خبرگزاری جبهه ملی ایران
  • خانه
  • تماس با ما
  • عضویت
  • سایت های ملی
  • آرشیو سایت پیشین

عزل مصدق غيرقانوني بود/ گفتگو با اديب برومند

۰۱ شهریور ۱۳۹۲ بخش ویژه, گفتگو دیدگاه

شاه حق نداشت فرمان عزل مصدق را تا زماني كه مجلس منحل نشده بود صادر كند. مجلس انحلالش رسميت پيدا نكرده بود. براي اينكه مصدق رفراندومي برگزار كرده بود و مردم بر ابقاي دولت و انحلال مجلس راي داده بودند. اما هنوز گزارشي براي تاييد به شاه نرسيده بود. پس مجلس وجود داشت و عزل دكتر مصدق غيرقانوني بود.

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
سينا رحيم پور

عبدالعلي اديب برومند را اهالي فرهنگ و هنر با آثار ارزشمندش در زمينه شعر و ادبيات مي‌شناسند. چهره‌يي كه اتفاقات زيادي را به ياد دارد. از شاهدان كودتاي 28مرداد و از حاميان نهضت ملي ايران بوده است. از نقش او به عنوان شاعري كه به نهضت ملي بسيار كمك كرد نبايد گذشت. تا جايي كه دكتر مصدق، رهبر نهضت ملي به او لقب شاعر ملي را داد. او در آن روزها از هواداران نهضت ملي ايران شد و با سرودن اشعار ميهني و سياسي به همگامي با جبهه ملي و اين نهضت ضداستعماري پرداخت و با نفوذ سياسي انگليس و تحريكات روسيه شوروي مخالفت كرد. او به گفته خودش پس از كودتاي بيست و هشت مرداد 1332 و تعطيلي جبهه ملي او همچنان به مسيرش در راه آزادي ادامه داد . كودتاي 28 مرداد بهانه‌يي بود كه به ديدار اديب برومند بروم و درباره اتفاقات آن سال‌ها با هم گفت‌وگو كنيم و روايت كلي كودتا را از زبان او بشنويم. در اولين روزهاي تابستان و تيرماه به همراه چند تن از دوستان به ديدارش رفتيم تا از كليات كودتا برايمان بگويد. با رويadib1ز به تمامي سوالات‌مان جواب داد و گفت‌وگويمان را تبديل به يك گپ و گفت صميمانه كرد. گفت‌وگوي من با اديب برومند را در اينجا بخوانيد.

شما رخداد28 مرداد را كودتا مي‌دانيد؟

رخداد28 مرداد به تمام معنا كودتاست. اولا، كساني كه مهره چين اين كودتا بودند يعني امريكا و انگلستان، خودشان اقرار كردند كه در كشوركودتا كردند و مي‌گفتند ما ماموران‌مان را نزد شاه فرستاديم و شاه هم با اين قضيه موافقت كرد و ما ترتيبات كار را داديم.

دليل دوم اين است كه شاه حق نداشت فرمان عزل مصدق را تا زماني كه مجلس منحل نشده بود صادر كند. مجلس انحلالش رسميت پيدا نكرده بود. براي اينكه مصدق رفراندومي برگزار كرده بود و مردم بر ابقاي دولت و انحلال مجلس راي داده بودند. اما هنوز گزارشي براي تاييد به شاه نرسيده بود. پس مجلس وجود داشت و عزل دكتر مصدق غيرقانوني بود.

