جنبش بهار عربي كه ظاهرا در راستاي تغييري در جهت ايجاد نظام مردمي و دموكراتيك بود، اما فرآيند اين جنبش منتهي به يك نتيجه پر تنش در جامعه مصر شد. گروهي كه انتظار داشتند به نتيجه مورد نظر منتهي نشد و حزبي كه سازمان يافتهتر و داراي شبكه سنتي پايدار بود موفق شد فرآيند انتخابات را به نفع خود تحصيل كند. و بدينترتيب از ديدگاه طرفداران استقرار نظام دموكراتيك جامعه از يك استبداد به استبدادي از نوع ديگر منتهي شد و از آن تاريخ دوگانگي و شكاف و اختلاف ميان احزاب و گروههاي خواستار نظام دموكراتيك با اخوانالمسلمين حاكم بر كرسي قدرت آغاز شد. گروههايي كه پيرامون شخصيتهايي مثل البرادعي و عمرو موسي بودند يا حتي افرادي كه وابستگي به افراد قديمي داشتند در مقام اعتراض از فرآيند انتخابي كه انجام شد برآمدند و اين شكاف و دوگانگي وقتي تشديد شد كه مرسي مرتكب خطايي شد و ادعاي داشتن اختيارات گستردهيي حتي فراتر از آنچه در قانون اساسي پيشبيني شده بود، را داشت و اين امر زمينه اعتراض گستردهيي از طرف مخالفين را برانگيخت و حتي دعوت مرسي براي رفع اين خطا با واكنش مثبت روبهرو نشد و مخالفان حاضر نشدند در كميسيوني كه مورد نظر آقاي مرسي بود شركت كنند. اين تعارض و شكاف ادامه داشت تا اينكه اعتراض مردم رو به گسترش گذاشت. از سويي اعتراضات خياباني روزافزون وگسترده و گستردهتر شد و از طرفي گرچه مرسي برخي از شخصيتهاي بلندپايه ارتش را بركنار كرد و ارتش هم تا حدودي نوعي گرايش متمايلانه نسبت به آقاي مرسي در پيش گرفته بود اما وقتي گسترش اعتراضات مردم همراه با شخصيتهاي سياسي شناخته شده جامعه مصر پديدار شد ارتش دست به يك اولتيماتوم 48 ساعته زد و اعلام كرد كه ظرف مهلت تعيين شده آقاي مرسي در مقام رفع اين اختلاف برآيد. پيشنهاد ارتش شديدا رفع شد و متعاقبا ارتش دست به كودتايي ناظر به بركناري آقاي مرسي و دولت اخوانالمسلمين و استقرار دولت موقت به رهبري رييس دادگاه عالي قانون اساسي زد. ظاهرا اين رويداد نوعي كودتا در رابطه با برقراري نظام جديد مبتني بر ارزشهاي دموكراتيك يعني آزادي و نظام مردمسالار و حقوق بشر و حكومت قانون محسوب ميشود. ظاهرا اين رويداد با استقبال اكثريت مردم مصر و بسياري از كشورهاي عربي روبهرو شده و به دنبال آن بازداشت شخصيـــتهايي از اخوانالمسلمين حاكي از اين است كه جامعه مصر آينده نگرانكنندهيي را در پيش دارد. درست است كه ظاهرا پيروزي براي طرفداران نظام سكولار ايجاد شده و صحيح است كه خيزشي براي آنچه در ابتدا به عنوان بهار عربي تلقي ميشد محسوب ميشود ولي با توجه به آنكه دولت اخوان دولتي بود كه براساس آراي نسبي مردم به قدرت رسيده بود.
به ظن غالب اخوان المسلمين واكنش غيردوستانهيي را در پيش خواهد گرفت و گريزناپذير فعاليت اخوان زيرزميني خواهد شد. و به نظر نميرسد جامعه مصر در آينده آرامشي را در خود ببيند.
انتظار اين است كه اين رويداد منتهي به برقراري نظامياي ميشود كه خواست اكثريت مردم مصر شده و با مفهوم بهار عربي همسويي لازم را داشته باشد. رويدادي كه پيش آمد به نظر ميرسد پيامهاي احتمالا نگرانكنندهيي را در پي داشته باشد. از آنجايي كه مصر كانون جهان عرب است بدون ترديد اين رويداد به نوبه خود بازتاب ويژهيي را در كشورهاي عربي در پي خواهد داشت.
با درود
متاسفانه “داوود هرمیداس باوند” هنوز نتوانسته است این معادله را برای خودش حل کند که یا
سخن مگو و یا اگر لب به سخن می گشایی تمام حقیقت را بگو٬ زیرا گفتن نیمه حقیقت باعث سر
در گمی می شود و ضررش خیلی بیشتر از نفع ان٬ نمونه زنده ان “حکومت اسلامی” است.
تجربه برخورد کجدار و مریض در عالم سیاست با مذهبیون چه در دوره “شاه” و چه بعد از
سرکار امدن “خمینی” ضربات جبران ناپذیری به کشور وارد اورده است.
دوستان از یکطرف مخالف شدید شکل گیری نیروی” الترناتیو” در خارج از مرزهای کشورند
و از طرف دیگر خودشان حتا قادر به بیان تحلیلی بدور از سانسور از اوضاع کشوری که چند
هزار کیلومتر دورتر است نمی باشند!!! حکایت شترمرغ را حتما شنیده اید؛ هنگامی که می گفتند
بار بردار می گفت من “مرغم” و وقتی که می گفتند خوب تخم بگذار می گفت نه من “شترم”.