خبرگزای جبهه ملی ایران:آقای میرفطروس با درج مقاله ای از حسن اعتمادی در سایت خود باز هم به دروغ و سوداگری درباره ملیون ایران دست زده که با واکنش محمد امینی روبرو گشته است.تحریف و دروغ این جماعت روسیاه پایان نداردو آقای اعتمادی وعده افتراهای بیشتری را داده است.بخش اول مقاله نادرست و بی شرمانه ایشان صرفا برای خبر رسانی در آخر آمده است.
این افترا نامه در سایت گویا نیز منتشر شده است.
×××××××××××××××××××××××××××××××××××
شیادی گیسوان بافته که من علویم
از روش های دستگاه مخوف استالینی که الگوی رفتار دستگاه های امنیتی کشورهای خودکامه و پلیس در آینده شد، بستن یک اتهام یا سری اتهام های دروغ به یک مخالف و یا منتقد و سپس پرونده سازی درباره آن اتهام ساختگی بود. این روش که در دوران پهلوی، نخست در دستگاه شهربانی رضاشاه و سپس در ساواک پیگیری می شد، از سوی استادان چیره دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی و شیادانی مانند حسین شریعتمداری، به چنان بلندایی رسیده که پیشینیان، خواب آن راهم نمی دیدند. در میان مخالفان حکومت نیز این رفتار، بارها از سوی سازمان مجاهدین در باره کسانی که از ایشان جداشده اند، به کارگرفته شده است.
اینک، فردی به نام آقای حسن اعتمادی، نمیدانم از سر خود و یا از سوی کسانی، نوشتاری را در تارنمای گویا نیوز به چاپ رسانده و مدعی شده که من، محمّد امینی، همان م. الف. جاوید نامی هستم که سال ها پیش، کتابی به نام «دموکراسی ناقص» نوشت.
این دروغ پرداز و مفتری، این میزان انسانیت هم به خرج نداده که از راه ایمیلی که از من دردست دارد و یا از راه دوستانش که مرا می شناسند، پرسان شود که آیا شما همان م. الف جاوید هستید که من می خواهم درباره اش بنویسم؟
من م. الف جاوید حقیقی را می شناسم و از نام راستین او آگاهم و آقای خسر شاکری که گاه و بیگاه در کتابخانه کنگره در واشنگتن با او در هنگامی که سرگرم گردآوری آن کتاب بوده اورا می دیده و آقای احمد تقوایی باشنده واشنگتن که با او دوستی داشته و نیز دست کم سه تن دیگر که زنده اند، آن نویسنده محترم را می شناسند و می دانند که نامش محمد امینی نیست! من چند بار در ایران، با نام مستعار م. الف. مراد نوشتارهایی منتشر کردم ولی هرگز زیر نام «م. الف. جاوید» چیزی ننوشتم و در نوشتن کتاب یادشده نیز همکاری نداشتم.
اینک، این آقای حسن اعتمادی که به بنگاه دروغ پراکنی علیه من و پاسداری از آقای میرفطروس و میراث خاندان پهلوی تبدیل شده، چنین ادعای نادرستی را برکاغذ نهاده تا به جای نقد به کتاب سوداگری با تاریخ، مچ گیری کند. شرم بر چنین دروغ پرداز بی مسئولیت و هدفمندی باد.
من علیه ایشان و هر شخص، تارنما، رسانه و روزنامه ای چنین دروغی را پراکنده کند و با حیثیت من بازی نماید، به دادگاه شکایت خواهم کرد تا درس ادبی باشد که این جا جمهوری اسلامی نیست و در سرزمین های پیرو قانون نمی توان به نام آزادی قلم، با حیثیت یک نویسنده و پژوهشگر بازی کرد.
