بيست و هفت سال از استقرار نظام اسلامی در ايران می گذرد. نظامی که با وعده استقلال ، آزادی و جمهوری اسلامی بر امواج انقلاب مردم به قدرت رسيد جز فقر ، ويرانی ، فروپاشی پايه های اقتصاد ، سلب آزادی های اوليه انسانی ، شکستن و توقيف قلم ها ، جنگ و ويرانی چيزی برای مردم ايران به ارمغان نياورده است. هنوز مردم ايران از ويرانی های جنگ بدون دليل هشت ساله خمينی صدام فارغ نشده اند که هيولای جنگ ديگری در آسمان ايران به پرواز در آمده است. و بار ديگر ميهن ما مرکز آزمايش سلاح های مرگبار ديگری شده است. اين بار نه کشوری عقب مانده و وابسته مقابل ايران قرار گرفته ، بلکه ابر قدرتی است که پيروزی در جنگ را به هر قيمت ميخواهد و برای رسيدن به آن از هيچ کشتاری نيز ابا ندارد. هدف آزمايش قدرت جنگی ابر قدرتی است که مگ خواهد کارزاری برای آن بيابد و از بخت بد نظامی خودکامه اين ميدان را برای او فراهم ساخته است. جنگی که هم اکنون مردم ايران را تهديد می کند ، جنگی نيست که توسط دشمنی به مردم ايران تحميل شده باشد بلکه جنگی است که بی خردی و جاه طلبی های مشتی بی خبر از سياست و کياست به مردم ايران تحميل کرده اند و قربانيان آن نيز مردم بی گناهی هستند که ندانسته و نخواسته در دام فريب بی خردان و واپس گرايان گرفتار شده اند. اظهار نظر محسن رضائی که به پاس کشتار نمايندگان مردم ترکمن در راه گنبد به تهران به فرماندهی سپاه پاسداران و سپس با درجه دکترای افتخاری به دبيری مجمع تشخيص مصلحت نظام ارتقاء يافته ، گويای فاجعه ای است که اجزای زير مجموعه نظام در انتظار تکرار آن هستند. او بار ديگر انتحار های دسته جمعی جوانان ايران را در برابر هجوم دشمنان نظام مقدس اسلامی!!! راه مقابله با متجاوز می داند. او و رهبران ديگر اين نظام غير مشروع يا هنوز از عمق فاجعه ای که در راه است واقف نيستند يا به هر قيمت حتی با کشتار انبوه مردم می خواهند سلطه جابرانه خود را پای بر جا نگه دارند. در اين ميان مردم ايران چه نقشی دارند؟ تا چه وقت مهر سکوت بر لب گذاشته و شاهد نابودی استقلال کشور خود خواهند ماند؟ ايران متعلق به مردم ايران و نسل های آينده آن است. ايران متعلق به واپسگرايانی که هنوز در دوران ماقبل تاريخ نفس می کشند و کشور را متعلق به خود و سلطه جابرانه خود را عطيه خدائی می پندارند نيست. ما هستيم که در اين شرايط بحرانی که ناخواسته جهانی عليه ما متحد شده اند بايد با کاردانی و خردمندانه از ميهن خود دفاع کنيم. دفاع از ميهن در اين شرايط منحصراً از يک راه امکان پذير است و آن راه جای گزينی نظام اسلامی حاکم با نظامی برخاسته از اراده مردم می باشد که بتواند اعتماد جهانيان را به دست آورد. سکوت ما به منزله مرگ و نابودی کشور ما خواهد بود.
