آئین بزرگداشت یکصدوبیست و ششمین زادروز دکتر محمد مصدق در ساعت ۶ و۳۰ دقیقه روز شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۸۷ خورشیدی برابر با چهاردهم ژوئن سال ۲۰۰۸ میلادی با حضور جمعی از هم میهنان در شهر کلن آلمان برگزار شد
در آغاز این آئین سرود خاطره انگیز "ای ایران" نواخته شد. حاضران برپای خاسته و به احترام با این سرود همخوانی کردند.
سپس سپاهی دیرین نهضت ملی ایران، سرهنگ صادق محمودی در مقام ارشد سنی هیئت برگزارکننده به هم میهنان که افزون بر شهر کلن از راههای دور و نزدیک، فراهم آمده بودند، خوش آمد گفت. سرهنگ محمودی در اشاره به فلسفه بزرگداشت مصدق، برخی از ویژگیهای نهضت ملی ایران به رهبری آن بزرگمرد را برشمرد. از جمله اینکه مصدق خودآگاهی ملی ما در پاسداری از استقلال و آزادی و عدالت اجتماعی را بیداری بخشید، اعتماد به نفس ما را که از دستبردهای استعمار خارجی و استبداد داخلی آسیبها دیده بود به ما بازگرداند و برای رهروان آینده راه آزادی و بهروزی میهن عزیزمان ایران، درسهای آموزنده و گرانبها از خود به یادگار گذاشت.
از این پس مهندس کمال ارس کوشای نام آشنای جبهه ملی اداره این نشست را تا پایان برنامه به عهده گرفت و برنامه بزرگداشت دکتر مصدق را که دربردارنده سخنرانی ها، پیامهای شخصیتها و نهادهای سیاسی، تک نوازی دلنشین تار آقای فرزین دارابی فر و نیز اجرای ترانه های لری، کردی و فارسی با صدای گرم آقای مهرداد هدایتی بود در آغاز و نیز در خلال برنامه به آگاهی خانم ها و آقایان قراهم آمده در این آئین رساند.
آنگاه هنرمند گرامی آقای مهرداد هدایتی شعر "سلام" از خانم دکتر طه را که خطاب به شرکت کنندگان ۱۲۳مین زادروز دکتر مصدق در کلن سروده شده بود، به شایستگی دکلمه نمود و پس از آن ترانه حقوق بشر را اجرا نمود.
سخنران نخست برنامه آقای دکتر عبدالکریم انواری حقوق دان و چهره دیرین و سرشناس جبهه ملی ایران بود که به دعوت هیئت برگزاری، از انگلستان در این نشست حضور داشت. دکتر انواری به بحث درباره سویه ها و ساحت های شخصیت مصدق پرداخت. او ضمن یادآوری خدمت های تاریخی مصدق به ملت ایران، تقوای اخلاقی در سیاست و حکومت را در کنار میهن پرستی و آزادی خواهی و پاکبازی مصدق، از وجوه ممتاز شخصیت آن بزرگمرد دانست و از آموزه های شخصیتی و اجتماعی مصدق با اشاره به اسناد و رخدادهای تاریخی ایران در زمان او به تفصیل یاد کرد.
در آغاز بخش دوم برنامه دکتر نعمت آزرم شاعر ملی ایران و پژوهشگر ادبیات و علوم اجتماعی، درباره مصدق به عنوان فرزند انقلاب مشروطیت سخن گفت. آزرم انقلاب مشروطیت ایران را برآیندی از روند بیداری ایرانیان شمرد که با سیلی های محکم قرارداهای تحمیلی گلستان و ترکمان چای، پس از شکستهای ایران در جنگ های ایران و روس آغاز شد و پس از گذار از هشتاد سال کوشش و فداکاری روشنفکران میهن دوست به تصویب قانون اساسی مشروطیت انجامید. این بیداری ملی دیگربار در برنامه و اقدامات دولت مصدق تحقق یافت. روندی که با کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ قطع شد. کودتائی که برآیندش بیست و پنج سال سلطنت مطلقه بود تا از دل آن ولایت مطلقه سربرآورد و بر انقلاب ۱۳۵۷ خورشیدی آوار شد. آزرم اشاره کرد که مصدق نماد و پرچم جنبش ملی و دموکراسی ایران امروز است و این جنبش چهار پایه نمادین دارد: برابری طلبی حقوقی زنان / آزادی خواهی دانشجویان / مطالبات طبقاتی کارگران / حقوق شهروندی اقوام ایرانی. آزرم در پایان چند ترانه و شعر ستاره جاوید برای مصدق را خواند.
