استقلال - آزادی - عدالت اجتماعی (جمهوری ایرانی)
به سایت خبری جبهه ملی ایران ،پرببنده ترین سایت نیروهای ملی خوش آمدید
این سایت خبری مستقل است و به انعکاس اخبار تشکلهای جبهه ملی ایران و نیروهای ملی در سراسر جهان اختصاص دارد
از دیگر صفحات این تارنما در زیر این پیام با کلیک روی صفحه دیدن کنید
 
¤ اخبار دانشجویی
¤ صدور حکم زندان برای ۲۰ نفر از بازداشت شدگان زلزله آذربايجان
¤ دیدار اعضای جبهه ملی ایران با فرید طاهری
¤ روز دانشجو در مزار کیانوش آسا/ بیانیه دفتر تحکیم وحدت
¤ احضار مجدد پیمان عارف به دادگاه
¤ پیمان عارف بار دیگر از تحصیل محروم گردید.
¤ دفتر تحکیم وحدت و سازمان دانش آموختگان ایران در بیانیه ای مشترک: «صدای دانشجویان دربند باشیم»
¤ بیانیه‌ دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال; «تشکیل جبهه‌ دموکراسی‌خواهان برای صیانت از منافع ملت ایران در مقابل استبداد داخلی»
¤ ممانعت از آزادی پیمان عارف، فعال سابق دانشجویی
¤ پیمان عارف، دانشجوی زندانی، پس از اعتصاب غذا به بیمارستان منتقل شد
¤ پیمان عارف برای سومین بار بازداشت شد
سایتهای دیگر
 
دیدگاه
¤ صفحه اول  ¤ اخبار ايران  ¤ اخبار جبهه ملی  ¤ بیانیه های جبهه ملی  ¤ کورش زعيم  ¤ جبهه ملی اروپا  ¤  واشنگتن  ¤ اخبار دانشجویی  ¤ خارج از کشور  ¤ دکتر ورجاوند  ¤ زنان  ¤ نشریات  ¤ دیدگاه  ¤ دریادار مدنی  ¤ رضا آذرخش  ¤ اندیشگاه ملی/ آریان پور  ¤ کنگره ملی/ امیرانتظام  ¤ مقالات  ¤  عضويت  ¤ نهضت آزادی/حزب ملت ایران  ¤ کارگران  ¤  اسناد جبهه ملی  ¤ جوانان جبهه ملی  ¤ دکتر باوند  ¤ كانون انديشه و سخن.  ¤ بیژن مهر  ¤  سمينار جبهه ملی  ¤  فرهنگ  ¤ همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر در ایران  ¤ دفتر پژوهش های جبهه  ¤ اخبار زندانیان سیاسی  ¤ برنامه تلوزیون  ¤ اقتصاد  ¤ آلبوم عکسها  ¤ تماس با ما ¤ آرشیو خبرها
دیدگاه ها در مورد حمله وحشیانه ارتش عراق به اردوگاه اشرف
22 فروردین 1390       بازگشت به صفحه قبل 
حمله ناجوانمردانه ارتش عراق به اردوگاه اشرف را محکوم میکنیم/ برنامه تلوزیونی جبهه ملی ایران


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
به جریانی که این جنایت را محکوم نکند اعتماد نکنید! علی کشتگر
نوع برخورد جریانهای مختلف طیف اپوزیسیون ایران به این جنایت - حمله به اشرف - معیاری است که نشان می دهد ما در دفاع از حقوق بشر تا چه حد پیگیر هستیم و تا کجا از تنگ نظری ها و ملاحظات سیاسی و گروهی فاصله گرفته ایم!


شنیده بودم که درمیان اعراب سنت نیکویی وجود دارد که به دشمن خود در خانه خود پناه می دهند، چنان که اگر دشمن به هر دلیل درخانه آنها وارد شود، از او پذیرایی می کنند. دولت نورالمالکی، اما تا کنون با دست زدن به چند جنایت هولناک علیه اعضای سازمان مجاهدین خلق ابطال این ادعا را به نمایش گذاشته است!

چند هزار هم وطن ما، اعضای سازمان مجاهدین خلق، از بد حادثه مهمان عراقیها هستند، گیریم که مهمان ناخوانده باشند. گیریم که حکومت عراق آنان را دشمنان خود بداند.

حملات ددمنشانه ارتش عراق به اردوگاه اشرف نشان داد که دردولت نورالمالکی نفوذ و آمریت جمهوری اسلامی بیش از تعهدات ومیثاق های بین المللی اعتبار دارند.

حمله ارتش عراق به انسان های بی سلاحی که در اردوگاه اشرف محصوراند، هولناک تر و در عین حال پرمعنا تر ازآن است که بتوان به این آسانی ها از آن گذشت.

این جنایت نشان می دهد که سرطان جمهوری اسلامی درساخت و بافت دولت نوپای عراق و ارتش جدید آن، که پس از حمله نظامی آمریکا به عراق متولد شده اند، ریشه دوانده است. وگرنه چگونه ممکن است و چرا باید ارتش عراق هر از چندی به خود اجازه دهد با تانک و مسلسل به کشتار کسانی دست بزند که مدتها است خلع سلاح شده اند وچیزی جز دست خالی خود برای دفاع از خویش ندارند؟

از هنگام سقوط صدام حسین تاکنون مردم عراق بارها نشان داده اند که خواهان حکومتی شبیه به جمهوری اسلامی ایران نیستند، اما متاسفانه چنین می نماید که با گذشت زمان نفوذ افکار و روشهای جمهوری اسلامی در حکومت نورالمالکی روزبه روز افزایش پیدا کرده است. امری که نه با منافع ملی عراق سازگاری دارد و نه با مصالح ومنافع ایران . واکنش های گسترده و سریع جریانهای مختلف اپوزیسیون ایران در قبال این جنایت و تلاش برای بازتاباندن خبر آن دررسانه های بین المللی و نیز دادخواهی از سازمان ملل و نهادهای جهانی برای روشن شدن ماهیت آمران این کشتار ضد انسانی و جلوگیری از تکرار آن بسیار اهمیت دارند.

نوع برخورد جریانهای مختلف طیف اپوزیسیون ایران به این جنایت معیاری است که نشان می دهد ما دردفاع از حقوق بشر تا چه حد پیگیر هستیم و تا کجا از تنگ نظری ها وملاحظات سیاسی و گروهی فاصله گرفته ایم!

