رضا آذرخش
کودتای بيست وهشت مرداد
فاجعه ای که از خاطره ها نخواهد رفت
«در اوت 1953 (مرداد 1332) پس از کسب اطمينان نسبت به حمايت بی دريغ امريکا و انگليس که سر انجام توانسته بودند سياست مشترکی در پيش بگيرند، و بعد از مطرح کردن قضيه با دوستم کروميت روزولت مأمور ويژه سازمان سيا تصميم گرفتم راساً وارد عمل شوم».
( پاسخ به تاريخ نوشته محمد رضا پهلوی)
پنجاه و پنج سال از فاجعه کودتای بيست وهشتم مرداد سال 1332 ميگذرد. در طول اين مدت رخداد ها وتحولات شگرفی در ايران و جهان به وقوع پيوسته است، اما هيچ گاه خاطره آن فاجعه از خاطر ملت ايران زدوده نشده و نخواهد شد.
کودتايی که با همکاری محمد رضا پهلوی ، دوايت آيزنهاور ، وينستون چرچيل ، جان فاستر دالس ، آنتونی ايدن و سازمان های اطلاعاتی امريکا (سيا) و انگليس تدوين و اجرا گرديد.
نتيجه کودتا قرارداد استعماری بود که علی امينی وزير دارائی کابينه کودتا به دستور شاه با کارتل های بزرگ نفتی امضا کرد و عليرغم پيروزی های ملت ايران در شوری امنيت ، دادگاه بين المللی لاهه ، دادگاه ونيز و دادگاه توکيو اداره شرکت ملی نفت ايران دراختيارشش کمپانی نفتی انگليسی امريکائی، فرانسوی و هلندی قرار گرفت وشرکت ملی نفت ايران که ميتوانست از افتخارات نسلی باشد که بعد از ساليان بس دراز با فداکاری از زير بار سلطه جبارانه انگلستان رهائی يافته بود، تبديل به درخت خشک وبی شاخه و برگی گرديد که به گفته استاکس مهردار سلطنتی انگلستان «مثابه چتری شد که شرکت نفت انگليس زير سايه آن قرار می گرفت» !
براساس اين قرارداد دولت ايران متعهد ميگرددکه :
1 - ۷5 ميليون ليره به عنوان غرامت به شرکت نفت انگليس بابت تأسيساتی که در سال ۱۹۵۱ ملی شده است بپردازد. دولت ايران همچنين متعهد ميشود که از کليه دعاوی قبلی خود از سال های گذشته که در قانون اجرائی طرز ملی شدن نفت به تصويب رسيده صرفنظر کند.
2 - « جزء ب - هيچ گونه اقدام قانون گذاری يا اداری اعم از مستقيم يا غير مستقيم و يا عمل ديگری از هر قبيل از طرف ايران يا مقامات دولتی در ايران ( اعم از مرکزی يا محلی ) اين قرار داد را الغاء نخواهد نمود و در مقررات آن اصلاح يا تغييری به عمل نخواهد آورد و مانع و مخل حسن اجرای مقررات آن نخواهد بود».
شرکت نفت انگليس ضمنا پس از عقد قرارداد و تصويب در مجلس فرمايشی دوره هيجده مبلغ 600 مليون دلار از شرکت های امريکائی و فرانسوی دريافت ميدارد.
بعد از امضای قرارداد ، آيزنهاور تبريکات و خوشحالی خود را طی پيامی به اطلاع شاه ميرساند: « با امضای قرارداد فضای مناسبی برای پيشرفت اقتصادی و ثبات در کشور شما بوجود خواهد آمد» دالاس وزير امور خارجه نيز موافقت نامه را موفقيتی برای همه جهان آزاد اعلام ميدارد و وزير امور خارجه انگليس و شرکت نفت انگليس نيز آن را به عنوان قرارداد رضايت بخشی می ستايند.
کودتا نقطه عطفی در تاريخ سياسی ايران و جهان به جای ميگذارد که ساليان بس دراز زمان می خواهد تا درد ها و آلامی که به ملت ايران از آن فاجعه وارد شده است التيام يابد.