مهم‌تر اينكه كدام عزل هست كه يك ساعت بعد از نيمه شب آن هم با نيرو انجام بپذيرد؟ترتيب عزل هميشه اين بوده است كه رييس دفتر را شاه فرامي‌خواند و فرمان عزل و نصب را صادر مي‌كرد. امادر اين واقعه عده‌يي پشت سر سرهنگ نصيري سواره راه بيفتند و عده‌يي هم از آنها توسط اجراكنندگان حكومت نظامي محاصره شدند و برگشتند و چند نفري با سرهنگ نصيري خدمت دكتر مصدق رسيدند و فرمان عزل را به او دادند و دكتر مصدق قبول نكردند چون ترتيب كار اين نبود. حتي ترتيب متن و امضاي شاه هم قابل تامل بود براي اينكه امضاي شاه خيلي دورتر از نوشته‌ها و متن بود. اين دليلي بر اين بود كه شاه قبلا امضا كرده و بعد متني كه جانشين چه كسي باشد را نوشته‌اند. شاه امضا كرده بود و به رامسر و بعد هم به عراق فرار كرده بود و متن بعدا در برگه نوشته شده بود. علاوه بر اينكه امريكا و انگليس بار‌ها خودشان اعلام كردند كه در ايران كودتا كردند و اظهار شرمندگي كردند كه ما كار اشتباهي انجام داده بوديم. اگر بنا بود با قيام ملي دكتر مصدق بركنار شود پس ارتش نبايد دخالت مي‌كرد. حالا عده‌يي مي‌گويند كودتا نبوده است. اگر اين كودتا نيست پس چيست؟

خب شاه چرا مجلس را منحل نكرد كه كارش وجهه قانوني بگيرد و با خيال راحت مصدق را عزل كند.

علت اينكه شاه مجلس را منحل نكرد اين بود كه مي‌خواستند به وسيله مجلس، دولت را ساقط كنند تا نهضت ملي دچار بي‌سروساماني بشود. دكتر مصدق مي‌دانست كه با احضارش به مجلس يا در راه مجلس ترور مي‌شود يا در استيضاح راي عدم اعتماد مي‌گيرد و بعد يك قوام‌السلطنه نامي بيايد و بگويد كه همه اين حرف‌ها بي ربط بوده و هرچه پنبه به وجود آمده است بايد رشته شود و نهضت ملي از بين برود و بايد درباره نفت ايران با انگليسي‌ها مذاكره كرد و درصدي به انگليس داد و سهم ايران را گرفت و كار را تمام كرد.

اينكه مي‌گويند دكتر مصدق بعد از گرفتن نامه عزل ابتدا عزل را پذيرفت و بعد از قبول اين دستور سر باز زده است، درست است؟

نه، به هيچ عنوان. اولين بار كه مصدق فرمان غيرقانوني و غيررسمي را ديد اعلام كرد كه اين كودتاست و اين رسميت ندارد. ايشان از همان ابتدا موضعش مشخص بود و اين كار را غيرقانوني مي‌دانستند و قبول نداشتند.

آيا مصدق مي‌توانست جلوي انجام كودتا را بگيرد؟

نه. چون يك كار خلق‌الساعه بود. البته به ايشان خبر داده بودند كه احتمال كودتا هست. اما كودتا به اين شكل انجام شد كه تمام مهره‌ها در يك بعد از ظهر چيده شد و عده‌يي با كمك امريكايي‌ها راه افتادند و روزولت امريكايي كه طراح كودتا هم بود، زاهدي را از زيرزميني كه مخفيگاهش بود برداشت و سوار بر جيپ كرد. عده‌يي هم اداره راديو را گرفتند و 150 نفري هم از جنوب شهر راه افتادند و در راه عده ديگري از آدم‌هاي تماشاچي ، دورشان جمع شدند و به دنبال قشوني كه توپ و تانك داشتند راه افتادند و جلوي منزل دكتر مصدق رفتند و شروع به بمباران كردند. كل اين قضايا در ظرف سه ساعت انجام شد. اصلا فكر نمي‌كردند به اين سرعت اين اتفاق بيفتد. من زماني كه ساعت يك و نيم بعد از ظهر به منزل مي‌رفتم هيچ خبري نبود و زندگي عادي مردم جريان داشت و هيچ كس هم از رفتن شاه ناراحت نبود. به منزل كه رسيدم راديو برنامه داشت و ساعتي بعد به يك باره راديو ساكت شد و تا پنج بعد از ظهر اين اتفاقات افتاد.

