خالصسازی فرهنگی در ایران؛ تلاش برای تغییر هویت یلدا و چهارشنبهسوری
گفتگو با «ایمان مسلمیپور»، کارشناس فرهنگ
۲۷ آبان ۱۴۰۲
رقیه رضایی
شورای عالی انقلاب فرهنگی، نام دو آیین ایرانی «شب یلدا» و «چهارشنبه سوری» را در تقویم ۱۴۰۳ تغییر داده است. جمهوری اسلامی به دنبال چیست؟ آیا این تلاشی برای نابودی نمادهای ملی ایرانیان است؟ آیا حکومت موفق خواهد جشنهای باستانی ایرانیان را از آنها بگیرد؟ «ایرانوایر» برای پاسخ به این سوالات با «علیاکبر مهدی»، جامعهشناس و استاد دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در لسآنجلس و «ایمان مسلمیپور»، کارشناس فرهنگ و زبانهای باستانی در ایران، گفتگو کرده است.
***
در سایه حکومت جمهوری اسلامی از شبهای یلدا و چهارشنبه سوری، با شعرخوانی، آجیل، میوه و شبنشینی از یک سوی و رقص و آواز و پریدن از روی آتش از سوی دیگر، چیز زیادی باقی نمانده است. در حالی که فقر گسترده سفرههای شهروندان ایرانی را کوچک و کوچکتر کرده و جشنهای ملی نیز به روزهایی برای مقابله با حکومت بدل شده، حکومت در پی تغییر هویت جشنهای باستانی است.
قرار است شب یلدا با تاریخی هزاران ساله و تبدیل شدن آن به نماد ایرانیان درجهان، بهعنوان «روز ترویج فرهنگ مهمانی و پیوند با خویشان» و روز چهارشنبهسوری یعنی آخرین سهشنبه هر سال نیز بهعنوان «روز تکریم همسایگان» در تقویم رسمی ایران ثبت شود.
رسمها و جشنهای ملی در تمام جهان و کشورهای مختلف رونق دارد. بسیاری از آنها در میان ملل قدیمیتر، ریشه هزاران ساله در تاریخ و فرهنگ اقوامی دارند که در آن سرزمینها از دیرباز زندگی میکردند. مثلا جشن نوروز، در ایران، افغانستان، کشورهای حوزه قفقاز از جمله جمهوری آذربایجان، تاجیکستان، بخشهای کردنشین ترکیه و عراق نیز برقرار است.
جشنهایی چون «شب بُنفایر» که شبیه چهارشنبه سوری ما ایرانیان است در اروپای شمالی، از جمله دانمارک، آلمان و بهویژه بریتانیا و کشورهای مشترکالمنافع و حتی استان «نیوفاندلند و لابرادور» کانادا که تا سال ۱۹۴۹ جزو خاک بریتانیا بود، برگزار میشود.
در ایرلند، ایالات متحده و کانادا، جشن «سنت پاتریک» در اوایل بهار توسط ایرلندیتبارها و بعد جشن عید پاک در اغلب کشورها با جمعیت مسیحی در ماه آوریل برگزار میشوند.
همه اینها اگرچه بهنظر میرسد ریشهای مذهبی دارند، اما به باور بسیاری از مورخان و دین شناسان، ریشه در تاریخ باستان این مناطق دارند و فقط با ورود مسیحیت به این سرزمینها، رنگ و بوی قدیسان را به خود گرفتهاند، که آن هم البته با مرور زمان تنها تبدیل به یک نام شده است.
اما در ایران، از زمان روی کار آمدن روحانیت شیعه به رهبری «روحالله خمینی»، تلاش حکومت برای ایجاد تغییر در جشنها و آیینهای ملی، بیوقفه ادامه داشته است. از تلاش شخص روح الله خمینی و بعدتر «علی خامنهای» و پیامهای مذهبی و سیاسی سالانهشان برای مصادره جشن نوروز گرفته تا نام بردن از چهارشنبهسوری در رسانههای حکومتی تحت عنوان چهارشنبه آخر سال و از تلاش «محمود احمدی نژاد» برای افزایش تعطیلات عید فطر و تبدیل کردن آن به تعطیلات اصلی ایرانیان، همگی در همین دستهبندی قرار میگیرند.
اما با اینحال پاسخ مردم ایران مشخص بوده است. بنابراین تحقیقی که پیش از این فصلنامه «مطالعات راهبردی فرهنگ»، نتایج آن را منتشر کرده، مردم ایران روز به روز از مناسبتهای مذهبی و انقلابی میگریزند و مناسبتهای ملی را جایگزین آنها میکنند.
درباره تاریخ شب یلدا و چهارشنبهسوری چه میدانیم؟
ایمان مسلمیپور، کارشناس زبانها و ادیان باستانی و فعال سیاسی ملیگرا است. او درباره آیینها و جشنهای ملی به ایرانوایر میگوید: «اساطیر و به تبع آن، مناسک، زاییده نیازهای بشری بودهاند و مبتنی بر گذر زمان و تغییرات تمدنی و محیطی بهروزرسانی میشوند. به طوری که عموما علت اصلی برگزاری مناسک مغفول و آن رویداد به همان شکل و یا با تغییراتی ادامه مییابد.»