نهضت ملی ايران برای ملی کردن صنايع نفت به گفته دکتر سوکارنو اولين رئيس جمهور اندونزی بعد از استقلال «نهضت ملی ايران طليعه سعادت ملل شرق است» و نهرو نخستين نخست وزير هند آزاد شده از سلطه انگلستان ميگويد: « مسأله ملی کردن صنايع نفت در ايران صرفا ملی کردن صنايع نفت نيست ، بلکه حقيقت وجود ناسيوناليسم ايرانی است که ساليان دراز سرکوب شده بود ».
مردم ايران دردرازای تاريخ پر فراز و نشيب خود بار ها طعم تلخ اسارت درزيرسلطه بيگانگان را چشيده اند، هر چند آلام و دردهای دوران اسارت هيچ گاه از خاطره ها محو نخواهند شد ، اما گذشت زمان به تدريج درد ها را التيام بخشيدند ، زيرا مهاجمين بيگانه بودند و هرجی بر آن ها نبود، چون هر قوم و ملتی به دنبال منافع خويش ميباشد، اما فاجعه بيست و هشتم مرداد 1332 هرگز از ياد ها نخواهد رفت و دردهای جانکاهش هيچ گاه التيام نخواهند يافت. زيرا ساليان دراز در فرهنگ و سنت ما ايرانی ها اعتقاد اين بود که « شاه مظهر استقلال و حافظ مرزها و منافع ملی ايرانيان ميباشد» اما در آن فاجعه دردناک، اين شاه بود که دروازه های ميهن را به روی غارت گران بين المللی گشود و منافع ملی هموطنان خويش را فدای مطامع آن ها کرد و 25 سال سلطه ديکتاتوری خويش را به نفع تراست ها و کورپوريشن های بين المللی در سراسر ميهن بگسترانيد تا بتواند با آرامش خيال کارتل های نفتی و شرکت های بين المللی را شريک منابع ملی مردم ايران بنمايد.
محمد رضا شاه ، شاه ايران سوگندی را که برای دفاع از ميهن وهم ميهنان خود ياد کرده بود از ياد برد و و به ميهن خويش خيانت کرد.
شاه ودستگاه تبليغاتی او طی 25 سال تلاش کردند و به انواع وسايل متشبث شدند تا لکه ننگی را که کودتای 28 مرداد سال 1332 بر دامان خاندان پهلوی نهاده بود بزدايند. اما او در طول اين سال ها آزادگان و ميهن دوستان را به مسخره می گرفت. زندان های او اسارت گاه آزادی خواهان ميهن دوست شده بود. هر صدايی که برای خفظ منافع ميهن برميخاست در گلو خفه ميشد. ايرانيان را آزاد زنان و آزاد مردان ميناميد اما آن ها آن قدر آزادی نداشتند که انتقادی حتی از دولت های شاه بنمايند. کودتا را قيام ملی می ناميد و نهضت ملی مردم ايران را تخطئه ميکرد. بنا به آنچه در پاسخ به تاريخ نوشته است رهبر نهضت ملی ايران را عوام فريب وپشتيبانان نهضت ملی را اراذل واوباش می ناميد. و ملی کردن صنايع نفت را در راستای منافع ملی ايران نميدانست.
شاه به جای اينکه پايگاه خويش را در ميان مردم ايران جستجو کند ، به دولت های خارج از مرز کشور متکی بود. هيچ گاه به نهضت ملی و مبارزه با سياست استعماری انگليس وغارت گری های شرکت نفت اعتقاد نداشت. علاوه بر اينکه در تمام دوران نهضت ملی همواره درتوطئه هايی که عليه نهضت ملی طرح و اجرا ميشد همکاری داشت جنبش مردم ايران را برای رسيدن به استقلال ، آزادی و حاکميت ملی بخشی از نقشه های بيگانگان برای خلع خود از سلطنت می پنداشت.