ديكتاتوري شاه از چه زماني آغاز شد؟آياكودتا شروع ديكتاتوري شاه بود؟

قبل از كودتا هم شاه عليه دولت دكتر مصدق كارشكني مي‌كرد. البته در ظاهر خودش را با دكتر مصدق و تصميماتش موافق نشان مي‌داد ولي عملا كارشكني مي‌كرد و منزل و دربارشاه جايگاه كساني شده بود كه از دولت ناراضي بودند. دست نشانده‌هاي انگليس و دربار هم دست به دست هم داده بودند كه شاه را عليه دكتر مصدق تحريك كنند. شاه هم تحريك شده بود ولي در آن زمان قدرت اينكه ديكتاتوري كند را نداشت. چون قدرت دست دكتر مصدق بود و بعد به وسيله علاء با كساني ديگر در ارتباط شدند و توانستند در بين نهضت ملي شكاف بيندازند و كودتا را انجام دهند.

عده‌يي بر اين نظر هستند كه دكتر مصدق بعد از روي كار آمدن دولتش با نهضت ملي براي كارهاي كشور مشورت نمي‌كردند. درست است؟

اتفاقا ايشان بيش از حد مشورت مي‌كردند. وقتي كاري را مي‌خواستند انجام دهند حتما با چند نفر مشورت مي‌كردند. با مهندس حسيبي دائما روي قضيه نفت مشورت مي‌كردند. بعضي‌ها هم معتقدند اين مشورت‌ها زياد بوده و شايد اگر در بعضي تصميمات به تنهايي تصميم مي‌گرفتند نتيجه بهتر مي‌شد.

مثلا در چه تصميماتي؟

مثلا ايشان غفلت داشتند كه دنيا آنقدر هم كه مشاوران ايشان مي‌گفتند به نفت ايران نياز دارد، نياز نداشت. شايد اگر ايشان به تنهايي تصميم مي‌گرفتند، مي‌فهميدند كه دنيا به نفت ايران محتاج هست ولي نه به اندازه‌يي كه اگر نفت ايران تعطيل شود، كار آنها هم تعطيل مي‌شود.

چرا دكتر مصدق با وجود تمام اختلافات با حزب توده، به اين حزب آزادي عمل و اجازه فعاليت مي‌داد؟

دكتر مصدق يكي از اهدافش در زمان نخست وزيري اين بود كه روش دموكراسي را به مردم ايران آموزش بدهد. براي همين دستور داده بود نه از او عكسي چاپ شود و نه مجسمه‌يي ساخته شود، نه جلوي فعاليت حزبي گرفته شود و حتي اگر روزنامه‌يي توهين به او كرد كاري با آن نداشته باشند. او مي‌خواست راه و رسم دموكراسي را به مردم بياموزد و الگوي اين كار باشد. از اين بابت نمي‌توانست حزب توده‌يي را كه رزم آرا به صحنه آورده بود را سخت بكوبد. بنابراين حزب توده را آزاد گذاشته بود و هر توهيني كه به مصدق مي‌كردند را هم ناديده مي‌گرفت. حتي زماني كه حزب توده قصد داشتند براي استالين عزاداري برگزار كنند به آنها اجازه اين كار را داد.

به نظر شما اين اجازه كار درستي بود؟

اينجا را من شخصا در عين طرفداري خاصي كه از دكتر مصدق مي‌كنم، به او انتقاد دارم. اينكه اجازه دهيم آنها با يك جمعيت زياد براي يك خارجي كه در خارج فوت شده است و هيچ ربطي به ايران ندارد و چندين ميليون انسان را كشته است، عزاداري كنند بي‌معني است. اينجا را دكتر مصدق نبايد اجازه مي‌دادند.

