در عصر حاضر ملتي زنده و پاينده ميماند كه بر امواج جهاني دانائي و قدرت و ثروت سوار باشد ميدانيم بعد اقتصادي جهاني شدن بيش از همه ابعاد ديگر مورد توجه انديشمندان قرار گرفته و بازار مهمترين و قدرتمندترين جامعه اقتصادي - مدني ايرانست و كليه شواهد تاريخي صد سال اخير ايران به ما ميگويند كه بازار تاثيرگذارترين و مهمترین تشكل اجتماعي در سرنوشت سياسي و اقتصادي ايرانست . بازار بعنوان يك ركن قدرت طبقه متوسط ایران در جامعه ما هميشه مطرح بوده و در تحولات آينده نيز نقش آفرين خواهد بود.
ايجاد تشكيلات عمده و تاثير گذار در بازار ساده تر از ساير بخشهاي جامعه ميباشد زيرا يكي از دو پايگاه و تكيه گاه اصلي انقلاب مشروطه و جبهه ملي حضور بازارو بازاریان بوده و براي اغلب ایرانیان بازگشت به بازار به مفهوم بازگشت به خانه خويش است . از سوي ديگر بازاريان در يك محل جمع هستند و بطور طبيعي يكديگر را هر روز ملاقات ميكنند و علاوه بر مطلع شدن از حال و روزگار يكديگر اخبار اقتصادي سياسي و اجتماعي را مبادله مينمايند و اين فرصتي است كه براي ساير اعضا يك گروه و تشكل سياسي بسادگي ميسر نيست زيرا آنهادر شرایط استبدادی به سختي ميتوانند حتي پانزده روز يكبار دور هم جمع شوند و به تبادل اخبار و تحليل انديشه كه مقدمه ضروري براي تصميم سازي سياسي است دست يابند . نظام اطلاع رساني و چهره به چهره بازارهمراه حضور جوامع مدني ريشه دار نظير امور خيريه نهاد هاي عام المنفعه صندوقهاي قرض الحسنه تهيه جهيزيه و مشاركت در نهضت مدرسه سازي مجموعا نظام و اقتدار سياسي و اجتماعي ويژه اي براي بازار فراهم كرده كه ساير طبقات از آن محرومند . دانش تجربي در اقتصاد و منابع مالي بازار نيز نبايد از نظر دور بيافتد .
از سوي ديگر امروز شاهديم كه جامعه نگاه منفي نسبت به بازار دارد و اين نگاه آنچنان گسترده است كه حتي بسياري از بازاريان نسبت به برخي از همكاران خويش كه طي 31 سال اخير در قدرت سياسي مشاركت داشته اند بد بين شده اند زيرا حضور تمامت خواهانه ” حجتيه""و "" موتلفه:" در حاكميت و به خصوص در دادگاه هاي انقلاب كه هنوز نه منحل شده اند و نه توانسته اند شكل و ظاهر يك دادگاه واقعي را براي خويش فراهم نمايند و در ساير بخشهاي حكومتي نيز با انتقال شيوه هاي كاسبكارانه به دستگاه حكومتي بتدريج مجموعه دولت را از يك ارگان خدمتگذار تبديل به يك بنگاه معاملاتي رقیب بازارنمودند تا آنجا كه اغلب سازمانهاي دولتي كاسبكارانه در پي آن هستند كه بودجه اي دريافت كرده و با آن معاملاتي انجام دهند و به قول خودشان خودكفا شوند . حال آنكه هر نيروي اجتماعي كار كرد و وظيفه خاصي دارد و نبايد شيوه هاي خاص خود را به ساير تشكيلات كه اهدافي متفاوت دارند تحميل نمايند . در سالهاي اخير بارها شاهد بوديم كه حتي در برخي امور خيريه و عام المنفعه نظير صندوقهاي قرض الحسنه نيز كار كرد اصلي خود را كنار گذاشته و تبديل به وسيله سودجويي شدند تا آنجا كه بانك مركزي بارها مجبور به مداخله و تذكر و حتي كوشش براي تعطيل برخي صندوقها نمود . در زمينه امور سياسي نيز "حجتيه" و " موتلفه" نميتوانند خود را از ننگ مشاركت در ماجراي قتل هاي زنجيره اي مادام كه حقيقت مطلب روشن نشده برهانند . مجموع عوامل فوق در بازار امروز خلا سياسي ايجاد كرده و خلا سياسي را جز با حضور سياسي نميتوان پر كرد .
بازار امروز نيز براي تسهيل روابط خود با جامعه كه بر اثر تند رويهاي دو جمعيت مذكور بشدت آسيب ديده نيازمند تعامل با نهادي خوش نام است تا بتواند مشروعيت اعمال خود را دوباره بدست آورد . اين مشروعيت در طول تاريخ از طريق نهاد روحانيت بدست ميامد ولي امروزه بخش بزرگي از نهاد روحانيت خود با بحران مشروعيت روبرو شده است . بنابر اين ضروريست ارتباط دو جانبه اي كه به سود آينده بازار ايران و جنبش فعلی باشد برقرار نمود . هر نيروي اجتماعي براساس ضرورتهايي شكل ميگيرد و بر اساس همان ضرورتها دوام پيدا ميكند . امروز پروسه جهاني شدن با لكوموتيو تجارت جهاني به حركت در آمده و دولتها ميكوشند با روي آوردن به خصوصي سازي خود را از تحمل بار سنگين " تصديگري" خلاص كنند و فقط به مديريت كلان سياسي روي آورند و قطعا بازار نقش فزاينده اي در عرصه زندگي مردم ايفا خواهد كرد . رقابت ناسالم اقتصادی بخشهائی از دولت به ویژه سپاه با بازار و تحریم شرکتهای مذکور از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد فرصتی بی همتا برای بازار ایران فراهم آورده تا با تشخیص و انتخاب کالاهای وارداتی که همچون کالاهای چینی مضر به حال صنعت و کشاورزی کشور نباشد و ارسال پایاپای محصولات کشور رونق اقتصادی را به وطن باز گردانند .