ملت ايران بداند !كودتا گران بخوانند!
خسرو سيف
يك روايت تازه از يك راوي زنده
قرار بود در 26 ا مرداد ماه يك جشن ورزشي در محل حزب ملت ايران بربنيادپان ايرانيسم واقع در ميدان بهارستان ابتداي خيابان صفي عليشاه برگزار شود كه نزديك ظهر آن روز مورد حمله عده اي ظاهرا وابسته به حزب توده با چوب و چماق و سنگ و پاره آجر كه بوسيله يك ماشين آورده شدند روبرو شد
اين عمل با مقاومت چند نفري كه در محل ساختمان حضور داشتند قرار گرفت بهر حال قرار گاه حزب را بصورت نيمه مخروبه درآورند ما به محض اطلاع سريع خود را به محل رسانديم.
دبير حزب داريوش فروهر هم جلوتر از همه در آنجا حاضر شده بود افراد حزبي همه عصباني از وضع پيش آمده آمادگي خود را براي پاسخگويي به اين گستاخي اعلام كردند البته بايد ياد آور شوم حمله به نقاط ديگر و تخريب و آتش سوزي در گوشه كنار شهر و شعار نويسي ضد سلطنت بر روي در و ديوار بوسيله عوامل حزب توده انجام و اين خود باعث هراس و وحشت بين مردم مي شد و اين خود خواست كودتان گران بوده چه بستر را جهت اهداف شيطاني آنها آماده مي كرد، حزب تصميم گرفت علي الرغم وضع بوجود آمده جشن ورزشي را برگزار نمايد لذا هموندان مإمور آماده نمودن محل براي اجراي برنامه شدند تا ابتدا وسايل ورزشي را تهيه كنند كه با كمك گرفتن از باشگاه هاي ورزشي آن دوران انجام پذيرفت و همه چيزي براي برگزاري جشن در شب 28 مرداد ماه آماده شد.
در آن شب افراد زيادي در محل حزب ملت ايران حضور داشند از جمله رضا مجيد و سرگرد خسرواني مدير باشگاه تاج با لباس ارتشي كه تا حدودي تعجب انگيز بود كه هردو از صحنه گردانان روزهاي بعد بودند جالب اينكه سر گرد خسرواني مي گفت دستور داده ام تابلوهاي باشگاه تاج را پايين آورده و تابلوها ئي با نام كلوب مصدق نصب نمايند كه واقعا تابلوها آماده شده بود ولي كودتا فرصت نصب آنرا نداد.
حال بايد به عمل اين كودتا توجه نمود كه آقاي رضا مجيد و سرگرد خسرواني كه از عوامل كودتا بي اطلاع از همه چيز در شب كودتا در اين محل پايگاه مصدقي ها حضورپيدا كرده اند؟ و ازخود بايد پرسيد اين چه كودتايي بود كه عوامل آن در شب كودتا از آن بي خبر بودند ؟
بهر حال جشن شروع شد اولين سخنران كريمپور شيرازي مدير روزنامه شورش بوده و بعد از آن همرزم داريوش فروهر دبير حزب به سخنراني پرداخت با توجه به عصبانيت از حمله روز گذشته گفت ما ضمن حمايت همه جانبه از نهضت ملي ايران و رهبر انديشمند آن دكتر مصدق اجازه نخواهيم داد جوجه بلشو يك ها كه سر در آستان كرملين دارند و در تمام طول مبارزات ضد استعماري و ضد استبدادي ملت ايران با اخلال و همسويي با دول استعماري سد راه مبارزان بوده اند به اعمال ناشايست و جنايتبار خود ادامه بدهند .
پس از انجام مراسم حدودا ساعت 11 شب 27ا مرداد بود كه محل حزب را ترك نموده م در مسير حضور مأمورين زيادي كه در شهر ديده مي شد حاكي ازاوضاع غير عادي بود .
روز بعد يعني 28 مرداد از ساعت 10 صبح تظاهراتي در گوشه و كنار شهر بوسيله اوباش شروع شد كه سازمان دهي و رهبري آن با برادران رشيديان و سيد مصطفي كاشاني پسر آيت الله كاشاني ، اردشير زاهدي ، سيد جهعفر بهبهاني و افراد ديگري چون شمس قنات آبادي، حسن عرب مدير روزنامه پرچم خاورميانه ، طيب حاج رضائي، محمود مسگر، حسين رمضان يخي، ملكه اعتضادي مهدي مير اشرافي، مهدي پيراسته و زنهاي محله بدنام، افسران بازنشسته و سربازان و ... در اين پروژه شركت فعال داشتند البته شعبان جعفري هم پس از آزادي به اين جماعت پيوست و محل هاي مختلف از جمله دفتر روزنامه باختر امروز وقرار گاه حزب ملت ايران و دفاتر حزب ايران و نيروي سوم و ..... مورد يورش كودتاگران كه تماما از اوباش هاي محله هاي شهر بودند قرار گرفت و كاملا تخريب شد.