در 19 خرداد 1332 بنا بر تعيين وقت قبلی سفير کبير امريکا قبل از عزيمت به واشنگتن با شاهنشاه ملاقات مينمايد. اين ملاقات در زمين چمن کاخ اختصاصی صورت ميگيرد. مقامات صلاحيت دار در مورد اين ملاقات هيچ گونه اطلاعاتی در دسترس خبرنگاران نگذاشتند. ظاهرا سفير کبير امريکا شمه ای از جريان مذاکرات خود را با دالس وزير خارجه امريکا در کراچی به عرض شاهنشاه رسانيده است. در اغلب محافل سياسی تهران اين مسأله مطرح است که سفير کبير امريکا برای چه به امريکا ميرود؟ « چه ضرورتی ايجاب کرده که وی شخصا به واشنگتن برود »؟ مذاکرات طولانی او با شاهنشاه در چه زمينه ای بوده است؟»
نامه محرمانه شماره 1085 تاريخ 21 می 1953
واشنگتن به وزارت امور خارجه انگلستان
نامه محرمانه ، به آقای سر آرما کينز - انگلستان
موضوع - ايران
« يک - از وزارت خارجه به ما اطلاع رسيد که چندين باز نزديکان شاه به هندرسن گفته اند که اعليحضرت از نظر دولت انگلستان نسبت به خود مشکوک است. در گزارش آمده است که شاه همواره خاطر نشان می سازد که دولت انگلستان سلسله قاجار را برانداخت و پدرش را بر سر کار آورد و سپس او را هم بيرون کرد. انگليس ها اکنون نيز اگر بخواهند ميتوانند او را در قدرت نگه دارند يا بيرون کنند. چنانچه دولت انگليس تمايل دارد او در قدرت بماند و همان اختياراتی را که بر اساس قانون اساسی به وی تفويض شده است داشته باشد بايد صراحتا به او اطلاع دهند و اگر مايلند او برود بايد فورا به اطلاعش برسانند که بی سر و صدا مملکت را ترک کند. آيا انگليس ها در نظر دارند شاه ديگری را بر سر کار بياورند و يا مصمم هستند که رژيم سلطنتی را براندازند؟ آيا در کوشش هائی که در حال حاضر برای سلب قدرت و حيثيت او به عمل ميآيد دست انگليس ها در کار است؟
دو - در روز ۱۷ ماه می ۱۹۵۳ شاه به وسيله نماينده خود پيامی محرمانه به هندرسن فرستاد که چنانچه سفير بتواند نظر دولت انگلستان را نسبت به وی مشخص کند موقعيت او روشن خواهد شد.
سه - هندرسن درباره لزوم يا عدم لزوم پاسخ به اين درخواست اظهار نظر ننموده است. اما وزارت امور خارجه امريکا فکر ميکند که پاسخ مناسبی که به تقويت روحيه شاه کمک کند مفيد خواهد بود. فعلا هندرسن برای ملاقات با دالس وزيرامور خارجه در شرف مسافرت به کراچی است ولی تا اوايل هفته آينده به تهران مراجعت خواهد کرد و برای استفاده از مرخصی درسوم ژوئن به امريکا خواهد رفت ترتيبی داده خواهد شد که قبل از حرکت با شاه ملاقات کند و چنانچه پاسخی بايد به پيام شاه داده شود اين مناسب ترين فرصت خواهد بود».
عليرغم مدارک و اسنادی که سازمان اطلاعات امريکا درباره کودتای ايران انتشار داده اند، بعد ازگذشت 25 سال هنوز اشخاص وگروه هائی هستند که تلاش میکنند لکه « خيانت» به ميهن را از کنار نام محمد رضا پهلوی بزدايند از اين روبه انواع دروغ وتزوير توسل ميجويند، اما چه بايد بکنند که واقعيات را نميتوان انکار کرد.
