پيشنهاد براي بازنويسي قانون انتخابات
براي ساماندهي حوزه هاي انتخاباتي
از:
كورش زعيم
شهريور 1385
چاپ اول: تابستان 1358 (مجله اقتصاد ملي)
چاپ دوم: تابستان 1370 (هفته نامه افتخارات ملي)
چاپ سوم: تابستان 1371 (ماهنامه كهكشان)
چاپ چهارم: دي 1381 (روزنامه همشهري)
چاپ پنجم: مهر 1384 (ماهنامه ايران مهر)
كانون انديشه و سخن (بنياد 1358) Center for Thought and Speech پژوهش براي شكل دهي به ايران آينده Research for Shaping the Future Iran صندوق پستي 1149-15815، تهران P. O. Box 15815-1149, Tehran, Iran
چگونه بايد حوزه هاي انتخاباتي را ساماندهي كرد
پس از هشتاد سال که از پيشينه انتخابات مجلس شورای نمایندگان مردم می گذرد، به علت مسائلی که استقرار و تداوم این نهاد دموکراتیک در ایران داشته، و پستی و بلندی هایی که در تنازع بقای آن طی شده، هنوز فرصت آن پیش نیامده که کاستی های بنیادین شیوه انتخابات بررسی و اصلاح شود. اکنون که تصور می رود این نهاد مردمی برای بار سوم فرصت ریشه گرفتن یافته است (بار نخست پس از جنبش مشروطیت و بار دوم در دوران جنبش ملی شدن نفت)، واگر فرض کنیم که این بارهم مانند دو نوبت پیشین، آفت کودتا آنرا سرنگون نخواهد کرد و یک چنین سامانه پارلمانی که در آن مردم بتوانند آزادانه نمایندگان خود را برگزینند و برای تدوین قانونهای مناسب جامعه ای که دلخواه مردم است به شورا بفرستند، رشد خواهد کرد و تنه آن چنان نیرومند خواهد شد که دیگر خودکامگی های شخصی یا گروهی نتوانند به آن آسیب رسانند یا از بار بیاندازندش، پس باید در رفع كاستي هاي فنی و ساختاری آن کوشید تا این درخت کج نروید، از آفت زدگی درامان باشد و باضرورتها وخواستهای مردم در یک جامعه رو به رشد، پیشرو و پویا ناهماهنگ نباشد. اشکالات فنی سامانه انتخاباتی کنونی کشور یکی دو تا نیست. برای برخی که درک ژرفی از این نهاد مردمی و دیگر ساختارهای دموکراتیک ندارند، شاید این اشکالات كم اهميت و رفع آنها غيرضروری بنظر برسد، ولی رفع هرکدام از این کاستی ها ضامن حفظ معنای راستین یک سامانه پارلمانی مردمی و رشد دموکراسی در کشور خواهد بود.
یکی از اشکالات فنی که بسیار پر اهمیت است، تعریف و تعیین صحیح حوزه های انتخاباتی است. تعریف وتقسیم بندی کنونی حوزه های انتخاباتی بسیار ابتدایی، ناهماهنگ با ضرورتهای یک جامعه مدرن و پویا و در حال رشد، و ناقض حقوق انتخاب کنندگان در انتخاب نمایندگانی است که باید مستقیماً درگیر و پاسخگوی مسایل و انديشه ها و نیازهای آنان باشند. باید به این اصل مهم توجه داشت که وظیفه اصلی یک نماینده مردم در مجلس، کوشش در بهبود و پیشرفت امنیت و رفاه و رفع مسایل همگانی رای دهندگان درحوزه انتخابیه خود می باشد. شرکت او درقانونگزاری های کشوری، هرچند که منافع همه ملت و کل کشور در الویت نخست قرار دارد، هر نماینده باید نیازمندیها و عقاید مردم حوزه خود را نیز مد نظر داشته باشد و ازآن دفاع کند. نظارت بر صحت انتصاب و عملکرد مسئولان تراز اول اجرایی کشور نیز از مسئولیتهای نمایندگان مجلس است.
