این گزارش قبلا در زمان برگزاری در سایت خبری جبهه ملی انتشار یافته بود .نظر به رویدادهای اخیر در ایران وجهان جهت یادآوری کاربران گرامی مجددا منتشر میکنیم.
گزارش دومین کنفرانس حقوق بین الملل تهران
درباره جنایات هسته ای
از: مسعود صفاریان
بنام خداوند جان و خرد
نوزدهم اسفند ماه 1388، برابر با 10 مارس 2010، دومین کنفرانس حقوق بین الملل تهران با حضور حقوقدانان برجسته و صاحبنظران به منظور بررسی پیشنهاد مهندس کورش زعیم برای اصلاحات در اساسنامه دیوان کیفری بین المللی (ICC) در مورد جنایات هسته ای برگزار شد. آنچه اینک میخوانید چکیده ایست از آراء و نظریات ارائه شده در بررسی محتوا و راههای اجرایی پیشنهاد مورد طرح در کنفرانس:
در آغاز، آقای مهندس کورش زعیم نسخه های پیشنهادشان را همراه با پیوست های آن در میان شرکت کنندگان و میهمانان توزیع کردند و پس از آن به اختصار به بیان پیشنهادی که دستور کار کنفرانس بود پرداختند:
مهندس کورش زعیم توصیح دادند که، “من باور دارم که کاربرد هرگونه ابزار انفجاری هسته ای یا رادیو اکتیو باید ممنوع شود. پیشنهاد من تصویب قانونی به عنوان متمم به ماده 6 و ماده 7 اساسنامه رم است که در صورت کاربرد اینگونه سلاحها، نه تنها حکمرانان و فرماندهان، بلکه همه دست اندرکاران، از بالاترین تصمیم گیرندگان تا آنان که در ساخت آنها شرکت داشته اند و زیردستان و سربازانی که فرمان کاربرد آنها را به اجرا در می آورند باید مسئول و پاسخگو باشند و بعنوان جنایتکاران علیه بشریت تحت پیگرد کیفری قرار گیرند.”
“استدلال من اینست که با مسئول و پاسخگو کردن همه کسانی که در چنین جنایت سازمان یافته ای دخالت داشته اند در برابر قانون کیفری بین المللی، شهوت به دست آوردن و داشتن سلاحهای هسته ای تا حد قابل ملاحظه ای کاهش خواهد یافت. متاسفانه، اکنون امکان دسترسی به تسلیحات هسته ای استراتژیک و یا تاکتیکی در حال گسترش است، بی اینکه یک نظام قضایی مناسب برای محاکمه کاربران این تسلیحات و کشورهایی که اساسنامه دیوان کیفری بین المللی را پذیرفته اند برقرار باشد. قدرت تخریب، آثار رادیواکتیویته و مسئله ضایعات اتمی که بطورعمده ای رادیو اکتیو است تمدن بشری را تهدید می کند. خطر ضایعات اورانیوم غنی شده با سنگ معدن اورانیوم که در طبیعت یک در هزارم آن اورانیوم است فرق دارد. می دانیم که شرایط و محیط تولید، ذخیره سازی و نگهداری و بهره برداری از سوخت یا تسلیحات اتمی، هر کدام مرحله ایست متفاوت با دیگری و هر مرحله شرایط و دشواری های خود را عرضه می کند. کاربرد سلاحهای هسته ای که پیامدهایی فراتر از جنگ دارد، یعنی پیامدهای آن حتا پس از پایان جنگ برای مدتی بسیار بسیار طولانی می ماند و مردم بی گناه را آسیب های جبران ناپذیر می زند، موضوع پیشنهاد من است. گرد هم آمدن ما هم برای همین است که محتوای پیشنهاد و راهکار اجرایی آن تا حد امکان بحث و بررسی شود.”
“ضمنن باید یادآوری کنم که متن پیشنهاد دو ماه پیش به رییس دیوان کیفری بین المللی و دبیرکل سازمان ملل تقدیم شد. من نامه ای از رییس دیوان دریافت کردم که متذکر شده بودند تصویب چنین پیشنهادی از اختیارات مجمع عمومی دیوان کیفری است (که هر ده سال اجلاس دارد).”