محمّدامینی
شانزدهم اوت ۲۰۱۳
××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××
دکترمحمّدمصدّق،«دموکراسی ناقص» ومحمّدامینی (بخش اوّل)، حسن اعتمادی
محمّد امینی، ضمن انتقادشدیدازموضع شجاعانهء دکترمصدّق دربارهء «ضرورت تخلیهء بدون تاخیر ایران ازنیروهای ارتش سرخ»، یادآورمی شود: «دکترمصدّق، سواربراسب سیاست ِ موازنهء منفی ِ خود به امدادارتجاع وامپریالیسم وبجنگ توده های زحمتکش وکعبهء آمال شان-سوسیالیسم-میشتابد»!نویسنده به پیروی از «سیدجعفرپیشه وری» درروزنامهء «آژیر»، دکترمصدّق را«مرد ِمتوسط» مینامد! محمدامینی دربارهء شخصیّت دکترمصدّق: «چنین است بصیرت، قاطعیّت وعافیت اندیشی ِ کسی که سعی شده اورا جانشین ووارث ستارخان وشیخ محمد[خیابانی]ومجاهدان مشروطه به ملّت ما قالب کنند»!
ارزش روایت تاریخی،مسئله ای است که امروزه موردتوجهء علاقمندان به تاریخ معاصرایران می باشدوبرای خوانندهء کنجکاوی که بدنبال حقیقت تاریخی است، داشتن ِ راوی ِ مورداعتمادوامین،بسیارمهم است واین امر،ممکن نیست مگرازطریق استعلام ِ کارنامهء فرهنگی ِ راوی یا آگاهی ازگذشتهء سیاسی-ایدئولوژیک وی،چراکه گذشتهء سیاسی –ایدئولوژیک ِ راوی یاپژوهشگرچه بسا می توانددرادبیات وشیوهء بحث ِِ وی درحال حاضر تداوم داشته باشد.لحن آمرانه وقلم تند آقای امینی در دوکتاب«دموکراسی ناقص»و«سوداگری باتاریخ»،دونمونه از تداوم زبان حزبی واندیشهء سیاسی-ایدئولوژیک درتحقیقات تاریخی است.
نگارنده آقای محمد امینی را از«سال های خوش دروغ های ایدئولوژیک»میشناسم، سالهائی که آقای امینی،درهیات یکی ازرهبران معروف کنفدراسیون محصّلین ودانشجویان ایرانی درخارج ازکشور(سازمان احیاء)وبعنوان یکی ازتئوریسین های برجستهء سازمان«اتحادیّهء کمونیست ها»درعرصهء مبارزات دانشجوئی درخارج ازکشور،بسیار سخن آور ونامجوبوده است.
درآن زمان،محمدامینی بانام«م.الف.جاوید»مقالاتی دربارهء تاریخ معاصرایران درنشریات سازمانی منتشرمیکردکه کتاب «دموکراسی ناقص» نمونه ای ازآن است(۱).این کتاب نظرات آقای امینی را دربارهءتاریخ معاصرایران وخصوصاًدربارهء شخصیّت شادروان دکترمحمدمصدّق بازگو میکند.سالگرد ۲۸مرداد۳۲ وسقوط دولت دکترمحمدمصدّق،فرصتی است تابانگاهی کوتاه به دوکتاب«دموکراسی ناقص»و«سوداگری باتاریخ» وباتامّل دربرخی ازسخنان اخیرآقای امینی،تداوم زبان حزبی واندیشهء سیاسی –ایدئولوژیک را درعقایداو نشان دهم.درمقالهء حاضر،بی آنکه واردمستندات تاریخی شوم،بانقل قولهائی ازکتاب«دموکراسی ناقص»،فقط به طرح نظرات آقای امینی،خصوصاً به چندموضوع اساسی زیر پرداخته و آنها رادر دومحور ِکُلّی نشان داده ام وقضاوت درمحتوای آن ها رابه خوانندگان ارجمند واگذارکرده ام،بااین یادآوری که کلمات داخل[ ] ازنگارنده است:
۱-اشغال ایران توسط ارتش سُرخ
۲-فرقهء دموکرات وغائلهء آذربایجان
۳-دکترمصدّق
۴-جبههء ملّی
«دموکراسی ناقص»،اصطلاحی است که بقول آقای امینی از«نویسندگان حزب توده»وام گرفته شده(ص۹)این مفهوم دربرابر«دموکراسی کامل»(یا دیکتاتوری پرولتاریا)قراردارد ومنظورازآن، «دوره ای است که ازسوم شهریور۱۳۲۰آغازمی شودوبه تشکیل کابینهءساعد[مراغه ای] دراواخراسفند۱۳۲۲،خاتمه می یابد…بزعم نویسنده،[دراین دوره]،کشاکش میان توده هاوارتجاع درزمینهء همان«دموکراسی ناقص»درجریان بود.
