چرا امریکا وهم پیمانانش که اینقدر نسبت به حمله شیمیایی علیه غیرنظامیان حساسیت نشان می دهند، هرگز حساسیتی نسبت به حمله شیمیایی صدام حسین علیه مردم ایران و عراق که هزاران کشته مرد و زن و کودک بر جای گذاشت، و اکنون فاش شده که سلاحه های شیمیایی توسط آلمان تحویل صدام حسین شده و امریکا پیش از حمله شیمیایی صدام حسین از آن آگاهی داشت، نشان ندادند؟
به رییس جمهور ایالات متحده امریکا
به شورای امنیت ایالات متحده امریکا
به دست اندکاران سیاست خارجی امریکا
کاربرد سلاح شیمیایی در سوریه و حمله امریکا
در حالیکه با رژیم دیکتاتوری و جنایت پیشه سوریه از دوران حافظ اسد تا پسرش بشار اسد و حاکمیت فرزندان روان پریش دیگرش در دایره قدرت، مخالف هستیم و کلیه عملکرد او را که هیچگاه به سود مردم سوریه نبوده تقبیح می کنیم، در مورد رویداد اخیر کابرد سلاح شیمیایی علیه مردم سوریه و تصمیم امریکا و هم پیمانانش به مجازات رژیم سوریه، ما پرسش هایی داریم که پیش از حمله امریکا و هم پیمانانش به سوریه باید پاسخ داده شوند:
یک: چرا امریکا و هم پیمانانش هرگز مخالفت، انزجار یا تقبیحی از جنایت های وحشیانه تروریست های اعزامی القاعده، از افغانستان و پاکستان تا سومالی و سودان و حتا انگلستان، به درون مخالفان وگروه های تروریست وابسته به القاعده از خود نشان ندادند؟ چرا قتل عام ها و سربریدن های زنان و کودکان و افراد غیرنظامی و درندگی و خونخواری آنها هرگز مورد توجه قرار نگرفت؟ آیا فقط کاربرد مواد شیمیایی جنایت به شمار می آید؟
دو: در اعتراض به حمله شیمیایی در سوریه، هرگز هیچ بررسی یا اشاره ای به امکان دستیابی القاعده و گروههای وابسته به آن، به گاز سارین یا خردل از انبارهای قذافی در لیبی، که حدود دو هفته بدون محافظ مانده بود، نشد. آیا سلاحهای شیمیایی دزدیده شده، از گروههای وابسته به القاعده در لیبی پس گرفته شده است؟
سه: چرا هرگز اشاره ای به دزدیده شدن سلاح های شیمیایی عراق پس از سقوط صدام حسین و سرنوشت آنها نشده است، و اینکه چه گروهی ممکن است به بخشی از آن دست یافته باشند؟
چهار: چرا امریکا وهم پیمانانش که اینقدر نسبت به حمله شیمیایی علیه غیرنظامیان حساسیت نشان می دهند، هرگز حساسیتی نسبت به حمله شیمیایی صدام حسین علیه مردم ایران و عراق که هزاران کشته مرد و زن و کودک بر جای گذاشت، و اکنون فاش شده که سلاحه های شیمیایی توسط آلمان تحویل صدام حسین شده و امریکا پیش از حمله شیمیایی صدام حسین از آن آگاهی داشت، نشان ندادند؟
پنج: در فراهم آوری و ایجاد بهانه برای حمله به عراق در 2003، اطلاعات و وزیر دفاع امریکا و رییس جمهور امریکا با قاطعیت به مردم گفتند که عراق دارای سلاحهای کشتار جمعی است. پس از حمله هیچ سلاح کشتار جمعی پیدا نکردند. کسی با حمله آنها مشکلی نداشت، ولی آیا این اتهام به رژیم سوریه هم از همان افسانه هاست؟
شش: ایران ادعا می کند که 9 ماه پیش طی نامه ای رسمی از طریق سفارت سوییس به دولت امریکا آگاهی داده که گاز “سارین” در حال انتقال به سوریه است. آیا ماموران مخفی سیا و ام.آی.6 و موساد از این جابجایی که اکنون فاش شده از سوی قطر یا عربستان به تروریست های خارجی در سوریه بوده خبر نداشتند؟ آنها برای جلوگیری از دسترسی جنگجویان خارجی به این سلاحها اقدامی انجام گرفت؟