پس از ارائه پیشنهاد، آقای دکتر محمد شریف به بررسی و ارائه نظر پرداختند که:
“پذیرش صلاحیت دیوان کیفری بین المللی اختیاری است و صرف عضویت در کنفرانس رم، به معنای پذیرش صلاحیت دیوان نیست. مباحثی از این قبیل از زمان جامعه ملل سابقه داشته، ولی رای نیاورده است. باید کاری کنیم که شورای امنیت آن را بپذیرد. امری مانند این پیشنهاد، در کنفرانس رم ممکن است که ضربه بخورد. از آنجا که این مطالب به اساسنامه دیوان مربوط است، لزوما در شعب مقدماتی باید مطرح شود، بعد به شعب ماهوی برود. با توجه به تکنیکی بودن این مباحث باید مراقب بود که بر تل انبار پیشنهادهای گذشته نیافزاید.
سرانجام، بحث مکتوب احمد کسروی و پیشنهاد ویلسون و پروفسور آگو ، گویای آنست که پیشنهادهای ماهوی در صورتی کاربرد دارند که بتوان صلاحیتها را از محدودیت دولتها خارج کرد. بشریت باید به جای جامعه بین المللی خود شخصیت پیدا کند. مثلا، اتحادیه بین المجالس که حتی یک سازمان فرعی سازمان ملل هم نیست و بیشتر یک سازمان مردم نهاد است، چکار می تواند بکند؟ حقوق موضوعیتی اصیل دارد و «بشریت»، فرد بشر و دولت اعتباری و قراردادی است و حیات و موت دارد. اما بشریت پابرجاست و حقوق بین الملل تنها ناظم روابط بین المللی نیست، روابط افراد را نیز ناظر است. بدون تعاریف جدید، چگونه از طریق حقوق کلاسیک به این مشکلات بپردازیم؟ آیا تفاصیل و تفاسیر از حقوق کلاسیک در رفع مشکلات حقوق مدرن کفایت می کند؟ طرح «آگو» که مسئولیت کیفری را به شخییت حقوقی دولت استناد می داد، غلط نبود، ولی جامعه بین المللی آمادگی آن را نداشت و با شکل گرفتن دیوان کیفری بین المللی طرح «معاهده آگو» مسکوت ماند.
ما به وضعیتی نیازمندیم که آنهایی که تسلیحات اتمی ندارند، به دنبال اکتساب آن نباشند و آنهایی که دارند، به ندارها ندهند. موارد مورد نظر در پیشنهاد آقای زعیم تا حدودی در طرح آگو (ومباحث مورد نظر کسروی) هست. در اساسنامه دیوان نوآوری که انجام گرفته اینست که در دیوان کیفری (ICC) پذیرش اساسنامه پذیرش صلاحیت دیوان را به همراه دارد. البته در نمونه ای که به من پاسخ دادند، فرمودند که این شورا سیاسی است و همه مباحث آن الزاما حقوقی نیست.
از طریق پخته کردن و احیای «طرح آگو» پیشنهادهایی از این دست احتمال توجه درخور دارد. خود من مقالاتی دارم در سطح بین المللی، و در فارسی نیز مقالات و آثاری در این زمینه نوشته شده، که لازم به بررسی است.”
پس از سخنان دکتر شریف، دکتر هرمیداس باوند با دقت و ظرافت به اظهار نظر و بررسی طرح پرداختند:
“اکنون در یک موقعییت مثبت هستیم، به ویژه پاسخ اولیه ای که داده اند و گفته اند که برای بررسی آن به دعوت از اعضای کنفرانس رم لازم است، و اینکه اجلاس ادواری رم نیز مطابق با آنچه در خود این کنفرانس پیش بینی شده است، در زمانی نه چندان دور، که خود فرصت درخوری است، برپا خواهد شد. پس از آن، باید به موفقیت در شورای امنیت اندیشید. اساسنامه دیوان از طرف دولتهای عضو صلاحیت دیوان خود بخود پذیرفته شده است. در کنوانسیونهای بعد از سال 1925، منع تولید، توسعه، ذخیره و نگهداری، موضوع کار بوده است، اما بدون پرداختن به منع استفاده تسلیحات هسته ای، همه قدرتهای دارنده تسلیحات هسته ای تاکید داشته اند که ما اولین استفاده کننده نخواهیم بود و تلویحا به کاربرد دفاعی آن توجه نشان داده اند و بدین نحو کاربرد این تسلیحات بالقوه است؛ ولی هیچکدام حاضر نیستند که بطور اساسی عدم کاربرد این تسلیحات را بپذیرند و دست خود را ببندند، در حالیکه لزوم این ممنوعیت مطرح است.
