@«ميزگردی با شما»دو ديدگاه;بهرامیان / عزیزی فایل تصويري
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
چرا واقعیت ها را نمیگوئید ؟
مهدی مویدزاده - تهران
نوشته ای با عنوان: لزوم نواندیشی ونوگرایی در جبهه ملی دریک هفته قبل در بعضی سایت های اینترنتی انتشار یافت نویسنده که خودرا عضوی از جبهه ملی میداند ( گویا مقیم آلمان هستند )به اظهار نظر درباره گذشته وحال جبهه ملی پرداخته وآنچه را که درذهن خود از جبهه ملی داشته ملاک قضاوت قرار داده است . با مطالعه نوشته مذکور چنین بنظر میرسد که نویسنده ناآگاهانه ازآنچه گذشته ومیگذرد به نتایجی دلخواه رسیده اند . لذا لازمست به مواردی چند اشاره شود .
جبهه ملی ایران که در داخل کشور فعال است دارای اساسنامه ومنشوری مدون است که علاوه برانتشار در دو جزوه در سایت های جبهه ملی خارج کشور نیز قابل دسترسی است .در اساسنامه جبهه ملی ایران که مصوب شورای مرکزی منتخب پلنو م جبهه ملی داخل کشود به تاریخ آبانماه 1382است جبهه ملی چنین تعریف میشود: ) جبهه ملی ایران سازمانی سیاسی است که براساس نیاز کشور در یکی از بحرانی ترین شرایط برای پاسخگوئی بهدفهای کلان ملی ونجات کشور از سلطه بیگانه وساختار حکومتی نا آشنا با منافع ملی با مشارکت شماری از فعالان سیاسی برهبری دکتر محمد مصدق تشکیل شد ...وسازمان جبهه ملی ایرا ن در شرایط حساس امروز کشوربانیاز به سازمان دهی هر چه گسترده ترنیروهای ملی اساس کار خودرابرابر روح مصوبات پلنوم آبانماه 82 بردوراستا قرار داده است:
1- جذب هرچه بیشتر افراد شایسته جامعه به سازمانها وکمیته های مختلف صنفی وسیاسی خود .
2- ایجاد بستر لازم برای پیوستن حزب ها سازمانهای سیاسی گروههای جامعه مدنی وانجمن ها ی همسو با اصول هدفهای بنیادین جبهه ملی ایران با توجه به موارد بالا در ها ی جبهه ملی بروی همه افراد ایرانی احزاب وگروههای همسو با اصول اعتقادی جبهه ملی بازاست.برگزیده شدگان ازسوی پلنوم به عضویت شورای مرکزی چه پیش کسوتان وچه آنانکه چندین سال در سازمانهای جبهه ملی فعال بوده اند همگی دست یاری وهمدلی واتحاد بسوی قشرهای جامعه زنان مردان جوانان سالمندان ,کارگران دانشجویان ,دانش آموزان ,معلمان کارمندان ,اصناف پیشه وران ,بازاریان و خلاصه تمام ملت ستمدیده ایران که بصورت فردی یا گروهی به اصول عقاید جبهه ملی باور دارند دراز کرده است . وبطور قطع ویقین جامعه امروز ایران را که اکثریتی جوان دارد به همکاری با جبهه ملی دعوت شده اند . چگونه شده است که این دعوت عام را بعضی دانسته یاندانسته نادیده گرفته اند ونیروی عظیم جوانان رامخاطب دعوت ندانسته اند؟ طعنه بربازنشستگان زدن نه در شان یک مدعی آشنا با مبارزات سیاسی است . آیا آگاهی به مسائل سیاسی وجامعه شرایط سنی میخواهد کدامین گروه سیاسی افراد ارزشمند با تجربه خود را حذف میکند . اگر از تاریخ احزاب سیاسی بیخبرهستید نگاهی به انتخابات روزهای اخیر درون حزبی امریکا بیفکنید که چگونه ابرسیاستمداران درون حزب دمکرات امریکا حرف نهایی رامیزنند ,این بقول شما پیش کسوتان و بسیاری دیگرکه درجبهه ملی ایران حضور دارند تحلیلگرانی اندیشمند وپاک از همه پلیدیها هستند که معاندین ومخالفین جبهه ملی برآن معترفند .