پس از نواختن قطعه دلنوازی توسط آقای دارابی فر، سخنرانی بعدی این آئین ملی را دکتر فرهنگ قاسمی ـ فرزند زنده یاد ابوالفضل قاسمی دبیر کل حزب ایران ـ که خود دارای پیشینه ای سرشار از کوشندگی های ملی در داخل و خارج از کشور است، بعهده داشت. وی پس از تعریف علمی مفهوم برنامه ریزی و مدیریت، از این منظر به بازشناسی شخصیت مصدق پرداخت. او زندگی دکتر مصدق را در سه مرحله بررسید: دوره نخست از نوباوگی تا ۲۶ سالگی که برای تحصیل علوم جدید راهی اروپا میشود و با دریافت دکترای حقوق به میهن باز میگردد. دوره دوم مرحله خدمات و اصلاحات اداری سخنران و حقوقی او در مقام استاندار، وزیر و نماینده مجلس است. وی در این دوره از سخنرانی تاریخی مصدق در مجلس چهاردهم درباره تغییر سلطنت و مخالفت اصولیش با سپردن مقام پادشاهی مشروطه به یک دیکتاتور یاد کرد که زندانها و تبعید ها و خانه نشینی هایش را تا پایان سلطنت رضاشاه را در پی داشت. دوره سوم زندگی مصدق با مبارزات اجتماعی او بعد از شهریور ۱۳۲۰ در چالش های انتخاباتی، با تشکیل جبهه ملی ایران، با ملی کردن صنایع نفت در سراسر ایران و سرانجام با کودتای انگلیسی و آمریکائی ۲۸ مرداد و سه سال زندانی شدن در زندان نظامی و بحالت تبعید زندگی کردن باقی عمر در احمدآباد مشخص میشود. آقای قاسمی ضمن اشاره به فقدان کادرهای ملی برای تحقق کامل برنامه های مصدق، او را نماد آزادی خواهی و استقلال طلبی ایران بشمار آورد و توجه به درسهای زندگی مصدق را برای دستیابی به ایران آزاد و آباد برای کوشندگان ملی ضروری دانست.
بخش پایانی برنامه، ویژه قرائت پیامهای رسیده از سوی شخصیتها و نهادهای فرهنگی و سیاسی بود. پیامهای: مهندس کوروش زعیم عضو شورای رهبری جبهه ملی ایران ـ تهران، دکتر هدایت متین دفتری حقوقدان و بنیانگدار جبهه دموکراتیک ملی ایران، اتحاد جمهوری خواهان ایران، جمهوری خواهان ملی ایران، شاخه اروپائی حزب ملت ایران و جبهه ملی ایران ـ آلمان توسط آقایان کمال ارس، فرشید یاسائی و علی اصغر سلیمی سه تن از برپای دارندگان جشن هزار نفره یکصد و بیست و سومین زادروز مصدق و مراسم صدسالگی انقلاب مشروطیت در کلن، خوانده شدند. مشروح این پیامها را میتوان در سایت مصدق قرائت کرد.
مجددا آقای دارابی فر با نواختن قطعه موسیقی توسط تار به هنرنمائی پرداخت. سپس شاعر افغان آقای شهبال با اشاره به شرایط ایران و افغانستان در طول تاریخ خود و امروزه، تاکید نمود که برای شناخت تاریخ خود و رهائی از ستم و استبداد باید به خودشناسی برسیم. وی ضمن ادای احترام به دکتر مصدق قطعه شعری از کتاب خود را قرائت کرد.
برنامه هنری مهرداد هدایتی و همکارش پایان بخش دلپذیر این نشست بود.
هیئت برگزارکننده از کلیه سازمانهای سیاسی، هنرمندان و اشخاص که با شرکت خود و ارسال پیامها از این مراسم بزرگداشت پشتیبانی کرده اند، سپاسگزاری میکند. این هیئت همچنین از سایتها و رسانه های: ایران امروز، عصر نو، ایران لیبرال، ملیون ایران، انقلاب اسلامی، اخبار روز، سایتهای جبهه ملی ایران در اروپا، در بلژیک، در آمریکا، خبرگزاری جبهه ملی ایران و بویژه سایت مصدق که همگی در رساندن طنین این حرکت به گوش دیگر ایرانیان سهم مهمی ایفا کردند، نهایت امتنان قلبی خود را ابراز میدارد. هیئت برگزارکننده ضمن پوزش از یکی از شرکت کنندگان که به اعتراض به یک کلام تند یکی از سخنگویان درباره حزب توده ایران اجازه صحبت خواسته بود و این خواسته اجابت نگردید، با تاکید بر ضرورت برگزاری آتی فضاهای جمعی نقادانه و مهرورزانه و بدور از التهاب، یادآوری مینماید که این مجلس بزرگداشت به روال جلسات پرسش و پاسخ و سمینارهای علمی تنظیم نگردبده بود.