پس چرا حزب توده با وجود مخالفت شديد با دكتر مصدق، در جريان كودتا عكس‌العملي نشان نداد؟

چون روس‌ها به آنها اجازه نداده بودند. سفير روسيه هم به عنوان اينكه سكته كرده چندين روز در سفارت را بست و اجازه ملاقات با هيچ كس را نداشت و نداد. انگلستان و امريكا هم به روسيه سفارش كرده بودند كه در اقدامات ما عليه مصدق، دخالت نكنيد. به اين جهت حزب توده اجازه فعاليت نداشت.

اما بعد از رفتن شاه حزب توده كارهايي انجام مي‌داد؟

بله، بعد از رفتن شاه كارهايي مي‌كرد، شلوغ بازي درمي‌آوردند ومجسمه پايين مي‌آوردند. دكتر مصدق از اينكه حزب توده بخواهد جاي شاه را بگيرد واهمه داشت براي همين به آنها گفت به داخل خانه‌هايتان برويد و حكومت نظامي اعلام كرد. ترس از اين بود كه حزب توده بخواهد از رفتن شاه سوءاستفاده كند و دست مصدق را در حنا بگذارد.

شما مي‌گوييد امريكا و انگليس كودتا كردند، آيا سندي هم هست؟

چه سندي بهتر از اقرار خودشان وجود دارد؟خودشان اقرار كردند.

اما آقاي ولز، رييس وقت سازمان سيا گفته است كه اگر ايراني‌ها فكر مي‌كنند اين كودتا كار ما بوده است و ما تا اين اندازه قدرت داريم، چرا ما تكذيب كنيم؟اين گفته چه معنايي دارد؟

حرفشان را پس نمي‌گيرند كه!فقط نوع گفتارشان را عوض كردند. امريكا براي انجام كودتا از مردم عذرخواهي هم كرده است. اين باعث نمي‌شود كه دخالت‌شان از ياد رود. بعد از آن شاه در بازگشتش به ايران و در ديدارش باسفير امريكا گفت كه من سلطنتم را مديون خداوند و شما هستم. كساني كه زاهدي را جيپ نشين كردند هم كه امريكايي بودند. بنابراين اجتهاد در مقابل نص كه نمي‌توان كرد!

همه مي‌دانند كه امريكا از كودتاكنندگان است، فكر مي‌كنيد چرا امريكا از دادن اسناد كودتا طفره مي‌رود و اعلام مي‌كند كه مدارك كودتا سوخته است؟

فكر نكنم مدارك سوخته باشد. به هرحال اين مدارك نشان مي‌دهد كه امريكا حيثيتش را در اين جريان مي‌بازد. همان طور كه در قضيه هيروشيما حيثيتش را از دست داد.

دكتر مصدق بعد از كودتا نظرشان راجع به اتفاقات چه بود؟

ايشان براي خودشان اصلا ناراحت نبودند ولي از اينكه اين اتفاق براي مملكت افتاده بود براي مردم و مملكت بسيار ناراحت بودند و در اين راه درد‌ها و زجر‌هاي فراواني را هم تحمل كردند و بعد هم كه بازداشت شدند.

در مدت بازداشت خانگي جبهه ملي جلساتش را تشكيل مي‌داد؟

بله، جلسات تشكيل مي‌شد. در تمام مدتي كه دكتر مصدق در بازداشت بود جبهه ملي جلسه داشت.

