاور میانه افتاده ، و دلسوزانه برای صدور دموکراسی، از طریق ارسال موشکها ، بمب ها ، هواپیماهای بی خلبان، و ایجاد پایگاه های نظامی از نوع شنوائی و بینایی و جمع آوری اطلاعات و اخبار ، شب و روز در تلاش بوده و برای تسریع در این امر خیر اخیراً اشاره به استفاده از سلاح تاکتیکی اتمی خود نیز کرده اند!؟
خوب پر واضح است "دعوا برسر لحاف ملا نصرالدین" یعنی کنترل نفت و گازخاور میانه که نتیجه نهائی آن کنترل اقتصاد جهانی است. ضمناً با فروش سلاح پیشرفته به آنها در حال باز پس گرفتن دلار های نفتی خود که ظاهراً برای مدتی کوتاه بجیب شیوخ شیخ نشینهای دیروزی و سلاطین امروزی روان شده بود می باشند. البته آمریکا خوب می داند که فروش این سلاح پیشرفته به آنها در هیچ زمانی آنها را به کشور های قدرتمند نظامی و مزاحم تبدیل نخواهد نمود، چنانچه کشورهای عربی 120 میلیونی در گذشته ای نه چندان دور با در دست داشتن اینگونه سلاح پیشرفته، موفق نگردیدند حتی در یک مورد ،کمکی به پیروزی آنها در چندین جنگ که با کشور چند میلیونی اسرائیل داشته اند کرده باشد. علت نیز مشخص است، نوع سلاح مهم نیست، بلکه فردی که خیال بکار بردن صحیح آن سلاح را در سر میپروراند مهم است. و هنوز چنین اشخاصی در سرزمین های عربی پرورش نیافته اند!
نتیجه گیری
عدم تلاش برای اعتماد سازی رژیم جمهوری اسلامی در مقابل آژانس اتمی و سازمان ملل از یکسو و تحریک کشورهای غربی و واکنشهای غیرمنطقی، احساساتی و بی محابای دیگر باعث گردیده است که غرب سیاست تحریم همه جانبه را بر علیه کشور اعمال نماید. بدیهی است که تحریم گام نخست برای آسیب زدن به کل ساختار سیاسی و اجتماعی است و اگر رژیم جمهوری اسلامی همچنان به روش های همیشگی خود ادامه دهد و اگر غرب در توقف پروژه هسته ای جمهوری اسلامی تحریم را کارساز نبیند ممکن است که به اقدامات خطرناک دیگری از جمله جنگ و حمله نظامی دست بزند. پر واضح است که هیچگاه جنگ به نفع کشور و مردم ما نبوده و نخواهد بود. معمولا عملکرد حکومتها باعث شروع جنگ بوده است، تفاوتی نمی کند که مسئولین کشور ما عاملی برای جنگ افروزی باشند و یا غرب بخواهد برای تامین منافع خود به کشور ما آسیب نظامی وارد نماید مهم این است که در این میان مردم ایران باید به سرنوشت خود جدا از سرنوشت مستبدان کشور بیندیشند. دموکراسی از طریق جنگ و حمله نظامی در هیچ کشوری بوجود نیامده و نخواهد آمد و هر گزینه ی نظامی از سوی قدرتهای غربی برای بسط دموکراسی در ایران محکوم به شکست است. بنا بر این نیروهای سیاسی - اجتماعی و مبارزان مدنی ، برای ایجاد و استقرار دموکراسی در کشور ضروری است که خود سرنوشت ملی را بدست بگیرند و از مشارکت تمامی نیروهای سیاسی و اجتماعی و نیروی عظیم مردم ایران در تمام مراحل مبارزات استفاده کنند.
این گرد آوری در اندیشگاه ملی ایرانیان تهیه شده است.
بهمن ماه 1390