دكتر حسین فاطمی؛ خون جوشان تاریخ وطن
غلامحسین دهدشتی
دكتر حسین فاطمی، (زاده ۱۲۹۶ در نایین و درگذشت ایشان ۱۹ آبان ۱۳۳۳ در تهران) سیاستمدار و روزنامه نگار ایرانی طی سالهای ۱۳۳۱ تا ۱۳۳۲ وزیر امور خارجه ایران بود که پس از کودتای ۲۸ مرداد اعدام شد. وی دارای دکترای روزنامه نگاری از دانشگاه پاریس بود.
اگر قرار باشد زندگی قهرمانان معاصر توصیف شود رتبه اول به دکتر حسین فاطمی تعلق دارد. او یکی از شیر مردان روزگار و یکی از معتقدان واقعی به ملت بود. حقوق ملت برای او یک مسأله واقعی بود. او ملت را باور داشت در عین حال او یک موحد راستین بود که هرگز نمازش ترک نمیشد. دکتر حسین فاطمی خون جوشان تاریخ وطن و خصم آشتی ناپذیر با هر آنچه ضد ایران و ایرانی، با هرچه ارتجاع و استعمار، یادش برای همیشه تاریخ در قلب و روح ایراندوستان راستین زنده است و میتپد. ایشان ۳۷ ساله بودند و او همچنان جوانترین وزیر خارجه ایران بشمار میرود. دکتر مصدق پس از مرگ دکتر فاطمی گفت: اگر ملی شدن نفت خدمت بزرگی است از آن کسی که اول این پیشنهاد را کرد باید سپاس گذاری کرد و آن کس شهید راه وطن دکتر حسین فاطمی است. در تمام مدت همکاری با اینجانب حتی یکترک اولی هم از آن بزرگوار دیده نشد. دکتر مصدق فاطمی را پسر سوم خود مینامید. فاطمی در ۲۳ بهمن ۱۳۳۰ در مراسم بزرگداشت محمد مسعود نیز مورد اصابت گلوله محمد مهدی عبد خدایی (عضو ۱۶ ساله فداییان اسلام) قرار گرفت. سلاح را صرافان، مامور سید ضیاء الدین طباطبایی (سردسته انگلیس گرایان) در اختیار فداییان اسلام گذاشته بود. او پیش از اعدام از دو بارترور (یکبار به وسیله فداییان اسلام و یکبار توسط شعبان جعفری معروف به شعبان بی مخ) جان سالم به در برده بود. پیش از اجرای حکم اعدام دکترفاطمی به آزموده دادستان ارتش میگوید آقای آزموده مرگ بر دو قسم است: مرگی که در رختخواب ناز باشد و مرگی که در راه شرف و افتخار باشد و من خداراشکر میکنم که در راه مبارزه با فساد شهید میشوم. خداراشکر میکنم که با شهادتم در این راه دین خود را به ملت ستمدیده و استعمارزده ایران ادا کردهام و امیدوارم سربازان مجاهد نهضت ملی همچنان مبارزه را ادامه دهند.
پس ازترور، هنگامی که فاطمی را غرق در خون به بیمارستان میبرند؛ در راه به همراهانش گفته بود: (دیدید بالاخره انگلیسیها مرا کشتند) همچنین در نخستین مقالهای که پس ازترور نافرجامش در باختر امروز نوشت گفت: (این گلوله اینتلیجنت سرویس به پایداری و استقامت من صد چندان افزود و مرا در راه خدمت به میهن عزیزم سر سختتر و آهنینتر و فداکارتر نمود.) پس از پیروزی کودتا رژیم بیشتر از هرکس به دنبال دکتر فاطمی بود.
سرهنگ مولوی از افسران ارشد فرماندار نظامی تهران براساس گزارش خواهر سرهنگ جلیلوند که گفته بود: یک مرد ریشو بطور مشکوک در خانه همسایه دیده شده که بنظر میرسد از سران حزب توده باشد. سرهنگ مولوی برای دستگیری مرد مشکوک به آدرس داده شده مراجعه نمود پس از اینکه درب منزل باز شد با دکتر فاطمی روبرو گردید و اعلام نمود برای شکار شغال آمده بودیم ولی شیر شکار کردیم. دکتر فاطمی در روزنامه باخترامروز ارگان اصلی جبهه ملی که مدیریت و مسئولیت آن را به عهده داشت در تاریخ مرداد ۱۳۲۸ چنین اظهار نموده است: طبقه زمامدار ایران از قلم پاک کسی که جیره خوار او نمیشود وحشت دارد. در این قبرستان کسی حق زندگی دارد که با کفن دزدها شریک باشد. استخوان مردهها را بسوزاندو با لاشخورها دم خور بشود. معنای چهل سال مشروطیت در ایران این بود که ما در خانه خودمان جرات نفس کشیدن نداریم و هر وقت صدایی بلند کنیم با چماق حکومت مغزمان متلاشی میشود.