طرح حمله اتمی به ايران
(کوتاه شده سخنرانی مايکل چاسودووسکی درباره خطرات جنگ اتمی ايالات متحده امريکا عليه ايران در گرد همآيی برای صلح در کوآلا لامپور در دسامبر2005)
تدوين طرح حمله سريع و غافل گيرانه ايالات متحده امريکا با استفاده از جنگ افزار های اتمی عليه ايران به آخرين مراحل تکامل خود نزديک می شود. برای اجرای طرح عملياتی مشترک ، ايالات متحده امريکا ، اسرائيل وترکيه ، درحالت آمادگی کامل قرار دارند. تمرينات آمادگی که از اوايل سال 2005 آغاز شده اکنون به مرحله نهائی رسيده است. از همان زمان نيز مذاکراه درباره چگونگی اجرای طرح با همکاری امريکا ، اسرائيل ، ترکيه و ناتو در بروکسل انجام شده است. پارتر گاس رئيس سيا در سفرهای خود به ترکيه و مذاکره با نحست وزير آن موفق شده همکاری سياسی و لوجيستيکی ترکيه را جلب و حق استفاده از فضای هوائی ترکيه برای حمله به ايران و همکاری سازمان اطلاعاتی ترکيه را جهت دادن گزارش نقل و انتقالات نيرو های نظامی ايران به مرکز فرماندهی عمليات ، به دست آورد. آريل شارون نخست وزير اسرائيل نيز چراغ سبز حمله به تأسيسات اتمی ايران را از هم اکنون به نيرو های اسرائيل داده است . . تقريباً همه مقامات بلند پايه اسرائيل اعلام داشته اند که آخر مارچ ، آخرين فرصت تعيين شده برای حمله به ايران حواهد بود. اين زمان مصادف با تاريخی می باشد که قرار است آژانس بين المللی انرژی هسته ای گزارش نهائی خود را در مورد کارهای هسته ای ايران به شورای امنيت سازمان ملل متحد ارائه دهد. سياست مداران اسرائيلی اعتقاد دارند که تهديد به بمباران مراکز هسته ای ايران ممکن است در نحوه گزارش آژانس و تصميم گيری شورای امنيت مؤثر باشد و حاميان اسرائيل در شورای امنيت خواهند توانست قطعنامه مورد نظر خود مبنی به تحريم اقتصادی و يا حمله هوائی به مراکز هسته ای ايران را توجيه پذير نمايند. طرح حمله متحدين با جنگ افزار های هسته ای با تأييد ناتو نيز مواجه شده است منتهی در اين مرحله همکاری ناتو منحصراً شرکت در حملات هوائی می باشد.. ساز و برگ های مختلف جنگی که در عمليات نظامی عليه ايران به کار گرفته خواهد شد کاملا زير نظارت امريکا و هم آهنگی های لوجستيکی با مرکز فرماندهی وزارت دفاع ايالات متحده در پايگاه هوائی آوفوت در نبراسکا خواهد بود. عمليات هوائی اسرائيل نيز هم آهنگ با طرح های وزارت دفاع امريکا می باشد. و فرماندهان امريکايی هستند که تصميم خواهند گرفت چگونه و چه زمان حملات بايد انجام گيرد. منابع نظامی امريکا همچنين اظهار می دارند که حملات هوائی به ايران نسبت به حملات هوائی امريکا به عراق در مارچ 2003 بسيار شديد تر و گسترده تر خواهند بود. حمله به مراکز اتمی و سوق الجيشی ايران به وسيله هواپيما های ب - 2 که از پايگاه های هوائی ديگو گارسيا و يا پايگاه های هوائی در داخل خاک امريکا پرواز می کنند می باشند که از حمايت جنگنده های 117 مستفر در پايگاه اوديد در قطر برخوردار می گردند. طراحی حملات به نحوی است که مراکز حساس تر زود تر و سريع تر مورد حمله قرار می گيرند. برای جلوگيری از تحرکات سريع و ضد حمله ها و حملات ايذائی نيروهای ايرانی به ارتش امريکا در عراق مراکز نظامی و تأسيسات اتمی ايران از جنگ افزارهای هسته ای و متعارف تواماً استفاده خواهند شد. برای آماده سازی ارتش امريکا در نوامبر 2005 فرماندهی استراتژيک ارتش امريکا طرحی آزمايشی (طرح حملات جهانی) زير عنوان (صاعقه جهانی) انجام داده که در آن عليه يک مهاجم خيالی از تسليحات اتمی و متعارف توامًا استفاده شده است. به دنبال مانور صاعقه جهانی فرماندهی استراتژيک امريکا اعلام داشته که مانور مزبور برای آمادگی پيش گيرانه در برابر حملات اتمی کره شمالی بوده اما در همان زمان روزنامه آيشين پرس گزارش داد که هدف از مانور مزبور طرح حمله به ايران است.