“البته شرایط هر کدام از مراحل تولید و ذخیره سازی و نگهداری و بهره برداری و استفاده از تکنولوژی و تسلیحات اتمی متفاوت و وضعییت صلح آمیز آن مشخص است. به طور مثال، پیشرفت آلمان و ژاپن به گونه ایست که بدون تسلیحات اتمی بهره مندی آنها از تکنولوژی هسته ای صلح جویانه است.
“از سویی، وجود نظام بازدارنده دتانت و پیمانهای تقابل و تعادل و گفتگوهای دائمی، مانع جنگی بزرگ شده و، از سویی دیگر، نگرانی از حمله غافلگیرانه هسته ای که ضربه ای اساسی و کارآمد است، «توان دوم» برای حفظ زیردریایی های مجهز به این تسلیحات را فراهم آورده و به گفته معروف نیکیتا خروشچف ‘همزیستی مسالمت آمیز توام با رقابت’ را به وجود آورده است.
“با این ملاحظات، در مقدمه منشور دیوان کیفری ICC پس از تذکار به دو جنگ بزرگی که در عمر یک نسل بوقوع پیوست، یادآور شده اند که امروز آنچه مانع جنگ بزرگ، یا به عبارت دیگر صلح اضطراری، شده همین توانایی تقابل تکنولوژیکی و تسلیحاتی است.
“هم اکنون هر عضو جامعه بین المللی مجاز است در مقابل دولت خاطی موضعگیری بکند، (اگرچه در مورد سودان وسومالی، دیوان کیفری ICC حاضر به پذیرش طرح دعوا نشد). بنابراین، پیشنهاد ویلسون و پروفسور آگو نه بصورت مستقل، ولی تا حدودی در اصول 19 و 24، مورد توجه واقع شده است. اینکه عده ای از حقوقدانان، مثل جناب شریف، می فرمایند برای انسانی شدن حقوق بین الملل بسیاری از تعاریف را باید عوض کنیم نیز بحث قابل توجهی است، بویژه اگر ملاحظه کنیم که در پرتو تفاصیل و تفاسیر جدید بدون تغییر تعاریف نیز ملاحظات جدید تا حدودی به صورت امر محقق درآمده است.
“امروزه، تنوع تسلیحات نیز به خودی خود بر مخاطرات تسلیحات اتمی نوع سابق افزوده است، حتی آنهایی که به اصطلاح ]سلاح[ تاکتیکی هستند، بر مخاطرات قبلی افزوده اند، زیرا پیامدهایشان کمتر از تسلیحات رسمی شناخته شده اتمی نیست. اما اینک در پیمانهای جاری، تعادل و بازدارندگی، مهار تسلیحات فوق الذکر رسمی را در دست گرفته اند.
“اکنون، مطابق اساسنامه دیوان کیفری ICC فرمانده و فرمانبردار همه مسئول ]جنایت علیه بشریت[ هستند، اما خواسته موجود در پیشنهاد مطرح شده، مربوط به حقوق آمره است. در واقع، حقوق بشردوستانه در جنگ به تمامی از حقوق آمره است، نظیر استفاده از سلاحهایی که پیامدهای مخاطره آمیز دارند، اصل تناسب قوا در حمله و دفاع، اصل تفکیک و تبعیض حاضران و غیر حاضران در جنگ، جنایت علیه بشریت و موارد دیگر که به نظر می رسد فهرستی باشد که بتوان پیشنهاد مورد نظر را در درون آنها مورد بحث و بررسی قرار داد. حتی این امکان وجود دارد که آنهایی را که اساسنامه دیوان را پذیرفته اند در چارچوب مقررات بشردوستانه ملزم کرد.”
آقای دکتر حسین موسوی اظهار نظری خاص داشتند:
“آنچه به صورت اضطراری اینک مطرح است، در اروپا متکی بر سنت «صلح مسلح» سابقه تاریخی دارد. قابل توجه است که آقای زعیم غیر از آمران، برای عاملان هم پیشنهاد مجازات می دهند، ولی پیشنهادی برای حمایت از سربازی که نمی خواهد حرف آمر را بپذیرد، نداده اند. لوایحی از این نوع را در کشوری مانند فرانسه ابتدا در دیوان ویژه ای که مجمعی از خبرگان کارکشته و پرسابقه است، مطرح می کنند تا با بحث مفصل راه حلهای اجرایی و عملی آن را پیشنهاد بدهند. پندارهایی لطیف و جالب است، پیشنهاد تئوریک شما آقای مهندس زعیم جذاب و زیباست، ولی عملی نیست.”