فراموش نکنیم که دفاع از آزادی و حقوق بشر یعنی دفاع از حق مخالف ودشمن فکری و عقیدتی و گرنه هر دسته و گروهی حتی فاشیستها نیزدر دفاع از هم فکران خود پیگیراند!

خوشبختانه بسیاری از ما سالیان درازی است آموخته ایم که دفاع از حقوق بشر حدومرز سیاسی وعقیدتی را به رسمیت نمی شناسد. در این عرصه جمهوریخواه، سلطنت خواه، کمونیست ومجاهد و مذهبی و غیرمذهبی ودریک عبارت همه کسانی که انسان نام دارند برابرند. به باور من محکوم کردن جنایت حکومت عراق و دفاع از حقوق اعضای سازمان مجاهدین خلق وظیفه همه ایرانیانی است که به منشورجهانی حقوق بشر وفادارند. نمی شود به کسانی که به هردلیل ازاین وظیفه انسانی و اخلاقی طفره می روند اعتماد کرد!

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
مسئولیت مجاهدین در کشتار اشرف، حميد فرخنده
در کشورهای اروپایی یا امریکای شمالی و استرالیا لااقل امکان فعالیت سیاسی علیه نظام جمهوری اسلامی برای حدود ۳۵۰۰ مجاهد گرفتار در اردوگاه اشرف وجود دارد. معلوم نیست سازمانی که حتی امکان فعالیت سیاسی علیه نظام جمهوری اسلامی در خاک عراق ندارد، به چه علت بر ماندن خود، آنهم علیرغم میل صاحبخانه اصرار دارد؟
صحنه به زیرگرفته شدن یکی از مجاهدین ساکن ارودگاه اشرف توسط خودروی ارتش عراق دل هر انسان آزاده بویژه هر ایرانی انساندوست را به درد می آورد. حمله به افرادی غیر مسلح و کشتار آنان به هیچ بهانه ای قابل قبول نیست. همه ی وجدان های آزاد بشری خواهان راه حل مسالمت آمیز و درخور شأن و کرامت انسانی برای بیش از سه هزار ساکنین اردوگاه اشرف هستند. انسانهایی اسیر ایدئولوژی، قربانی تشکیلات و سازمانی به بن بست رسیده، رها شده در بیابانی نزدیک مرز ایران، محروم از دنیای آزاد اطلاعات و اخبار. آرمانگرایانی که روزگاری شیفته توهمات سیاسی رهبری خود شدند. رهبری سیاسی ای که ارمغانش برای اعضای اش اشتباهات پیاپی در ارزیابی های سیاسی و تعادل قوا، به کشتارگاه فرستادن آنها در مقاطع مختلف، شتشوی مغزی و تشویق آنان به آتش زدن خود برای بهره برداری های سیاسی بوده است.

اما اگر از شیوه خشونت بار و غیرانسانی حمله نیروهای عراقی به مجاهدین در اردوگاه اشرف که بگذریم، در این ماجرا واقعیتی سیاسی، هرچند تلخ برای مجاهدین، وجود دارد و آن این است که دولت عراق درپی اعمال حاکمیت ملی خود بر اردوگاه اشرف است. این حق هر دولتی بویژه دولتی که مشروعیت خود را از آرای مردمش گرفته هست که بر تمام خاک خود اعمال حاکمیت کند. همچنین این حق هر دولتی هست که با کشورهای همسایه روابط سیاسی خود را تنظیم کند. اما در ماجرای اسفناک کشته شدن گروهی از هموطنان ما در خاک عراق هم از سوی سازمان مجاهدین خلق، شورای ملی مقاومت و هم از سوی بسیاری از نیروهای سیاسی که کشتار اخیر را محکوم کرده اند این حق کشور همسایه ی ما نادیده گرفته شده است.

در سال 2009 هنگامی که نیروهای عراقی مسئولیت کنترل اردوگاه اشرف را از نیروهای امریکایی تحویل گرفتند نیز درگیری هایی کوچکتری بین نیروهای عراقی و ساکنین اردوگاه اشرف درگرفت . در آن زمان یاداشتی در این مورد نوشتم و از آنجا که علیرغم درناکی حادثه کنونی همان منطق هم از سوی حکومت عراق و هم از سوی مجاهدین خلق در ماجرای اخیر دنبال می شود آن یادداشت را در زیر می آورم:


هنگامی که مجاهدین خلق در اوایل سال 86 میلادی فرانسه را به قصد عراق ترک کردند، بسیاری از ناظران سیاسی استقرار این سازمان در کشور در حال جنگ با ایران را خودکشی سیاسی ارزیابی کردند. تصوّر پی آمدهای مهلک چنین تصمیمی برای کسانی که با الفبای سیاسی آشنا بودند، چندان مشکل نبود. اما کمتر کسی می توانست در آن سال ها پیشی کند سرنوشتی چنین تراژیک در انتظار سازمان مجاهدین خلق خواهد بود.

دولت قانونی عراق اخیرا خواستار برچیده شدن قرارگاه اشرف که مجاهدین شهر اشرف اش می نامند، شده است. مقامات عراقی ضمن اعلام رد گزینه ماندن مجاهدین در خاک عراق از آنها خواسته اند این کشور را به قصد ایران یا کشور ثالثی که حاضر به پذیرش آنها باشد، ترک کنند. سازمان مجاهدین خلق در واکنش به این درخواست دولت عراق، بستن اردوگاه اشرف و انتقال مجاهدین به ایران یا کشور ثالث را زمینه سازی برای "جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت" خوانده است.

24 سال پیش، مجاهدین ظاهرا "برای مدتی کوتاه" به عراق رفتند تا به زعم خویش طی چند سال مبارزه و در سایه ارتش صدام، نظام جمهوری اسلامی را سرنگون کنند. آنها برای درخواست پناهندگی به عراق نرفتند، بلکه در کسوت رزمندگان مجاهد یا نیروهای "ارتش آزادیبخش" در حالیکه عموما پناهندگی کشورهای مختلف اروپایی و امریکای شمالی را دارا بودند در عراق نزدیک نوار مرزی با ایران، مستقر شدند. آنها هیچگاه به عنوان پناهندگان مجاهد در عراق حضور نداشته اند و بعد از سرنگونی رژیم صدام حسین نیز از دولت عراق تقاضای پناهندگی نکرده اند.