نظر ايشان در مقابل جلسات جبهه ملي در زمان بازداشت‌شان چه بود؟

ايشان مي‌گفتند چون من در خارج از تهران هستم و از موضوعات تهران خبر ندارم در كار جبهه ملي هم دخالتي نمي‌كنم. بعدها از طرف كساني كه در كنگره بودند يا براي كنگره راي نياورده بودند نامه‌هايي انتقادآميز نسبت به جبهه ملي به ايشان ارسال مي‌شد و دكترمصدق را به ستوه آوردند. دكترمصدق هم نامه‌هايي به جبهه ملي مي‌نوشت كه حكايت از اين داشت كه از عملكرد جبهه ملي در كنگره ناراضي است. اين نامه‌ها چند بار تبادل پيدا كرد تا اينكه مرحوم صالح در آخرين وهله گفتند كه ما با كسي مجادله نداريم و از رياست جبهه ملي استعفا داد و پس از استعفاي ايشان ساير اعضاي شوراي جبهه ملي استعفا كردند.

به نظر شما ايراداتي كه آقاي مصدق با آمدن چند نامه از كنگره، به جبهه ملي مي‌گرفتند منصفانه بود؟

نه، به نظرم اگر بشود ايراد ديگري به دكتر مصدق گرفت و از ايشان انتقادي كرد همين است كه چطور شما كه گفته بوديد در كار جبهه ملي دخالت نمي‌كنيد، با ارسال چند نامه به شما كه مغرضانه هم بوده است، مجبور شديد چنين نامه انتقادي به جبهه ملي بنويسيد و آقاياني كه چندين سال خون دل خوردند را از خود برنجانيد تا جايي كه مجبور به استعفا بشوند و جبهه ملي تعطيل شود. اين انتقاد به آقاي مصدق وارد است.

كودتا يك مساله درون پايتختي بود يا موجش كشور را هم در بر گرفت؟

نخير، زياد در كشور اثر نداشت. فقط در كرمان به خاطر حضور دكتر مظفر بقايي كه مخالف دكتر مصدق بود اتفاقاتي افتاد و سر و صداهايي شد و يكي از طرفداران خوب دكتر مصدق و نهضت ملي و افسر مورد اعتماد دكتر مصدق در كرمان به نام سرهنگ سخايي به طرز فجيعي كشته شد. يعني هر چه دكتر بقايي مي‌خواست با دكتر مصدق بكند ولي دستش نمي‌رسيد در مرگ سرهنگ سخايي جبران كرد و بعد از اينكه خبر به تهران رسيد نفرت طرفداران مصدق نسبت به دكتر بقايي بيشتر شد. در اصفهان هم ارحام صدر كه رييس راديو اصفهان بود تا يك شبانه‌روز در راديو دائما دولت دكتر مصدق را اعلام مي‌كرد و راديو را تحويل نمي‌داد تا آمدند و به زور راديو را از او گرفتند.

اتفاقات سال 32 چه تاثيري بر ادبيات ايران داشت؟آيا جامعه فرهنگ و هنر ايران از اين اتفاقات تاثير گرفتند؟

بعضي‌ها گرفتند البته ولي من چيز مهمي از اين تاثيرات نديدم. ولي با شعر غير مفهوم (شعر نو) به طوري كه حكومت متوجه نشود انتقاد‌هايي مي‌شد و سرخوردگي‌هاي عجيبي تا هم سال‌ها بعد از آن واقعه شوم در بين هنرمندان ديده مي‌شد.

وضعيت نشريات در آن زمان چگونه بود؟ آيا مطلبي در اين باره چاپ مي‌شد؟

مجله خواندني‌ها يك مقداري گوشه و كنايه‌هايي درباره اين قضيه مي‌زد اما بقيه كاري به اين جريان نداشتند.

رويكرد جبهه ملي در زمان انقلاب چگونه بود؟

جبهه ملي در آن زمان هميشه با مردم بود. دكتر سنجابي در يك مصاحبه‌يي كه قبل از رفتنش به پاريس انجام داد گفت كه ما شاه ديكتاتور نمي‌خواهيم. به تدريج اين جنبش خيز برداشت و جبهه ملي هم در كنار مردم حضور داشت. حتي زماني كه امام خميني اعلاميه مي‌داد كه مردم قيام كنيد، جبهه ملي از اولين گروه‌هاي قيام كننده بود.

