همانطور که می دانيم ايران، سرزمين مادری مان، به دليل داشتن نعمت های طبيعی و کارآيي های انسانی از ديرباز مورد طمع بسياری از متجاوزان تاريخ بوده است. به همين دليل اين متجاوزين در کنار قتل و غارت و تصرف شهرها، و به دست آوردن غنايمی با اهميت، مصرانه به نابودی فرهنگ و تمدن ما، که در زمانی فرهنگی پيشرفته و تحسين برانگيز بوده است نيز پرداخته اند. نمونه های ثبت شده در تاريخ اين فرهنگ ستيزی را ما می توانيم در حمله های اسکندر، تازيان، و مغول ها ببينيم. و اگر عشق به میهن و هوشياری و پشتکار نياکان ما نبود اکنون ما انسان هايي بی هويت و بی ريشه و بی غروری بيش نبوديم.
به طور قطع واکنش ايرانيان با متجاوزين ضد فرهنگ و حفظ فرهنگ و ميراث های خود نيز ريشه در والايي فرهنگی دارد که بيش از بيست و پنج قرن پیش از مردمان متمدن جهان از حقوق انسان، از آزادی مذهب، از حق کار و حق زندگی و حق انتخاب و در واقع حقوق بشر سخن گفته است.
متاسفانه اکنون ما می بينيم که نشانه ها و نمودارهای اين فرهنگ در خطر نابودی جدی قرار دارد. حکومت جمهوری اسلامی ايران از ابتدا و با شدت هر چه تمامتر کمر به نابودی ميراث فرهنگی و گنجينه های بشری کشور ما بست و آن گونه که دوستداران ميراث فرهنگی در داخل و خارج از ايران گزارش می دهند اين وضعيت روز به روز بدتر شده است به طوری که از شروع دولت احمدی نژاد و کارگزاران نالايق و ضد فرهنگ او در سازمان ميراث فرهنگی صدها اثر باستانی به طور عمدی تخريب شده و يا در حال تخريب است. بزرگترين عمليات اين دولت در ارتباط با تخريب آثار تاريخی ما به آب بستن تنگه بلاغی و در خطر انداختن آرامگاه کورش بزرگ است. خطری که کارشناسان زيادی از جمله بخش مهندسی جبهه ملی ايران پس از ماه ها تحقيقات رسما آن را اعلام کرده اند.
اکنون می بينم که جمهوری اسلامی به طور رسمی و گسترده دست به تخريب ميراث فرهنگی و تاريخی ما زده است به طوری که جايگاه ويژه ای را در تاريخ نابود گران و متجاوزان به فرهنگ ايران برای خود پيدا کرده است. فرهنگی که مهم ترين خميرمايه برای نجات سرزمين مان از گسستن و نابود شدن بوده است. فرهنگی که رنگين کمانی است از تمام آثار ادبی، معماری، هنری، تاريخی، و علمی.
پس دغدغه ی ما تنها برای يادگارهايي زيبا و خاطره انگيز از چوب و سنگ و خاک و ستون نيست، بلکه برای نجات تاريخ و هويت و فرهنگی است که می شود با تکيه به آن از بسياری بدبختی ها و عقب ماندگی ها نجات پيدا کرد.
و به اين ترتيب همانطور که يقين داريم اراده و اقدام گروهی نشسته در قدرت برای ويرانی تاريخ و گنجينه های ملی و بشری سرزمين اهوراییمان امری جدی است، ترديدی نيز نداريم که مبارزه ما با رژیم ضد ایرانی ولایت فقیه در عرصه فرهنگی به همان اندازه مهم و حیاتی است که در عرصه ی سیاسی .
ما مطمئن هستيم که ملت ایران در برابر این فاجعه ی فرهنگی و این ریشه سوزی آرام نخواهد ماند.
ما اعلام می کنيم که جبهه ملی در حفظ و پاسداشت میراث ملی و فرهنگی نيز خود را در کنار مردم ايران و پشتيبان حاميان پرتلاش نجات ميراث فرهنگی، در داخل و خارج از ايران، می داند و حفاظت و نگهداری ازگنجينه های پر ارزش ايران را که چون سفره ای گسترده سراسر کشورمان را رنگین کرده است از بزرگترین اولویت ها دانسته و در دستور کار هر دولت مسئول و مردمی در ایران میداند.
سازمان جوانان جبهه ی ملی ایران ـ آلمان
4. مهر . 1386