در قانونهای موجود، حوزه های انتخاباتی بر پایه مراکز جمعیت و شهرها تعریف و تقسیم بندی شده است. به این معنا که با توجه به مرکزیت شهرها، جمعیت هرشهر وحومه آن برای محاسبه تعداد نمایندگان برپايه، مثلاً، یک نماینده برای هر دویست و پنجاه هزار نفر، در نظر گرفته شده است. بنابراین، هویت هر حوزه هویت شهری است که در برگیرنده و مرکز آن حوزه تلقی می شود و به نام آن خوانده می شود. مثلاً تهران با یک جمعیت بیش از هفت میلیون نفر، 30 نفر به مجلس می فرستد، تبريز6 نفر، کرج دو نفر، الی آخر. روستاها همه تابع بخش یاشهری هستند که باجمعیت آن حد نصاب را برای تعیین یک نماینده یا بیشتر، بدست می آورند. بنابراین، حوزه ها بنام شهرها شناخته می شوند، و درهر شهر شماري نامزد نمایندگی در یک مسابقه همگانی شرکت می کنند، که شمار جایزه هاي مسابقه که همان راه یافتن به مجلس شورا است، از نفر اول تا نفر چندم، بسته به شمار نمایندگانی است که آن حوزه باید به مجلس بفرستد.
این روش، یک عیب یا كاستي بنیادین در قانون انتخابات بشمار می آید و مغایر با دموکراسی و معنای راستین تعریف "نمایندگی مردم" و اصل مردم سالاري است. برای مثال، تهران را در نظر بگیریم که در آن، فرضاً، چند صد نفر نامزد نمایندگی چند میلیون نفر ازجمعیت ایران در یک منطقه گسترده جغرافیایی می شوند که همه با هویت شهرستان تهران شناخته می شوند. این چند صد نفر، که بیشترشان برای مردم این منطقه ناشناس هستند، و فرصت شناساندن خود راهم به همه این جمعیت چند میلیون نفری ندارند، در یک مسابقه همگانی و کور شرکت می کنند. پايه اعلام شرکت در این مسابقه، آگهی در روزنامه ها و چسباندن آگهی به در و دیوار شهر است. مردم احتمالاًبه جز چند نفر از آنان را نمی شناسند، ولی، در هر حال، باید نام سی نفر را در رای خود بنويسند. رای دهنده سه راه دارد. یا فقط به آن چند نفر که از آنان شناخت دارد رای بدهد و از بقیه سی نفر بگذرد، یا بدون شناخت و بی اعتنا به مسئولیت خود، نام سی نفر را از مجموع نامزد ها کورکورانه فهرست کند، و یا اینکه زیر نفوذ دیگران و سوء استفاده های انتخاباتی قرار گیرد. زیرا، در واقع، برای رای دهنده مهم نیست چه کسی ازمیان کسانی که هیچکدام را نمی شناسد انتخاب شود. درنتیجه، انتخابات دموکراتیک نخواهد بود.
سی نفر انتخاب میشوند، نه بخاطر اینکه اکثریت جمعیت چند میلون نفری آنان را برگزیده اند، بلکه بخاطراینکه به سی نفر اول ازشرکت کنندگان قراراست درمسابقه جایزه داده شود. طرفین قضایا یعنی رای دهنده و رای گیرنده، نه ازهم شناخت لازم را دارند ونه نسبت به هم مسئولیت، تعهد یا دِینی احساس می کنند. نه نمایندگان می توانند با آن جمعیت چند میلیونی، ودرشهرهای کوچکتر چند صد هزار نفری، درتماس باشند، ارتباط برقرار کنند و به مسایل آنان رسیدگی کنند، و نه اینکه آن جمعیت رای دهنده می داند به کدام یک از نمایندگانش باید مراجعه کند و کدام را مسئول ديدگاههايش درمجلس بداند. اگر آن سی نفر براستي بخواهند با هماهنگی هم ديدگاههاي رای دهندگانشان را درمجلس بازتاب دهند، (در صورتیکه بدانند آن ديدگاهها چیست)، باید با هم یک شورا تشکیل بدهند و درباره نمایندگی حوزه شان دست جمعی تصمیم گیری کنند، كه عملي نيست.