هفت: پیش از این حمله شیمیایی که صدها نفر مردن بیگناه را کشت، یک حمله محدود شیمیایی در سوریه صورت گرفته بود. چرا امریکا و هم پیمانانش نگرانی زیادی نسبت به آن نشان ندادند؟ آیا این یک سکوت معنی دار بود که حمله بزرگتر می تواند انجام گیرد؟ یا اینکه آیا یک ترفند بود که به بشار اسد، بویژه برادر روان پریش او، نشان بدهد که غرب اهمیتی که به اینگونه حمله ها نمی دهد؟ آیا تصمیم حمه به سوریه، آنگونه که اکنون فاش شده، بسیار پیش از حمله شیمیایی گرفته نشده و منتظر یک بهانه بود؟
هشت: هنگامی که رییس جمهور امریکا اعلام می کندکاربرد سلاح شیمیایی در سوریه خط سرخ است و ممکن است به حمله نظامی منجر شود، آیا می دانست چنین حمله ای در شرف وقوع است؟ آیا بشار اسد دیوانه است که بی درنگ پس از اعلام “خط سرخ” سلاح شیمیایی بکار ببرد و ایجاد موج تنفر و بسج جهانی را علیه خود شود و بهانه به دست امریکا و هم پیمانانش برای دخالت نظامی یدهد؟ آیا اعلام “خط سرخ” رمزی به جاسوسان درون رژیم یا درون ترورست های آمیخته با مخالفان نمی توانسته باشد که “اکنون زمان آن کار” است؟
نه: چرا اکثریت دولتهای غربی و قدرتهای دیگر جهان، ادعای کاربرد سلاح شمیایی توسط رژیم سوریه را مردد می شمرند و مخالف اقدامات تنبیهی بوسیله حمله نظامی هستند؟ آیا آنها مانند شما سازمانهای جاسوسی کارآمد ندارند؟ آیا همه اشتباه می کنند؟
ده: در 1986، ایالات متحده و بریتانیا از صدور قطعنامه شورای امنیت علیه کاربرد سلاح شیمیایی در جنگ عراق علیه ایران جلوگیری کردند. همچنین در 21 مارس، ایالات متحده تنها کشوری بود که به بیانیه علیه کاربرد سلاح شیمیایی توسط عراق رای منفی داد و هم پیمانانش رای ممتنع دادند. آیا شمیایی کردن مردم ایران مجاز است؟
یازده: به نظر می رسد که نگرانی ناگهانی امریکا و بریتانیا و هم پیمانانشان درباره جنایت علیه بشریت در سوریه چندان خود آن جنایت نیست، بلکه بهانه ای برای حمله و کاهش قدرت مقاومت بشار اسد است تا سوریه در یک رویرویی برابر در گرداب جنگهای مذهبی و قومی بیافتد، همانگونه که در عراق هم آغاز شده، آنگاه سوریه را به عنوان آستانه ورود و نفوذ این آشوب ها به ایران (شکار بزرگ!) توسط همان تروریست های وحشی و خونخوار (با سپاس از عربستان، امارات وقطر!) با کمک جاسوسان خود که در برخی نقاط به کارهای فرهنگی جدایی طلبانه می پردازند، در شال و جنوب ایران جنگهای مذهبی و قومی براه بیاندازند. آیا این نمایش نخ نمای امریکا و بریتانیا در راستای تحقق طرح نقشه جدید تجزیه خاورمیانه نیست که بشار اسد آنها را در سوریه زمین گیر کرده است؟ آیا این کشورهای دلسوز برای مردم سوریه که دو سال است شاهد قتل عام 100 هزار سوری توسط دو سوی درگیری بوده اند، و درندگی گروههای وابسته به القاعده را مشاهده کرده اند، تازه اکنون که بهانه برای حمله پیدا کرده اند وجدانشان تکان خورده است؟
دوازده: ما شاهد این بازی های بیمارگونه تاریخ گذشته امپراتوری اندیشان و توطئه های علیه ایران در تاریخ معاصر خود بوده ایم و میتوانیم ذهنیت این شخصیت های روان پریش را در دایره های قدرت بخوانیم. فقط از رییس جمهور امریکا که جایزه ای برای حفظ صلح گرفته انتظار نداریم با عملکردش تسلیم این توطئه ها شود و این ویروس تاریخی را به ایران انتقال دهد.