به گفته این دینشناس باستانی، همه جشنها رسومی بودند برای ستایش. اما در مورد چهارشنبه سوری منبعی پیشتر از آیین «مزدیسنا» یافت نشده و مشخصا چهارشنبهسوری در ابتدا مراسمی بوده که در «پنجه بهیزک» یعنی ۵ روز آخر سال، «مردم در معابر و منازل آتشی جهت راهنمایی فروهر درگذشتگان خویش برای سرکشی به عزیزانشان روشن مینمودند.»
ایمان مسلمیپور توضیح میدهد: «بخشهایی از این جشن، در زمان حاضر مطابق با آیین نخستین خود نیست، از جمله پریدن از آتش که مقدس است. اما المانهای (عوامل) دیگری چون تهیه آش که هنوز در بخشهایی از ایران برای این مراسم تدارک دیده میشود، باقیمانده سنتهای سابق است.»
او درباره شب یلدا نیز توضیح میدهد: «از طرفی شب چله یا یلدا آمادگی برای غلبه بر دیو سرما و تابناکتر شدن ایزد خور (خورشید) بوده و از طرف دیگر مرتبط با زایش میترا (میثرَه ایزد هندوایرانی) در روم باستان است.»
ایمان مسلمیپور با تاکید بر اینکه تحولات تاریخی و سلطه ایرانیها و غیر ایرانیها بر سرزمین ایران، کلیت این جشنها را نتوانسته تحت شعاع قرار دهد، میگوید: «البته، برخی از مناسک به محاق فراموشی رفته و در برخی دیگر تغییراتی در محتوا و شکل آیین ایجاد شده است.»
به باور این دین و زبانشناس باستانی، «ستیزهجویی حکومتها و روحانیان در هر زمان، تغییرات اقلیمی و پیوندها و ارتباطات بین قومی و بین المللی، باعث میشود که برخی مناسک از محتوا تهی شوند و با پیوند عوامل دیگر به فراموشی، تغییرات و یا باز تولید در شکل جدید خویش تن دهند.»
ایمان مسلمیپور تاکید میکند: «نامگذاریهای بیمسما و ناهمسو با آیینهای ایرانی از جانب نهاد حاکمیتی در کنار حذف شدن نمادهای ملی در مکانها و زمانهای متعدد از جمله نوروز، تعمدی آگاهانه دارد.»
او توضیح میدهد: «تلاش برای حذف مراسم به روشهای مختلف، از جمله تغییر در نامگذاری را در کنار بیدانشی هیات مربوطه و مصرف بودجههای مصوب آن، ناشی از سیاستهای بمباران حواشی و ایجاد خرده مشغله جهت انحراف از مسائل و دور شدن جامعه از پیگیری مطالبات، میدانم.»
با اینحال، این فعال سیاسی ملیگرا تاکید میکند: «هرچه باشد خطر آسیب بر آیینها و بهتبع آن تخریب هویت فرهنگی و مناسب اجتماعی بسیار نگرانکننده است.»
هدف یکدستسازی و خالصسازی فرهنگی است
علیاکبر مهدی، استاد جامعهشناسی دانشگاه ایالتی کالیفرنیا بر این باور است که این تغییر نامها تداوم سیاست شیعیسازی تمامی ابعاد جامعه و متعاقب آن یکدستسازی فرهنگی و خالصسازی ایران است.
این استاد دانشگاه در آمریکا درباره هدف حکومت از چنین تغییر نامهایی به ایرانوایر میگوید: «جمهوری اسلامی یک حاکمیت دینی است که متکی بر نوعی جهانشمولی دینی است و در تمام این سالها سعی داشته تمامی ابعاد جامعه ایران را نه تنها اسلامی، بلکه شیعه و آنهم برداشت مشخصی از شیعه کند که روحانیت شیعهای که در راس قدرت بوده و قدرت را قبضه کرده، در ذهن خود دارد.»
او با اشاره به تاریخ مقابله این حکومت دینی با نمادهای ملی ایران، ادامه میدهد: «جمهوری اسلامی این پروسه را از همان ابتدا آغاز کرد و در مقابل مردم ایران قرار گرفت. با مخالفت مردم ایران، سعی کرد با کمرنگ کردن جلوههای مختلف فرهنگی و ملی کشور، کار شیعیسازی همه ابعاد جامعه را پیش ببرد.»
علیاکبر مهدی این نامگذاریها را به «از پنجره وارد شدن به جای از در وارد شدن»، توصیف کرده و میگوید: «شیوههای قبلیشان در برخورد با نوروز و نمادهای ملی و فرهنگی جامعه ایران تاثیرگذار نبوده، ولی الان از شیوه جدیدی استفاده میکنند.»