بر پايه نوشته کروميت روزولت، مجری طرح کودتا « طرح آژاکس که کودتا زير نام آن رمز اجرا شد اقدام مشترکی بود که با همکاری شاه ايران، آيزنهاور، جان فاستر دالس وزير خارجه وآلن دالس رئيس سيا، چرچيل، ايدن و سازمان اطلاعاتی و وزارت امور خارجه انگليس برای براندازی حکومت دکتر مصدق طرح و اجرا گرديد».
در نوامبر 1952 بعد از موفقيت جمهوری خواهان در انتخابات رياست جمهوری در يک جلسه مشترک اطلاعاتی که در لندن برگذار ميگردد انگليس ها همکاران خود را قانع ميکنند که مشترکا طرح براندازی دولت دکتر مصدق را که توسط انگليس ها قبلا تهيه شده بود بازبينی و اجرا کنند.
در حالی که به علت مرگ استالين سياست خارجی اتحاد جماهيرشوروی برگشتی به سياست درون گرائی و تدافعی کرده بود، معهذا رئيس جمهور امريکا با توجيه اين که « دلايل استراتژيکی، مخالفت با مصدق و جلوگيری از موفقيت ملی شدن نفت در ايران را توجيه ميکند». در تاريخ 24 جولای 1953 اجرای طرح را تصويب مينمايد.
برای اجرای طرح در کنفرانسی که در سويس با شرکت خواهر شاه ، سرگرد چارلز ماسون افسر
نيروی دريائی وابسته نظامی سفارت امريکا در سويس ، سامرست انگليسی که در هنگام خدمت در ايران با اشرف آشنا شده بود تشکيل ميگردد. اشرف قانع ميشود که به ايران برود وبه شاه خبر دهد که کودتا نه در جهت مخالف او بلکه برای کمک به او اجرا خواهد شد. با وجودی که اشرف اجازه ورود به تهران را نداشت به ايران ميرود و جريان را به شاه اطلاع ميدهد. ضمنا به شاه ميگويد ژنرال شوارتسکف مستشار سابق ژانذارمری ايران که به بهانه ديدار از دوستان به ايران می آيد به ملاقات او خواهد آمد. شوارتسکف در تهران با سپهبد ارفع ، زاهدی و شاه ملاقات کرده وگزارش گفتگو های خود را به کروميت روزولت ميدهد و از او ميخواهد به ديدن شاه برود.
همزمان آيزنهاور رئيس جمهور امريکا در گزارش ساليانه خود در مجمع عمومی فرمانداران و نمايندگان سراسر امريکا در مورد ايران اظهار ميدارد « دولت امريکا تصميم دارد راه پيشرفت کمونيست ها را در ايران سد نمايد».
برای ملاقات با شاه توسط يکی از برادران رشيديان که از عوامل اجرائی انگليس ها در تهران ميباشد برای شاه پيغام فرستادم که يک امريکائی که از طرف آيزنهاور و چرچيل پيغامی آورده تقاضای شرفيابی دارد. در نيمه شب اول آگست ماشينی برای بردن من ميآيد. در صندلی عقب می نشينم و موقعی که به دروازه قصر ميرسم زير صندلی دراز می کشم و پتوئی را که در ماشين بود روی خود می کشم و از دروازه رد ميشوم. دو بار به اين ترتيب به ملاقات شاه ميروم گارد اجازه ميدهد ماشين وارد شود ، و وقتی توقف ميکند هيکل لاغری از پله های قصر پائين آمده و پهلوی من روی صندلی می نشيند. من فورا شاه را شناختم و او نيز مرا شناخت، دستش را به طرف من دراز ميکند و ميگويد « شب به خير آقای روزولت ، من نميتوانم بگويم انتظار داشتم شما را به بينم ولی خيلی از اين ملاقات خوشوختم » پاسخ دادم من خوشحالم که مرا شناختيد، اين موضوع تقديم استوار نامه مرا آسان تر ميکند. در اين ملاقات متوجه شدم که شاه نيز زاهدی را برای جانشينی مصدق انتخاب کرده است . شاه گفت« من فکر ميکنم که رؤسای شما موافقت دارندکه فضل الله زاهدی را به جای مصدق نخست وزير نمايم ».