اكنون اگر بخواهند گروهي عمل کنند و هماهنگ كار کنند، چگونه رای گیری کنند؟ آیا اکثریت نفری رای میان آنان باید حاکم باشد؟ در این صورت، آنان که بیشترین رای آورده اند با آنان که کمترین رای را آورده اند برابر خواهند بود. یعنی نفر اول که برفرض دو میلیون رای آورده با نفر واپسين که مثلاً دویست هزار رای آورده و نماینده بخش کوچکی از جمعیت حوزه است، همتراز خواهد بود و، بنابراین، اصول دموکراسی زیر پا گذاشته شده خواهد بود. یا اینکه رای نفر اول باید ده برابر رای نفر واپسين ارزش داشته باشد، که آنهم مغایر اصول دموکراسی و حقوق فردی در بیان عقیده است. ولی بهر حال، رای همه اینگونه نمایندگان را نمی توان برابر شمرد، زیرا، پايه نمایندگی در پارلمان، نمایندگی بايد اکثریت مطلق شمار معینی از جمعیت کشور در منطقه معيني باشد و رای هر نماینده نيز باید به منزله رای اکثریت همان جمعیت باشد. انتخاب يكجاي همه نمايندگان يك شهر، كساني را وارد مجلس مي كند راي اكثريت مردم شهر را ندارند.
مجلس شورا یا پارلمان، در حقیقت شورایی متشکل از تمامی مردم یک کشور است، که در آن بتوانند برای تعیین خط مشی و اداره جامعه خود دست جمعی شور و تصمیم گیری کنند. ولی چون عملاً نمی توان همه 60 میلیون نفر جمعیت کشور را در یک جا گرد آورد و به همه فرصت برابر برای سخن گفتن و ابراز عقیده داد، مقرر می شود که، مثلا، هر دویست و پنجاه هزار نفر از مردم گرد هم آیند و یک نفر را از میان خود برای شرکت در این شورا بر گزینند.
بنابراین، یک نماینده باید در میان رای دهندگان خود زندگی کند، مسایل آنان را بداند، خود را به آنان بشناساند، و در میان آنان به عنوان یک شهروند محترم و متعهد کسب وجهه کند. نماینده باید همیشه پاسخگوی انتظارات اکثریت مردم حوزه انتخابیه خود باشد، و اگر برطبق خواستها و انتظارات آنان عمل نکرد، باید بتواند دلیل آنرا توجیه و موکلان خود را قانع نماید. رای دهندگان باید بتوانند عملکرد او را نسبت به خواستهای خود و قولهای او هنگام انتخاب شدن، ونیز نسبت به عملکرد دیگر نمایندگان بسنجند واگر انتظارات آنان را برآورده نمی کرد او را زیر فشار عقاید خود بگذارند؛ و نماینده با ارزیابی این عقاید باید امکان انتخاب دوباره خود را توسط همان مردم بسنجد. بطور کلی، پيوند یک نماینده با مردم خود، یک پيوند پویا و یک کنش و واکنش پيوسته است. نماینده ای که در یک مسابقه گروهی با رای بخش کوچکی ازمردم به مجلس راه یافته باشد، طبیعتاً آن احساس وفاداری و نزدیکی را نسبت به جمعیت حوزه خود ندارد و، بنابراین، درمجلس بیشتر به مسایل کلی وسراسری می پردازد تا مسایل حوزه انتخابیه خود.
