میزگرد رادیو فردا (فرین عاصمی) با کورش زعیم و عبدالستار دوشوکی
یازدهم آبان 1392 – 2 نوامبر 2013
در بلوچستان چه میگذرد و راه حل خشونت ها چیست؟
فرین عاصمی: هفته گذشته 14 مرزبان ایرانی در مرز ایران و پاکستان به دست گروه شبه نظامی جیش العدل کشته شدند. جیش العدل مسئولیت این حمله را بر عهده گرفت و گفت که این اقدام در تلافی آنچه سپاه در سوریه می کند انجام گرفته است. یک روز بعد، دادستان کل بلوچستان در زاهدان در یک اقدام تلافی جویانه از اعدام 16 زندانی در زاهدان به تلافی کشته شدن 14 مرزبان ایرانی در مرز ایران و پاکستان خبر داد. اما در بلوچستان راهکار حل این خشونت ها چیست؟ میهمانان ما: کورش زعیم، نویسنده، پژوهشگر و عضو شورای مرزکی جبهه ملی ایران از تهران، و عبدالستار دوشوکی، ازبنیانگذاران جبهه متحد بلوچستان، فعال سیاسی و مدیر مرکز مطالعات بلوچستان از لندن، با ما هستند.
پرسش 1: با سلام به شما آقای زعیم و شما آقای دوشوکی. با شما شروع میکنیم، آقای زعیم، سابقه درگیری در بلوچستان چیست و به کجا برمی گردد؟
کورش زعیم: نارضایتی مردم از دولت مرکزی، و بی اعتمادی دولت مرکزی به بلوچستان، از دیرباز دولت به دولت تا کنون منتقل شده و استان عملا رها شده بوده است. در صورتیکه مردم بلوچستان خیلی ایرانی تر از بسیاری که کشور را اداره می کردند و می کنند هستند و به سرزمین ایران وفاداری تاریخی دارند . حدود ده سال پیش، زمان خاتمی، که یکی از دوستان من به کویته (بلوچستان پاکستان) رفته بود، توی بازار وقتی فهمیدند او ایرانی است، دورش را گرفتند و گفتند ما هم همه ایرانی هستیم، کی میایید ما را نجات دهید؟
امروز بزرگترین مسئله هم میهنان بلوچ ما که آنها را آزرده و خشمگین می کند، تبعیض مذهبی و اقتصادی است که نسبت به مردم بلوچ، که در سال 19 هجری، خیلی زودتر از بسیاری ایرانیان، به اسلام گرویدند و اکنون اهل سنت حنفی هستند، وارد می آید.
دولت مرکزی در استان هیچگاه سرمایه گذاری نکرده و نمی کند، و مردم آنجا را در فقر و محرومیت از درآمد و سرمایه گذاری ملی محروم نگه داشته، و اجازه مشارکت در اداره کشور را هم به آنان نمی دهد. بدیهی است که ذهن این مردم آمادگی تاثیرگذاری اندیشه های ضد مرکز را پیدا می کند.
این در حالیست که بلوچستان مستعد پیشرفت اقتصادی چشمگیر است. 300 کیلومتر مرز آبی مستعد صنایع جهانی دریایی، چراگاه های گسترده برای دامپروری، منابع طبیعی پر ارزش و دست نخورده زیرزمینی که میتواند صنایع مادر و بزرگ را تغذیه کند، آفتاب کویری که می تواند برق کل ایران و پاکستان و افغانستان را تامین کند، و دریایی از آب شیرین که در ژرفای زیر کویر خفته، وچیزهای دیگر که اینجا جای گفتنش نیست. من حدود بیست سال پیش ضرورت احداث راه آهن سراسری از چابهار و بندرعباس به ترکمنستان و تاجیکستان را پیشنهاد کرده بودم که می توانست استان بلوچستان را متحول کند. هر چند این کار آغاز شد، ولی کندی پیشرفت نشان می دهد که دولت مرکزی اهمیت اقتصادی و استراتژیک آن را درست نمی فهمد. همه اینها با مردمی سختکوش و هنرمند، که میتوانند هم کشور را بهتر از این آقایان اداره کنند و هم با کمی توجه استانشان را ثروتمند و مردمشان را مرفه کنند. تنها تحفه ای که جمهوری اسلامی به استان برده خشونت است. خشونت خشونت می زاید، و مردم را از مرکز متنفر می کند و حس انتقامجویی را بر می انگیزد.
