با سخنرانی در همايشی با عنوان "جهان بدون صهيونيسم" در تهران در چهارم آبان ماه خواهان محو اسرائيل از نقشه جهان میشوند، در هشتم دسامبر در نشستی خبری طی ديداری از عربستان سعودی گفته بودند قبول ندارد که هيتلر، رهبر آلمان نازی، ميليونها يهودی را در کوره های آدم سوزی سوزانده است و میگویند اگر فرض بر صحت اين "ادعا" گذاشته شود، چرا اروپاييهايی که به دليل کشتار يهوديان به دست هيتلر از اسرائيل حمايت می کنند، در خاک خود مثلاً در آلمان يا اتريش چند ايالت را به "صهيونيستها" نمی دهند تا حکومت خود را در آن ايجاد کنند و سرانجام این بمباران تبلیغاتی را با به حضور پذیرفتن خالد مشعل يکی از رهبران گروه فلسطينی حماس در تهران به اوج میرسانند.
با مروری کوتاه بر این سه موضوع اخیر و گفته¬های خامنه¬ای در این دیدار،عمق ماجرا بشتر آشکار میشود.
خامنه¬ای در حضور خالد مشعل که جریان تحت امرش از عوامل جدی بی ثباتی در خاورمیانه و خصوصاً فلسطین است،در همان حال که رودررو با جهان،کماکان بر مواضع پیشین این رژیم یعنی بحران زائی بعنوان عمده ترین شاخصه موجودیت و حافظ نظام دینسالار تاکید کرده است،به عنوان نسخه تشکیلات حماس در دوره آتی کار این سازمان متذکر میشود که تشکیلات حماس که وی از آن با نام یکی از گروههای "مبارز" فلسطینی یاد کرده،باید به نبرد مسلحانه با اسرائیل ادامه دهد.
سیمای ضرغامی و ارگان دروغ پراکنی رژیم به نقل از خامنه ای گفت که تجربه 50 سال گذشته نشان داده است که سازش و مذاکره با اسرائيل وضعيت فلسطينيان را بهبود نبخشيده است.خامنه ای گفت که پيروزی تنها از طريق "مقاومت" به دست خواهد آمد.
برجسته شدن سیاست حمله تبلیغاتی علیه اسرائیل از آنجا حائز اهمیت است که در سالهای اخیر،مقامات جمهوری اسلامی در پستهای و مناصب دولتی به شیوه¬ رسمی تا جای ممکن از ایراد چنین سخنانی در خصوص اسرائیل پرهیز کرده بودند و تنها در نمازجمعه¬ها و مناسبتهایی از این دست،قیافه ضد "صهیونیستی" به خود میگرفتند.
گویا سیاست گردن کشی هسته¬ای طلب میکند که یک دور دیگر جمهوری اسلامی با رونق بخشیدن علنی به تروریزم دولتی به دنیا نشان دهد که به واقع در توان دارد که آسایش و امنیت جهان را مورد تهدید قرار دهد و مشخصاً به آمریکا و اتحادیه اروپا که این دومی بیشتر بر گزینه دست کشیدن جمهوری اسلامی از دخالت در صلح خاورمیانه اصرار دارد،پیام بفرستد که کارت فوق کماکان برای بازی نهایی محفوظ است و لذا آنها باید دست به عصا باشند.
جمهوری اسلامی مصمم است که تا حد گلاویز شدن با جهان خارج هم که شده به سلاحهای کشتار جمعی دست یابد و از این روست که ارگان ولایت فقیه و در راس آن خامنه¬ای،کماکان ساختار سیاسی تحت کنترلشان،پيشرو دولت های حامی تروريسم در جهان است که به سازمانهای تروريستی شيعه و سنی مذهب، از جمله حزب الله، حماس، و جهاد اسلامی فلسطين کمک ميکند. عوامل القاعده و انصار الاسلام مدام به ايران رفت و آمد ميکنند و آنجا را مأوا و پناهگاه خود ساخته اند.