نوشته مورد بحث حکایت ازین دارد که نویسنده؛ اصول وعقاید جبهه ملی را با وجودیکه خودرا عضو مینامد نمی شناسد واگر نوشته ایشان از ناآگاهی نباشد مقصود ایشان از طرح آنچه نشناخته اند چیست ؟ نوشته شده: (...جبهه ملی ایران در یک بازنگری فکری به تعریف خود از طریق آرمانهای سیاسی اش بپردازد که همان آرمانهای مشروطه است .) تمام مقاله گویای این نکته است که بعمد یا بسهو اهداف واصول باورهای جبهه ملی ایران در امروز نادیده گرفته شود تا نویسنده بتواند از پراکنده گویی ها نتیجه ای دلخواه بگیرد که به آنهم دست نیافته است .اگر اندیشه های حاکم برتاکتیک واستراتژ یِ جبهه ملی را ندانند چگونه میتوان خواستار بازنگری شد ؟ ازینرو به اختصاربرای آگاهی نویسنده مقاله وآنان که آن نوشته را خوانده اند به اصول عقاید وباورهای جبهه ملی ایران که از سال 82 در دسترس بوده است نگاهی داشته باشیم . اصول عقاید وهدف های جبهه ملی ایران با آنچه در جهان امروز میگذرد ونیاز عصرما ست پیوندی نا گسستنی دارد .جبهه ملی سازمانی پویاست با باورهای نوین امروزی که اصل استقرار حاکمیت ملی واستقلال سیاسی برخاسته از اراده عمومی ملت ایران وحفظ تمامیت ارضی در نظام جمهوری مبتنی بر اصول دموکراسی ,حقوق وحاکمیت قانون ونیاز های امروزی ایرانزمین در جهان پر تلاطم است . تأکید برتامین وحفظ آزادیهای اساسی مردم ایران بویژه آزادی احزاب انتخابات ومطبوعات وتساوی حقوق زن ومرد ,مبارزه با هرگونه تجاوز بحقوق بشر وتاکید به جدائی دین از حکومت واتخاذ سیاست خارجی مستقل ایرانی براساس حفظ مصالح ومنافع ملی ودوستی واحترام متقابل با همه ملت ها وکشورها و...مبارزه با هرگونه تروریسم فردی گروهی ودولتی ,مجموعه ای تجزیه ناپذیر از باورهای اعلام شده جبهه ملی ایران است .جبهه ملی ایران در دوران گوناگون درراستای استقراردمکراسی وحاکمیت ملی درتلاش بوده است .اگر اصول فوق را که خط مشی جبهه ملی برمبنای آن شکل میگیرد امروزی ونیازجامعه ایرانی نیست ,پس نیاز جامعه ایران چیست ؟ مگر گروهها وافراد هم عقیده جایشان در یک جبهه نیست؟ اعلام اصول عقاید ودعوت از همگان برای وصول به آن چگونه میتواند پیش شرط تلقی شود؟ مشکل جامعه ما نبودن دمکراسی ؛آزادی وحاکمیت ملی است . جبهه ملی در اساسنامه خود جمهوری متکی به آراءعمومی را خواستارست واین اصل برخاسته از تجربیات تاریخی درایران زمین است .درپی انقلاب مشروطه که برای دمکراسی ؛ آزادی ورهایی از استبداد سلاطین واطاعت ازاستعمارگران بود محمد علیشاه واحمد شاه قاجار اولی به استبداد رجعت کرد ودومی از بی لیاقتی کشوررا به قزاقها سپرد .با اعلام انقراض سلسله قاجار رضا شاه نیز دوران بیست ساله ای را که همراه با تحولات عظیم جهانی بود با استبداد در ایران حکم راند ومدرنیته را که جوهر بقای آن دمکراسی است از آزادی ودمکراسی تهی ساخت . ساختن راهها وشهرها وبسیاری از اقدامات رضا شاه بعلت سرکوب آزادیخواهان وخفه کردنها ولب دوختن ها جز نقش ونگاری برایوان پی شکسته قرون وسطایی نبود . پهلوی ها امکان نهادینه شدن دمکراسی را فراهم نساختند ونخواستند شاه در رژیم مشروطه باشند وبرای ملت ما آشکار شد که حتا در قالب وبنام مشروطه شاهان آن میکنند که مستبدان در درازای تاریخ کرده اند .آیا درحدود 50سال سلطنت خاندان پهلوی جزاین بود که قانون اساسی مشروطه نادیده گرفته شد وحکومت فردی جا یگزین آن گردید ؟ ودر پنجاه وهفتمین سال سلطنت این خاندان انقلاب طومار نظام سلطنتی را درایرا ن درهم پیچید . در اینجا فرصت تحلیل علل داخلی وخارجی انقلاب نیست .