شاه ميگويد ما بايد نقشه بکشيم، خطر جدی نبايد پيش بيايد و درنقشه خود امکان وجود خطر را هم پيش بينی کنيم. بايد جائی را برای رفتن ازتهران درصورت شکست برنامه در نظر داشته باشيم. بعد از بررسی چند محل شاه گفت من فکر ميکنم اين کاری است که بايد انجام دهم، موقعی که فرمان خلع مصدق و انتخاب زاهدی را امضا کردم بايد به سواحل خزر پرواز کنم و اگر از بد شانسی همه چيز مرتب پيش نرفت من و ملکه مستقيما به بغداد پرواز خواهيم کرد. از آن جا ميتوانيم وضعيت را بررسی کرده و تصميم بگيريم که در چه موقعيتی ميتوانيم برگرديم. درآخر صحبت با شاه در تمام موارد اساسی از قبيل طرز عمل ، تدابير جنگی و کار ها که با هم توافق کرديم قول داديم که فرمان ها حتما آماده شوند و اوروزبعد آن ها را امضا کند وآخرين کار اين باشد که شاه بعد از امضا به اتفاق ملکه به سواحل دريای خزر پروازکند و منتظر نتيجه بماند.
در روز هفتم مرداد سپهبد زاهدی مخفيانه به ديدن شاه ميرود تا در مورد چگونگی اجرای نقشه
با يکديگر تبادل نظر نمايند. در روز هشتم آگست مأمور رابط (اسدالله رشيديان) مجددا به ديدار شاه ميرود تا فرمان های از قبل نوشته شده را به امصاء شاه برساند. اما متوجه ميشويم قبل از اين که رابط فرمان ها را که می بايست امضا شده باشد از شاه بگيرد، شاه و ملکه به سواحل شمال ميروند. و فرمان ها هنوز در قصر هستند.
رابط آنها را گرفته به سرهنگ نصيری ميدهد تا به سواحل شمال برده به امضای شاه برساند. روز نهم فرمان ها به وسيله کوه نوردان ارتش که از راه کوه ها برگشته بودند به دست ما ميرسد و ما نفس راحتی می کشيم.
بيست و پنجم مرداد و روز اجرای کودتا فرا ميرسد، نخستين اسيران کودتا دکتر فاطمی وزير امور خارجه، مهندس زيرک زاده از وکلای طرفدار دولت و مهندس حق شناس وزير راه هستند. درنيمه شب وقتی تهران درخواب است صدای زنجيرتانک ها سکوت خيابان کاخ را می شکنند اما درکنار خانه نخست وزير سرهنگ نصيری فرمانده گارد جاويد دستگير و نيروهای همراهش خلع سلاخ ميشوند. بامداد فردا راديو تهران خبر دستگيری سرهنگ نصيری و شکست کودتا را اعلام ميدارد.
بنا به نوشته کروميت روزولت روز بيست وششم هندرسن که قرار بود تا اعلام موفقيت کودتا در بيروت بماند به تهران ميآيد و به ديدن دکتر مصدق ميرود. هندرسن به دکتر مصدق ميگويد دولت امريکا و هموطنان من از اين که مردی که برای آنها به صورت رهبر يک کشور دوست ميباشد به تبعيد فرستاده شود بسيار ناراحت هستند.
دکتر مصدق در پاسخ ميگويد شما حق نداريد از مردی که عليه مردم ميهنش قيام کرده حمايت کنيد. شما امريکائی ها به چه حقی درمورد کشور من اين حرف ها را ميزنيد. من فردا به ملت ايران گزارش ميدهم و با امريکا قطع رابطه خواهم کرد.
آقای شان خبرنگار امريکائی خبرگزاری آسوشيتد پرس در تهران طی خبری که در روز 26 مرداد از تهران مخابره ميکند اطلاع ميدهد در ملاقاتی که با آقای سرلشگر زاهدی داشته نامبرده فرمانی را که به امضای اعليحضرت همايون شاهنشاه در روز ۲۲ مرداد رسيده است به وی نشان داده و اظهار داشته است که سرهنگ نصيری مأمور ابلاغ فرمان عزل نخست وزيری آقای دکتر مصدق بوده است.