وجوددموکراسی براثرتضعیف باندحاکمه ازضربه ای که درسوم شهریور بدان واردآمدوهمچنین،ازحضورارتش سرخ درایران وازمقتضیّات اتّفاق میان شوروی وامپریالیستها وبلآخره،ازآمادگی مردم برای مقاومت درمقابل ارتجاع نتیجه میشد.نقص آن[دموکراسی ناقص] عُمدتاًمعلول نبودن رهبری مصمّم انقلابی بود.»(ص۹)
دربارهء اشغال ایران توسط ارتش سرخ وغائلهء آذربایجان:
آقای محمدامینی(م.الف.جاوید)ضمن ستایش ازدولت شوروی برای اشغال نواحی شمالی ایران وتائید«فرقهء دموکرات آذربایجان»،اساساً،مذاکره با قوام االسطنه برای تخلیهء ارتش سرخ ازایران رانادرست می داندومینویسد:
«درموردقیام آذربایجان[یعنی غائلهء فرقهء دموکرات به رهبری ِسیدجعفرپیشه وری]،کمکهای مادی ومعنوی شوروی،امری طبیعی ولازمهء انترناسیونالیسم پرولتری بود»(ص۳۶).
آقای امینی،ضمن انتقادشدیدازموضع شجاعانهء دکترمصدّق دربارهء «ضرورت تخلیهء بدون تاخیر ایران ازنیروهای ارتش سرخ»،یادآورمیشود:
«دکترمصدّق به تاخیردرتخلیهء کامل ایران ازارتش سرخ اعتراض نمودو… ازاینکه دولت حکیمی نتوانست ارتش استعماری رابرای براه انداختن ِ کُشت وکُشتاربه آذربایجان بفرستدبه تلخی یادمی کندوبدین ترتیب، سواربراسب سیاست موازنهء منفی ِ خود به امدادارتجاع وامپریالیسم وبجنگ توده های زحمتکش وکعبهء آمال شان-سوسیالیسم-میشتابد»(ص۳۸)
آقای امینی« ضمن مخالفت خود باتوطئهءکمیسیون سه جانبه وآمادگی برای مذاکره بادولت قوام السلطنه [جهت]تخلیهء سریع آذربایجان ازارتش سرخ»اعتقاددارد:
«… [شوروی ها] نشان دادندکه دراینکار،پاراازدائرهء همزیستی مسالمت آمیز بیرون ننهاده اند.چیزی که فهم آن برای «بیطرف ها»ی سوگندخورده ومومنین به سیاست «موازنهء منفی ِ»[دکترمصدّق] مشکل،بل محال بود،همان جنبهء انترناسیونالیسم پرولتری بود.همین موضع طبقاتی،مصدّق را واداشت که روزبیستم دیماه ۱۳۲۵طی میتینگ مسجدشاه(بازار)چنین بگوید:
«مابسیارخوشوقتیم که دولت[قوام السلطنه]،آذربایجان را به حیطهء تصرف درآورده وارتش شاهنشاهی درآنجا مستقرشده است.فراموش نمیکنم ایّامی را که دولت تا«شریف آباد»بالاتر نتوانست نیرو بفرستدوتجزیه طلبان تاچه درجه گستاخ شده وتاآخرین مرحله، تقویت مالی ومعنوی شدند.»( دموکراسی ناقص،ص۳۷،به نقل از سالنامهءپارس،سال۲۶،ص۱۵۰).