به گفته او «در این روش، از در وارد نمیشوند، بلکه دارند از پنجره وارد میشوند. یعنی، نگفتند که یلدا ممنوع، آمدند میگویند یلدا را طور دیگری اسمگذاری میکنیم. اینها بی محتوا کردن این اسامی در ذهنیت تاریخی مردم ایران است.»
آیا موفق خواهند شد جشنهایمان را از ما بگیرند؟
این جشنها، مناسبتهای ملی تمامی مردمانی که ساکن جغرافیای ایران هستند نیستند. اغلب مردمان ایران از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب ایران، شب یلدا و چهارشنبه سوری، نوروز و سیزده به در را جشن میگیرند.
در سالهای اخیر با وجود فشارهای بسیار حکومت برای کمرنگ کردن این جشنها و مناسک و جایگزین کردن آنها با مفاهیمی جدید، تلاش مردم برای تکریم این روزها و مناسبتها بیشتر شده است.
در بسیاری از موارد، همین مراسم به عرصهای برای رویارویی مردم با حکومت بدل شده است.
سفرههای هفت سینی که بر آن عکس کشتهشدگان اعتراضات گذاشته دشه، سفرههای شب یلدا و حافظخوانیهایی که در آن یاد کشته شدگان گرامی داشته و بر آرمانهای اعتراضات پافشاری میشود و چهارشنبهسوریهایی که با شعاردهی مردم در خیابان، بالای پشت بام و بالکن خانهها همراه است، همه از نمودهای این مقابله و تبدیل مناسبتهای ملی برای رویارویی با حکومت جمهوری اسلامی است.
علی اکبر مهدی، جامعه شناس، با اشاره بر این مقابله مردم با حکومت، میگوید: «من فکر نمیکنم موفق باشند. ولی این حرکت آخرشان که به صورت تدریجی از پنجره آمدن است و سعی دارند آرام آرام مفاهیم جدیدی را بر این جشنها و مراسم و نمادهای ملی سوار کنند، ممکن است به تدریج باعث نسیان تاریخی شود.»
او میگوید: «اگر حاکمیت و قدرت را در دست داشته باشند، ممکن است بتوانند جامعه را دچار نسیان و فراموشی کنند. اما، به نظرم موفق نخواهند بود چنانکه تا به حال هم نبودند چون موفقیت موقتی و موفقیتی که بر اساس زور بهدست بیاید، پایدار نیست.»
ایمان مسلمیپور نیز با تاکید بر اینکه در عصر دسترسیهای آسان به اطلاعات و قدرت ارتباطات، روند کنونی در کوتاه مدت خطر حذف این مناسبتها را در پی نخواهد داشت، میگوید: «ولی بهقطع ادامه این روند آسیبهای مهمی بر مردم و متقابلاً حکومت خواهد گذاشت. تلاش حکومت برای حذف مفاهیم ملی به بهانه ایدئولوژیک یا اهداف سیاسی تعبیری ندارد جز جنگ با ایران.»
با این حال علیاکبر مهدی بر این باور است که جمهوری اسلامی بدون ایران و مردمان آن نمیتواند به حیات خود ادامه دهد و به همین دلیل فقط بهدنبال «خالصسازی» است.
او در همین باره میگوید: «بدون ایران حاکمیتی نخواهند داشت. باید این کشور باشد. فرضشان بر این است که میتوانند مردم این جامعه را تحمیق و کنترل کنند که حاکمیت خودشان را ادامه دهند. میخواهند کشور و مردم آن را به شکلی که خودشان میخواهند در بیاورند. این وقتی با خواست تاریخی، فرهنگی و ملی در تضاد قرار میگیرد، قاعدتا به ضررشان تمام میشود.»
او البته به هزینههای گزاف چنین اقداماتی نیز اشاره کرده و میگوید: «اگرچه برای کشور هزینه دارد، چون سالها و دههها ممکن است که کشور اسیر حاکمیتهای ناخواسته باشد، ولی در درازمدت تاریخی، مردم پایگاههای ریشهای خودشان را که انتخابهای عام جامعه در مسیر تاریخی بوده، مثل نوروز، پیدا میکنند.»
«خالصسازی» در ادبیات سیاسی ایران برای توصیف اقدامات جریان راست رادیکال استفاده میشود. این گروه با هدف بیش از پیش یکدست کردن ساختار حکومت جمهوری اسلامی در قوای سهگانه، ساختار فرهنگی و آموزشی و نیروهای امنیتی و نظامی تلاش میکنند. اصطلاح «خالصسازی»، اولین بار در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ از سوی «مهدی طائب»، فرمانده قرارگاه عمار و برادر «حسین طائب»، رییس سابق اطلاعات سپاه پاسداران، مطرح شد.
طائب گفته بود «امروز به مرحله خالص سازی از انقلاب رسیدهایم و قطعاً پیروز خواهیم شد.»
آخرین دیدگاهها