کنت لاو گزارشگر نيويورک تايمز نيز که از طرف وزارت امور خارجه امريکا برای پوشش خبری به ايران اعزام شده بود متن فرمان شاه را برای درج در روزنامه نيويورک تايمز از ايران
به امريکا مخابره ميکند.
عصر روز بيست وهفتم به علت تظاهرات خشونت آميزی که اعضاء حزب توده در تهران و شهرستان ها راه مياندازند دولت و فرمانداری نظامی از مردم ميخواهند آرامش را حفظ کنند تا دولت بتواند از اخلال گری های احتمالی جلوگيری کند.
بعد از خارج شدن مردم از صحنه آيت الله بهبهانی و آيت الله کاشانی از مردم شاه دوستی که در روز نهم اسفند 1331 مانع رفتن شاه شده بودند دعوت مينمايند که به خيابان ها بريزند.
گردان های محافظ تهران به فرماندهی سرهنگ ممتاز ، سرهنگ اشرفی ، سرهنگ نوذری، سرهنگ شاهرخ و سرهنگ پارسا هستند. از ميان آنها فقط سرهنگ ممتاز و افسران وسربازان زير فرماندهی او تا ساعت هفت و نيم در برابر 27 تانک کودتا چيان مقاومت کرده از خانه دکتر مصدق محافظت می کنند. شاهرخ و پارسا بی طرف می مانند و نوذری و اشرفی با ابوابجمعی خود به کودتا چيان می پيوندند.
کروميت روزولت مينويسد « ما نميدانستيم با مصدق و رياحی و بقيه که به پادشاهشان خيانت کرده بودند چه بايد ميکرديم؟ شب بعد می بايد راه حلش را می يافتم.
بار ديگر اول شهريور به قصر رفتم. اين مرتبه با ماشين سفارت گارد دم در به من سلام نظامی داد. وقتی به اطاق شاه راهنمائی شدم او منتظر من بود. شاه موقرانه گفت «من تاج و تختم را از برکت خداوند ، ملتم و ارتشم و شما دارم ». سپس گيلاس را برداشت و به سلامتی من دستش را بلند کرد و منهم همين کار را کردم و هر دو آن را نوشيديم بعدا خنديد و گفت خيلی خوشحالم از اينکه شما را اينجا می بينم ، خيلی بهتر از داخل ماشين و خيابان باغ است ». همان طور که ميدانيد نخست وزير جديد دوست بسيار خوب شما است و به زودی خواهد آمد، آيا موضوعی هست که ميل داشته باشيد قبل از آمدن او راجع به آن صحبت کنيم؟
پاسخ دادم من ميل دارم بدانم آيا جنابعالی در مورد مصدق ، رياحی و ديگران که بر عليه شما توطئه کرده بودند فکر کرده ايد؟
اعليحضرت با قاطعيت جواب داد « من خيلی درباره اش فکر کرده ام همان طوری که ميدانيد مصدق قبل از ورود من خودش را تسليم کرده است او را محاکمه خواهند کرد و اگر دادگاه درخواست مرا بپذيرد او را به سه سال حبس وسپس تا آخرين روز عمر در دهکده اش زير نظر خواهد ماند. اما در مورد دکتر فاطمی به علت اهانتی که نموده است بعد از دستگيری اعدام خواهد شد.
(همانطور که کروميت روزولت در آخرين ملاقات خود به اعليحضرت همايون شاهنشاه آريا مهر توصيه کرده بود محکمه نظامی شاه دکتر مصدق را به سه سال حبس در زندان سلطنت آباد و اقامت اجباری تا آخرين روزهای عمر در دهکده احمد آباد محکوم نمود تا تجربه ای برای رهبران همه ملت های در بند جهان باشد).