البته مجامع بین المللی و دیگر نهادها و سازمان های حقوق بشری می بایست از حقوق انسانی آنها حمایت کرده و تسهیلات لازم برای انتخاب آزادانه و انتقال به هر کشوری که خود خواهان عزیمت به آنجا هستند را برایشان فراهم کنند.
اعتراض سازمان مجاهدین اما در قالب اطلاعیه دبیرخانه شورای ملی مقاومت،به سخنان موفق الربیعی مشاور امنیتی دولت عراق، گویا تکرارِ کمیکِ تاریخِ تراژیکِ این سازمان است.

در میان سازمان های سیاسی در تاریخ ایران معاصر کمتر نیرویی می توان یافت که به اندازه سازمان مجاهدین دچار اشتباهات مهلک سیاسی و نظامی و حتی فرهنگی شده باشد. اشتباهاتی که حاصل آن به کشتن دادن هزاران جوان مجاهد، تبدیل رهبری بسته اما جمعی در سازمان به رهبری فردی مسعود رجوی و سرانجام بن بست سیاسی و تشکیلاتی کنونی مجاهدین است.

ارزیابی شتاب زده و غیرواقعی رهبری سازمان از تعادل نیروها، آنها را به تظاهرات مسلحانه در اواخر بهار سال 1360 واداشت. که به کشته شدن هزاران نفر از اعضا و هواداران این سازمان منجر شد. [البته نقش خشونت شدید نظام اسلامی در سرکوب مجاهدین خلق، محکوم و مسئولیت بزرگ نظام اسلامی در این برگ خونین از تاریخ سیاسی معاصر کشور در جای خود قابل بررسی است.] بعد از خروج مسعود رجوی و بقیه السیف نیروهای این سازمان به خارج از کشور، ماجرای شخصی ازدواج مسعود رجوی با مریم عضدانلو قاجار در نمایشی مضحک، امری سیاسی_ایدئولوژیک نام گرفت.

بار دیگر با محاسبه ای غلط، در اوج جنگ ایران و عراق مسعود رجوی که اینک هم پیشوای سیاسی سازمان بود هم رهبر عقیدتی آن، در لباس رهبری نظامی سازمان سرنوشت خود و سازمانش را با سرنوشت رژیم بعث عراق گره زد و راهی عراق شد.

در تابستان 67 در پی موافقت ایران با قطعنامه 598 شورای امنیت و صلح میان ایران و عراق، رجوی که خود را بازنده بزرگ صلح می دید، با فراخواندن هزاران نفر از هواداران سازمان از سرتاسر اروپا و امریکای شمالی به عراق، حمله ای در پناه نیروی هوایی ارتش صدام به ایران سازمان داد. خوش خیالی سیاسی نشأت گرفته از ارزیابی هایی سخت دور از واقعیت باعث گشت تا چند هزار نفر مجاهد که بسیاری از آنها برای اولین بار سلاح در دست می گرفتند با طی کردن آموزش نظامی دو روزه ای، با شعار از "مهران تا تهران" چند شهر مرزی را به امید رسیدن چند روزه به تهران، آن هم از راه جاده، پشت سر بگذارند. عملیاتی که فروغ چندانی نداشت اما جاویدان شد.

جاویدان از آن جهت که در تاریخ عملیات جنگی، خطاهایی چنین فاحش از نظر نظامی و ارزیابی های کودکانه از توان خویش، امکانات دشمن و این چنین به قربانگاه فرستادن نیروهای خودی، بیسابقه است. یک نمونه کوچک آن درست کردن "خودروهای زرهی" توسط جوش دادن یک ورقه فلزی در دو سوی وانت های سازمان است که ظاهرا از ابتکارات نظامی خانم مریم رجوی بوده است.

همه این ابتکارات و کارنامه بلند اشتباهات پی درپی، محصول تصمیمات رهبری سازمان و در راس آن مسعود رجوی است که خود را "نوک پیکان تکامل" جامعه ایران نیز بحساب می آورد.

اگر عملیات "فروغ جاویدان" و کشته شدن بیش از هزار نفر از نیروهای مجاهد در دشت حسن آباد و تنگه چهار زبَر، اوج تراژدی سیاست های مجاهدین خلق است، اعتراض این سازمان به تصمیم دولت قانونی عراق در مورد بستن اردوگاه اشرف و امتناع مجاهدین از ترک خاک این کشور، سوی کمدی این تراژدی است.

آن روز که همه دلسوزان و صاحب نظران سیاسی، مجاهدین را از رفتن به عراق، به خاک دشمن در حال جنگ با ایران، برحذر داشتند، گوش شنوایی در این سازمان وجود نداشت. امروز نیز که دولت قانونی عراق از این سازمان می خواهد، به هر دلیل، خاک عراق را ترک کند، آنها کودکانه با این درخواست کشور میزبان مخالفت می کنند. آنروز که نمی بایست می رفتند، رفتند و امروز که می بایست حال که میزبان عذرشان را خواسته، محترمانه خاک عراق را ترک کنند، قصد ماندن دارند.

حتی اگر دولت عراق، خواهان بستن اردوگاه اشرف و ترک خاک عراق از سوی مجاهدین خلق نباشد، بخاطر منافع ملی خویش و برقراری روابط دوستانه با همسایه بزرگ شرقی خود، با فعالیت های سیاسی مجاهدین خلق علیه ایران مخالفت خواهد کرد. تا چه رسد به فعالیت های نظامی. تازه فعالیت های نظامی با کدام اسلحه و تانک و توپ؟ سازمانی معتقد به مبارزه مسلحانه اما خلع سلاح شده، تحت مراقبت دائمی از سوی نیروهای نظامی و امنیتی امریکایی و عراقی، با رهبری مخفی در خاک کشوری بیگانه، حتی اگر از لیست تروریستی تمام کشورهای جهان نیز خارج شود، چه کاری از پیش خواهد برد؟

در کشورهای اروپایی یا امریکای شمالی و استرالیا لااقل امکان فعالیت سیاسی علیه نظام جمهوری اسلامی برای حدود 3500 مجاهد گرفتار در اردوگاه اشرف وجود دارد. معلوم نیست سازمانی که حتی امکان فعالیت سیاسی علیه نظام جمهوری اسلامی در خاک عراق ندارد، به چه علت بر ماندن خود، آنهم علیرغم میل صاحبخانه اصرار دارد؟ این نیز حتما یکی دیگر از شاهکارهای سیاسی این سازمان است.
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

