دکتر مهرداد مشایخی جامعه شناس ,در سن ۵۸ سالگی بر اثر ابتلا به بیماری سرطان , چشم از جهان فرو بست . مهرداد اندیشمند و پیکارگری توانا در راه دمکراسی بود که فقدانش برای آزادیخواهان ایران سخت و دردناک است.
جبهه ملی ایران در گذشت جانگداز دکتر مهرداد مشایخی را به خانواده های محترم مشایخی , آ ریان پور و تمام یاران و آ شنایان تسلیت میگوید و یاد او را گرامی میدارد.
جبهه ملی ایران / امریکا
پنجم اکتبر 2011
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
اخرین گفتگوی JMI News با دکتر مهرداد مشایخی
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
مهرداد مشایخی از دید من
امیر هوشنگ آريان پور \
مهرداد در یکی از بحرانی ترین دوره های تاریخ ایران پا به عرصه وجود نهاد. او در 16 مرداد ماه 1332 یعنی 12 روز قبل از کودتای 28 مرداد بدنیا آمد
مهرداد اولین فرزند خانواده ما از نسل سوم بود، و من که در آن روزها تازه از تحصیل در انگلیس فارغ شده و به ایران بازگشته بودم، در هنگام وضع حمل خواهرم خانم مشایخی به بیمارستان رفتم. در بیمارستان ومشاهده ناراحتی و درد خواهرم در حین وضع حمل، بحدی ناراحت شدم که دیگر حتی هنگام تولد دو دخترم از حضور در بیمارستان خودداری نمودم. و این گناهی است نابخشودنی از دید همسر م. البته گناهش بگردن مهرداد است که با تولد خودش این روحیه ترس را در من بوجود آورد!
برای خانواده ما خاصه پدر و مادرمان وپنج برادر و خواهر، وجود او بسیار عزیز و بس گرامی بوده و می باشد.. مخصوصاً اینکه مهرداد شباهت زیادی به پدر بزرگ پدری من ماشاءالله خان کاشی داشت.
در هنگامیکه مهرداد فقط 5/3 سال بیشتر نداشت همراه پدر و مادرش به پاریس رفت و دوران کودکستان را تا پنجسالگی در آن جا طی نمود. در آن سن و سال او بسیار با هوش بود و با وجود آنکه هنوز قادر به خواندن نبود، به آسانی انتخاب مسیر حرکت ترن زیر زمینی وخیابانهای پاریس را به والدین خود و ایرانیانی که از ایران آمده بودند بدرستی نشان می داد. او زبان فرانسه را نیز یاد گرفته وبه خوبی تکلم می کرد.
هر زمان که از خرمشهر به تهران میامدم به تیز هوشی مهرداد بیشترپی می بردم . او در پنجسالگی کلیه اتومبیلهایی را که در آنزمان در خیابانهای تهران رفت و آمد میکردند باذکر نام کارخانه سازنده ومدل می شناخت و توضیحات لازم را در مورد اتومبیلها بما می داد.
دوران کودکستان را از دبستان میس مری در تهران شروع و سپس به دبستان راه زندگی و بلافاصله به دبستان ودبیرستان اندیشه راه یافت . در دبیرستان همواره با نمرات عالی بین شاگرد اولی و سومی بالا و پائین می رفت .
به ورزش مخصوصاً فوتبال و والیبال علاقمند بود و اکثراً کاپیتان تیم های ورزشی دبیرستان بود. در اکثر مواقع، سایر هم کلاسی هایش او را بعنوان رهبر و لیدر و سخنگوی خود برمیگزیدند.
بتدریج ما سه برادر و خواهر دیگرمان ازدواج کرده و صاحب فرزندانی شدیم. تعداد نسل سومی ها ی خانواده جمعاً به ده نفر رسیدند ولی پر واضح است که عزیزترین آنها مهرداد بود و همگی بگونه دیگری به او توجه کرده و خواسته هایش را تامین می کردیم. مهرداد عاشق کتاب خواندن و بهترین هدیه برایش یک کتاب بود
در سن چهارده سالگی برای یک ترم تابستانی ، مهرداد به نزد ما به انگلیس آمد و بمدرسه رفت.
پس از خاتمه دبیرستان در رشته طبیعی، با وجود آنکه پدر و مادرش علاقمند بودند که او را برای ادامه تحصیل به آمریکا روانه کنند ، ولی مهرداد که تحت تاثیر شرایط روز نسبت به آمریکائی ها نظر خوبی نداشت ، لذا در کنکور دانشکده دندان پزشکی شرکت و بدانشگاه راه یافت..
پس از یک سال تحصیل دانشگاهی، مهرداد تصمیم گرفت که به آمریکا رفته و تحصیلا تش را ادامه دهد. در آمریکا بجای دنبال کردن رشته دندان پزشکی به تحصیل اقتصاد در دانشگاه وسترن ریزرو در ایالت اوهایو پرداخت ولیسانس خود را دریافت نمود. ولی یکباره تصمیم گرفت که به اقتصاد علاقه ای ندارد و تحت تاثیر برادر بزرگترم دکتر امیر حسین آریان پور رشته اقتصاد سیاسی و جامعه شناسی را انتخاب کرده وفوق لیسانس و دکترای خود را از دانشگاه آمریکن در واشنگتن با نمرات بسیار بالایی باتمام رسانید.
در تمام دوران تحصیل در دانشگاه آمریکایی او از بورس تحصیلی و دریافت کمک هزینه از دانشگاه برخوردار گردید.
درسالهای قبل از انقلاب و آن زمان که دانشجویان ایرانی خارج کشور، سازمان کنفدراسیون دانشجویان را تاسیس کردند، مهرداد نیز چون هزاران دانشجوی دیگر که آرزوی یک انتخابات آزاد و بر قراری عدالت اجتماعی را در کشورمان در سر داشتند؛ به آن سازمان پیوست .
پس از پیروزی انقلاب مهرداد برای مدتی کوتاه از تعطیلات تابستان استفاده کرده و به ایران آمد. ولی بزودی پی برد انقلاب ایران بهیچیک از آرزوها و خواسته های او و دوستانش جامع عمل نبسته وبلکه مسیرش در خلاف آن جهتی است که او و دیگران آرزو می کردند. به این علت با نا امیدی و دلسردی به آمریکا مراجعت نمود.
مهرداد در زندگی خود در هیچ زمانی بدنبال اندوختن ثروت نرفت و بزندگی بسیار ساده خود ادامه داد ، ساده می پوشید ، ساده غذا می خورد و از تجملات دوری می کرد ..
او اهل هیاهو و جنجال نبوده ونیست، از صفات بسیار پسندیده او آرام بودنش و عصبانی نشدنش، و اهل بگو و مگو ، داد و فریاد و زدو خورد نبودنش است. او بجای شعار دادن به نوشتن پرداخت وافکارش را با بکارگیری جملات پر محتوا ولی همراه با نزاکت برشته تحریر درمیاورد. نتیجه آن شد که در سی سال گذشته از او صدها نوشته تحقیقی و پر محتوا باقی مانده است.
آنچه برای مهرداد مهم و از نیازمندیهای اولیه یک جامعه مترقی است، برقراری عدالت اجتماعی برای همگان است. از بیعدالتی در رنج وعذاب است و علت اینکه در طول زندگیش به سیاست روی آورد بخاطر این بود که تحمل حکومت های خود کامه و زورگو از نوع شیخ وشاه را ندارد و لذا بدنبال حکومتی است که اکثریت ملت بتوانند با رای خود، منتخب یک حکومت مردمی باشند.