نظر به اینکه اخیرا با انتشار مطالبی با ادعای وجود اختلاف عقیده در درون جبهه ملی آ گاهانه سعی بر ایجاد تشنج در صفوف جبهه ملی و تحریک فضای عمومی علیه جبهه ملی می شود، بر آن شدیم با برخوردی صریح ، صادقانه و دموکراتیک به این مطالب پاسخ گوییم.
لازم به تذکر است که اصولا وجود بینش ها و نظریات متفاوت و برخورد سالم آنها با یکدیگر، یک تشکل پویا و مردمی را زنده نگاه می دارند.
مورد مناقشه پس از مصاحبه تلویزیونی یکی از اعضای جبهه ملی ایران - آلمان آغاز و با اتهام " اسب ترویا " که تا بحال ثابت نشده است ، ادامه پیدا کرد و انتشار بیانیه « هشدارنامه» از طرف دوستان هیات رهبری جبهه ملی ایران در داخل کشور به شدت و تلاطم موضوع شدت بخشید.
مطالب مورد بحث ما بیشتر مربوط به نظریات اشخاصی است که یا اصولا در چارچوب جبهه ملی فعالیت نداشته و متعلق به جناح های چپ و غیر ملی بوده اند و یا آنهائی که از جبهه ملی خارج شده و در چارچوب دیگر سازمان های ملی به فعالیت پرداخته اند . این دوستان تا همین اواخر از بردن نام جبهه ملی ایران نیز احساس ناخشنودی میکردند و خواهان آن نبودند که این سازمان ملی و قدیمی دوباره جان تازه ای بگیرد.
این آقایان موارد مطرح شده در مصاحبه و « هشدارنامه» مذکور را چنان مورد تبلیغات سیاسی خود قرار داده اند که گویا فراموش کرده اند که آنان عضو یتی در جبهه ملی ایران ندارند و امور داخلی جبهه ملی به آنان مربوط نمی شود. لازم به تذکر است که آنچه که پیش آمده مشخصا به اعضای جبهه ملی ایران و هواداران آن مربوط می باشد، که البته می بایست می کوشیدند با منطق و تأ مل بیشتر موضوعات را ارزیابی کرده و اگر هم اشتباهی رخ داده است، آن را با دقت و درایت کافی بررسی کنند.
بار ها از تعدادی از این دایه های مهربان تر از مادر دعوت به همکاری کردیم و در جلسات متعدد آمادگی خود را برای کار مشترک در زیر سقف جبهه ملی به آنان اعلام داشتیم. اما هبچگاه جواب مساعد و صریح از آنان دریافت نکردیم. اکنون همصدائی آنان با کیهان شریعتمداری در پرخاش به جبهه ملی قابل تعجب و تاسف بسیار ما می باشد.
آیا عاقلانه تر نبود این آقایان که برای خودشان کوله باری از مبارزه سیاسی را حمل می کنند با صبوری و تامل به مسائل برخورد کرده و چنین غیر مسئولانه به داوری نمی نشستند و در ایجاد جو مسموم سیاسی همصدا با دشمنان نیروهای ملی نمی گشتند؟
ما تکرار می کنیم که جبهه ملی ایران پایگاهی است برای نیروهای ملی با نظرات و عقاید گوناگون که در اصول کلی که همانا حاکمیت ملی و استقرار دمکراسی می باشد متفق القول هستند. آنانی که از جبهه ملی تصوری حزبی از نوع استالینی آن را دارند ، باید بدانند که جبهه ملی ایران مرکزی برای تفتیش عقاید نبوده ، نیست و نخواهد بود.
آقایانی که ادعای ورود و رخنه ساواکی ها و سلطنت طلبان را به درون جبهه ملی ابراز میدارند، باید بدانند با این اتهاماتشان عملا آگاهانه و یا ناآگاهانه در خدمت سیاست رژیم جمهوری اسلامی حرکت می کنند. اپوزیسیون اکنون با رژیمی روبروست که به شدت از تشکل و تجمع وحشت دارد و در نابودی آن کوشاست، حال چه در درون و چه در برون ایران. به ویژه در این برهه از زمان که جبهه ملی و آرمان ملی گرایی در میان ملت ایران از مطلوبیت خاصی برخودار است، اینگونه اتهامات فقط همسویی مدعیان را با نظام حاکم بر ایران اثبات میکند و از حقانیت جبهه ملی به هیچ وجه نمی کاهد.
در مورد اعضای ما با هر سمت و مسئولیت تشکیلاتی لازم به تذکر است که این هموندان معتقد به حاکمیت ملی و اصول هفتگانه جبهه ملی ایران می باشند و این پیش شرط را برای عضویت و انتخاب شدن در هر مسئولیت سازمانی قبول کرده اند. بنابراین مسئله بحث و ابراز عقیده است نه اعتماد سازمانی .
بار دیگر تکرار می کنیم؛ جبهه ملی ایران سازمانی جهت تفتیش عقاید نیست و معتقد به برخورد آزاد نظریات کلیه ایرانیان آزادیخواه و ملی میباشد. مسئله عمده دیگر تفاوت سنی مابین اعضای جبهه ملی ایران است. هموندانی که انقلاب را در ایام خردسالی و یا نوجوانی تجربه کرده اند بینش و نگاه متفاوتی به مسائل سیاسی و تاریخی دارند. برای آنان بسیاری از امورات و رویداهای سیاسی صرفا تاریخی است و در مورد تاریخ میتوان نظرات مختلفی ابراز داشت. شاید برخورد احساسی و سنتی ای که برخی کهنسالان با مسائل سیاسی دارند، برای جوانان ملموس نباشد. اما این شانس تاریخی را باید برای همه ی هموندان قائل شد که خود تجربه سیاسی اندوزند و در محیطی ازاد و سالم نظرات خود را ابراز دارند.
در خاتمه ما اعضای جبهه ملی ایران ـ آلمان آمادگی خود را برای هرگونه بحث خلاق و منطقی در مورد مسائل ملی و آینده ایران اعلام می کنیم. از کلیه ی نیرو های ملی و هموطنان خواستاریم از پرداختن به امور فرسایشی و باز دارنده بپرهیزند و توجه و نیروی خود را معطوف به مبارزه با استبداد مذهبی نموده و در جهت استقرار حاکمیت ملی گام بردارند.