فقط با نگاهی دقیق به وقایع آن ایام درمییابیم که شاه خود موجب انقلاب شد وچون همه گروهها وسازمانهای سیاسی واجتماعی زیر فشار حکومت توان کنترل جامعه وآلترناتیو بودن را از دست داده بودند روحانیان با در اختیار داشتن هزاران مسجد وحسینیه وامام زاده پیام خود را بگوش مردم رساندند وبا بهره گیری از باورهای مذهبی مردم برسریر قدرت جای گرفتند . وانقلاب به راهی جدای از آنچه اکثر نیروهای سیاسی ایران وجبهه ملی میخواستند رفت ومذهب سالاران بقدرت رسیدند . شرایط سی ساله اخیر را میدانیم ولی آنرا نمیتوان توجیهی برای بازگشت به نظامی مطرود ازسوی ملت ایران تلقی نمود . آنانکه به ناتوانی سازمانهای سیاسی واندیشمندان جامعه آنروزی حمله میکنند ازین اصل جامعه شناسی بی خبرند که در جوامع استبدادزده توده مردم بسوی متافیزیک روی میکنند واین خود حکومت استبدادی است که بابستن همه راهها راه را برای استقرار حکومتی دینی هموار میکند وشاه نیز چنین کرد . البته این نباید توجیه رفتار گروهها ویا افرادفعال غیرمذهبی باشد وآنهارا ازهر اشتباهی مصون دانست . در مقاله مورد اشاره آمده است که جبهه ملی برای ورود افراد بویژه جوانان به جبهه ملی پیش شرطهائی قائل شده است .دراینجا سئوالی پیش میاید که آیا جبهه ملی نباید پذیرش هدفها وآرمانهایش راشرط همکاری وهمبستگی قرار دهد ؟ کدامین پیش شرط؟ درسالهای اخیرصدای امریکا بیشتر به مخالفت با جبهه ملی پرداخته وآنچه دراین راستا مطرح میکند نه تائید بلکه در ضربه زدن به آنست وملاحظه میشود که به ناگهان ازآقای عزیز ی نژآد نویسنده مقاله نوگرائی و... درتاریخ12/3/1387 بهمراهی فرد دیگری بنام آقای بهرامیان دربرنامه ای یک ساعته برای توجیه وشرح کاملتر مقاله مذکوردعوت میشود . برنامه ی تلویزیون وسئوالات مجری برنامه بنحوی تنظیم شده بود که هر بیننده بی طرفی آنرا برای حمله به جبهه ملی تلقی میکرد . در این برنامه دونفر شرکت کننده که خودرا اعضاء صاحبنظر وعلاقمندجبهه ملی معرفی میکردند پاسخهائی دادند که در خوش بینانه ترین حالت برپایه اطلاعات غلط ویا ناآگاهی استوار بود .آنانکه مختصر اطلاعی از گروههای سیاسی در ایران دارند میدانند که جبهه ملی ایران در داخل کشور دارای شورای مرکزی ؛هیئت اجرائیه وهیئت رهبری شناخته میباشد وهمین صدای امریکا بارها با سخنگوی جبهه ملی (که هم اکنون آقای دکتر هرمیداس باوندهستند) درمسائل سیاسی روز تلفنی گفتگو کرده است . دو فردی که خودرا منتصب به جبهه میدانستند اظهار میداشتند که جبهه ملی رهبر ویا رهبری ندارد ونیازی هم به آن نیست .که این سخن تعجب مجری را برانگیخت ویا آقای بهرامیان که ادعاهای جدید ی در ارتباط با محمد رضا شاه داشتند وخود را بمدت هشت سال رابط جبهه ملی وشاه میدانستند! ! که این گفته جای تامل دارد وازبحث این مقال بیرون است.اما اگر بدنباله مقاله آقای عزیزیان بپردازیم به نکات دیگری نیز میرسیم . نکته ایکه توسط نویسنده آن درتلویزیون امریکا شفاف تر شد این که ایشان مرحوم دکتر بختیار را هم ردیف دکتر مصدق میدانند واظهار نمودند جبهه ملی هیچوقت ایشان را کنار نگذاشته است ! مجری دچار حیرت بود چون مهمانان برنامه صدای امریکا یا کنار گذاشتن دکتر بختیار را از حزب ایران وجبهه ملی ایران نمیدانستند ویا به آن تظاهر میکردند . درباره همردیف بودن مصدق وبختیار سخنی بگزافه رفته است که جهانی میدان که تفاوت ره ازکجاست تا بکجا .دکتر بحتیار بدلایل روشنی که دراینجا وارد بحث آن نمیشوم برابر صورتجلسه کمیته مرکزی حزب ایران تا تشکیل پلنوم بعدی حزب ورسیدگی به اقدامات بختیار از حزب ایران کنار گذاشته شد ودر جلسه شورای جبهه ملی به اتفاق آراء حاضران بعلت عدم رعایت مقررات جبهه ملی عضویت ایشان بحالت تعلیق درآمد. نمیدانم که تکذیب این واقعیت که در دهها کتاب وروزنامه ونشریه درج وانتشار یافته ودرخاطرات افرادی چون مهندس زیرک زاده ؛دکتر سنجابی ؛وحتا شخص دکتر بختیار منعکس است چه سودی برای ملت ایران دارد . جز اینکه شنونده ویا بیننده برناآگاهی گوینده بیشتر باخبر میشود. بحث درباره اقدامات دکتر بختیار فرصتی دیگر میطلبد فقط با بیان مطلبی آنرا به آینده موکول میکنم .