من در سال 1385، هنگامی که در انفرادی اوین زندانی بودم، در بازجویی ها گفتم و نوشتم که سیاست جمهوری اسلامی در بلوچستان بسیار خطرزا است. گفتم که می بینم ماموران مخفی یک کشور خاص در آنجا به ایجاد گروه های تروریستی بپردازند و بزودی ما در بلوچستان آتش درو خواهیم کرد. دولت باید بی درنگ تبعیض مذهبی را بردارد، و راه ورود مردم بلوچ را به دولت و اداره کشور باز کند و به سرمایه گذاری سنگین در آنجا بپردازد. سال بعد گروه جندالله ریگی بوجود آمد. جمهوری اسلامی بجای دلجویی از مردم به اعدام و اعدام واعدام پرداخت و بسیاری خانواده ها را سوگوار کرد وکینه را در دل مردم نشاند و کشور ما هم دهها سرباز جوان ایرانی و مردم بیگناه را در خشونت ها از دست داد.
وقتی ریگی را گرفتند، گفتم او ایرانی است و نباید اعدام شود. اگر او برود گروههایی خطرناکتر ایجاد خواهند شد و پای القاعده به بلوچستان باز خواهد شد. فراموش نکنید که اسامه بن لادن گفته بود که هدف اصلی ایران است و نوبت ایران هم خواهد شد.
اکنون جیش العدل بوجود آمده که توسط القاعده و طالبان پشتیبانی می شود. سفارش من به جمهوری اسلامی این است که آن دادستان خطاکار نادان را که 16 ایرانی را به تلافی جنایت جیش العدل اعدام کرد، به جرم قتل عمد دستگیر کنند. جیش العدل تا کنون بیش از 100 ایرانی را در چندین عملیات کشته است، و مگر اینکه به خود مردم انگیزه رویارویی بدهیم و اقدامات دلجویانه چشمگیر انجام بگیرد، کشتار از هزار نفرهم خواهد گذشت. همان گروههای بیگانه که نقشه تجزیه ایران را کشیده اند، و اکنون حتا در داخل ایران نارضایتی خود را از مذاکره ایران با غرب نشان می دهند، میدان جنگ خاورمیانه را می توانند و خواهند به بلوچستان کشاند.
پرسش 2: راهکاری که شما پیشنهاد می دهید چیست. فکر می کنید چگونه می شود به این خونریزی پایان داد؟ آقای زعیم، شما چه فکر می کنید؟
کورش زعیم: جمهوری اسلامی در بلوچستان و در کردستان، بویژه این دو جا، سیاستی بسیار غلط و قبیله ای را اجرا کرده و اصلا هیچ درک استراتژیک از اتفاقاتی که می افتد نداشته اند، هیچوقت، و همان کار را میکنند که متجاوزان می کنند اینها هم میکنند. نمی توانند تصور کنند پشت این حمله ها و پشت آن گروههایی که حمله ها را میکنند چه برنامه ای خفته است.
بنابراین، بجای اینکه اندیشه کنند و یک برنامه درست استراتژیک انجام دهند که حمله ه را خنثی کنند، تا آنجا که ممکن است، و مقاومت کنند که آنها پیروز نشوند، بر عکس نه تنها آنها را جری تر می کنند، بلکه به آنها بهانه می دهند که بیشتر حمله کنند. خود مردم هم از این نادانی ها به خشم می آیند وته دلشان تفاوتی میان جمهوری اسلامی و گروههای حمله کننده نمی بینند، چون از هیچکدام خیری ندیده اند. بنابراین، سیاست جمهوری اسلامی غلط است و آنها که تصمیم گیری می کنند که چه کسی را دستگیر کنند و چه کسی را اعدام کنند هم غلط تصمیم گیری می کنند.