سازمان ملل برای جلوگیری از کشتار ساکنین بی دفاع، باید بلادرنگ حفاظت کمپ اشرف را به عهد گیرد

22 فروردین 1390


روز 19 فرودین ماه واحدهایی از ارتش عراق که تا دندان مسلح بودند به ساکنین بی سلاح و بی دفاع کمپ اشرف با خودروهای زرهی و سایر ادوات جنگی یورش بردند و دست به کشتار زنان و مردان ساکن در این کمپ زدند. همانگونه که در فیلم های منتشر شده به خوبی عیان است نیروهای ارتش عراق بسوی کسانی که در برابر هجوم وحشیانه از محل سکونت خود با دستان خالی و تن خود دفاع می کردند آماج گلوله های مستقیم خود قرارمی دادند که منجر به شهادت و زخمی شدن صدها زن و مرد این قرار گاه گردید.نیروهای ارتش عراق به فرمان نوری مالکی نخست وزیر عراق دست به این کشتار زدند.
هنگام شروع حمله به این کمپ وزیر دفاع امریکا در عراق حضور داشت و گفته می شود که تیم نظارت آنها قبل از حمله به دلایل نامعلومی از کمپ اشرف خارج شدند و این عمل آنها می تواند چراغ سبزی برای شروع کشتار در کمپ اشرف باشد. نیروهای امریکایی می توانستند مانع این کشتار شوند ولی به دلایل نامشخصی از این عمل خوداری کردند و اجازه دادند که این کشتار صورت گیرد. این عمل امریکا یادآوری سکوت و بی عملی دولت امریکا در قبال سرکوب خونین مردم ایران در سال 1388 و اعدام های مستمر می باشد.
پس از این حمله وزیر امورخارجه ولی فقیه علی خامنه ای در یک موضع گیری رسمی اعلام کرد که از این حمله خرسند می باشد و همچنین رسانه های دولتی از کشتار ساکنین اشرف ابراز خوشحالی نمودند . اظهارات وزیر امورخارجه ولی فقیه و رسانه های او حاکی از هماهنگی آنها با مالکی برای کشتار ساکنین بی دفاع اشرف می باشد. سرکوب خونین مردم ایران ، دستور کشتار ساکنین اشرف ،اعدام زندانیان سیاسی و تحت شکنجه های وحشیانه قرار دادن آنها در زندانهای ولی فقیه و زجر کش کردن زندانیان بیمار بصورت مستقیم و غیر مستقیم هدفی جزء ایجاد رعب و وحشت در میان مردم ایران برای ممانعت از رسیدن به آزادی و حاکمیت ملی نمی تواند باشد.
لذا پس از چندین حملۀ سازمان یافته ارتش عراق که منجر به کشته و زخمی شدن صدها نفر از ساکنین اشرف شده است سازمان ملل باید بی درنگ مسئولیت حفاظت ساکنین اشرف را از دولت نوری مالکی که بدستور ولی فقیه علی خامنه ای عمل می کند گرفته و خود حفاظت آنها را به عهده گیرد.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، کشتار ساکنین اشرف که طبق کنوانسیون ژنو افراد حفاظت شده شناخته شده اند را به عنوان جنایت علیه بشریت محکوم می کند و از دبیر کل و کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد برای جلوگیری از کشتار آنها خواستار به عهده گرفت حفاظت کمپ اشرف می باشد.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
21 فروردین 1390 برابر با 10 آوریل 2011
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:
دبیر کل سازمان ملل متحد
کمیساریای عالی حقوق بشر
http://hrdai.net
[email protected]
http://hrdai.blogspot.com
[email protected]
[email protected]
Tel.:0031620720193
استفاده از گزارشهای فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران تنها با ذکر منبع مجاز است

sssssssssssssssssssssssssssssssssssssss
آقای کدیور و حکایت "به درک واصل شدن" مجاهدین خلق، مسعود نقره کار
کدیور چرا دست از توجیه جنایت های آیت الله خمینی بر نمی دارید؟ چرا ادبیات اسدالله لاجوردی و دروغ های احمدی نژادی به کار می گیرید؟ گفتار و کردار مشترک با لاجوردی ها و احمدی نژادها و صدری ها شباهت هایی تصادفی اند یا نا گزیر؟ معیارها یی که مجاهدین خلق را تروریست و شما را دموکرات کرده اند، کدامند؟ انکار حضور مجاهدین خلق در جنبش آزادیخواهانه و ضد دیکتاتوری در میهنمان چشم بستن بر واقعیت است.

دل خوش داشتم (و داشتیم) که جماعتی از میان مسلمین هموطن به راه اصلاح دین و مذهب شان رفته اند و بر آنند این دین و مذهب به آزاد اندیشی و آزادیخواهی و انسانیت نزدیک کنند . برای روشنفکر خواندن این جماعت علیرغم تکفیرها و انتقادها، تاریخ ایران و جهان زیر و رو کردیم تا دلایلی برای توضیح و توجیه ادعایمان دست و پا کنیم, و کردیم، اما دریغ که کدیورها نشان داده اند گره بر باد زدیم وتکفیر کنندگان و منتقدان درست گفته و می گویند، که آزاد اندیشی و آزادیخواهی ،و حقیقت جویی که شاخصه های روشنفکری ست در بساط این جماعت کیمیاست.

به این نوار سخنرانی آقای کدیور(1) گوش کنید تا دریابید امثال من با روشنفکر دینی خواندن کدیورها چه گناه کبیره ای مرتکب شده اند.