در حزب ملت ايران داريوش فروهر و چند نفري كه حضور داشتند به مقابله پرداختند كه منجر به مجروح شدن آنها شد كه آنها براي مداوا به بيمارستان نجميه انتقال داده شدند.
داريوش فروهر پس از مداواي اوليه به منزل دكتر مصدق رفت و سپس به جلسه اي كه در فرمانداري نظامي تشكيل شده بود شركت نموده و بعد از آن بود كه كودتا گران ادارات مختلف دولتي را با اندك مقاومتي تصرف نمودند ، داريوش فروهر پس از خروج از فرماندار نظامي مخفي گرديد واداره و راديو نيز به تصرف اوباش شهر تهران در آمد و خبر پيروزي كودتا بوسيله ملكه اعتضادي و مهدي مير اشرافي از راديو اعلام شد .
من در آن زمان جواني شانزده ساله بودم با علاقه تمام بسوي منزل دكتر مصدق در خيابان كاخ كشيده شدم خيابان كاخ بوسيله گارد محافظ با كاميون ها بصورت چپ اندر قيچي محاصره شده بود با اين ترتيب ماشين ها وسيله ديگري قادر به عبور از آن خيابان نبود در اين جا لازم است از فرمانده آن نيرو ها سرهنگ ممتاز(روانشاد) كه با كمك سروان داور پناه(روانشاد) و سروان فشاركي ( مهران )كه شجاعانه تا آخرين لحظه از مأموريت خود كه دفاع از رهبر نهضت ملي ايران دكتر محمد مصدق بود دفاع نمودند ياد نمايم و به آنها درود بفرستم .
پس از خيابان كاخ به سوي خيابان نادري و اسلامبول رفتم در خيابان اسلامبول دكترمنشي زاده رهبر حزب سومكا كه از زندان آزاد شده بود بر روي يك بلندي قرار گرفت تا براي مردمي كه حضور داشتند سخنراني نمايد صحبت خود را با حمايت از دكتر مصدق شروع و در همان لحظه با مشاهده عده اي كه شعار بنفع كودتا چيان و شاه پرستان ميدادند با يك چرخش 180 درجه اي بنفع كودتا گران ادامه داد.
پس از اين بسوي چهار راه سيمتري و خيابان شاه رفتم و در آنجا با افسردگي تمام نظاره گر وضع خيابانها بودم كه ارتشي ها سوار بر ماشين هاي ارتشي با در دست داشتن وسايل غارت شده منزل دكتر مصدق بر عليه ايشان شعار ميدادند و در طرف ديگر خيابان سي متري زنهاي محله بدنام بصورت زننده اي سوار بر ماشينهاي دولتي با شعار جاويد شاه در حال عبور بودند مردم همه با بهت و حيرت نظاره گر وضع پيش آمده بودند .
من و جوانهاي هم سن و سالم از اينكه چيزي را كه هرگز فكر نمي كرديم آنهم شكست نهضت ملي يعني نهضت استقلال طلبانه مردمي چه مي توانستيم بكنيم با اندوه فراوان بطرف منزل رفتم آن شب با افسردگي تمام گذراندم و از اينكه كاري نمي توانستم انجام دهم سخت ناراحت بودم تا آنكه از حزب اطلاع داده شد كه فعلا از منزل خارج نشوم چه عده اي اوباش به سرپرستي شعبان بي مخ به محلات مختلف شهر در تردد مي باشند و جوانها را شكار مي نمايند و در اختيار فرماندار نظامي قرار مي دهند ، چند ماهي شهر جولانگاه اين چاقوكشان بود كه هر كاري مي خواستند و مي توانستند انجام دادند .....
پس از كودتا مدتي فعاليت ما بصورت مخفي ادامه پيدا كرد و روزنامه آرمان ملت در آن زمان بصورت مخفي با مطالب گوناگون بر عليه كودتا گران منتشر ميگرديدو سازمان حزب بصورت شبكه هاي مخفي در محله هاي گوناگون در خيابان و پارك يا منازل تشكيل مي شد كه البته ادامه فعاليت بر عليه رژيم كودتا در نهضت مقاومت ملي ادامه پيدا كردو در اين جا بايد از شادروان شيخ باقرنهاوندي از علاقمندان نهضت ملي ايران ياد كنم كه تعدادي از جلسات حزب در منزل ايشان تشكيل مي شد .