پرسش 3: آقای زعیم، مردم بلوچستان درباره فعالیت گروههایی چون گروه جیش العدل و گروه جندالله چه فکر می کنند؟
کورش زعیم: مردم بلوچستان هیچ سودی یا کمکی از دولت های ایران، بویژه جمهوری اسلامی، نداشته اند، و آنها فاصله زیادی، در ذهن خودشان، بین خودشان و دولت مرکزی احساس می کنند. من باور دارم که آنها تصور می کنند که اصلن جزو ایران بحساب بحساب آورده نمی شوند؛ و هیچ راهی ندارند مگر اینکه خودشان برای خودشان دست و پا کنند. این یک روند فکری بسیار خطرناکی است.
من در این باره بارها نوشته ام و گفته ام از چندین سال پیش، که در بلوچستان تحولاتی در حال رخ دادن است که ممکن است ما در آنجا آتش درو کنیم. اکنون خیلی آسان می شود گروههای تروریستی مانند جیش العدل بوجود بیاید. اکنون القاعده هم که پشتیبانی عربستان را در مورد ایران دارد، و هم پشتیبانی کشورهای پولدار دیگر جنوب خلیج فارس را، به آسانی می توانند گروههای دیگری را هم مانند جیش العدل بوجود بیاورند، و در آنجا واقعا جنگ، نمی خواهم بگویم جنگ شیعه و سنی، ولی جنگ مذهبی و جنگ علیه دولت مرکزی چنان گسترده شود که توان مقابله با آن را نداشته باشیم.
من ته دلم تصور میکنم که آدم نمی تواند اینقدر احمق باشد که این کارها را در آن استان بکند. اینها حتمن از جایی خط می گیرند که این استان را برسانند به جایی که دیگر قابل کنترل نباشد. بنابراین، من احساس خطر می کنم و نگرانم که در مسیرش ما جان های زیادی را از هم میهنانمان از دست بدهیم و فدا کنیم.
پرسش 4: آقای زعیم، گروه جیش العدل گفته که اعدام 16 نفر در زاهدان آنها را از حملات انتقام جویانه آینده باز نخواهد داشت. شما آینده را چطور می بینید، و فکر می کنید که درگیری ها بین جمهوری اسلامی و گروههایی مثل جیش العدل ادامه خواهد داشت؟ و مردم بلوچ این وسط چه ضرری خواهند کرد؟
کورش زعیم: مردم بلوچ همیشه قربانی سیاست های غلط تهران بوده اند. از زمان قاجاریه تا کنون، که من به آن اشراف دارم، و امروزه هم بیش از همیشه، که در این مدت نزدیک به دویست سال که این مردم زندگیشان توام با محرومیت بوده، بیش از همه زیان می بینند.
ببینید، این جیش العدل برنامه ای از پیش ریخته شده دارد. همه چیز از پیش تدوین شده است. هم اکنون در بلوچستان پاکستان، آنها کودکان پنج شش ساله را می گیرند و برای هر 20 تا 30 نفر مدرسه صحرایی درست می کنند، مغزشویی می کنند و به آنان عملیات انتحاری و جنگی یاد می دهند. آنها، به قول خودشان، تا موفق نشوند دست بردار نخواهند بود، زیرا پشتیبانانشان دولتهایی هستند که با ایران بسیار بسیار سر ستیز دارند و ثروت هنگفتی دارند که نمی دانند با آن چکار کنند. بنابراین، ما این مشکل را که داریم هیچ، من همانجور که پیش بینی کرده بودم گروهی مانند جندالله بوجود خواهد آمد، و بعد از آن ماجرا گفتم که گروه خطرناکتری بوجود خواهد آمد که با القاعده همکاری خواهد داشت، اکنون هم می گویم که جیش العدل تنها نیست و دو سه تای دیگر در سالهای پیش رو در پاکستان و ایران ظهور خواهد کرد و ممکن است سراسر بلوچستان را بخون بکشند. مگر اینکه، یک نفر آدم عاقل در تهران پیدا شود که اندیشه استراتژیک کند. این آقایان که بهیچوجه توانش را ندارند و انگیزه اش را هم ندارند.