آقای محمدامینی،باابرازتنفّرازسیاست«موازنهء منفی»وسخنان استقلال طلبانهء دکترمصدق،بالحنی تمسخرآمیزنسبت به او،ادامه میدهد:
«آری!دکترمصدّق شادمانی میکندکه باردیگرسایهء شوم وسنگین ارتجاع وامپریالیسم برآذربایجان،میهن ما ومیهن همهء آزادی پرستان گسترده شده است،زیرا نیروئی که آن قیام[یعنی:غائلهء آذربایجان] رابپاساخته بود،نیروی کارگران ودهقانان ِ زجرکش ایران بودومیان دکترمصدّق واین طبقات،بیگانگی ابدی برقراراست»(ص۳۷)
آقای امینی،بانوعی همدلی و«رفاقت»بامقامات شوروی،حضورنیروهای ارتش سرخ درنواحی شمالی ایران را چنین «توجیه» میکند:
«درمنطقهء شمالی،ارتش سرخ ومقامات شوروی درامورداخلی دولت ومردم بهیچوجه ،مداخله نمی کردند….درمنطقهء شمالی،مخصوصاًدرآذربایجان،ارتشیان سرخ اگربامردم تماس می گرفتند،این تماس بامُنتهای دوستی وتواضع وصمیمیّت همراه می بود،چنانکه هنگام رفتن شان ازایران، مردم،بامحبّت واندوه بدرقه شان میکردند.»(ص۸)
بطوریکه درآغازگفته ام،بی آنکه واردمستندات تاریخی شوم،قصدمن،فقط نقل قول و طرح دقیق نظرات آقای امینی است وگرنه،نگاهی سطحی مثلاً به کتاب پُرحجم ومستند ِ«تبریز،زیرچکمه های ارتش سرخ»(گردآوری ونگارش جهانگیرموسوی زادهء تبریزی)،پرده ازجنایات ارتش سرخ دراین منطقهء برمیدارد.
دربارهء دکترمحمدمصدّق وجبههء ملّی:
آقای امینی به پیروی از«سیدجعفرپیشه وری» درروزنامهء «آژیر»،دکترمصدّق را «مرد ِمتوسط»می نامد(ص۹۶) ازدیداو،مصدّق کسی است که درمبارزه باامپریالیسم خونخوارآمریکا،«مسائل راازمردم پنهان می کرد».امینی باانتقادازگزارش رادیوئی دکترمصدّق دربارهء ملّی شدن صنعت نفت درشب نوروزسال۱۳۳۲،تاکیدمیکند:
«گزارش مختصرمذکوربرای تحلیل وارزیابی سیاست دکترمصدّق،ارزش نمایانی میدارد[؟!]ویکی ازسندهای مهم است.بنابراین بایدآنرابادقت وروح تحلیلی مطالعه نمود»سپس،«مواردمتعددی ازکوشش های مصمّمانهء دکترمصدّق برای پوشانیدن نقش حقیقی آمریکا،نموده شده است».(صص۷۰-۷۱)نویسنده تاکیدمی کند:«ازگزارش مختصردکترمصدّق،بخوبی دیده می شودکه[او]پیوسته کوشیده است تاامپریالیسم آمریکا را«میانجی بیطرف»معرّفی نمایدوشیوهء زورگویانه وستیزه گرانهءاو[آمریکا]راناشی ازتاثیرات وتبلیغات شرکت سابق نفت جلوه دهد.[مصدّق]دراین کوشش ِخود،نه تنهانقش درجهء اوّل امپریالیسم آمریکارادرمبارزه باهدف های ملّت ایران،پوشیده میدارد»بلکه بنظرمحمدامینی:«سیاست فرصت طلبانهء ملّیون،نهضت عظیم ضدامپریالیستی خلقهای ایران رابه قربانگاه«وال استریت»هدیه کرد…هفت سال بعدازکودتای ۲۸مرداد،عده ای ازهمان پیروان دکترمصدّق توانستندباسودجوئی ازمحبوبیّت مبالغه آمیزِ او،دکّانی تازه بنام«جبههء ملّی دوم»بپردازند.»(ص۷۶)
محمدامینی درصفحات دیگر،باردیگرتاکیدمیکند:
«دلبستگی عمیق وبی قیدوشرط مصدّق وجبههء ملّی به جهان سرمایه داری،درسیاست های لیبرالی وعاجزانهء آنها نسبت به امپریالیسم،تاآخرین لحظه درامرملّی کردن صنعت نفت،خلع یدوفروش نفت به خارج،به روشنی منعکس شده است»(ص۸۶)«دراجرای خلع ید[ازشرکت نفت انگلیس]چنانکه ازنطق شب عیددکترمصدّق برمی آید،سیاست سازشکاری وترس وتردیدواحساس زبونی برنفس ملّیون،حاکم ودررفتارشان جاری بود.مهندس مهدی بازرگان طی مدافعات خوددرسالهای۱۹۶۰دردادگاه نظامی حکایت نمودکه وقتی عضویّت هیات مدیرهءنفت به اوپیشنهادشد،ازعظمت مسئولیتی که به اوپیشنهادشده بود،واهمه کردوبراثرمشورت بامهندس حسیبی،پیش ازقبول اینکار،ازقرآن استخاره نمود.مهندس حسیبی نیزچنین کرد».(صص۸۷-۸۸)
بقول مصدّق:«جبههء ملّی میگویدکه صنعت نفت بایددرسراسرایران،ملّی شودتاموضوع دخالت شرکت نفت وإعمال نفوذآن ازبین برودوبنابراین،تشکیل شرکت مختلط نفت درشمال ایران سبب می شدکه دولت شوروی هم باماهمان معامله ای رابکندکه شرکت نفت انگلیس میکند»(دموکراسی ناقص،ص ۸۶،به نقل ازنطق های دکترمحمدمصدّق،ج۱،،ص۱۲۸).امّابه باورآقای محمدامینی:«این جملهء دکترمصدّق،درعین حال،عمق کینهء ملّیون رابه اتحادجماهیرشوروی سوسیالیستی ِ آن زمان ونهایت ِ فرصت طلبی بورژوائی ِ[دکترمصدّق]را آشکارمیسازدزیرامیخواهداتحادجماهیرشوروی سوسیالیستی راباشرکت نفت وانگلیسی ها،برابرنهاده،یکسان معرفی کند».(ص۸۶)
بااین عشق پُرشور ِ آقای محمد امینی به اتحادجماهیرشوروی واردوگاه سوسیالیستی،وی ازامتناع دولت مصدّق برای فروش نفت به کشورهای سوسیالیستی،شدیداً انتقادمی کندواین سیاست راناشی ازعلاقهء شدیدمصدّق وجبههء ملّی نسبت به اردوگاه امپریالیسم آمریکا می داند( صص ۹۰-۹۴)وچنین نتیجه میگیرد:
«۱-جبههء ملّی ودولت دکترمصدّق مبارزهء ملّی کردن صنعت نفت را به مبازره ای متزلزل وناپایدارباشرکت سابق[نفت]وامپریالیسم انگلستان،محدودساختند.
۲-همین سیاست ِ محدودکردن مبارزه به شرکت سابق[نفت]باتبلیغات ضدسوسیالیستی وضدشوروی ازیکسو،وباسازشکاری وتردیدودلبستگی به«جهان آزاد»ازسوی دیگر،همراه بود.
۳-این هردوجنبه ازسیاست ملّی کردن صنعت نفت درقوانین ملّی شدن،تبلوریافت وبصورت امتناع مصرّانه ازفروش نفت بخارج ازشبکهء امپریالیستی،یعنی کشورهای سوسیالیستی ودموکراسی های توده ای که از اینها،لهستان وچکسلواکی حتی جزوِ خریداران سابق نفت بودند،جامهء عمل پوشید…. ویژگی های سیاست مذکوررابایدازراه نشان دادن رابطهء جبههء ملّی ودولت مصدّق باامپریالیسم آمریکا آشکارساخت زیرااین دوجنبه ازسیاست ملیّون،یگانگی ناگسستنی بایکدیگرمیدارند»(۹۴)
دربارهء مذاکره بادولتمردان آمریکا بهنگام سفرمصدّق به آن کشور،بنظرمحمدامینی:
« اقامت درازمدّت دکتر مصدّق درآمریکا ومذاکرات اوباامپریالیستها- دست کم سه هفته به درازا کشید-دراین مدّت او[مصدّق]بامباشران کارتل بین المللی نفت مشغول مذاکره بود.ازمضمون این مذاکرات، ملّت ایران که ملّی کنندهء صنعت نفت بود،پاک بیخبر مانده بود.دربارهء این بی خبری عمومی،باقرکاظمی(نایب نخست وزیر)درمجلس میگوید:«هنوزازمضمون مذاکرات،اطلاعی در دست نیست وهروقت اطلاعی رسیدبه اطلاع همایونی وآقایان محترم خواهدرسید».