اجماع برای حمله اتمی تا اين مرحله هيچ گونه مخالفتی از کشور های اتحاديه اروپا شنيده نشده است. اما هنوز مشورت هايی بين واشنگتن ، پاريس و برلين در جريان است. برخلاف حمله به عراق که مخالفت هايی در سطح ديپلماسی بين آلمان و فرانسه با واشنگتن وجود داشت در مورد ايران اجماعی بين ناتو و شورای امنيت وجود دارد. اين اجماع مربوط به برنامه هسته ای می باشد که ممکن است بر کل خاور ميانه و آسيای مرکزی اثر گذار گردد. علاوه بر ناتو و اسرائيل بعضی از کشور های خط اول جبهه در خاور ميانه نيز شرکای تاکتيکی طرح های اسرائيل و امريکا می باشند. در نوامبر سال 2004 يک هيأت عاليرتبه از نظاميان اسرائيلی در بروکسل مرکز فرماندهی ناتو بامقامات نظامی کشور های حوزه مديترانه ، کشورهای مصر ، اردن ، تونس ، مراکش ، الجزاير و موريتانی ملاقات و توافق هائی در مورد منطقه بين آنها به عمل آمد. و همزمان قراردادهايی بين ناتو و اسرائيل منعقد گرديد. بعد از اين ملاقات ها مانور های دريائی در سواحل سوريه اجرا گرديد که امريکا ، ترکيه و اسرائيل نيز در آن شرکت داشتند. در فوريه 2005 نيز اسرائيل با چند کشور عربی مانور مشترکی را برای مقابله با عمليات تروريستی اجرا کردند.هم زمان با اين تمرين ها و آماده گی های نظامی ، وسايل ارتباط جمعی کشورهای عضو اتحاد نيز هم آهنگ ايران را به عنوان خطری برای صلح جهان اعلام و شديداً به تبليغ پرداحتند. با توجه به سياست ها و گفتار دولت مردان ايران گروه های ضد جنگ در جهان به راحتی در دام تبليغات رسانه ها گرفتار شدند و از اخباری که امريکا و اسرائيل مشترکاً به دنبال آفرينش يک کشتار دسته جمعی در ايران هستند جايی در برنامه های گروه های ضد جنگ در جهان ديده نشده است ، در عوض حمله به ايران به نام يک حمله جراحی برای جلوگيری از اتمی شدن ايران در اذهان جهانيان جای گرفته است و حتی عنوان شده که اين جنگ نيست بلکه عمليات نظامی محدودی است برای حفظ صلح ، که به صورت حملات هوائی عليه مراکز هسته ای ايران انجام می شود.
بمب های هسته ای کوچک برای حفظ تمدن ها !
جنگ اتمی عليه ايران بر اساس برنامه کابينه بوش در سال 2002 زير عنوان حمله پيش گيرانه اتمی می باشد که با اطلاع رسانی های نادرست رسانه های عمومی از افشای تلفات انسانی که متوجه مردم ايران می گردد اشاره ای نشده است.