کدیور در پاسخ به پرسشی در باره کشتار بزرگ سال 67 , به عنوان یکی از بزرگترین قتل عام های دگراندیشان در میهنمان، به جعل و دروغ متوسل می شود و نشانه ها از تاریک اندیشی بروزمی دهد:

1- آقای کدیور درست همانگونه که خمینی در فتوای جنون آمیز و جنایتکارانه اش آورده است (2) ، چنین وانمود می کند که سبب ساز کشتار بزرگ سال 67 سازمان مجاهدین خلق ایران و حمله فروغ جاودان بود. شواهد و اسناد حکایت این دارند که چنین دلیل تراشی ای به دور از واقعیت است و پیش از حمله فروغ جاودان برای کشتار یا " پاکسازی" زندانیان سیاسی زمینه سازی شده بود(3). حمله ماجراجویانه و فاجعه بار ِ فروغ جاودان بهانه برای توجیه کشتار بزرگ سال 67 به دست حکومت اسلامی داد اما سبب ساز و علت اصلی صدور فتوی خمینی نبود. ضمن اینکه آقای کدیور می داند که کشتار تابستان سال 67 سومین کشتار بزرگ حکومت اسلامی تا آن هنگام بود. پرسش ازآقای کدیور این است که: دروغ و جعل شما باورمان شد و مجاهدین سبب ساز کشتار بزرگ سال 67 بودند , سبب سازان وعوامل بروز کشتارهای سال 58 ، سال 60 , قتل های زنجیره ای , کشتار دگراندیشان تبعیدی ، کشتار فعالین جنبش سبز، و کشتار ده ها هزار قربانی ستمگری ها و ناهنجاری های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی در حکومت اسلامی چه کسان و جریان هایی بوده و هستند؟

2- آقای کدیور قربانیان کشتار بزرگ سال 67 رامجاهد , و" نزدیک" به 3 هزار نفر اعلام می کند, نزدیک به سه هزارنفری که به گفته ایشان برخی از آنان از صحنه نبرد فروغ جاودان برای به دار آویخته شدن به زندان ها آورده شده بودند؟!. می باید از جنس احمدی نژاد بود تا بتوان به این راحتی دروغ گفت ، و صدها تن از نزدیک به 5 هزار قربانی این جنایت بزرگ , که امروز نام و نشان آن ها مشخص شده است را از لیست این جنایت هولناک حذف کرد، دگراندیشانی که مجاهد نبودند, و حتی مخالف سیاست های رهبری سازمان مجاهدین خلق بودند.(4)

3- آقای کدیور در شمایل لاجوردی و ری شهری و پورمحمدی و احمدی نژاد می گوید همه اعدام شدگان کسانی بودند که با مجاهدین و حمله فروغ جاودان " همراهی می کردند ".

جل الخالق ! قربانیان مجاهد، و به دار آویختگانی که مخالف مجاهدین و عملیات آن ها بودند و سال ها در زندان ها و شکنجه گاه ها ی حکومت اسلامی و بسیاری از آن ها در سلول های انفرادی به سر برده بودند, و در بیدادگاه های این حکومت به حبس محکوم شده بودند چگونه می توانستند با حمله فروغ جاودانی که از خاک عراق آغاز شد، همراهی کنند ودر ارتباط بوده باشند؟. شگفتا که این روحانی سخنورنیاموخته است چیزی بگوید که بگنجد!.

آقای کدیور می داند که سؤال برای به دار آویختن بسیاری از به قول ایشان "تروریست" هایی که گناه بسیاری از آنان مخالفت سیاسی با حکومت تروریستی اسلامی بود، نه در ارتباط با مجاهدین وفروغ جاودان که در نمایشی بیرحمانه از انکیزیسیون اسلامی، پیرامون نماز خواندن و نخواندن ، و مسلمان بودن و نبودن بود.(5)

4- آقای کدیور برای خون شویی و عفونت زدایی از هستی آیت الله خمینی ,زیرکانه یکی از پادوهای خمینی،" ری شهری" را" صحنه گردان " اصلی" اشتباه " ای که بر اثر آن نزدیک به 5 هزار انسان بی گناه به قتل رسیدند، جلوه می دهد که باز خدای اش حفظ اش کند لااقل نگفت فتوی این" اشتباه" جنایتکارانه را هم ری شهری قلمی کرد.

5- آقای کدیور آیت الله منتظری را نا روا مظهرحقوق بشر در ایران جا می زند. بی شک مخالفت آیت الله منتظری با نحوه محاکمه قربانیان کشتار بزرگ سال 67 ارزشمند و قابل ستایش بوده و هست اما آیت الله منتظری با اعدام ها مخالف نبود، او با روش به کار گرفته شده درمحاکمه قربانیان مخالفت می کرد(6). آقای کدیور به هنگام بزرگ سازی منبری ِ آیت الله منتظری از حضار می پرسد آیا کسی سکولاری سراغ دارد که در حد آیت الله منتظری پایبند حقوق بشر باشد؟

و پاسخ به این سؤال که نشان ازکینه ی طبیعی و قابل فهم آقای کدیور به سکولارها و سکولاریسم دارد، به گمان من منفی ست . اگر سکولاری در حد آیت الله منتظری به حقوق بشر وفادار باشد دیگر سکولار نیست ! وانگهی اصلن مقایسه سکولار ها با آیت الله منتظری، شخصیتی که نظریه پرداز " ولایت فقیه " در حکومت اسلامی بود، مقایسه ای ناسنجیده و نارواست .

6- آقای کدیور که خود را آخوندی خشونت ستیز و حقوق بشری نمایانده است ، حتی در کار برد واژه ها ویژگی ای خشونت طلبانه نشان می دهد، و از زبان و ادبیات جلادانی چون آیت الله گیلانی و اسدالله لاجوردی در رابطه با قربانبان حکومت اسلامی بهره می گیرد و کشته شدگان مجاهد را " به درک واصل شده " می خواند (7).

7- کینه و عصبیت آقای کدیور کار ایشان به آنجا می کشاند که ترور مفتح و مطهری را هم به گردن مجاهدین خلق بیاندازد، در حالیکه گروه فرقان دست به این ترورها زده بود. آن هنگام مجاهدین خلق در کنار آیت الله خمینی و حامی او و جمهوری اش بودند(8)

***********

آقای کدیور نه فقط در پاسخ به پرسش در باره کشتار بزرگ سال 67 ، درنامه ای در کنار احمد صدری نیز نشان می دهد کینه و نفرت وصف ناپذیرش به مجاهدین خلق سبب نابینایی سیاسی اش شده است . او با الصاق احمد صدری به خودش به نمایندگی از طرف ملت ایران به دولت امریکا هشدارداده است که در دام "حسابگریهای غیر اخلاقی" نیافتد و سازمان مجاهدین خلق را از لیست سازمان های تروریستی خارج نکند ، چرا که این سازمان بلایی برای جنبش سبز نیز خواهد شد. (9).