وقوع وقايع بيست وپنجم تا بيست و هشتم مرداد ماه كه به كودتاي 28 مرداد در تاريخ ما ثبت شده ناشي از عوامل متعددي بود مردم كه طعم استقلال و خود باوري را تازه ميچشيدند مغرور و سر مست مزه ميوه تازه رس بودند و قدر آزاديهاي دموكراتيك آن دوران را نمي دانستند از ديگر سو جماعت نخبگان خسته از هيا هو هاي عوامل نادان و خود فروخته در حال كشاكش با كساني بودند كه با ارائه تحليلهاي غلط سعي در باز كردن پاي بيگانه چپ به ايران را داشتند و رقباي راستگرايشان با دميدن در اين بوق به بزرگنمائي اين ناداني ها ميپرداختنداتحاد شوم نيروهاي سنت گرا و بيگانه گرا شكل گرفته بود و باحمايت ضلع سوم يعني نيروي بيگانه مثلثي شوم پديدار شد كه منتج به بر چيده شدن دولت مصدق گرديد .
مصدق چون به آرمانهايش معتقد بود و قدرت را به هر بهائي نمي خواست و از برادر كشي واهمه داشت لب فرو بست و از انجام تحركات نظامي يا شبه نظامي گسترده در روزهاي قبل يا هنگام كودتا ممانعت كرد و خود را قرباني آرمانهاي آن كرد.
شاد روان دكتر غلامحسين صديقي همراه با ديگر ياران نهضت در هنگام آتشباري كو دتا چيان در منزل مصدق بود با خود ميگفت بد شد! بد شد!
مصدق گفت چه چيز بد شد دو ابر قدرت براي شكست ما به ميدان آمده اند پس بنشين و آرام باش!
نكته بديهي مهم ديگر آن است كه در زمينه اين كودتا و چگونگي شكل گرفتن آن اينست كه مطالب زيادي از سوي دست اندركاران انگليسي و آمريكايي آن كودتا به رشته تحرير درآمده كه جاي هيچ گونه ترديدي در اين امر نمي گذارد حال چگونه عده اي از وابستگان به رژيم سابق آنرا قيام ملي ذكر مي كنند جاي تعجب فراوان دارد با مراجعه مجدد به اسامي بالا و ديگر اسامي ميتوان فهميد كه اين قيام كنندگان ملي ! از چه كساني تشكيل شده بودند شرم اين عمل تا ابد با اين افراد و اعقاب واعوانشان همراه است و با هوچي گري و هياهو در داخل و خارج اين ننگ پاك نخواهد شد همين كودتا چيان ديروز با همان نيروهاي بيگانه ديروز بر آنند تا امروز استقلال ميهن را در معرض خطر قرار دهند.
آموزه مهمي كه از واقعه 28 مرداد ميتوان گرفت آن است كه بيگانه پرست خودباخته به همراه يار سنت گرايش در پناه دشمن خارجي ميتواند بازهم لعنت آفريني كند پس حفظ استقلال ميهن از مهم ترين اولويتهاست.
@@@@@@@@@@@@
پاینده ایران ای آفریدگار پاک
ترا می پرستم و از تو یاری می جویم
حزب ملت ایران
دفتر اروپایی
کودتای ننگین بیست وهشت مرداد
پنجاه و چهار سال از فاجعه دردناک کودتای ننگین بیست و هشت مرداد می گذرد کودتائی که با طرح و برنامه ریزی دول استعمارگر آن دوران یعنی انگلستان و آمریکا وبا سکوت اتحاد جماهیر شوروی ، توسط مزدوران داخلیشان انجام گرفت . با سقوط دولت ملی دکتر مصدق بزرگمرد تاریخ معاصر ایران زمین ، بیست و پنج سال دیکتاتوری وابسته بر کشورمان حاکم گشت لکه ننگی که هرگز از صفحه های تاریخ کهن ما ایرانیان پاک شدنی نخواهد بود. هرچند در این مدت توسط هواداران نظام پیشین کوشش بسیار بعمل آمده است که براین فاجعه ننگین رنگ دیگری بخشند . گاهی آنرا" رستاخیز ملی " !! نامیده اند زمانی به " عا شورا دیگر " تشبیه نموده اند و گروهی هم می گویند گذشته را باید بگذشته سپرد . با اینکه طراحان کودتا به این عمل اهریمنی خود اقرار نموده وآن را تقبیح می نمایند ، حتا محمدرضا شاه در آخرین کتاب خود به نوعی به این خیانت اعتراف نموده است و خواهرگرامیش با صراحت به همکاریش با جاسوسان بیگانه اعتراف می کند ، وقاحت می خواهد که عده ای باسماجت کودتا راتکذیب ویا آنرا " رستاخیز ملی " بنامند.