ما با اعلام پایان کار این دوره هیئت برگزاری، با تجدید میثاق با میراث فکری مصدق و با آرزوی یرگزاری یزرگداشتهای شکوهمندانه تر و گسترده تر زادروزش در میهنمان، به ترصد مینشینیم.
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
پیام کورش زعیم بمناسبت بزرگداشت یکصد و بیست و ششمین زادروز دکتر محمد مصدق
چهاردهم ژوئن 2008 (25 خرداد 1387)، کلن، آلمان
بنام خداوند جان و خرد
من به همه هم میهنانی که در این گردهمایی برای بزرگداشت زادروز دکتر محمد مصدق حضور پیدا کرده اند و به همه ایرانیانی که درسراسر جهان چشم و دلشان بسوی میهن دوخته شده، درود میفرستم.
ما یاد مصدق بزرگ را گرامی می داریم، نه بخاطر اینکه او را برای خود بت ساخته ایم، یا برای اینکه به آرمانهای خود که همانا برقراری دموکراسی و حاکمیت ملی است هویت و ارزش بیشتر ببخشیم، یا اینکه برای شخصیت خودمان هویت سازی کنیم، بلکه به این جهت که مصدق برای ما یک درس خردمندی و اخلاق است، و یک نمونه است که چگونه باید کشور را اداره کرد.
ما سه درس مهم از مصدق گرفته ایم:
نخستین درس این که حتا یک اقلیت کوچک در مجلس شورای ملی که با رای آزاد مردم برگزیده شده باشند، اگر هوشمند و خردمند و شجاع باشند، و اگر فقط منافع کشور وخوشبختی ملت را در سر داشته باشند نه منافع شخصی و گروهی را، می توانند سرچشمه تحولاتی چشمگیر و سرنوشت ساز شوند.
دوم اینکه، دولت باید بر پایه شایسته سالاری و درستکاری استوار باشد و هر سیاستگذاری دولت باید در راستای منافع کشور کارشناسی شود؛ و سیاست هایی که با جامعه جهانی پیوند پیدا می کنند، باید با مطالعه شرایط بین المللی و خردورزی و رعایت حقوق دیگران انجام شود، زیرا ما یک جزیره نیستیم. سیاستگذاری در یک جو توهم و ناآگاهی و ارزیابی های یکسونگرانه فقط به مصیبت منتهی می گردد.
سومین درس اینست که در هر بحران بین المللی که برای احقاق حقوق ملت بوجود آمده باشد، می توان با دانش، خردمندی و برنامه ریزی هوشمندانه، آگاهی از قانونهای بین المللی و ارزیابی و توجه لازم به قدرت و توان طرف رویارو، بر او پیروز شد. در صحنه بین المللی، مبارزه باید در عرصه آگاهی، هوشمندی و شعور باشد نه شعار و شمشیر؛ باید فرصتها را یافت و از آنها سود جست و اگر فرصتی وجود نداشت، آن را بوجود آورد. مصدق در تمام طول مبارزه اش که هدف آن رهایی اقتصاد کشور از وابستگی و رهایی روحیه ملت از استیلای سرطان گونه ابرقدرتهای زمان بود، یک بار شعار نداد، ستیزگری نکرد، پنهانکاری نکرد، خشونت گرایی نکرد، با بستن رسانه ها را جلوی آگاهی رسانی را نگرفت، مخالفان را به بند نکشید، به مردم دروغ نگفت، به جامعه جهانی دروغ نگفت؛ و مهمتر از همه، در مبارزه ای جهانی که میان ما و ابرقدرت زمان برای خلع ید او و احقاق حقوق ملت ایران در گرفت، دولت مصدق با خردمندی و رعایت کلیه قانونهای بین المللی در عرصه جهانی تحت قانون های مورد پذیرش همگان و با کاربرد بهینه افکار عمومی جهانی، دشمن را در زمین خودش شکست داد. در این راه، نه تنها دولت ایران یا هیچ دولتمرد ایرانی و یا کشور ایران منزوی و منفور جهانیان نشد، جهان علیه ایران بسیج نشد و دولتمردانمان توهین و استهزای جهانیان را بر نیانگیختند، بلکه محبوب و قهرمان جهانیان نیز شدیم.
دولت جبهه ملی مصدق برای نخستین بار در تاریخ چند هزار ساله کشور، حاکمیت ملی را به معنای راستین و جهان پسند آن در ایران برقرار کرد و نه تنها ملت ایران، بلکه همه ملتهای منطقه را نسبت به حقوق طبیعی و سیاسی خود آشنا نمود. این معنای راستین ملی گرایی یا ناسیونالیسم در ایران است. ملی گرایی ایرانی یعنی گراییدن به ملت، نه به یک شخص یا به یک ایدئولوژی یا به یک ابرقدرت.
