به عکس دکتر مصدق در روز 30 آذر 1332 پس از صدور رای در دادگاه نظامی رژیم شاهنشاهی پهلوی نگاه می کنیم:
شاپور ریپورتر در دادگاه دکتر مصدق - در زیر این عکس که در بین اسناد خانه ریپورتر بدست آمده است ، او با دستخط نوشته است ( Mission accomplished )
در حالیکه دکتر مصدق دست خود را بر روی سرش نهاده و به علت این بیعدالتی به حالت بهت و نگرانی فرو رفته است ، سرهنگ مقدم ( سپهبد بعدی، رئیس اداره دوم ارتش شاهنشاهی و در سال 57 رئیس سازمان امنیت کشور ) با تاسف به دکتر مصدق نگاه می کند ولی سایر نظاره کنندگان در حالت بی تفاوتی به یگانه نخست وزیر قانونی کشورشان در طول تاریخ نگاه می کنند و انگار چنین اتفاق موحشی هرگز در کشور بی قانو ن شان رخ نداده است! شخص دیگری با قد بلندش در سمت راست عکس دیده می شود!
این شخص غیر نظامی کیست و در دادگاه نظامی که برابر روش جاری فقط وکلای مدافع و ماموران دادستانی و هیئت ژوری ( البته اگر شاهنشاه اجازه داده بودند که در این دادگاه ژوری باشد) و چند تن از روزنامه نگاران حق حضور در دادگاه نظامی را داشته اند، بچه علتی در دادگاه حضور بهمرسانده و چگونه به او اجازه داده شده است در کنار متهم قرار گیرد!؟ برای شناخت این شخص و ماموریت ویزه او برای حضور در دادگاه لازم است در مرحله اول به مدارک پیوست نگاه کنید.
تصويري از شاپور ريپورتر که بوسيله يک نقاش در دهه 1320 ش. ترسيم شده است.
زندگی شاپور ریپورتر از سایت عبدالله شهبازی مورخ.
سِر شاپور ريپورتر
و کودتاي 28 مرداد 1332
سند بيوگرافيگ شاپور ريپورتر در ام. آي. 6
اولين سندي که معرفي مي شود، سند بيوگرافيک شاپور ريپورتر در سرويس اطلاعاتي بريتانيا (MI6) است که سير زندگي شاپور و مسئوليت هاي او را بيان مي دارد.
در رابطه با اين سند دو توضيح ضرور است:
اوّل: سند فوق دو برگ تايپي است فاقد سر برگ و مهر و امضا که در آن زندگينامه مختصر شاپور بيان شده است. اين رويه اي است که در سرويس هاي اطلاعاتي مرسوم است و، به دلايل امنيتي، معمولاً، بجز در موارد خاص و ضرور و از جمله در مکاتبات رسمي اداري، اسناد مهم بدون سربرگ و امضا و هر نوع علامت ديگر تنظيم مي شود.
دوّم: سند بيوگرافيک شاپور فاقد تاريخ است ولي با بررسي دقيق مي توان زمان تنظيم آن را مشخص کرد:
1- در آغاز سند، درجه شاپور ريپورتر «سرتيپ» ذکر شده است. تصويري از شاپور در لباس نظامي ارتش بريتانيا در دست است که در پشت آن شاپور با دستخط خود زمان برداشتن اين عکس را سال 1969 ميلادي ذکر کرده است.
اين تصوير را در پيوست هاي جلد دوّم ظهور و سقوط سلطنت پهلوي (در کنار عکس لرد ويکتور روچيلد) منتشر شده است. در اصل عکس درجه سرهنگ تمامي شاپور به وضوح نمايان است. بنابراين، سند بيوگرافيک شاپور به بعد از برداشتن اين عکس تعلق دارد يعني مربوط به زماني است که شاپور به درجه سرتيپي ارتقاء يافت.
شاپور ريپورتر در لباس نظامي ارتش بريتانيا با درجه سرهنگ تمامي (1969)
2 - در سطر اوّل سند بيوگرافيک، شاپور به عنوان دارنده «نشان خدمات برجسته» (DSO) معرفي شده است. اين رويه رسمي در بريتانياست که نشان هاي اشخاص را بعد از نام ذکر مي کنند. پس، سند فوق به زماني تعلق دارد که شاپور هنوز «نشان امپراتوري بريتانيا» (OBE) را دريافت نکرده، يعني به عضويت طريقت امپراتوري بريتانيا در نيامده، و به رده بالاتر، يعني شهسواري طريقت امپراتوري بريتانيا (KBE)، نيز ارتقا نيافته است. شاپور در 11 نوامبر 1969/ 19 آبان 1348 در کاخ باکينگهام نشان امپراتوري بريتانيا را از ملکه اليزابت دوّم دريافت کرد.