دکتر سنجابی ودکتر صدیقی نخست وزیری شاه را نپذیرفتند (به دلایل متفاوت) اما دکتر بختیار پذیرفت وامیدوار بودآیت الله خمینی آنرا تائید کند که این اتفاق نیفتاد.اکثریت رهبران جبهه ملی چون اللهیار صالح ؛اصغر پارسا ؛مهندس حق شناس ,مهندس زیرک زاده ؛علی اردلان ودکتر کریم سنجابی به این نتیجه رسیده بودند که اگر بختیار موفق به نگهداری سلطنت شاه شود تا حداکثر ششماه بعد سرنوشتی چون بقایی ومکی خواهند داشت .مهندس بازرگان هم که با تاکید آیت الله خمینی که باید بدون وابستگی حزبی نخست وزیر موقت شود درآینده ای نه چندان دور (همانطور که شاهد بودیم) ناچار به کناره گیریست وتنها راه اصیلی که سعادت ملت را تضمین میکند بقول مهندس زیرک زاده راه ایرانیست واگر آنانکه درکناردکتر سنجابی وصالح ودیگران هستند سازمانی منظم ونیرومند میداشتند ومیتوانستند با یاران مذهب سالاران درهمه جا مقابله کنند انقلاب به گژراهه نمیرفت دریغا که این راه سوم نیز از توانائی لازم برخوردار نبود وآن شد که در سی ساله اخیر ناظریم . جبهه ملی ایران بعد از بهمن 57 بسرعت به بررسی وتحلیل انقلاب پرداخت وبا استفاده از آزادی بدست آمده درسالهای 58 تا 60با انتشار روزنامه ارگان بنام پیام جبهه ملی ایران به صاحب امتیازی دکتر مهدی آذر ومدیرمسئولی آقای اصغر پارسا وسردبیری دکتر حسین موسویان به روشنگری پرداخت . دکتر سنجابی دبیرکل جبهه ملی در اردیبهشت 58از دولت موقت کناره گرفت وجبهه نقد حاکمیت را دربرنامه خود قرار داد. بدعوت جبهه ملی در 25 خرداد 1360میلیونها نفر پاسخ مثبت دادند بنحوی که آیت الله رفسنجانی در خاطرات سال 60 خود مینویسد برای مقابله با راهپیمائی جبهه ملی پانصد هزار نفر بسیجی وسپاهی را به حیابانها ومیادین گسیل داشتند وعظمت اقبال مردم به به هدفهای جبهه ملی کمتراز حرکت مردم در قیام ملی سال1330 بحساب نمی آید. یورش حاکمیت واعلان ارتداد ؛جبهه ملی را دچار تنگنا های بسیار کرد واز آن ایام تا کنون جبهه ملی درسخت ترین وخونبارترین دوران تاریخ هیچگاه صحنه را خالی نکرده وبه رسالت خویش که مبارزه برای استقرار دموکراسی است وفادار مانده است . صدها نشریه واعلامیه بمناسبت های مختلف برای آگاهی ملت ایران از سوی جبهه ملی انتشار یافته که نویسنده محترم مقاله نوگرائی... ایکاش زحمتی بخود میدادند وبایگانی همان سایت هائی که در آن نظریاتشانرا منعکس مینمایند ملاحظه نموده و به آگاهی خود می افزودند . جبهه ملی ایرا ن بارها با تکیه براصول اعلام شده اعتقادی خود بیان داشته است که راه برون شد از بن بست کنونی تغییر ساختاری در قانون اساسی است وجای شگفتی است که دریک برنامه تلویزیونی شما ودیگر شرکت کننده برنامه پیشنهادات نامفهومی ارائه میکنید که از نظریات جبهه ملی ایران فاصله بسیاردارد. درحالیکه جبهه ملی به همه پرسشها پاسخ گفته وراه سعادت ملت ایران را ترسیم نموده است . درپایان نظرتان را به این مطلب جلب میکنم که جبهه ملی آغوش خودرا بروی جوانان؛ سالمندان وهمه زنان ومردان ایرانزمین گشوده است . واگر بیگانگان ووابستگان آنان با جبهه ملی سرسازش ندارنداز آن رو است که جبهه ملی برای حفظ منافع ملی ایران قدمی عقب نمیگذارد واین افتخار رهبران جبهه ملی را بس که پیوسته برای آزادی ودمکراسی هزینه های بسیارسنگین داده ند وازجان گذشتگی ها نموده اند وهرگز به اذعان دشمنان دست در کیسه بیگانه نداشته اند . اگرشما هم براه جبهه ملی باور دارید یار شاطر باشید نه بارخاطر .