http://www.radiofarda.com/audio/audio/1024074.html
××××××××××××××××××××××××××××××××××××÷÷
در اسطوره ایرانی، سیستان و بلوچستان یازدهمین سرزمینی است که آهورامزدا آفرید. بلوچان همانند کُردان اصیل ترین ایرانیان آریایی هستند، و زبان بلوچی پهلوی اوستایی است که اصالت خود را حفظ کرده است. از زمان کورش بزرگ تا ساسانیان، بلوچان از نخبگان ارتش ایران بودند و در کتیبه های بیستون و تخت جمشید از آنان یاد شده است. با پیشینه ای که از شایستگی ایرانیان بلوچ و کُرد می دانیم، باور دارم که کشور ما باید به دست آنها اداره شود، نه این آقایان که معلوم نیست وفاداریشان به کجاست.
از زمان قاجار و شکست ما در جنگ با روسیه، بریتانیا از ضعف دولت استفاده کرد و با توطئه و نفاق افکنی وتهدید بخش عمده ای از بلوچستان را پیوست هندوستان کرد و مرز ایران از رودخانه سند به مرز کنونی جابجا شد. فعالیت جاسوسهای بریتانیا در ایجاد تنش های طایفه ای باعث امنیتی شدن مرز بلوچستان شد. امیرکبیر نخستین کسی بود که توجه ویژه به توسعه اقتصادی بلوچستان کرد و سردار نخعی بلوچ را فرماندار استان کرد. ولی پس از مرگ امیرکبیر ماموران مالیات دولت مرکزی برای رفع بی پولی دربار، فشار زیادی روی مردم گذاشتند بدون اینکه دولت مرکزی سرمایه گذاری خاصی در استان انجام داده باشد. این آغاز تنش میان مردم بلوچستان و دولت مرکزی بود و طایفه های مختلف بلوچ بارها علیه پادشاهان قاجار خیزش کردند.
لزوم جایگزینی مذاکره،بجای اقدامات تلافی جویانه در سیستان و بلوچستان
فرشید خدادادیان*
این روزها باز هم با یک سلسله اقدامات تروریستی و اعدام،نگاهها متوجه منطقه سیستان و بلوچستان شده است.ضمن تاسف از بروز این حوادث،بنظر می رسد آنچه باید مورد توجه جدی قرار بگیرد لزوم آتش بس فوری و پیگیری مطالبات با روش های صلح آمیز و پرهیز از منازعه از طریق مذاکره است.
کشتن نظامیان مزبان ایرانی،اعدام معارضان محلی در زندان و نهایتاً ترور دادستان زابل،سلسله اتفاقات ناخوشایندی است که طی روزهای گذشته رخ داده است!مدتها پیش از این حکومت ایران پس از دستگیری و اعدام فرمانده گروه موسوم به”جندالله”،مدعی بازگشت آرامش به منطقه گردید.اما حوادث هر از گاه روی داده،نشان از غلط بودن این ادعا دارد!
براستی دلیل شعله ور شدن آتش زیر خاکستر منازعه قومی در سیستان و بلوچستان،هر از چند گاه چیست؟تحریک خارجی،عدم پایبندی اهالی به قوانین جاری،یا فقر و محرومیت ناشی از عدم مدیریت صحیح حاکمیت در منطقه؟
من،همزمان با فعالیت های گروه جندالله در منطقه و در جریان تحقیق میدانی یکی از کتاب هایم؛”کاربردهای نفت و گاز در ایران باستان”برای دیدن نمونه هایی از این کاربردها در”شهر سوخته”زابل،”دهانه غلامان”و دیگر آثار باستانی منطقه،چند روزی میهمان آن مردم خونگرم بودم و جز صفا و صمیمیت و مهربانی و در عین حال،گلایه مندی از محرومیت ها و محدودیت های اجتماعی و قومی و مذهبی،هیچ از آنان ندیدم و نشنیدم.
