بار دیگر مهندس کوروش زعیم محقق, مترجم و یکی از شاخص ترین فعالان سیاسی ایران توسط نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی دستگیر شد.مهندس کوزوش زعیم که جندین پرونده در دادگاه های انقلاب دارد به ۵ سال حبس تعلیقی نیز محکوم شده و در ماه های اخیر چندین بار در مورد نوشته ها و مصاحبه ها از سوی وزارت اطلاعات به ایشان اخظار داده شده بود.در خارج از کشور نیز همسو با نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی توسط گروهی چند نفره موسوم به سازمان های جبهه ملی خارج از کشور به سرکردگی برادران قایممقام و همایون مهمنش از یک سو و پرویز داور پناه به عنوان رهبر سازمان یکنفره جبهه ملی اروپا از سویی دیگر مورد حمله قرار گرفته بود.آخرین نوشته مهندس زعیم “پیام به روحانیت راستین ایران” بود که احتمالا دلیل این بازداشت بوده است;
JMINews
طبرزدی دستگیر شد. طبرزدی با وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی ازاوین آزاد شد
کوروش زعیم دستگیر شد……
با درود
یک ضرب المثل قدیمی میگوید:تنها انسانهای مرده هستند که اشتباه نمیکنند. صد البته فعالین سیاسی از این قاعده مبرا نیستند، و من مایلم اضافه کنم که: تنها انسانهای شجاع بر خطاهای خود اذعان میکنند و تجربه میاموزند برای اینده . حال نگاهی داشته باشیم به عملکرد کورش زعیم در این زمینه. شوربختانه بدلیل نبودن فرهنگ مسؤلیت پذیری و اذعان به خطا و صحبت کردن و درس اموزی از ان، همیشه بدنبال یک دست خارجی و دسیسه هستیم.
بنظرم اگر اقای کورش زعیم در مورد حرکت خود در مقطع انتصابات و سود و زیان حاصله پاسخگو باشد. اقدام ایشان دو خاصیت دارد اول: به جوانان درس مسؤلیت پذیری و قبول عواقب خطاهای سیاسی و سخن گفتن و بررسی ان را میدهد، دوم: کس یا کسانی را که در جهت تفرقه و خدمت به « هیچ » هستند را ناکارا میکند.
در انتظار روزی که حقیقت گویی جای مظلوم نمایی و توجیح بنشیند.
بیایید با نگاهی به وقایع اخیر کشور همسایه ، در کنار نقد خردمندانه در مقاطع مناسب وحساس، احساس همبستگی و دفاع از آرمانهای ملی را تقویت کنیم تا صدای ایشان وتمامی دلسوختگان میهن عزیز، هرچه بیشتر طنین انداز شود و راه ایشان را که جز میهن دوستی ودفاع از حریم ملت در مقابل ستم و حاکمیت نابخردانه نبوده است هر چه پرتوان تردنبال کنیم
با درود به شما گرامیان
این بار نخست نیست که قانون اساسی کشور عزیزمان نقض میشود و اینبار نیز اصول 23 24 26 27 در مورد جبهه نادیده گرفته شد امیدوارم که جبهه ترتیباتی در این باره اتخاذ نماید
سخن را سهل باشد نظم دادن بباید لیک بر نظم ایستادن
سخن بسیار داری اندکی کن یکی را صد مکن صد را یکی کن
سخن کم گوی تا برکارگیرند که در بسیار بد بسیار گیرند
سخن جانست و جان داروی جانست مگر چون جان عزیز از بهر آنست
تو مردم بین که بی رای و هوشند که جانی را به نانی میفروشند
با سپاس