گروهی از اعضای جبهه ملی ایران
ادیب برومند، لقا اردلان، محمد اویسی، هرمیداس باوند، عیسی خان حاتمی، علی حاج قاسمعلی، جمال درودی، آرش رحمانی، علی رشیدی، کورش زعیم، حسین شاه حسینی، حسین مجتهدی، ضیاء مصباح.
تهران- 14/6/1392
با درود
عملکرد این پیران میوه خویش نبخشیده ما هم حکایت اب چشم است و بس.
هر بار که ایرانیان مدعی «مخالفت با حکومت اسلامی» از داخل کشور دست به قلم
میبرند و یا مصاحبه ای انجام می دهند براحتی میتوان خط و خطوط وزارت اطلاعات
را در لابلای جملات و گفته ها شاهد بود و این تائید دوباره ای است بر اینکه اینان را
گروگان و جماعتی را تطمیع کرده اند . فشار و تهدید انچنان است که جماعت گروگان
گرفته شده حتا نمیتواند با ندایی و یا با “پیغام و پسغامی” واقعیت را بازگو کنند.
این اخرین مصیبت نامه خانم و اقایان بهترین شاهد بر مدعای من است. با کمی دقت در
بندهای دوازده گانه مطروحه بوسیله حضرات در می یابیم که تمام این گله و شکایتهای
بچه گانه٬ که بیشتر به خاله زنک بازی شبیه است تا طرح منطقی مشکلات و راههای
برون رفت از این بحران برای حفظ منافع ملی “ایران و ایرانی”و نه “حکومت اسلامی” .
انهم از طرف یک سازمان سیاسی”قدیمی” قبلا بارها و بارها از طرف مقامات مختلف
فرمانفرمای اخوندی بعناوین مختلف بیان شده است.
میل دارم به امضاء کنندگان نامه های اینچنینی یاداور شوم که در روز ازادی میهن باید
جوابگوی اعمال نابخردانه خود باشند و ان روز دور نخواهد بود.
با درود فراوان به جبهه ملی ایران که از معدود سازمانهای حامی واقعی استقلال و تمامیت ارزی ایران است و اعضأ آن که در راه دفاع از این آرمانها همواره نشان داده اند که از هیچ تهدید، زندان و شکنجهای توسط مزدوران رژیم جنایتکار اسلامی ابایی ندارند، اعلام این بیانیه نشانه داریت و دوراندیشی ایشان در بازبینی اوضاع خطرناک استراتژیک منطقه و بخصوص خطرهای گوناگونی که میهن عزیزمان را تهدید میکند دارد!
متاسفانه بسیاری از به اصطلاح مخالفان احساساتی رژیم اسلامی و بسیاری دیگر از مغرضان که هدفشان چیزی جز تجزیه ایران در چارچوب طراح خاورمیانه بزرگ آمریکا و هم پیمانانش نیست، سعی در ایجاد این شبهه را دارند که مخالفت با جمهوری اسلامی به معنای تبعیت بی چون و چرا از آمریکا بوده و در نتیجه، هر گونه دیدگاه انتقادی نسبت به آمریکا و حتا همپیمانان ارتجاعی منطقهای آن همچون سعودیها، قطر، امارات و جمهوری آذربایجان که دشمنان قسم خرده میهنمان هستند و حامیان القاعده و سلفی ها، گویا به معنای طرفداری از نظام اسلامیست!