پيامد‌هاي كودتاي 28 مرداد چه بود؟

خيلي‌ها از اين واقعه ناراحت بودند. به گونه‌يي آمال و آرزوهاي خيلي از اين افراد با كودتا از بين رفته بود و همه اميد بسته بودند كه باز مصدقي پيدا شود و از دل و جان و با علاقه براي مردم كار كند. بدين جهت 28 مرداد پيامد‌هاي بسيار شومي داشت. شاه هم كه تا آن تاريخ سعي مي‌كرد خود را دموكرات نشان بدهد، در زمان مصدق تبديل به يك ديكتاتور شده بود و ديكتاتوري‌هاي او خسارات زيادي به كشور وارد كرد.

چه خساراتي؟

اصلاحات تحت‌الشعاع قرار گرفت، آنچه خود شاه مي‌گفت ملاك كار قرار مي‌گرفت و تصميمات دولت بي اثر بود و تمام مسوولاني كه آن زمان كار مي‌كردند، مسووليت‌ها را قبول نمي‌كردند و از اجراي دستورات شخصي شاه سر باز مي‌زدند. راه انجام اصلاحات بسته مي‌شد. نمي‌گويم در آن زمان اصلاحاتي انجام نشد اما در طول 37سال حكومت شاه بر ايران اصلاحات مملكت به جايي نرسيد. تمام در‌ها را بستند، همه را خفه كردند، جبهه ملي و ساير گروه‌ها را تعطيل كردند و بسياري را زندان كردند. در نتيجه در كشور خسارات به بار آمد.