آقای امینی دربارهء این عضوبرجستهء دولت دکتر مصدّق میگوید:
«بنظراین عضو ِفسیل شدهء هیات حاکمه[یعنی باقرکاظمی]،کسان ِذینفع درمضمون مذاکرات،نه تودهء ایرانی،بلکه«اعلیحضرت همایونی وآقایان محترم»هستند!.پوشیده داشتن مضمون مذاکرات میان امپریالیستهای آمریکائی و دولت دکتر مصدّق،تنهایک نمونه ازسازشکاری او[دکترمصدّق]رانشان میدهدوتحت فشارامپریالیستها درتمام دورهء ۲سالهء[دولت مصدّق]رعایت شد.تنهافشارشدیدنهضت توده ای وبه ویژه،حملات بُرّان مطبوعات حزب توده بود که این نهانکاری ِ ضدتوده ای ِ[مصدق] را خنثی کرد»(ص۹۶)
امینی،چنین قضاوتی رانسبت به یکی ازرجال خوشنام وبرجستهء دولت مصدّق نیزتعمیم می دهدو باانتقادشدید ازمصاحبه های مطبوعاتی اللهیارصالح، سفیرکبیردولت مصدّق درآمریکا ،یادآورمیشود:
«نبایدپنداشت که این دریوزگی وپوزه بخاک سودن وباخواری به نطق وستایش پرداختن درپیشگاه امپریالیسم آمریکاواین اهانت های بیشرمانه به ملّت بزرگ وپُرتوان وسرفرازما،منحصربه[اللهیار] صالح است،ببینیدخودِ دکترمصدّق که به ناروا«مظهر»و«رهبر»مبارزات ضدامپریالیستی ملّت ایران وانمودشده است،درنامه ای که به آیزنهاورنوشته،چگونه حیثیّت ملّی مارا زیرپامیگذارد»(ص۹۹)… «ازمضمون شرم آور نامهء دکترمصدّق،همین بس که یکی ازنمایندگان طرفدارخودش،نزدعموم بدان اعتراض نمود»(ص۱۰۰)
امینی سیاست جبههء ملّی را«سیاست گمراه کنندهء ملّیون غربگراکه گرگ درندهء امپریالیسم آمریکارابه ملّت ایران بعنوان«داوربیطرف»معرّفی میکردند»می نامد،به نظرامینی:«سیاست فرصت طلبانهء ملّیون[جبههء ملّی]، نهضت عظیم ضدامپریالیستی خلقهای ایران رابه قربانگاه«وال استریت»هدیه نمود…هفت سال بعدازکودتای ۲۸مرداد،عده ای ازهمان پیروان دکترمصدّق توانستندباسودجوئی ازمحبوبیّت مبالغه آمیزِ ِاو،دکّانی تازه بنام«جبههء ملّی دوم»بپردازند.»(ص۷۶)
امینی،سپس، با همدلی باشورش ارتجاعی ۱۵خرداد۴۲آیت الله خمینی،باخوشحالی ورضایت دراین باره مینویسد:
«توفان ِ پانزده خردادماه۱۳۴۲،آن تفاله ها[اعضای جبههء ملّی دوم]رابگوشه ای پرتاب کرد»(ص۷۶)
محمدامینی دربخش دیگری ازنظرات خود،ضمن انتقادشدیدازسیاست«موازنهء منفی ِ»دکترمصدّق،باعرضه کردن شواهدتفصیلی فراوانی کوشش کرده تا«اتکاجوئی ومماشات طلبی لیبرال-بورژوائی ِغربگرا بنام «جبههء ملّی»علیه مبارزات ضدامپریالیستی خلقهای ایران دربرابرامپریالیسم آمریکاجای تردیدی نمانَد»(صص۸۵-۸۴)…«درقبال گرایش عمیق جبههء ملّی به غرب امپریالیستی وبمثابهء همزادومکمّل آن،سیاست«موازنهء منفی»نیزعمیقاًوفعّالانه،ضدپرولتری وضدکمونیستی وبه ویژه ضدشوروی بود.این هردوجنبه ازموضع ایدئولوژیک دکترمصدّق وجبههء ملّی، درسیاست نفتی وداخلی ِاوبه حدکمال خودراظاهرساخت»(ص۸۵)