برای رسیدن به استقلال ، آزادی ، عدالت اجتماعی و رفاه و ترقی لازم است هرملت مبارزی ، تاریخ و حوادث سیاسی گذشته کشور خود را بخوبی مطا لعه و به یاد داشته باشد و با تجربه آموختن از علت شکست ها و پیروزی ها ، راه آینده خود را هموار ساخته و و اشتباهات گذشته را دیگر مرتکب نشود . آن کسانی که می گویند گذشته را باید به گذشته سپرد و به آینده نگریست ، یا از روی سادگی و نادانی است و یا از روی غرض و کینه ورزی . اگر ملت ما بویژه رهبران و سازمان های سیاسی و الیت های جامعه علت شکست انقلاب مشروطه را با آن همه فداکاری و جنبش ملی کردن نفت را با آن همه پشت کار، بخوبی مورد بررسی و مطالعه قرار داده و از آن پند می گرفتند هیچگاه انقلاب بیست و دو بهمن اینگونه با شکست روبرو نمی شد تا هواداران نظام پیشین چنین گستاخانه از پستوها بیرون آیند و زیر نام " مشروطه خواهان " از ملت ایران طلبکارهم شوند . باید از این مدعیان مشروطه خواه پرسید : در آن بیست و پنج سا لی که کودتای ننگین باعث گردید تا قانون اساسی مشروطه زیر پا گذاشته شود ، هیئت دولت و نمایندگان مجلس و قضات قوه قضائیه بجای احترام گذاردن به قانون اساسی که خون بهای پدران ما بود و اجرای کامل آن ، همگی پیرو "منویات ذات اقدس همایونی " شده بودند و جز" فرامین هما یونی" هیچ قانونی در جامعه قابل اجرا نبود ، این بانوان وآقایان کجا تشریف داشتند که پس ازمرگ مشروطیت ، امروز به یاد آن افتاده و یقه چاک می دهند ؟
درآن بیست و پنج سال حکومت استبدادی ، ملیون بودند که زیر نام جبهه ملی جهت اجرای کامل قانون اساسی مبارزه می نمودند که شماری از آنان به جوخه های اعدام سپرده شدند یا به زندان افتاده ویا تبعید گردیدند و یا خانه نشین گشتند ، در مقابل آقایان ساکت نشسته و تماشاچی آن همه قانون شکنی بودند و لب از لب هم نمی گشودند ولی اکنون که ملت ایران خط بطلان بر نظام پیشین کشیده است به یاد مشروطه سلطنتی در گور خفته افتاده اند.
مسبب و بانی سیه روزی امروز ایران کیست ؟ جز آخرین پادشاه پهلوی و هواداران پر و پا قرصش
باره ها گفته و باز می گوئیم : زمانی که بفرمان " ملوکانه " درب سازمان های سیاسی وسندیکاهای کارگری و انجمن های دانشجوئی بسته شد وقلم های حق نویس شکسته و دهان آزادیخواهان دوخته گشت و بارها دانشگاه مورد هجوم سربازان و چماقداران حکومتی قرار گرفت تا با سرکوبی دانشجویان آزادیخواه ، سکوت مرگبار را برجامعه حاکم نمایند که دیگر صدای آزادی و عدالت خواهی به گوش ها نرسد و " خاندان جلیل " بر جامعه حاکم و فرمانروا گردد و مردم بخصوص حاشیه نشینان شهرها در بیخبری کامل بسر برده و خبرها پس از گذشتن از صافی ساواک به آگاهی مردم برسد . مردم چاره ای نداشتند جز اینکه به مساجد ، حسینیه ها ، انجمن های اسلامی و تکیه ها روی آورند تا واژه آزادی و عدالت و مساوات را فقط از این مکان ها که حتا در دور افتاده ترین روستا ها نیز وجود داشت بشنوند و مجبور گردند که ناجی خود را در بین روحانیون بجویند . زمانی که پادشاه تحصیل کرده فرنگ بچشم خود امام زمان را ببیند و در سفرزیارتی به امامزاده داود از روی قاطر به ته دره سقوط کند و حضرت عباس به دادش برسد و او را در بین زمین و آسمان گرفته و به روی قاطر باز گرداند ووو... ، آنوقت می شود توقع داشت که مردم سخنان رهبران مذهبی را باور نکرده و وعده و وعید های شیرین آنان را نا دیده انگارند و پیرو آنان نگردند
آنهائی که با وقاحت تمام ، کودتای ننگین بیست و هشت مرداد را" رستاخیز 28 مرداد " میخوانند آیا
نمی دانند که برادران رشیدیان ، کانون افسران بازنشسته ، اوباش و چاقو کشانی چون طیب حاج رضائی – حسن رمضان یخی – اصغر خالدار –ناصر جیگرکی- شعبان بی مخ و... ، زنان بد نامی چون ملکه اعتضادی ها ، پری آجودان قزی ها ... ومتأسفانه روحانیونی همچون آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی ، سید محمد بهبهانی ، شیخ بهاءالدین نوری ، شیخ احمد کفائی خراسانی ، حجت الاسلام و المسلمین شمس قنات آبادی و... ، سازمان فدائیان اسلام ، مجمع مسلمانان مجاهد و...