فرمان عضويت شاپور ريپورتر درطريقت امپراتوري بريتانيا به امضاي ملکه اليزابت دوم (بالاي صفحه) و امصاي پرنس فيليپ استاد اعظم فرقه فوق (پايين صفحه)، مورخ 11 نوامبر 1969
3 - مقايسه فوق روشن مي کند که شاپور ريپورتر در اوايل سال 1969 درجه سرهنگي داشت، اندکي بعد به درجه سرتيپي ارتقا يافت و در نوامبر 1969/ آبان 1348 نشان امپراتوري بريتانيا (OBE) را دريافت کرد. بنابراين، زمان تنظيم سند بيوگرافيک شاپور را بايد در بهار يا تابستان 1969/ 1348 دانست. طبق رويه متعارف، اين بيوگرافي براي ارائه به دربار بريتانيا و طي مراحل مقدماتي اعطاي نشان امپراتوري بريتانيا تنظيم شده و به اين دليل نسخه اي از آن در اختيار شاپور قرار گرفته است.
[ترجمه سند]
تاريخچه مختصر زندگي سرتيپ شاپور ا. ريپورتر، دارنده نشان خدمات برجسته
متولد ايران (تهران) در سال 1920، پسر مرحوم سِر اردشيرجي ريپورتر داراي نشان KCBE (بارونت) و ليدي شيرين بانو.
در کالج هاي وستمينستر و کينگ دانشگاه کمبريج تحصيل کرد و در سال 1939 با درجه عالي در دروس علوم سياسي، تاريخ، زبان و ادبيات انگليسي فارغ التحصيل شد. در زمان فارغ التحصيلي از سوي رياست دانشگاه براي کار در اداره خدمات ويژه وابسته به وزارت امور خارجه پيشنهاد شد.
او در فرانسه، خاورميانه و در مرزهاي هند و برمه با پشتکار خدمت کرد و به اين دليل مورد تقدير کتبي قرار گرفت و به دريافت نشان خدمات برجسته مفتخر شد.
در اکتبر 1943 در اداره خدمات ويژه دهلي نو منصوب شد و در آنجا راديو فارسي را براي ايران و افغانستان سازماندهي و اداره کرد.
در سال 1945 در اداره خدمات ويژه خليج فارس (بحرين) منصوب شد و يک سال بعد به چين اعزام گرديد که در آنجا به خاطر [فعاليت چشمگيرش در] انعکاس حوادث به دريافت تقديرنامه خدمات ويژه نائل آمد.
در سال 1947 به وزارت امور خارجه هند مأمور شد و در تهران در مقام دبير اوّل ارشد نخستين سفير هند در ايران خدمت کرد.
در دوران بحران نفت و براي يک دوره سه ساله به وزارت امور خارجه ايالات متحده آمريکا مأمور شد و در مقام مشاور سياسي هندرسون، سفير کبير، خدمت کرد. او در تمامي دوراني که به سرنگوني مصدق انجاميد مسئوليت عمليات در صحنه را به عهده داشت. در اين دوران، او همچنين در دانشکده سلطنتي ستاد [دانشگاه جنگ] در تهران تدريس مي کرد و گزارشگر تايمز (لندن)، يو. اس. ريپورت اند ورلد نيوز و ساير روزنامه ها بود.
در پايان مأموريت او در سفارت ايالات متحده آمريکا، وزارت امور خارجه ايالات متحده به پاس «خدمات درخشان» آقاي ريپورتر «به اهداف مشترک» [آمريکا و بريتانيا] مقام عضويت دائمي وزارت امور خارجه و شهروندي ايالات متحده را به او اعطا کرد.
او به درجه سرهنگ تمامي ارتقا يافت و در مقام افسر رابط [سرويس اطلاعاتي بريتانيا] با پادشاه ایران منصوب گرديد. در اين سمت توانمندي وي سهم بزرگي در پيوندهاي مستقيم و بسيار مهم و حياتي سرويس [اطلاعاتي بريتانيا] با شاه داشت.