زوم

قبل از كودتا هم شاه عليه دولت دكتر مصدق كارشكني مي‌كرد. البته در ظاهر خودش را با دكتر مصدق و تصميماتش موافق نشان مي‌داد ولي عملا كارشكني مي‌كرد و منزل و دربارشاه جايگاه كساني شده بود كه از دولت ناراضي بودند. دست نشانده‌هاي انگليس و دربار هم دست به دست هم داده بودند كه شاه را عليه دكتر مصدق تحريك كنند
به نام آژاكس، به كام شاه
در نقد عمليات آژاكس بايد آن را نخستين كودتاي برون مرزي توسط نظام كاپيتاليست امريكا به شمار آورد. جالب است در همان سال 1332 در اروپاي شمالي نيز نخستين عمليات توطئه سركوب با رمز «استالين » توسط شوروي سوسيال امپرياليست در آلمان شرقي با موفقيت انجام مي‌شود. هنگامي كه تانك‌ها در خيابان‌هاي تهران وحشت‌آفرينند و صدها كشته و زخمي بر زمين افتاده‌اند، در برلين شرقي هم بسياري كشته و زخمي مي‌شوند و سه هزار نفر پس از محاكمه به سيبري و گولاك يا همان سرزمين فراموشي تبعيد مي‌شوند. بسياري از آنها هرگز خاك آلمان را دوباره نديدند و در گولاك و سيبري به فراموش‌ شدگان پيوستند.بنابراين بيهوده نيست كه در حافظه‌ جمعي ايران و آلمان، امرداد يا ماه آگوست (August) بايد ماه زندگان و آزادگان به ياد ‌آيد. تشابه شكستن دو مقاومت ايراني و آلماني و روش مشابه سركوب توسط عناصر شوروي و امريكا به راستي كه حيرت‌آور است. ارتش سرخ كه در جنگ دوم بين‌الملل توانست رايش سوم را نابود سازد، پس از مرگ استالين در تابستان 1332 نشان مي‌دهد كه سوسيال امپرياليسم شوروي تحت لواي اتحاد ايدئولوژيك با آلمان شرقي، هرگونه جنبش آزاديخواهي را با قدرت سركوب مي‌كند. جالب‌تر آنكه در نشريات چپ تهران كه رفقا قلم بر آمه سوسياليسم مي‌گذاشتند و در نقد بورژوازي و دولت بورژوا كمپرادور دكتر محمد مصدق مي‌نوشتند، به اين سركوب قيام برلين توسط ارتش «خرس سرخ » هيچ اشاره‌يي ندارند و گويي هشت سال پس از پايان جنگ دوم بين‌الملل، در نظر رفقاي شوروي همه‌ آلماني‌ها همچنان نازي‌اند! حال در ميانه تابستان چه بايد كرد؟ هر سال در بيست و هشتم مرداد ماه اين زخم كودتا از نو سر باز مي‌كند و از ما مي‌خواهد ياد جان باختگان و حماسه ملي را گرامي داريم. آيا زمان آن نرسيده است كه ما ايرانيان نيز همانند يونان باستان، شمع حافظه تاريخي را خاموش كنيم كه در آن صورت پاسخ امير و ستار و پيرمحمد را چه دهيم؟ به باورم بازگشت به تاريخ و جدايي يا مرزبندي آن با فراتاريخ (Metahistory) نخستين گام بلندي است كه بايد‌برداريم تا آنگاه تفاوت بازخواني با باژخواني (در اينجا حتي اگر به معناي نيايش يا ستايش باشد) تاريخ را دريابيم و تكليف خويش با بزرگان تاريخ معاصر را روشن‌سازيم. افزون بر اين، در بازخواني هنگامه خونين 28 مرداد نبايد از ماليخوليايي به نام «مك كارتيسم » كه همچو بختك بر سينه سناي امريكا نشست غافل شويم. به بيان ديگر، در كوران جنگ سرد بين دو قدرت امپرياليستي مي‌توان مك‌كارتيسم را آن اعتباري (Carte Blanche) تصور كرد كه امريكا و شوروي ناخواسته به نفع يكديگر امضا مي‌كردند. ماليخولياي اتهام به خيانت، دشنام و حمله به سوسياليست‌ها و دگرانديشان توسط سناتور جمهوري‌خواه امريكا جوزف مك كارتي، فرصت طلايي را به بريتانيا مي‌دهد، تا ايالات متحده را به بهانه كمونيست هراسي، از نقش حزب توده در سياست ايران به وحشت اندازد. با فروكش كردن جنگ كره در آسياي شرقي، سركوب دو قيام تراژيك در ايران (ترس از دولت كمونيستي حزب توده) و آلمان شرقي (هراس از دولت بورژوايي) همزمان توسط شوروي و امريكا آغاز مي‌شود. در بازخواني وقايع مرداد شصت سال پيش پيداست كه هر دو قدرت جهاني با توطئه در ايران و آلمان در واقع چك‌هاي سفيد با يكديگر تهاتر مي‌كردند كه پنداري هر چه سركوب خشن‌تر و خون جان‌باختگان رنگين‌تر باشد، بر ارزش چك‌ها افزوده مي‌شود. در سال 1333 در آن جهان ناآرام، طرح توطئه و كودتا از ايران به امريكاي لاتين و كشور درمانده اكوادور مي‌رود و پس از آنجا امريكا به ويتنام خونين هجوم مي‌برد، سال بعد از آن شوروي با يورش تانك‌هايش به بوداپست، جنبش اعتراضي مجارستان را سركوب مي‌كند سپس با همان تانك‌هايش به پراگ (چكسلواكي) يورش مي‌برد و بهار آنجا را خزان مي‌كند. سوسياليست‌هاي ايران همچنان شاهد اين تجاوزهاي شوروي تحت لواي اتحاد ايدئولوژيك با آلمان شرقي، مجارستان و چكسلواكي عليه امپرياليسم امريكا هستند و (برخلاف چپ فرانسه يا چپ بريتانيا) اين اقدام شوروي را محكوم نمي‌كنند. سپس ايالات متحده دولت سالوادر آينده (آلنده!) را در شيلي سرنگون مي‌كند و سپس به كلمبيا مي‌رود و آنگاه شوروي به افغانستان مي‌تازد و سپس… حال با اين اقدامات پليد از سوي امريكا و شوروي كه زخم يادمان آن فجايع هر تابستان سر باز مي‌كند، چه بايد كرد؟ اگر مانند يونانيان شمع حافظه را بي‌فروغ كنيم، پس با حوادث ديگر تاريخ چه كنيم و آيا شمع حافظه آنان را نيز خاموش كنيم در حالي كه مي‌دانيم امير همواره ايران را ستود و ستار شرف ميهن را و مصدق وجدان ملي را.