این روند در ملاحظه عملکرد نمایندگان شهرهای بزرگ درمجلس آشکار است. بیشتر این نمایندگان، وقت خود را صرف مسایل كلان کشور وسیاست خارجی می کنند و مسئولیت خود را نسبت به حوزه های انتخابیه خود به فراموشی می سپارند. افزون بر آن، نماینده ای که با رای اکثریت مردم حوزه انتخابیه خود برگزیده نشده باشد، احساس میکند که مردم به اواعتماد کافی نداشته اند و او را نماینده راستين خود نمی شناسند. پس او کوشش می کند که برای خود در طرح مسایل کشوری نام بسازد و لیاقت خودرا ثابت کند. چه بسا که برخی از همین نمایندگان، با عملکرد خود درمجلس بتوانند خود را به رای دهندگان بهتر نشان بدهند واعتماد بیشتر آنان را جلب کنند. این مسئله برای نمایندگان شهرهای کوچک کمتر رخ می دهد و مشاهده می کنیم که نمایندگانی که در مجلس بیشتر سنگ حوزه انتخابیه خود را به سینه می زنند ودر بهبود وضع حوزه خود کوشا هستند، غالباً نمایندگانی هستند که حوزه شان آنقدر کوچک است که از آن فقط یک یا دو نماینده انتخاب می شوند.
برای ایجاد یک شبکه درست از حوزه های انتخاباتی، بایستی کشور را به محدوده های جغرافیایی تقسیم کرد که هر محدوده، مثلاً، شامل دویست و پنجاه هزار نفر جمعیت شود. بدیهی است که به علت محدودیتها و ملاحظات جغرافیایی، امکانات ارتباطاتی، بویژه در مناطق روستایی يا كم جمعيت، محدوده هاي فیزیکی تسهیلات رفاهی و خدماتی و غیره که در مرزبندی این محدوده ها تاثیر خواهند گذاشت، جمعیت برخی حوزه ها ازدویست و پنجاه هزار کمتر وبرخی بیشتر ازدویست و پنجاه هزار خواهند شد. ولی، بطور کلی، اگر مقرر است برای هر دویست و پنجاه هزار نفر جمعیت یک نفر نماینده به مجلس برود، این بخش بندی بر پایه همین ميزان جمعیت انجام می گیرد. در یک برنامه دوراندیشانه، بهتر است مرز این محدوده های جمعیتی از مرز هر استان تجاوز نکند و هر استان، و در صورت امکان هر فرمانداری، حاوی تعداد کاملی از این محدوده، یا حوزه ها، شود. دلیل این کار اينست كه در انتخابات هاي استاني، جمعيت هاي راي دهنده در درون مرزهاي مسئوليت و خدمات رساني استاني قرار گيرند.
این محدوده ها، حوزه های انتخاباتی کشور برای مجلس شورا خواهند بود. این حوزه ها در محدوده هر استان شماره گذاری می شوند، مانند، مثلا، حوزه شماره 28 استان تهران، یا حوزه 32 استان اصفهان، یا حوزه شماره 4 فارس، الی آخر. در هر حوزه، فقط یک نماینده انتخاب خواهد شد که باید بیشترین رای یا اکثریت رای شهروندان واجد شرايط ساكن حوزه انتخابیه خود را به دست آورد. نفر دوم بازنده است. نقشه ای از ایران که در آن محدوده های این حوزه ها ترسیم شده و شمار گذاری شده باشد باید به تصویب مجلس برسد و جزوی از قانون انتخابات گردد.
هر کس می خواهد به نمایندگی مجلس شورا انتخاب شود، باید خود را از حوزه محل سکونت یا کار خود، ( شش ماه پيشينه سکونت یا کار در حوزه انتخابيه اجباری است،) نامزد کند و برای نامزدی بایستی دستکم یک در صد جمعیت آن حوزه با امضاء یک تومار درخواست نامزدی او را تایید کنند. با این ترتیب، چنین نامزدی با حوزه خود ومردم آن آشناست، مردم حوزه او را می شناسند یا می توانند بشناسند. برخورد با مردم، شرکت درگردهمايي ها وسخنرانی برای آنان و تبلیغ حضوری برای نامزدی نمایندگی براحتی و با هزینه کم انجام خواهد گرفت. به علت کم بودن هزینه تبلیغ، نامزد کمتر زیر بارتعهد و بدهكاري به گروههای فشار وانحصار ومنابع ثروت خواهد رفت. نماینده احساس وفاداری بیشتری به مردم خود خواهد داشت ومردم حوزه بیشتراز اکنون این احساس را خواهند داشت که در مجلس از خود یک نماینده دارند.