با توسل به اين گروهها است که خامنه ای بی ثباتی را در منطقه دامن ميزند، از ايجاد يک لبنان مستقل و دموکراتيک جلوگيری ميکند، و تلاش ميکند که هر حرکتی را که برای حل مسالمت آميز منازعات اسراييل و فلسطين صورت ميگيرد خنثی سازد.
تلاش برای به بحران کشیدن خاورمیانه،تقلاهای افشا شده دستگاه ولایی برای جهان است.از این منظر است که سخنان علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت رژیم چیزی جز یک شوخی سیاسی در میان آگاهان تلقی نمیشود که در دیدار خالد مشعل گفته بود جنبش حماس با روش "دموكراتيك" بدنبال استيفای حقوق ملت فلسطين است.
کوتاه در این مورد باید گفت که امروزه جهان به دو جبهه دمکراتها و دیکتاتورها تقسیم شده و توسعه آزادیهای سیاسی_اجتماعی چنان عرصه گسترده¬ای محسوب میشود که گفتمان دمکراسی خواهی به لطف مبارزات بی شمار برای آن در سراسر جهان به گفتمانی همه گیر تبدیل شده و بر این اساس است که دیکتاتورزده¬ترین ساختارها نیز با دمکرات نامیدن خود در تلاشند که از انزوای بیشتر بین¬المللی¬شان ممانعت ورزند.
احضار رئیس دفتر سیاسی گروه تروریستی حماس به تهران و بالطبع تجهیز همه جانبه این گروه از لحاظ مالی و تسلیحاتی پس از بازگشت،بی گمان در ارتباط تنگاتنگ با مواضع اخیر اسرائیلی¬ها و اخبار مختلف رسانه¬های جهانی در خصوص احتمال حمله اسرائیل به نیروگاههای هسته¬ای ایران است.
آريل شارون، نخست وزير اسرائيل گفته است برای آنکه ايران نتواند سلاح هسته ای توليد کند، بايد اين کشور را تحت فشار ديپلماتيک قرار داد.
شائول موفاز، وزير دفاع اسرائيل از جامعه بين الملل خواست از ديپلماسی و تحريم های سازمان ملل متحد برای "جلوگيری از توليد سلاح هسته ای توسط ايران" استفاده کند. شائول موفاز که ايرانی الاصل است قبلاً گفته بود از اقدامات احتمالی بازدارنده عليه ايران حمايت می کند.
ژنرال هالوتز از رهبران و فرمانده¬هان اسرائیلی در پاسخ به اين که اسرائيل برای جلوگيری از دستيابی ايران به دانش هسته ای حاضر است تا کجا پيش رود، بلافاصله گفته: "تا دوهزار کيلومتر" که فاصله تل آويو تا تهران است.
علاوه بر اینها هفته نامه ساندی تايمز چاپ بریتانیا در يک گزارش تمام صفحه ای، با عکس و تفصيل به طرحهای نظامی اسرائيل برای حمله به تأسيسات هسته ای ايران پرداخته است. يکی از نويسندگان ساندی تايمز که شاهد يکی از اين مانورها بوده، می نويسد: "سربازان اسرائيلی در دو گروه با اونيفورمهای سپاه پاسداران ايران و ارتش اسرائيل، در چند مرحله تمرين های خود را عملی کردند."
جمهوری اسلامی رژیمی نیست که در برابر این همه تحرکات اسرائیل که بر زبانها میگردد بی تفاوت باشد و احتمال واقعی بودن آنرا صفر بداند.احضار و نسخه پیچی برای حماس،در این محدوده حتماً چرخی خورده است.
دیدار خامنه¬ای با خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی حماس هرگز به معنای حمایت حقیقی از جنبش فلسطین و کمک به جنبش مردم سرزمینهای فلسطینی نیست و هدف صرفاً تقویت نیروهای بنیادگرا و تندرو اسلامی به منظور آشفتگی منطقه است.