این نامه جدا از ارزیابی های بی پایه و تحلیل های مغرضانه ، و نمایش روحیه قیم مابی فقیهانه، حاوی نکاتی قابل مکث وپرسش است:

1- معیارهای تروریست بودن مجاهدین خلق و دموکرات بودن کدیورها و صدری ها کدامند ؟ آیا حکومت اسلامی و عناصر شکل دهنده و حامی آن , و پیروان یکی از بزرگترین جنایتکاران تاریخ بشریت، یعنی آیت الله خمینی که خود، پیروان و حکومت اش آمر و عامل کشتار ده ها هزار دگراندیش و روشنفکر شده اند، تروریست و هوادار تروریسم نیستند؟ . به گمان من اما شاید چیزی بدتراز تروریست ، چرا که ترور فرزند کوچک قتل عام است.

2- اگر حساب کشی گذشته در کار باشد و معیارها از آنجا سر باز کنند، عملکرد کدیورها و صدری ها در گذشته چه تفاوتی با عملکرد مجاهدین دارد؟ مگر احمد صدری به گفته خودش در یک قلم از کارهای اش زینت المجالس ِ مجالس نفرت ِ فیلسوف حیوانیت و خشونت، مصباح یزدی نبود؟

3- چرا آقای کدیور و احمد صدری می توانند خود را قیم جنبش سبز بدانند اما مجاهدین خلق نمی توانند؟ اگر تعدادزندانیان و اعدام شدگان معیار و ملاک اند، مجاهدین کم زندانی و اعدامی حتی در رابطه با جنبش سبز نداشته اند. وانگهی دلایل برای اثبات مجاهد نبودن بسیاری از جوانانی که در خیابان ها شعار مرگ بر دیکتاتور سر می دهند، کدامند؟. انکار حضورمجاهدین در جنبش سبز چشم بستن بر واقعیت است.

4- اگر معیار دموکرات بودن تنها حرف وسند و کاغذ باشد، کار پایه و برنامه سیاسی شورای ملی مقاومت و مجاهدین خلق، که آقای کدیور و احمد صدری آن ها را تروریست معرفی می کنند مدنی تر،دموکراتیک تر و انسانی تر از آخرین ویرایش منشورجنبش سبز است.(نگاه کنید به سر خط برنامه های شورای ملی مقاومت )(10)

(همین حکم را در باره کارپایه و برنامه سیاسی رضا پهلوی هم می شود صادر کرد.)

5- در چغلی – هشدارنامه ی آقای کدیور و احمد صدری به دولت امریکا آمده است: "سازمان مجاهدین خلق فاقد پایگاه سیاسی و یا حمایت مردمی قابل اعتنا در داخل ایران است، چرا که سالها در عراق از حمایت صدام حسین بهره مند بود. این گروه آخرین بارقه های احترام را در حالی از دست داد که در سالهای پسین جنگ ایران و عراق (1367-1359) بنفع نیروهای دشمن وارد جنگ شدند. از اینروست که شایسته است سیاستمداران آمریکا لاف لابی گردانان مجاهدین را در مورد محبوبیت این گروه در ایران را به گوش تردید بشنوند."(11)

پرسش این است که بر مبنای کدامین داده ها و اسناد می توان حکم صادرکرد که سازمان مجاهدین خلق فاقد پایگاه سیاسی و یا حمایت مردمی قابل اعتنا در داخل ایران است؟ آیا در مورد پایگاه سیاسی و یا حمایت مردمی سازمانی که اعلام هواداری از آن در ایران یعنی اعدام ، صدور چنین ارزیابی ها و احکامی می توانند دقیق و غیر مغرضانه باشند؟ آیا حضور مجاهدین خلق در عراق و حمایت آنان از صدام حسین می توانند دلایل قانع کننده ای برای فقدان پایگاه سیاسی و یا حمایت مردمی قابل اعتنا ی این سازمان در داخل ایران قلمدادشوند؟ اگرچنین باشد آقای کدیور واحمد صدری، و لابی گردانان حکومت اسلامی و جنبش سبز نیز باید بتدریج فاتحه ی جنبش سبز مورد نظرشان را بخوانند چرا که عناصر" اتاق فکر" جنبش سبز و "شورای هماهنگی راه سبز امید" و بسیارانی دیگر که خود را رهبر و نماینده این جنبش می پندارند برسر سفره ی به زعم امام شان بد تر از صدام یعنی " شیطان بزرگ " نشسته اند واز حمایت های مالی و معنوی "شیطان بزرگ و اقمارش" انگلیس و هلند بر خوردار و ارتزاق مالی و معنوی می کنند.

***

باری، جعل ها و دروغ های آقای کدیور در رابطه با کشتار تابستان 67 و تلاش برای توجیه جنایت های آیت الله خمینی ، کار برد ادبیات آیت الله گیلانی و اسدالله لاجوردی و سعید مرتضوی در رابطه با مخالفان حکومت اسلامی، و قرار گرفتن ایشان کنار احمد صدری ها این سؤال را در ذهن می نشانند که براستی این شباهت ها و نزدیکی ها تصادفی اند یا گزیرناپذیر؟


*************************************************

منابع و پانویس ها:

http://www.youtube.com/watch?v=FqgrLdPlR_A&feature=player_embedded#at=127


2- متن فتوای جنایتکارانه خمینی:

" بسم الله الرحمن الرحیم
از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه میگویند از روی حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پیدا کرده اند، و با توجه به محارب بودن آنها و جنگهای کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاریهای حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنان برای صدام علیه ملت مسلمان ما، و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانه آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تاکنون، کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند محارب و محکوم به اعدام میباشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با رای اکثریت آقایان حجه الاسلام نیری دامت افاضاته (قاضی شرع) و جناب آقای اشراقی (دادستان تهران) و نماینده ای از وزارت اطلاعات می باشد، اگر چه احتیاط در اجماع است، و همین طور در زندان های مراکز استان کشور رای اکثریت آقایان قاضی شرع، دادستان انقلاب و یا دادیار و نماینده وزارت اطلاعات لازم الاتباع میباشد، رحم بر محاربین ساده اندیشی است، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردیدناپذیر نظام اسلامی است، امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمائید. آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند [اشداء علی الکفار] باشند. تردید در مسایل قضایی اسلام انقلابی نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا میباشد. والسلام.
روح الله موسوی الخمینی"