پس از شکست کودتای ۲۵ مرداد دکتر فاطمی در روزنامه باختر امروز به شماره ۱۱۷۲ روز یکشنبه۲۵/۵/۳۲ چنین اظهارنظر میکند: دربار، با رفتار ننگ آوری که دیشب مرتکب شد آخرین خط وصلی را که با ملت داشت برید. چرچیل طی نامه محرمانهای به تاریخ ۳۰ سپتامبر ۱۹۵۳ از شاه میخواهد حال که مصدق در کودتا کشته نشده است از اعدام او صرف نظر کند؛ اما درباره دکتر فاطمی چنین مینویسد: برای فاطمی بهترین جواب اعدام است. تا زمانی که این افراد زنده و در ایران هستند امکان ضد کودتا وجود دارد.
سرد نیس رایت سفیر بازنشسته انگلیس به تیمور بختیار چنین میگوید: در نخستین فرصت مشتی به دهان او بکوب تا بداند که با هیبت امپراتوری بازی کردنی نیست! شاه در ملاقات با کرومیت روزولت مامور سیاه و عامل کودتای ۲۸ مرداد چنین میگوید: من تاج وتختم را مدیون خدا، ملتم، ارتشم و شخص شما هستم. . . و درباره نحوه برخورد با مصدق و یارانش برای مصدق ۳سال و برای ریاحی ۲سال زندان در نظر میگیرد.
در ادامه چنین میگوید: فقط یک استثنا وجود دارد و او دکتر حسین فاطمی است. . . او پس از دستگیری اعدام خواهد شد.
وزیر خارجه کابینه دکتر مصدق و از بازیگران اصلی نهضت ملی شدن نفت، قادر نبود با پای خویش به محل تیر باران برود؛ چراکه دژخیمان رژیم وحشیانهترین شکل مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار گرفته بود. پیکر بیمارش هنگام اعدام در تب ۴۰ درجه میسوخت. بخاطر شکنجهها و از شدت زخمی که بر تن داشت دو سرباز کشان کشان او را تاپای جوخه اعدام بردند، برای واپسین بار فریاد زد: زنده باد آزادی؛ زنده باد مصدق؛ زنده باد ایران.
دیگر باید به دوازده سال ننگ، دوازده سال تحریک برادران و خواهران و همچنین دوازده سال اغراض و شهوات اجنبی خاتمه داد. گارد شاهنشاهی کاملا ثابت کرد که ملتی وجود دارد که این مردم توطئهها تحریقات ننگین دربار را فقط تا مدت محدودی میتوانند تحمل کنند. کاسه صبرشان لبریز شده و فریاد انتقام از این جنایات بغض گلوی کوچک و بزرگ را میگیرد. عیاشی و شهوت پرستی و بی اعتنایی به سرنوشت میلیونها مردم تا همین جا کافیست.
بخشی از دفاعیات فاطمی در دادگاه غیرعلنی:
من دیگر در این لحظات در مقام تظاهر و اربابی نیستم و به مرگ خود یقین دارم و آنچه میگویم از روی حقیقت است. ما از نهضت و پیشوایی دکتر مصدق حمایت کردیم که هیچ قصد و غرضی بجز عظت و استقلال نداشت. من برای آن کشته میشوم که اولین اقدامم را در وزارت خارجه خانه قطع رابطه با دولت انگلستان بود. هیچ مأیوس نیستم. الحق که از هر قطره خون من هزاران نهال میروید و با تایید خداوند قهار انتقام این ملت ستمدیده را از استکبار و دست نشانده گان آنها میگیریم.
دکتر فاطمی در موردترور خود چنین میگوید: برای جامعه ملی که میخواهد زنجیرهای گران بندگی وغلامی راپاره کند این طوررنجها و جان سپردنها وقربانی دادنها باید امری عادی و بسیارساده تلقی شود. تنها آتش مقدسی که باید درکانون سینه هرجوان ایرانی برای همیشه زبانه بکشد این آرزو و آرمان بزرگ به خاک است که جان خود را در راه رهایی جامعه استبداد و استکبار پذیرای ملت باشد. دکتر فاطمی سرانجام پس از محاکمه غیر علنی در دادگاه نظامی در ۷مهرماه۱۳۳۳ به دلیل اقدام برای برکناری شاه و اصرار دراعدام ایشان و نهایت اشرف پهلوی در سحرگاه ۱۹ آبان ۱۳۳۳ اعدام شد و در قبرستان ابن بابویه شهر ری در کنار کشته شدگان قیام ۳۰تیر به خاک سپرده شد. روانش شاد و راهش پررهرو باد
آخرین دیدگاهها