همچنین خود فروختگان سیاسی مانند دکتر مظفر بقائی ، حسین مکی ، حائری زاده ، علی زهری ،
میراشرافی ها و... بودند که علیه نهضت ملی ایران وارد میدان شدند تا فرامین کرومیت روزولت
فرستاده « پرزیدنت آیزنهاور » را بمرحله اجرا گذارند که با موفقیت هم به انجام رساندند.
دراین چند سال محققان و دست اندرکاران و برنامه ریزان خارجی کودتا با مصاحبه ها و انتشار خاطرات خود نقطه ابهامی در این راستا باقی نگذاشته اند . حال چند نفر خود فروخته ایرانی نما برای بدست آوردن دل اربابان ، قلم بدست گرفته و علیه دکتر مصدق بزرگمرد تاریخ معاصر ایران مزخرفاتی را سر هم کرده و خود را تاریخ نویس و یا محقق سیاسی معرفی می کنند و با این عمل کثیف آبروی نداشته خود را بیش از پیش برده اند . این خود نشان دهنده این حقیقت است که نام مصدق هنوزدشمنان آزادی و استقلال و عدالت را بوحشت می اندازد چون می بینند ، درهر حرکتی که از سوی جوانان داخل کشور انجام می گیرد از ته دل فریاد بر می آورند :
" مصدق مصدق راهت ادامه دارد "
این حقیقتی است مسلم که تا رسیدن به استقلال ، آزادی ، عدالت اجتماعی راه مصدق ادامه خواهد داشت .
هم میهنان !
با آگاهی دقیق از علل شکست های انقلاب مشروطه ، نهضت ملی کردن نفت و انقلاب بیست و دو
دوبهمن ، باید دست بدست هم داده و با کمک هم کشور عزیزمان را از ورطه سقوط رها سازیم و تا رسیدن به آزادی و برقراری عدالت اجتماعی در سایه نظامی مردمسالار در کنار هم باشیم و با بینش و درایت کامل اجازه ندهیم در همبستگی ما خللی وارد آورند همانگونه که در سه جنبش گذشته انجام گرفت و ما را به نقطه اول باز گرداند . باید همواره این حقیقت را در نظر داشت که
گذشته چراغ راه آینده است
توجه داشته باشیم ما قبل از هر چیز ایرانی هستیم . آذری ، کرد ، بلوچ ، لر ، ترکمن ، خوزی ، گیلک و مازندرانی و... همه ایرانی و اعضای یک خانواده هستیم و از حقوق مساوی برخوردار بوده و به یکسان ارث می بریم با هر مرام و هر آئینی که داشته باشیم ، مهم ایرانی بودن ماست .
درود بر روان پاک مصدق بزرگ پیشوای نهضت ملی ایران
درود بر روان پاک دکتر حسین فاطمی سردار نهضت ملی ایران
درود بر روان پاک داریوش و پروانه فروهر ادامه دهندگان راه مصدق
درود بر روان پاک تمامی جانباختگان را آزادی و شرف
درود بر کارگران ، معلمان ، دانشجویان مبارز آزادیخواه وزندانیان سیاسی
شنبه بیست و هفتم امردادماه یکهزار و سیصد و هشتاد و شش خورشیدی