اصل این فتوی , با دست خط خمینی در کتاب خاطرات آیت الله منتظری آمده است ,و در تارنما های مختلف نیز منتشر شده است . این فتوی حتی نزدیکان خمینی را سؤال دار کرد. احمد خمینی در پشت فتوی از پدرش می پرسد
" بسمه تعالی
پدر بزرگوار حضرت اما مد ظله العالی
پس از عرض سلام، آیت الله موسوی اردبیلی در مورد حکم اخیر حضرتعالی درباره منافقین ابهاماتی داشته اند که تلفنی در سه سؤال مطرح کردند:
الف – آیا این حکم مربوط به آنهاست که در زندان ها بوده اند و محاکمه شده اند و محکوم به اعدام گشته اند ولی تغییر موضع نداده اند و هنوز هم حکم در مورد آن ها اجرا نشده است، یا آنهایی که حتی محاکمه هم نشده اند، محکوم به اعدامند؟
ب – آیا منافقین که محکوم به زندان محدود شده اند و مقداری از زندانشان را هم کشیده اند ولی بر سر موضع نفاق میباشند محکوم به اعدام میباشند؟
ج – در مورد رسیدگی به وضع منافقین آیا پرونده های منافقینی که در شهرستانهایی که خود استقلال قضایی دارند و تابع مرکز استان نیستند باید به مرکز استان ارسال گردد یا خود میتوانند مستقلاً عمل کنند؟"

و آیت الله خمینی با خشم , وقاحت و شقاوتی کم نظیر در زیر نامه می نویسد:
" بسمه تعالی
در تمام موارد فوق هر کسی در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است. سریعاً دشمنان اسلام را نابود کنید. در مورد رسیدگی به وضع پرونده ها در هر صورت که حکم سریعتر انجام گردد همان مورد نظر است.
روح الله الموسوی الخمینی"


3- " تاریخ آغاز فشار و سرکوب در زندان‌ها ۲۸ تیرماه اعلام شده است، یعنی درست یک روز پس از پذیرش قطع‌نامه آتش‌بس، و ۵ روز پیش از حمله‌ی فروغ جاودان مجاهدین: « در نخستین ساعات روز جمعه، ۲۸ تیرماه ۱۳۶۷ (۱۹ ژوئیه ۱۹۸۸)، حصارهای آهنی بر گرد زندان‌های اصلی در سرتاسر ایران کشیده شد. دروازه‌ها بسته و تلفن‌ها قطع شد. تلویزیون‌ها را از برق کشیدند و از توزیع نامه‌ها، روزنامه‌ها و بسته‌های دارویی (در زندان‌ها) خودداری ورزیدند. ساعات ملاقات منحل شد و بستگان زندانیان را از حول و حوش زندان‌ها پراکنده ساختند. به زندانیان دستور داده شد، که در سلول‌های خود باقی بمانند و از صحبت با نگهبانان و کارگران افغانی خودداری کنند. رفت‌وآمد به مکان‌های عمومی، مانند درمانگاه‌ها، کارگاه‌ها، قرائت‌خانه‌ها، تالارهای تدریس و حیاط‌ها ممنوع شد.»

- آبراهامیان، یرواند: کشتار تابستان 67، سال 1372، برگرفته از سایت اخبار روز، دهم شهریور ماه 1383.

- نقره کار، مسعود , مقدمه ای بر کشتار دگراندیشان در ایران , نشر پیام , سال 2003 , صص 114- 100

4- تعداد و مشخصات قربانیان کشتار سال 67 و ترکیب سازمانی , سیاسی و عقیدتی آن ها را در سایت ها و کتاب های متعدد می توانید ملاحظه کنید , من فقط به نام بردن ازیک سایت و کتاب بسنده می کنم :

http://www.asre-nou.net/php/view.php?objnr=11153 الف: تارنمای عصر نو

ب: خاطرات زندان مهدی اصلانی ,، کلاغ و گل سرخ , صص 336-331 و398-387

5- برخی سؤال ها از زندانیان غیر مجاهد که پاسخ به آن ها بسیاری ازبرجسته ترین روشنفکران میهنمان را بر دارکرد، این ها بودند:

- آيا شما مسلمانيد؟
- آيا به خدا اعتقاد داريد؟
- آيا به بهشت وجهنم معتقد هستيد؟
- آيا محمد را به عنوان خاتم الانبيا قبول داريد؟
- آيا در ماه رمضان روزه می گيريد؟
- آيا قرآن می خوانيد؟
- آيا ترجيح می دهيد با يک مسلمان هم بند شويد و يا يک غيرمسلمان؟
- آيا حاضرين زير ورقه ای را داير بر اين که به خدا، به پيغمبر و به قرآن و به روز رستاخيز ايمان داريد، امضا کنيد؟
- آيا در خانواده ای بزرگ شده ايد که پدر در آن نماز می خواند، روزه می گرفت و قرآن می خواند؟

و نگاه کنید به منابع شماره 3 و مقاله ها و نوشته های انگلیسی و فارسی آبراهامیان در باره کشتار 67, ضمن ایتکه ده ها شاهد جان به در برده از آن قتل عام در خاطرات خود بی پایه بودن ادعا های امثال کدیور را شهادت داده اند.

- بقایی، غلامرضا: زندان یونسکو "دزفول" و آن تابستان سیاه، سایت اینترنتی "اخبار روز"، شهریور 1382 (بخشی از این مطلب در "اتحاد کار" شماره 112 چاپ شده است.)

- به یاد آن همه جان های بی قرار، سخنرانی رضا در مراسم بزرگداشت خاطره اعدام شدگان تابستان 67، دانشگاه تورنتو (کانادا) سپتامبر 2003، (شهروند، شماره 635، جمعه 28 شهریور 1382).

6- نگاه کنید به کتاب خاطرات آیت الله منتظری :

آیت‌الله منتظری، ۹مرداد ۱۳۶۷، در نامه‌ای خطاب به خمینی، نوشت : «اگر فرضا بر دستور خودتان اصرار دارید، اقلاً دستور دهید، ملاک اتفاق نظر قاضی و دادستان و مسئول اطلاعات باشد، نه اکثریت.»..........