ملی گرایی ایرانی معنایی بسیار متفاوت از معنای ناسیونالیسم در دیگر کشورهای جهان دارد. ناسیونالیسم ایرانی از زمانی که ایران بنا نهاده شده، در خون ایرانیان آزاده جریان داشته است. آنها که تصور می کنند و می نویسند که ناسیونالیسم در ایران از زمان جنبش مشروطیت بوجود آمده و از غرب نفوذ کرده، هزاران سال حضور این اندیشه و احساس را در ایران نادیده می گیرند. باید 2600 سال به عقب برگردید و از آن تاریخ ناسیونالیسم ایرانی را پیگیری کنید. ناسیونالیسمی که کورش بزرگ معرفی و عمل کرد و بیانیه حقوق بشر خود را سنگ زیربنای آن نهاد، یک ناسیونالیسم مردمی و جهانگرا بود. او به همه مردمان، قوم ها و مذهب ها و آرمانهایشان و باورهایشان و آیین هایشان احترام می گذارد، و ایرانیان همیشه چنین بوده اند و چنین کرده اند، بجز دوران های کوتاه حاکمیت قومهای مهاجم نا متمدن و یا بازماندگان آنها.
از دید دکتر مصدق، بازگشت اعتماد به نفس و استقلال فکری کشور که دو سده بود زیر نفوذ و زور بیگانگان و فساد فرمانروایان کشور از بین رفته بود مهمتر از درآمدی بود که از تولید ملی و پیشرفت اقتصادی کشور بدست نمی آمد. زندگی کردن با فروش ذخایر طبیعی شایسته یک ملت هوشمند، کوشا، صنعتگر و نوآور نبود. باید نخست خودباوری ملت بازگردانده شود تا بدون اتکا به درآمد بی زحمت نفت بتواند با پشتوانه اندیشه و کار و تولید خودش زندگی کند. اعتماد به نفس ملی پیش زمینه استقلال فکری و در نتیجه استقلال اقتصادی و سیاسی است. پیشرانه این خودباوری، ملی گرایی ایرانی بود که مصدق و جبهه ملی ایران عرضه کرد.
شما اگر تاریخ مبارزه مصدق را برای احقاق حقوق ملت ایران بخوانید، به معنای راستین ناسیونالیسم ایرانی پی می برید. مبارزه با قدرتمندترین و خطرناکترین دشمن که سربازان خود را در مرز کشور و ناوگان جنگی خود را در آبهای ایران مستقر کرده بود، در شرایطی که دموکراسی کامل در کشور برقرار بود، اعلامیه جهانی حقوق بشر رعایت می شد، رسانه ها آزاد بودند و مخالفان آزاد بودند، انجام می گرفت. یعنی مبارزه مصدق از پشتیبانی کامل ملت برخوردار بود. در دورانی بحرانی و حساس، اقلیت های ما به علت همین دموکراسی و آزادی، با غرور ملی که خردمندی و عدالت گستری دولت در آنان تقویت کرده بود، نه تنها جذب هیچ توطئه تجزیه طلبی برای تضعیف دولت نمی شدند که خود عامل بازدارنده اینگونه توطئه ها بودند. چه بسا همسایگانی که اکنون به علت عملکرد جاهلانه ما دشمنان بالقوه ما شده اند، رویای کندن پاره ای از تن ما را در سر می پرورانند، ولی در آن زمان رویای بازپیوستن به ما را در سر می پروراندند. در ناسیونالیسم ایرانی ذره ای احساس برتری جویی نژادی یا عقیدتی، سلطه طلبی سیاسی یا گسترش مرزی وجود ندارد. ناسیونالیسم ایرانی با فرهنگ خود و خرد و دانش خود و با دوستی و همکاری و گرامیداشت ارزشهای فرهنگی و آیینی دیگران، خود را در دل مردم و ملت های دیگر جا می کند.
جادوی خرد مصدق، ما را از دو سده سرخوردگی، از خود بیگانگی، فقر اقتصادی، وابستگی سیاسی و ناامیدی اجتماعی نجات داد و کشور تحقیر شده و لگدمال شده ما را در کوتاه مدت به اوج شناسایی و احترام جهانی صعود داد. ما مصدق را گرامی میداریم، زیرا او ما را به توانایی های نهفته در خودمان آشنا کرد و زنگ بیداری ملت را بصدا درآورد. ما اکنون در سده بیست و یکم بار دیگر بیدار شده ایم، هشیار شده ایم، و دیگر هرگز به خواب نخواهیم رفت.