هر چند سرتيپ ريپورتر، داراي نشان خدمات برجسته، غالباً از لندن و واشنگتن ديدن مي کند، ولي همچنان مورد اعتماد پايدار شخص شاه در تهران است؛ در شهري که وي با تشخّص فراوان در آنجا خدمت مي کند. او مشاور اصلي رئيس [اينتليجنس سرويس بريتانيا] در امور مربوط به ايران و شاه است. او به دليل پيوندهاي قومي و ديني اش با ايران براي تصدي اين مسئوليت بسيار خطير واجد شايستگي فراوان است. او متأهل و داراي دو فرزند است.
سرگرمي: او چند کتاب درباره اصطلاحات انگليسي- فارسي تأليف کرده است
بيوگرافي مختصر شاپور ريپورتر در ام. آي. 6
سند بيوگرافيک شاپور از اهميت تاريخي فراوان برخوردار است به ويژه در آنجا که جايگاه شاپور را در مقام رئيس عمليات داخلي (عمليات صحنه) در طرح مشترک سيا و ام. آي. 6 براي کودتاي 28 مرداد 1332 بيان مي دارد. با اتکا بر اين سند امروزه ما مي توانيم ابعاد ناشناخته و جديدي از کودتاي 28 مرداد را ترسيم کنيم. در طرح کودتا، که آمريکايي ها نام رمز "عمليات تي. پي. آجاکس" و انگليسي ها نام "عمليات چکمه"را بر آن نهاده بودند، کرميت روزولت از سوي سيا و کريستوفر وودهاوس از سوي ام. آي. 6 مسئوليت عالي داشتند. دو مسئولين منطقه و ايران در سرويس هاي اطلاعاتي متبوع خود بودند و به دليل اهميت عمليات کودتا طي يک دوره کوتاه در ايران مستقر شدند. معهذا، مسئوليت مستقيم اين عمليات مشترک را در ايران سرهنگ دوّم شاپور ريپورتر به عهده داشت و اين نکته اي است که در اسناد و کتب و مقالاتي که تاکنون درباره کودتا منتشر شده ناگفته مانده است. تنها استثنا خاطرات وودهاوس است که در آن اشاره اي کوتاه به نقش شاپور ريپورتر شده است. وودهاوس مي نويسد:
[رابين] زهنر همچنين يک پارسي اهل بمبئي را که همشاگردي شاه بود به من معرفي کرد. اگر چه در آن موقع او آدم مهمي نبود ولي بعدها به واسطه خدماتي که براي ما انجام داد به لقب سر شاپور ريپورتر مفتخر شد.
در زمان تدوين ظهور و سقوط سلطنت پهلوي درباره اين گفته وودهاوس داوري زير را به دست دادم:
اين جمله وودهاوس تصادفي درز نکرده... و در چارچوب مجموعه اطلاعات انحرافي قابل ارزيابي است که به منظور منحرف ساختن توجه... از نقش و اهميت شاپورجي انتشار يافت. اين اطلاع انحرافي چنين القا مي کند که گويا شاپورجي عامل بومي کم اهميتي در ام. آي. 6 بود که ارتباطات وي از طريق رابين زهنر تأمين مي شد.
سند بيوگرافيک شاپور ريپورتر صحت ارزيابي نگارنده را به اثبات رسانيده و نقش برجسته او را در عمليات کودتا مسجل مي سازد.
حال با مطالعه سوابق و ماموریت اصلی این شخص به توضیحاتی که ارائه کرده ام توجه شود.
شاپور ریپورتر ایرانی زردشتی فرزند اردشیر جی ریپورتر متولد 1920 در تهران. تولد او توام است با زمانی که رضا خان میر پنج کودتای اسفند 1299 شمسی را براه انداحت و این گویای این مطلب است که اردشیر جی پدر شاپور در آن دوران در ایران بسر می برده است و چون او نیز در خدمت سازمانهایی اطلاعاتی انگلیس بوده و در سال 1919 که وثوق الدوله سند مستعمره شدن ایران را باتفاق دو تن از وزرایش نصرت الدوله فیروز و صارم الدوله پسر ارشد ظل السلطان امضاء کرده و تقدیم سفیر انگلیس در ایران کرده بود، اردشیر جی از طرف انگلستان ماموریت رسیدگی و به ثمر رساندن آن طرح را به عهده داشته است .پس از پایان تحصیلات در انگلیس بخدمت سازمانها اطلاعاتی و امنیتی انگلستان در آمده ومامورتش در خاور میانه و خاصه در ایران بوده و در سال 1350 که بعلت قطع رابطه ایران با انگلیس بساط سفارتخانه انگلیس و کنسولگریهایش در ایران برچیده شد. دولت انگلیس با هماهنگی دولت آمریکا شاپور ریپورتر جاسوس خود را بعنوان مقام مشاور سياسي هندرسون، سفير کبير آمریکا در ایران، برای انجام مقاصد سوء آینده انگلستان در ایران ظاهراً در اختیار سفارت آمریکا قرار داد. ضمن اینکه یکی دیگر از علل باقی ماندن شاپور ریپورتردر ایران درخواست شاه ایران از مقامات انگلیسی بود که از طریق شاپور ریپورتر ارتباط خود را با انگلستان حفظ کند!