منتظری در خاطراتش‌، به ملاقاتی با نیری، قاضی شرع اوین، اشراقی، دادستان تهران، رئیسی، معاون دادستان و پورمحمدی، نماینده‌ی وزارت اطلاعات اشاره می‌کند. او تاریخ این دیدار را اول محرم آن سال ذکر می‌کند، که مصادف با ۲۳ مرداد ۱۳۶۷ است، و می‌نویسد: «به آن‌ها گفتم، حداقل در محرم از اعدام‌ها دست نگه دارید، آقای نیری گفت: "ما تا الان هفتصد و پنجاه نفر را در تهران اعدام کرده‌ایم، دویست نفر را هم به عنوان سرموضع از بقیه جدا کرده‌ایم. کلک این‌ها را هم بکنیم، بعد هر چه شما بفرمائید!"»

7- منبع شماره 1

-8 www.youtube.com

9- محسن کدیور، احمد صدری ، خارج کردن مجاهدین خلق از لیست سازمانهای تروریستی بلائی برای جنبش سبز

www.rahesabz.net

www.salon.com

10- برنامه شورای ملی مقاومت

11- ر.ک به منبع شماره
بازگشت به صفحه قبل   نسخه قابل چاپ   لینک دائمی به این خبر 
 
 
¤ اخبار جبهه ملی
¤ درگذشت مهندس اسماعیل حاج قاسمعلی
¤ بازداشت پیمان عارف عضو جبهه ملی ایران
¤ ادیب برومند: انحلال مجلس استیضاح مصدق را منتفی کرد
¤ نامه سخنگوی جبهه ملی ایران به بی بی سی
¤ پیام های نوروزی
¤ خورشیدی که هر روز فروزان تر از روز پیش میدرخشد/بیانیه جبـــهه ملــــی ایــــران
¤ سنگر نشین بی مدعای آزادی هوشنگ کشاورز صدر رفت
¤ تجزیه طلبی محکوم است/رئیس هیئت رهبری جبهه ملی ایران
¤ متن پیام های رهبران جبهه ملی به مناسبت پنجاهمین سال تاسیس کنفدراسیون
¤ تحلیل جبهه ملی ایران ازرویدادهای مصر
¤ دکتر علی رشیدی عضو هیئت رهبری جبهه ملی ایران به دو سال زندان و 5 سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شد
¤ بازداشت اعضاي جبهه ملي ايران در اسفراين خراسان شمالي
¤ بزرگداشت دکتر مصدق در واشنگتن/2 گزارش
¤ بزرگداشت دکتر محمد مصدق در باشگاه ملی خبرنگاران در واشنگتن دی سی شنبه 10 نوامبر 2012
¤ مشروح سومین گزارش احمد شهید در رابطه با حقوق بشر در ایران
¤ جبهه ملي ايران , نيروي هوايي و خلبانان قهرمان دفاع مقدس را گراميداشت
¤ تکدیب امضا
¤ جبهه ملی ایران: به یاری زلزله زدگان بشتابیم
¤ درگذشت رادمرد میهن دوست آقای دکترخسروسعیدی عضو حزب ایران و جبهه ملی ایران
¤ ننگ ونفرین بربیست وهشتم مرداد
¤ اسطوره مقاومت مهندس عباس اميرانتظام در بيمارستان بستري شد
¤ بیانیه ادیب برومند و جبهه ملی ایران- اروپا و آمریکا در اظهار تاثر و همدردی با هموطنان داغدیده آذربایجانی
¤ احضار كورش زعيم
¤ درود بر چهاردهم مرداد / ادیب بـرومـند- رهبر جبهه ملی ایــران
¤ جبهه ملی ایران نسل کشی مسلمانان در میانمار را محکوم میکند
¤ بیانیه ادیب بـــرومند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران به مناسبت بزرگداشت ۳۰ تیر 1331
¤ نامه سرگشاده جبهه ملی ایران به رئیس جمهور آمریکا درمورد ادعای واهی مالکیت امارات بر جزایر ایرانی
¤ عمل جراحی قلب دکتر حسین موسویان، رییس هیئت اجرایی جبهه ملی ایران
¤ گرامیداشت یکصدوسی امین زادروز دکتر محمد مصدق در پاریس و کلن
¤ یادداشت اعتراض جبهه ملی ایران به موسسه گوگل
¤ تکذیب مذاکرات جبهه ملی ایران با آقای رضا پهلوی و نزدیکان ایشان
¤ جبهه ملی ایران مهیای ستیزه گری در باره حفظ تمامیت کشور است/ادیـب بـرومـند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران
¤ پیام های نوروزی استاد ادیـب بـرومـنـد , دکتر حسین موسویان ,اقاي حسن لباسچی و مهندس كورش زعيم
¤ پیام نوروزی ادیـب بـرومـنـد
¤ دیدارسخنگو و اعضای جبهه ملی ایران با دکتر علی رشیدی
¤ بیانیه ادیـب بـــــرومــند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران درباره انتخابات اسفند ۱۳۹۰
¤ جبهه ملی ايران در انتخابات شرکت نمی کند
¤ آخرین وضعیت جبهه ملی ایران
¤ وضعیت نا مساعد جسمی حمید رضا خادم، زندانی سیاسی در بند ۳۵۰ اوین
¤ آیا جبهه ملی ایران منحل میشود؟
¤ بازجویی و بازداشت فعالان و اعضای جبهه ملی ایران
¤ ادامه بازداشتها و احضار اعضای جبهه ملی ایران به وزارت اطلاعات
¤ برگزاری جلسات شورای جبهه ملی ایران ممنوع شد
¤ احضارعیسی خان حاتمی عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران/ بازداشت مهندس محمد توسلی
¤ بازداشت دکتر علی رشیدی
¤ احضار ملیون به وزارت اطلاعات
¤ نشست مهرماه شوراي مركزي جبهه ملي ايران
¤ جلسه شورای مرکزی جبهه ملی ایران پنج شنبه در تهران برگزار شد
¤ جبهه ملی ایران در خارج از کشور نماینده ندارد
¤ @نامه پیمان عارف به احمدی نژاد@دیدار از پیمان عارف
© 2004 - 2011 - خبرگزاری جبهه ملی ایران - J M I N e w s . c o m - تماس با ما