گرد نام پدر چه می گردی – پدر خویش باش اگر مردی . «سعدی»
با درودی دوباره
اقای daryush نوشته شما سرشار از اطلاعات ناراست است من چند مورد انرا برمیشمارم
لطفا یکبار دیگر در نوشته منتشره به امضای”جبهه ملی ایران” دقت کنید. اولین تناقض همین
امضای غریب پایین نامه حضرات است٬ اینان بظاهر دلسوز مردمند و بنام “جبهه ملی” برای
توجیه همراهیشان با حکومت به عناوینی از قبیل”منافع ملی” یا خطر”تجزیه ایران در چارچوب
طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا و هم پیمانانش” پناه برده اند و نمیخواهند بباد بیاورند که مسبب
اصلی تمام این نابسامانیها و بدبختی ملت ایران و مردم منطقه کسی نیست بجز همین حکومت بله
منظورم همین”جمهوری اسلامی” است؟ اینان به عمد کشور را به مناطق جغرافیایی و زبانی
تقسیم کرده و تبعیض بر هموطنان اعمال می کنند«کرد-ترک-بلوچ-عرب» یا مثلا تقسیم بندی
هموطنان به”سنی-یهودی-مسیحی-زرتشتی-ارامنه-یاساران-دراویش و خدا ناباوران” و بدین
ترتیب بهترین امکان ایجاد حس تنفر بین هموطنان و امکان بهره برداری را برای خود فراهم
می کنند و انگاه در بوق می دمند که اگر ما برویم ایران هم تجزیه می شود! در جواب باید گفت
“نه” واقعیت این است که با رفتن شما “دنیا” روی ارامش می بیند همین.در نتیجه نادانی مشتی
ملای جاهل قدرتهای منطقه ای و جهانی هم بهره ها می برند اگر نبرند دیوانه اند.باید دانست
کشورهای دیگر بدون نارضایتی داخلی هیچ شانسی نخواهند داشت چند مثال ملموس می زنم
قوانین قرون وسطایی همچون”قصاص- سنگسار-ارث- قوانین ضد زنان- داشتن دین رسمی –
دزدی و اختلاس سیستماتیک – ترویج فحشا ومواد مخدر بوسیله بالاترین مقامات رژیم – فروش
هرانچه در زیر وروی ایران زمین بوده بنظرتان برای نابودی کشور کافی نیست؟ ما فقط باید
دلنگران دخالت نیروهای خارجی باشیم؟ بفرض حق با شماست و اسد بمب شیمیایی بکار نبرده
است ولی شما پیران قوم جواب بدهید اگر “اسد یا صدام یا خمینی” و حال نوچه هایش مردم کشی
نکنند دولتهای بیگانه چه بهانه ای برای دست اندازی دارند؟ فراموش نکنید اسد تاکنون۱۵۰هزار
سوری را قتلعام کرده حال کجای منافع ملی مردم و کشور با این جنایتکار مردم کش همسوست؟
من قصد کش دادن ندارم فقط اخرین مورد دزدی جناحی از مافیای حاکم که بوسیله مافیای طرف
مقابل لو رفته را بازگو می کنم که نشان میدهد هر روز ادامه حیات این رژیم یعنی چه.
“وزیر نفت: بابک زنجانی دو میلیارد دلار پول نفت را بازنگردانده” خبرگزاری مهر۱۹ شهريور
چطور است حضراتی که ارزویشان”وجیه المله”مردن است در این موارد زبان بکام کشیده اند؟
فراموش نکنید که تنها”نیت خیر نمی تواند دلیل حقانیت” باشد بلکه عملکرد تشکلها و افراد است که
باعث اعتبار و اعتماد مردم به انان می شود و در نتیجه طرفهای بین الملی هم به سخنان انان گوش
می دهند زیرا اعتبار مردمی دارند. نامه انتشار یافته تکرار سخنان دست چندم و رنگ و رو رفته
عوامل اطلاعاتی رژیم است؟من پرسشم این است چرامتولیان”جبهه ملی”در همصدایی و همراهی
با رژیم اسلامی ادرس غلط به جهانیان می دهند انهم با بهره گرفتن از نام مردم و اعتبار”مصدق ”
برای کام دادن به ملایان حاکم ؟!؟
اگر مصدق میخواست زیر مجموعه اخوندها باشد آ شیخ کاشانی را نگاه می داشت.