پس از وقایع 25 الی 28 مرداد وبرکناری دکتر محمد مصدق وانتصاب سرلشگر زاهدی بعنوان نخست وزیر ظاهراً بتوسط شاه و لی در حقیقت با اصرار وتحت فشار قرار دادن شاه توسط شاپور ریپورتر. و پس از آن محاکمه دکتر مصدق و وزرای کابینه اش در یک دادگاه نظامی و محکومیت مصدق . شاپور ریپورتر بدستور مقامات دولت انگلیس برای نشان دادن قدرت و نفوذ انگلیس در ایران، در اکثر روزهای محاکمه مصدق در دادگاه حضور بهم رسانده و در لحظه آخر پس از صدور رای محکومیت مصدق خود را به نزدیک او رساتده واین عکس را بیادگار گرفته است. همانطور که در زیر عکس مشاهده می شود. شاپور ریپورتر با خط خود نوشته است " ماموریت به نتیجه رسید" (Mission Accomplished) همین دو کلمه همراه با حضور او در کنار دکتر مصدق گویای بسیار زنده این حقیقت است که برای بر کناری دولت مردمی مصدق کودتایی بوسیله سازمان M.I.6 انگلستان C.I.A. وآمریکا و عوامل مزدورنظامی ایرانی این دو کشور خارجی، طرحی که از مدتها قبل تهیه شده بود به مرحله اجرا در آمده و به نتیجه رسیده است.
هر چند این مدرک کافی است که حتی به آن ناباورانی که هنوز اصرار دارند وقایع 25الی 28 مرداد قیام ملی بوده است; نشان می دهد که خیر این یک کودتا بوده است و لاعیر. با این وجود مدارک زنده دیگری نیز بوضوح این مطلب رابه اثبات میرساند:
1- اگر این وقایع قیام ملی بود وهیچیک از افسران در آن دخالتی نداشتند پس به چه دلیلی در روز 29 مرداد 1332 سرهنگانی به نامهای نعمت الله نصیری، تیمور بختیار و عباس فرزانگان به درجه سرتیپی مفتخر گردیدند!؟
2- در تاریخ اول شهریور ماه 1332 یکروز پس از مراجعت شاه از رم، شاه کرمیت روزولت مامور سیا در تهران را به حضور پذیرفته و به او اظهار کرده است :
" من تاج و تختم را ازملتم و ارتشم و شما دارم"!؟
پس شاه قبول کرده است که سازمان سیا و ارتش ایران در این وقایع دخالت مستقیم داشته اند
3- در تاریخ سوم شهریور ماه 1332، سرلشگر زاهدی پس از گذشت فقط 2 روز از معرفی اعضاء کابینه خود، یک قطعه نشان درجه اول تاج را از شاه دریافت نمود! و در روز چهارم شهریور 1332 شاه درجه سپهبدی را به زاهدی اهدا نمود!
4- در روز 4 شهریور 1332 عده زیادی از افسران ارتش و شهربانی که در روزهای 25 الی 28 خدماتی!؟ را انجام داده بودند ترفیع درجه گرفتند!
علت ارتقاء درجه و اهداء بالاترین نشان به زاهدی و سایر افسران بچه علتی و بخاطر چه خدمتی بوده است!؟ زاهدی از روز 29 مرداد تا روز چهارم شهریور چه خدمتی به کشور کرده بود تا مستحق در یافت این دو امتیاز پر ارزش و پر افتخار بوده باشد!؟ جز اینکه با همکاری دو سازمان اطلاعاتی و جاسوسی آمریکایی و انگلیسی وعده ای از افسران ارشد نیروهای نظامی ایران تدارک کودتایی را دیده و بمرحله اجرا درآورده و متاسفانه موفق نیز شده بودند؟
حال با ذکر این دلایل و ارائه اسناد مربوط به شاپور ریپورتر سرتیپ ارتش انگلیس و جاسوس بریتانیای کبیر من قضاوت در مورد: آیا 28 مرداد کودتا بود و یا قیام ملی به عهده خوانندگان گرامی واگذار می کنم.