پپیشینه کهن تاریخی و فرهنگی سیستان و بلوچستان کنونی در تاریخ کهن ایران زمین بسیار قابل توجه و مثال زدنی است.این تعلق در مظاهر مختلف فرهنگی،هنری و آداب و رسوم و حتی زبان ایشان به خوبی متبلور است.امیر توکل کامبوزیا در”بلوچستان و علل خرابی آن”به درستی آورده است که:”اگر شما فرهنگ زبان پهلوی را در مقابل یک فرد بلوچ بگشایید و لغاتی از هر صفحه آن پیدا کرده و به او بگویید،او خواهد گفت آقا،زبان پهلوی یعنی زبان بلوچی”
در کهن ترین اثر اساطیری ایران یعنی شاهنامه فردوسی نیز نام بلوچ ها را خواهیم دید.در شاهنامه و در توصیف رزم آوران بلوچ در سپاه ایران می خوانیم:”سپاهی ز گردان کرد و بلوچ/سگالیده ی جنگ مانند قوچ/که کس در جهان پشت ایشان ندید/برهنه یک انگشت ایشان ندید…”(شاهنامه/983)
اما چرا همواره در بلوچستان پیگری مطالبات و مسایل قومی با منازعه همراه بوده است؟دکتر حمید احمدی در کتاب ارزشمند”قومیت و قوم گرایی در ایران”پیشینه مشکلات بلوچستان و تعارض حکمرانان محلی با دولت مرکزی را از دوران صفوی ردیابی می کند(احمدی/ص225)نکته مشترک در تمامی این دوره های تاریخی تا امروز،این است که در تمامی این مراحل آنچه مورد بی توجهی بوده حقوق مدنی،قومی و مذهبی ساکنان از جانب دولت مرکزی بوده است.یعنی اگر تمایلات استقلال طلبانه و گریز از مرکز در منطقه مشتریانی داشته،بیش از جاذبه ارائه دهندگان رویکردهای استقلال طلبانه ناشی از دافعه حکومت های مرکزی ایران بوده است!
امروز بلوچها در منطقه خود با بیکاری،فقر،پایین بودن سطح بهداشت و آموزش،بی توجهی به موضوعات و ارزش های قومی و بی حرمتی به گرایشات مذهبی(اهل سنت)روبرو هستند و از سوی مقابل راهکارهایی همچون قاچاق مواد مخدر،قاچاق سوخت،تبلیغات سلفی گری و موارد دیگر فرصت هایی هستند که ایشان برای زنده ماندن و زندگی کردن در مقابل دارند و برای درک شرایط ایشان باید در کنارشان باشی و طوفان شن و آب شور و ممانعت های مذهبی و قومی را تجربه کنی،تا دلیل اشتباه ایشان در دست بردن به اسلحه را بهتر بفهمی!
آنچه مسلم است اینکه کشتن انسان ها،شوم ترین سوغات سیاه اقدامات تلافی جویانه ای است که معارضان منطقه و حکومت مرکزی به ارمغان خواهند آورد و در شرایطی که سر باز کردن مشکلات کهن همواره با نگاه امنیتی بجای حل کردن،سرکوب شده؛شایسته است دو طرف منازعه یکبار هم راه مذاکره و گفتگو را امتحان کنند.راهی که گام نخست آن البته به رسمیت شناخت فضای گفتگو از جانب معارضان بلوچ و پذیرفتن موجودیت ایشان از جانب حکومت مرکزی است.
خوشبختانه هر منازعه ای برای حل شدن،محکوم به گفتگو است و طرفین هرچه زودتر این نکته را بپذیرند از کشتن انسانهای دیگر و متلاشی شدن خانواده های دیگر جلوگیری خواهند کرد.
یادمان باشد!فرزند آن نظامی کشته شده در مرز سراوان با فرزند معارض بلوچ اعدام شده در زندان محلی و فرزند دادستان زابل،علاوه بر انسان بودن و معصومیت در یک چیز دیگر نیز اشتراک دارند و آن این مهم است که دیگر پدر ندارند!
*نویسنده و روزنامه نگار
با تشکر از دکتر زعیم و همچنین نظر درست آقای خدادایان