اطلا عیه حزب ملت ایران
“خانه آزادی” خانه داریوش و پروانه فروهر
در این سرای جز عشق به ملت چیزی یافت نمی شود و آنهم دزدیدنی نیست
” جاودانگی من در آن است که زندگیم
را فدای ایران و سربلندی آن کنم…”
داریوش فروهر
هم میهنان
پس از هفده سال از رویداد فجیع قتل های سیاسی آذر 77 که به قتل های زنجیره ای مشهور شد که در پی آن به خانه امن داریوش و پروانه فروهر این فرزندان خلف ملت و رهبران حزب ملت ایران را با بیش از60 سال سابقه مبارزه علیه استبداد و استعمار ، دشته آجین کردن، این میهن پرستان که هریک بیش از نیم قرن در دفاع از منافع ملی ، آزادی، استقلال و اجرای عدالت همگانی مبارزه کردند،اکنون پس از گذشت سالها از آن روز شوم به خانه شخصی این مبارزان، همان خانه ای که از سوی علاقمندان و دوستداران میهن و ملت به خانه آزادی نامبردار شده است و به میعادگاه دلدادگان و عاشقان میهن و ملت تبدیل که در بزنگاههای ملی و میهنی به گونه ای به دیدار آن خانه که ارزش معنوی برایشان داشت می شتابند.گویی هستند کسانی که تاب این قدر شناسی ها و پاسداشت ها و بزرگداشت یاد این مبارزان را ندارند که به این خانه کوچک در ابعاد ولی سرشار از عشق میهنی، رشک میورزند و به این مکان دستبرد زده.آنهم در کشوری که با ادعای فراهم آوردن امنیت و آرامش شهروندانش گوش جهانیان را پر کرده است با آسودگی خاطر بدون دغدغه سررسیدن شحنه و گزمه در آرامش خاطر قفل درب ورودی شکسته و قفل ورودی آپارتمان را بریده اند، کمدها،قفسه ها و کشوهای میزها را شکسته و وسایل آنها را به ویژه در اتاق کار و استراحت شادروانان بهم ریخته اند گویی در پی مدارکی در جستجو بوده اند غافل از اینکه در این سرای جز عشق به ملت چیزی یافت نمی شود و آنهم دزدیدنی نیست.هنوز از کاستی ها و اقلام دزدیده شده اطلاع دقیقی در دست نیست.
فرزند شادروانان خانم پرستو فروهر پس از آگاهی از خبر به ایران بازگشته و به خانه پدر و مادرشان مراجعه کرده است با دربهای شکسته و قفل بریده و آشفتگی و در هم ریختگی تمام وسائل مواجه میشود مراتب را به مقامات مسئول اطلاع تا به این وضع رسیدگی شود.
بهنگام ورود ایشان در فرودگاه از ایشان خواسته اند که روز یکشنبه 02 اردیبهشت به نهاد اطلاعات گذرنامه مراجعه نماید.
حزب ملت ایران ضمن محکوم کردن این اعمال و رسیدگی هر چه سریعتر و شناسائی مرتکبین را خواستار است و به یاری سخنی از شیخ محمد خیابانی بر این باور است.
“استقلال ملت ها را فقط با فضایل و اخلاق عالیه می توان محفوظ داشت نه با شعار”
حزب ملت ایران
تهران 19 اردیبهشت 1394 خورشیدی
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
پرستو فروهر: به خانهی پدرومادرم دستبرد زدهاند
چند روز پیش باخبر شدم که به خانهی پدرومادرم در تهران دستبرد زده شده است. راوی میگفت قفلها شکسته، نردههای آهنی حفاظ ورودی ساختمان اره شده، اتاقها به هم ریخته و آنچه در گنجهها و قفسه ها بوده بیرون ریخته شده و کاغذها و کتابها و اشیاء پخش زمین ماندهاند.
آنچه در این دستبرد بر این خانه رفته است را هنوز از نزدیک ندیدهام. اما تصویر تجاوز به حریم این خانه و ردپای تفتیش و غارت این مکان عزیز را خوب میشناسم. و حالا آن تصویرها، که راوی تاریخ جنایت هستند، دوباره تکرار میشوند.
خانه پروانه اسکندری و داریوش فروهر، خانهای پر از نشانههای یادبود و خاطره فاجعه قتل آنان
سال ۱۳۷۷ در شب یکم آذرماه، که پیکرهای خونین و بیجان داریوش و پروانه فروهر را از خانهشان بیرون بردند، گماشتگان انتظامی و امنیتی خانه را به بهانهی ردیابی قاتلان تسخیر کردند و تنها پس از پیگیریهای پافشارانه، ده روز پس از قتل، به برادرم و من تحویل دادند.
آن روز در را که باز کردم انگار این خانه شیون میکرد، راه که میرفتم انگار بر زخم های تنی مادرانه پا میگذاشتم که نبض دردش زیر هر قدم میزد. آنجا تجاوز و غارت، دریده و بیشرم، عینیت یافته بود. آن روز هم کاغذها و روزنامهها و کتابها و هرآنچه در گنجهها و قفسهها بود پخش زمین بود. به بهانهی ردیابی قاتلان، تاریخ زندگی و سندهای سیاسی کشتهشدگان را به غارت برده بودند؛ قتل و غارت برای تحمیل نیستی و فراموشی، برای حذف حضور داریوش و پروانه فروهر، از زندگی و تاریخ.
اما خانهی آنان مکانی شد برای یادآوری. یادآوری زندگی سراسر تلاش داریوش و پروانه فروهر برای آزادی، مردمسالاری و عدالت در ایران، مکانی برای یادآوری قتل هولناک دو مبارز به دست گماشتگان حکومتی، مکانی برای یادآوری دادخواهی ناتمام ما و مسئولیت پیشبرد آن. این خانه راوی تاریخ شده است و هر دستاندازی به آن تجاوزی به حافظهی جمعی ما محسوب میشود.
حالا دوباره راهی سفر به تهران هستم. به آن خانه خواهم رفت تا باز هم ردپای تجاوز را مستند کنم، دوباره کاغذها و کتابها را جمع کنم و در قفسهها بچینم، یادگارهای گرامی را تیمار کنم و به جاهایشان باز گردانم.
پیگیری شکایت قضایی این دستبرد را نیز دنبال خواهم کرد اگرچه تجربه آموخته است که در چنین مواردی، از سوی نهادهای قدرت در ایران، باژگونهنمایی انگیزهها و روندها بگونهی شیوهای نهادینه شده به کار گرفته میشود تا مانع دستیابی به حقیقت و اجرای عدالت شود.
با امید به بهگشت روزگار!
پرستو فروهر، سیزدهم اردیبهشت 1394
برگرفته از تریبون زمانه *
آخرین دیدگاهها