شرم‌مان باد ز پشمينه آلوده خويش

گر بدين فضل و هنر نام كرامات بريم

زوم

مردم تلافي كودتاي 28 مرداد سال 32 را در انقلاب سال 57 گرفتند. يك كينه‌يي در دل مردم جمع شده بود و مردم منتظر اين موقعيت بودند كه انتقام كودتا را از شاه و عوامل كودتا بگيرند. انقلاب ايران در سال 57 در حقيقت زاييده كودتاي 28 مرداد بود

← سیا به دست داشتن در کودتای ٢٨ مرداد اعتراف کرد
پیام مهندس کورش زعیم به همایش اپسدا →

دیدگاه “عزل مصدق غيرقانوني بود/ گفتگو با اديب برومند”

  1. setare گفت:
    06/01/1392 در 9:52 ب.ظ

    اونهایی که سال ۵۷ برای انتقام کودتای ۲۸ مرداد ریختن تو خیابون غلط کردن

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

تبدیل شادی قهرمانی پرسپولیس به اعتراض علیه نظام

صفحات دیگر

  • اخبار ایران
  • اسناد جبهه ملی
  • اقتصاد
  • بخش ویژه
  • برنامه تلوزیونی
  • بیانیه ها
  • دانش‌آموختگان
  • زنان
  • زندانیان سیاسی
  • فرهنگ و هنر
  • کارگران
  • کلاب هاوس
  • کوروش زعیم
  • گفتگو
  • مقالات
  • نشریات
  • هرمیداس باوند
  • ورزش

نوشته‌های تازه

  • مذاکره برای بقا یا صلح پایدار؟
  • سیرک مذاکره غیرمستقیم خامنه ای
  • اولویت: حمله به تاسیسات اتمی ایران
  • اولویت: نوروز پیروز ،همبستگی بی نظیر نوروزی ایرانیان در سال سرنوشت
  • افزایش وحشتناک اعدام‌ها در سال ۱۴۰۳

آخرین دیدگاه‌ها

  • پارسا در درگذشت آرش رحمانی عضو برجسته جبهه ملی ایران
  • احمد فرامرزی در اولویت/برنامه تلوزیونی خبرگزاری جبهه ملی ایران
  • سیاوش رستگار در بیانیه خبرگزاری جبهه ملی ایران
  • آیدین بهگام در رضا پهلوی … مردهزارچهره …” جمال درودی
  • حسین عصییانی در جمهوری در چنبره تجزیه؟/بیژن مهر

گفتگو با استاد ادیب برومند

این گفتگو در تاریخ 18 فوریه 2011 با رییس شورای مرکزی جبهه ملی ایران در تهران انجام گرفته است. جبهه ملی ایران در آمریکا و اروپا که از سال 2004 تمام نظرات و بیانیه های جبهه ملی ایران را در تارنماهای زیر منتشر کرده اند بار دیگر به آگاهی میرسانند که هیچگونه ارتباطی با تشکیلات تهران نداشته و تنها در انعکاس سیاست های جبهه ملی ایران ونظرات شخصیت های ملی در ایران تلاش دارند.

,www.jebhe.info, ,www.jebhemelli.info
خبرگزاری جبهه ملی ایران