کسی نیست که نداند با تمامی انتقادات وارده به تشکیلات خودگردان که اکنون پس از یاسر عرفات به رهبری محمود عباس اداره میشود،این تشکیلات در حال حاضر که جریان کاراتری در دست نیست،بهترین گزینه برای دیپلماسی با اسرائیل جهت راه یافتن به صلحی پایدار در این منطقه است که در آن مردم فلسطین بهای کمتری برای رسیدن به صلح و آرامش بپردازند.
این موضوع آنجا جالبتر است و ریاکاریهای جمهوری اسلامی در آن بیشتر نمود میابد که به این نکته توجه داشته باشیم که در مواضع حماس(نیروی مورد تائید دستگاه ولایی) در مورد تشکیلات خودگردان آمده است که “حماس” تشكيلات خودگردان را چيزی فراتر از تراوشات قراردادهای همزيستی با دشمن صهيونيستی نمی داند و معتقد است كه صهيونيست ها با ايجاد اين تشكيلات موافقت كردند تا مجموعه ای از اهداف آنان در كوتاه مدت و دراز مدت محقق گردد.
به عبارت دقیقتر،احضار رهبران حماس به تهران تائید مواضع این گروه در مقابل تشکیلات خودگردان نیز تلقی میشود.
با قرار گرفتن جمهوری اسلامی در "محور شرارت" ،هم پیمانان آمريکا به تدريج دريافتند که جمهوری اسلامی نيز يکی از اهداف آينده ايالات متحده در جنگ عليه تروريسم است.به همین نسبت جمهوری اسلامی نیز روابط خود را با نیروهای بنیادگرا به مرحله جدی¬تری برد تا نشان دهد که بیکار ننشسته است.
پروسه به جریان افتادن مجدد کمکهای جمهوری اسلامی به گروههای تروریستی اسلامی را باید از قریب به یکسال پیش به این سو مورد بررسی قرار داد،چرا که در دیدار چندی پیش خامنه¬ای با سران گروه بنیادگرای جهاد اسلامی،رهبر این گروه پس از دیدار با خامنه ای رهبر رژیم تروریست پرور جمهوری اسلامی اعلام کرد رژیم تهران تا انهدام اسرائیل از عملیات جهاد اسلامی حمایت خواهد کرد.
در همان زمان مقامات اسرائیلی و رهبران حکومت خودگردان فلسطینی این تهدید را بسیار جدی تلقی کرده و نگرانی خود را از سیاست های جمهوری اسلامی در قبال بحران خاورمیانه ابراز داشتند.
سخنگوی وزارت امورخارجه اسرائیل نیز پس از این دیدار طی سخنانی با اشاره به تشکیل جبهه ای متشکل از گروههای تروریستی حماس ، جهاداسلامی و حزبالله لبنان در مخالفت با روند گفتگوهای صلح گفت:عناصر وابسته به سازمان تروریستی القاعده نیز که از مصر به غزه نفوذ کرده اند می توانند در این جبهه فعال شوند. یکی از رهبران حماس در مصاحبه با یک روزنامهنگار ایتالیائی، حضور عناصر وابسته به القاعده در نوار غزه را تائید کرده است.
با توجه به کارنامه تاکنونی جمهوری اسلامی در تقویت و تجهیز تروریسم دولتی در همان گام اول برای ناظران و تحلیگران مشخص بود که این جبهه با حمایت مستقیم جمهوری اسلامی تشکیل شده است.
اعلام حمایت جمهوری اسلامی از سازمان جهاد اسلامی فلسطین و خبر حضور اعضای شبکه تروریستی القاعده در نوار غزه ، نگرانی تشکیلات خودگردان فلسطینی و دولت اسرائیل را برانگیخت و اینک این پروسه با تهدیدهای مکرر احمدی نژاد و احضار خالد مشعل به تهران وارد مرحله جدیدی شده است که نباید به سادگی از کنار آن گذشت.