نتیجه:
محمدامینی دربارهء شخصیّت دکترمصدّق،نتیجه میگیرد:
«چنین است بصیرت،قاطعیّت وعافیت اندیشی ِ کسی که سعی شده اورا جانشین ووارث ِ ستارخان وشیخ محمد[خیابانی]ومجاهدان مشروطه به ملّت ما قالب کنند»(ص۸۷)
نظرات آقای امینی در«سال های خوش ِ دروغ های ایدئولوژیک»،بسیاری ازجوانان وخصوصاً دانشجویان فعّال درکنفدراسیون را تحت تاثیرقرارداده وباعث آسیب های فراوانی به حافظهء تاریخی جامعه شده بود،لذاطبیعی بودکه آقای محمدامینی بابت آن«افاضات تاریخی»،ازملّت ایران عذرخواهی کندولی شگفتا که او اینک باچاپ عکسی ازکودکی ِخود درپُشت جلدکتاب ِ«سوداگری باتاریخ »،به خوانندگان کتابش چنین وانمود می کندکه اوازدوران کودکی در دامان اندیشه های دکترمحمّدمصدّق پرورش یافته است!!
ادامه دارد
درهمین رابطه:
1-چاپ های متعددی ازاین کتاب درایران وخارج ازکشور منتشرشده است.نسخهء مورداستنادمن،دموکراسی ناقص(تحلیل اوضاع اقتصادی-سیاسی سالهای۱۳۲۰-۱۳۳۲)،نشر«سازمان اتحادیهء کمونیست ها»می باشدکه آقای امینی از رهبران وایدئولوگهای برجستهء آن سازمان بوده است.
“من علیه ایشان و هر شخص، تارنما، رسانه و روزنامه ای چنین دروغی را پراکنده کند و با حیثیت من بازی نماید، به دادگاه شکایت خواهم کرد تا درس ادبی باشد که این جا جمهوری اسلامی نیست و”
درود بر شما آقای امینی
با روش شما موافقم خود آن را به عمل میگذارم، و در حال حاضر دو دادگاه دارم در فرانسه، یکی ضّد رئیسم و رییس وی و خود شهرداری این شهر حومه پاریس، دیگری ضّد یه مؤسسه آموزشی که سکت است
شهره بزرگی
آقای امینی بهتراست که نام حقیقی نویسندهءکتاب را ،افشاء کنند.اینگوته تهدیدات درشان یک محقق تاریخ نیست
جوادی فر
آقای حسن اعتمادی بعد از حمله آمریکا و سرنگونی صدام در برنامه رادیو خود بنام “سخن هفته ” شماره تلفن و فکس کاخ سفید را در اختیار شنوندگانش در شهر استکهلم قرار داد و از آنها خواست که از کاخ سفید برای “باز دید علمی ” از ایران تقاضا نمایند.
سر دبیر محترم
تیتر و مقدّمه شما جانبدارنه است.این از اصول کار ژورنالستیک صحیح نیست.
بااحترام
شهلا بهارلو
اساسا غیر از دروغ پراکنی و اتهام زنی از آقای میرفطروس و اطرافیانش چیزی دیگری انتظار نمی رفت.
درود . جناب امینی. این کمترین مطلب شما را اصلا نخوانده است . و نمی داند که موضوع چیست . این نوشته بنده هم هیچ ربطی با موضوع ندارد . جناب در گذشته ما زبانزدی داشتیم که می فرمود . ( یک نخود پر رویی ملیاردها تومان می ارزد .) . که گویا جناب حضرتعالی به جای یک نخود خروار ها بهره برده اید .