بر اساس تصميم سنای ايالات متحده امريکا در سال 2003 سلاح های اتمی تاکتيکی کوچک که دارای قدرت انفجاری معادل 6 برابر بمبی است که در هيروشيما منفجر شده ساحته شده است . توجيهی که در باره ساخت اين گونه سلاح های تاکتيکی می شود اين است که چون در اعماق زمين منفجر می گردند ، تلفات انسانی قابل ملاحظه نخواهند داشت. بنا بر تبليغات گسترده ای که برای توجيه ساخت اين بمب ها توسط دانشمندان اتمی شده اين است که بمب های اتمی کوچک وسيله ای نه برای جنگ بلکه برای حفظ صلح می باشند. در حال حاضر مصرف اين بمب ها همراه با سلاح های متعارف در زرادخانه امريکا با عنوان مبارزه با تروريسم توجيه پذير شده است ، بدون توجه به اين مسأله که شمار قربانيان آن تا چه اندازه خواهند بود. مقامات کابينه بوش مدعی هستند که بمب های کوچک اتمی وسايل بازدارنده معتبری عليهکشور های سرکشی مشابه ايران و کره شمالی می باشند. مقامات وزارت دفاع ايالات متحده ادعا می کنند چون بمب های اتمی کوچک برای حفظ صلح بکار برده می شوند و ماده انفجاری آن ها کمتر از 5000 تن می باشند ، قدرت تخريبی آنها معادل يک سوم قدرت تخريبی بمب هايی است که در هيروشيما و ناکازاکی با ظرفيت 20000 و 15000 تن بکار برده شده اند. قدرت نفوذ در خاک بمب های بی 11- 61 بسيار محدود می باشند. آزمايش های انجام شده نشان داده که قدرت نفوذ آن ها درصورتی که از ارتفاع 40000 فوتی پرتاب گردند در خاک خشک 20 فوت خواهند بود و به اين ترتيب وقتی به داخل زمين نفوذ کنند ، حتی پيش از انفجار مقدار قابل ملاحظه ای از انرژی انفجاری آنها به سطح زمين منتقل می گردند که سبب لرزش زمين خواهند شد. علاوه بر آن اگر در مناطق شهری با جمعيت متراکم بکار برده شوند تلفات انسانی فراوانی را سبب می گردند و مواد راديو اکتيو ساطع شده از انفجار نيز که به صورت اشعه گاما ساطع می شوند سطح وسيعی را آلوده خواهند ساخت. ما در چهار راه خطرناکی قرار گرفته ايم. طراحان نظامی تبليغات خود را دارند. آنها می گويند کاربرد سلاح های اتمی نسل نو ، سلاح ايمنی در ميدان های نبرد هستند. آن ها مشابه سلاح های نسل گذشته خود نمی باشند. هيچ مانع و يا محدوديت های سياسی نيز برای کاربرد آن ها وجود ندارند. در اين راستا سناتور ادوارد کندی سناتور دموکرات از ايالت ماساچوست بوش و همکارانش را متهم می کند " آن ها نسلی از سلاح های هسته ای هستند که بيشتر مصرف می شوند." جامعه جهانی به نام صلح بر مصرف سلاح های اتمی مهرتأييد گذارده اند تا دنيائی برخورداراز صلح داشته باشند! آيا اين تفکر برای عمليات نظامی که نتيجه آن می تواند آفرينش قربانگاه اتمی باشد قابل توجيه است؟ قربانگاه اتمی اين روز ها جايی در صفحات اول روزنامه ها ندارند. در جهانی که مردخای وانونو به گناه مخالفت با تسليحات هسته ای اسرائيل حق آزاد بودن ندارد جه ميتوان انتظار داشت؟ در مصاحبه ای در دسامبر 2005 مردخای وانونو می گويد" دولت ايسرائيل آماده می شود که از سلاح های اتمی عليه کشور های اسلامی استفاده کند. در اين سرزمين مردم غالباً از کشتار يهوديان سخن می گويند ، اما هر بمب اتمی خود يک قربانگاه و يک فتل عام است. آن ها ميتوانند بکشند ، شهر ها را ويران کنند و مردم را نابود سازند."
با اين سخنان مردخای محکوم شده است تا آخرين لحظه عمر در اسرائيل زير نظر باشد و از حق مسافرت محروم گردد.
در اين دنيای متمدن! نبايد تعجب کرد رهبری که خود را وارث انقلاب فرانسه و کشورش را گهواره آزادی می داند مردمی را که نخواهند سيطره او را بپذيرند با سلاح اتمی تهديد می کند. رضا آذرخش