دکتر محمدعلی دادخواه در سخنانی نتیجه گیری کردند که:
“ما باید تضمین هایی برای اجرای این پیشنهاد بخواهیم. باید دولت هایی که اساسنامه را امضا کرده اند بپذیرند که آن را اجرا کنند.”
خانم دکتر صدیقی پس از شرح موضع خود گفتند:
“من بطور کامل با پیشنهاد آقای مهندس زعیم موافقم.”
***
حقوقدانان برجسته و استادان محترم دلسوزانه و دردمندانه با توجه به ریزه کاریهای مصوب و توافقهای بین المللی مطالبی را با عمق و زیبایی و ظرافتهای مربوط به آن مطرح کردند. امید آنکه من در این خلاصه گزارش بیانات آنها، به آنچه آنها با اظهارات پر رمز و رازشان ارائه داده اند لطمه نزده باشم. ولی به نظر من می رسد که:
توافق بر سر حقوق بین الملل با «حقوق بین الملل» متفاوت است. همیشه جنگ برای او که در جنگ است و عوارض و آثار جنگ بر او وارد می شود، «جنگ بزرگ» است. برای او صلحی که جلوی بعضی جنگها را گرفته است، صلح نیست. امنیت و صلح برای آدم معمولی و در زندگی معمولی، برای زندگی انسانی، برای آنکه عواطف و احساسات انسانی تعیین کننده باشد و عشق و هنر و علم و پیشرفت و ارتقاء و کمال و کرامت انسانی مطرح باشد، بیش از هر چیزی ضروری است و هیچ انسان با انصافی در شرایط بین المللی موجود و در حاشیه صلح اضطراری و همراه و تو در توی با جنگهای محلی و منطقه ای با مدیریت اسلحه بین المللی، صلح را محقق نمی بیند. آستانه احساس و عاطفه و عقل صلح دوستان نباید تا آنجا تقلیل پیدا کند که ترس از نابودی را صلح تلقی کنند.
نابودی آب و هوا و زمین، و زهرآگین شدن همه فضای پنهان و آشکار در شرف وقوع است، تدقیق مفهوم صلح و امنیت را پیش گرفتن و مهار کردن و تلاش در محور انگیزه ها، تحریکات و تهدیدات بروز و دامنگیر شدن جنگ لازمه موقعیت کنونی است؛ به ویژه اکنون که در مواردی جنگ کلید رفع بحران اقتصادی دیده می شود.
“مصوبات” کنونی و مذاکرات بیست ساله، گفته می شود که به سود امنیت و صلح جهانی است، در حالی که تعاریف «امنیت» بسیار ضمنی و تلویحی و تعریف «صلح» نیز صرفا همان رضایت «قدرت» و «جهانی» هم محدوده این رضایت است. کنجکاوی و ارتقاء جویی بشر غیرقابل مهار است و با سیم خاردار ترس و بدگمانی و دروغ و تبلیغات از پا نمی افتد. همانطور که هیچ کس نمی ایستد تا ما به او برسیم، هیچ کس هم منتظر نمی ماند تا ما به او دستور پیشرفت بدهیم. بنابراین، نه آنکه تکنولوژی هسته ای را خود جنگ بدانیم صحیح است و نه آنکه خطر جنگ را با کاهش تسلیحات اتمی و موانع کاربرد تسلیحات اتمی کم بگیریم – هم تحلیل مستقل از قدرت و به نفع بقاء حیات لازم است و هم نیاز به پیشرفت تکنولوژی.
«تیم تکنولوژی برتر» و پژوهشهای استاندارد ضرورتا باید اخلاق، صلح، امنیت، آینده نگری و همزیستی جاودانه را با الهام از واقعیت بشریت به هم بیامیزد. تکنولوژی تولید، نگهداری و کاربرد تسلیحات اتمی، شیمیایی و میکروبی مخرب آب و خاک و فضا قابل شناسایی است و می تواند تابلویی مشخص از تکنولوژی صلح داشته باشد. بنابراین، لازم است تولید و نگهداری و کاربرد این سلاحها به تمامی جرم و جنایت علیه بشریت شناخته بشود و تکنومیلیتاریسم به کل ممنوع بشود؛ و این به نحو انکارناپذیری موثرتر و کارآتر از مجازات آمران و عاملان جنگ بعد از وقوع جنگ خواهد بود.
آخرین دیدگاهها